eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
43 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
فصل۵.mp3
13.17M
📚کتاب صوتی « » 🌹حاوی صدوهفتادو هشت خاطره درباره ویژگیهای قرآنی شهید ابراهیم هادی 💠 فصل پنچم @Sedaye_Enghelab
🌹به خدایی که به نهان و آشکار آگاه است، توکل کنید و رشته ی الفت خود را با خدا محکم بسازید و بدانید که همه چیز جز الله، فانی است و همه به سوی او باز می گردیم.. سفری پر مخاطره در انتظار است و سرمایه ای کم، همچون عمر، و دشمنی مکار همچون شیطان در کمین است...پس خدا را فراموش نکنید و تقوای الهی را پیشه خود کنید. 🌹عزیزانم بدانید دل به این دنیای فانی که فریبنده ی اهل آن است، نبندید و خود را آماده کنید تا به کمال برسید. این دنیا هیچ ارزشی ندارد، همه را باید بگذاریم و برویم.... من در خانه ای زندگی می کردم که شاید کسی آن را برای زندگی بر نمیگزید، اما من آن را کاخ می دانستم و حاضر نبودم آن را با دنیای دنیا پرستان عوض کنم.. دلم پر از دلزدگی از دنیاست ولی قلبی آکنده از عشق به ائمه و جدم دارم و حاضر به سفر می باشم. "شهید مدافع حرم سیدحسین رییسی" @Sedaye_Engelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹کودکم بیمار بود. پریشان حال او را بغل زدم و رو به سوی خانه‌ی برادر گذاشتم. 🌹در حال ساختن بنای نیمه تمام منزلش بود. محل سکونتش آن قدر نمناک بود که کف اتاق را با پلاستیک پوشانده بود. ناگهان باران سیل آسایی باریدن گرفت. آب از سقف اتاق می چکید. محمدباقر پلاستیکی را که کف اتاق پهن کرده بود، جمع کرد و رفت تا پشت بام را با آن بپوشاند. وقتی آمد، سراپا خیس بود. 🌹کودکم لحظه به لحظه تبش بیشتر می شد. شب هم در راه بود. وحشت و نگرانی سرتاپای وجودم را فراگرفت. 🌹محمدباقر آرام نگاهم کرد و گفت: «دل واپس نباش. الآن با هم بچه رو می بریم درمونگاه». 🌹به سرعت لباس پوشید و کودک بیمارم را زیر پالتویش جای داد تا گرمای وجودش او را از گزند سرما حفظ کند. در بازگشت گفت: «خواهر! خونه ی سرد و نمناک من برای فرزند بیمارت مناسب نیس. تو رو به خونه‌ت میرسونم. 🌹پا به پای من مسافتی طولانی را پیاده طی کرد، در حالی که فرزندم همچنان از گرمای وجودش بهره می‌گرفت. "شهید محمدباقر حصاری" ✍راوی: خواهر شهید @Sedaye_Enghelab
🌹ملت شریف ایران اکنون که به لطف خداوند متعال توانسته‌ایم انقلاب کنیم و در مقابل ابرقدرت‌ها علم کنیم و روی پای خود بایستیم بر ماست که از این انقلاب با تمام وجود دفاع کنیم و سنگر مبارزه را خالی نگذاریم و سرسختانه مبارزه کنیم. 🌹به خدا تکیه کنید و از او یاری بخواهید تا با یاری خداوند بزرگ انقلاب شکوهمندمان را به جهانیان صادر کنیم. به سخنان رهبر کبیر انقلاب امام خمینی گوش فرا دهید و مطیع امر و فرمان او باشید. "شهیدمحمدمهدی زارعی" @Sedaye_Engelab
🌹 ظلم یعنی: برای شهید شدن آفریده شده‌ایم، ولی می‌میریم! ⭐️🌙 شادی روح شهدا والا مقام " شهید هاشم علیکاهی" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم امام علی علیه السلام 🌹ظُلمُ الضَّعيفِ أفحَشُ الظُّلمِ . ستم كردن به ناتوان ، زشت ترين نوع ستم است 📚نهج‌البلاغة: نامه ۳۱ @Sedaye_Enghelab
🌹عملیات کربلای ۵ در پیش بود. آن موقع محمد دانشجو بود. برایش نامه نوشتم: «چرا نمییای منطقه؟» 🌹بعد از چند روز آمد. به همراه چهل دانشجوی دیگر. آنها را در پادگان نجف اشرف دیدم. بهش سفارش کردم. - برو ستاد تبلیغات 🌹ولی او گفت: «می خوام برم توپخونه. این گلوله ها قیمت داره. من دانشجو می تونم روی اونا برنامه ریزی کنم که بیخودی هدر نرن». "شهید محمدرضا قائمی کرمانی" ✍راوی: پدر شهید @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فصل۶.mp3
12.57M
📚کتاب صوتی « » 🌹حاوی صدوهفتادو هشت خاطره درباره ویژگیهای قرآنی شهید ابراهیم هادی 💠 فصل ششم @Sedaye_Enghelab
8.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹ایشان با شروع جنگ تحمیلی در شمار نخستین کسانی بود که خود را به جبهه های نبرد رساند. او در عملیات فتح المبین به عنوان فرمانده گردان خط شکن مرکز فرماندهی عراقیها را واقع در تپه ۱۲۴/۱ نابود ساخته و خود از ناحیه کمر مجروح شد. جراحت نمی توانست شهید برونسی را از پا بیندازد. 🌹او در عملیات بیت المقدس به عنوان فرمانده گردان خط شکن حر و در عملیاتهای رمضان، مسلم ابن عقیل، والفجر مقدماتی، والفجر یک به عنوان فرمانده گردان خط شکن عبد الله، رزمید و حماسه آفرید و نامش در آزمون جنگ و جهاد شهره شد. او باز هم مجروح شده بود و هر چند از ناحیه دست، گردن و شکم جراحات سختی را بر تن داشت اما روحیه عظیم و پرشکوه او مانع از باقی ماندن وی در پشت جبهه می شد. 🌹با شروع عملیاتهای والفجر ۳ و ۴ به عنوان معاونت تیپ ۱۸ جواد الائمه (ع) در تمامی مراحل آنها شرکت داشته و گردانهای خط شکن را رهبری می کرد و در عملیاتهای خیبر، میمک و بدر به عنوان فرمانده تیپ ۱۸ جواد الائمه (ع) آنچنان حماسه بزرگی آفرید که نامش لرزه بر وجود کاخ نشینان بغداد افکند. "شهید عبدالحسین برونسی" @Sedaye_Engelab
🌹کنار خانه، زمینی داشتیم که درخت میوه در آن کاشته بودیم. هر چه به بچه ها اصرار می کردم، بروند زمین را نظافت کنند و وسایل اضافی را بردارند تا آنجا را گل و سبزی بکاریم، گوششان بدهکار نبود 🌹حمید به تنهایی این کار را کرد. چندی بعد از شهادتش، هلوهای رسیده‌ی بعضی از درخت ها را چیدم و میان اقوام تقسیم کردم. 🌹هلوهای یک شاخه ی پر بار را دست نخورده گذاشتم برای مادرم، آخر او دوست داشت میوه را با دست خودش از درخت بچیند و بخورد. مادر آمد او از هلوهای درشت و خوش آب و رنگ آن درخت چید و خورد. 🌹شب حمید به خوابش آمده و شکوه کرده بود - مادرم به همه هلو داد الا من که زمین را برایش تمیز و آماده کردم. 🌹وقتی مادر خوابش را برایم تعریف کرد، بقیه ی هلوها را چیدم و برای حمید خیرات کردم. "شهید حمید افتخار سلیمانیان" ✍راوی: مادر شهید @Sedaye_Enghelab