سرگذشت قاتلان🔥 امام حسین علیه السلام...🌺
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
🔴روزی که حضرت آدم برای امام حسین علیه السلام گریست!
✳️هنگام سیر حضرت آدم در زمین ، گذر آن حضرت به زمین کربلا افتاد.
ناگهان ناخود آگاه سینه اش به تنگ آمد و غمناک شد.
♦️چون به قتلگاه امام حسین (علیه السلام ) رسید پایش لغزید و خون از پایش جاری گردید.
🔷پس سرش را بسوی آسمان بلند کرد و خدمت خداوند متعال عرض کرد :
🔆 « پروردگارا ! آیا من مرتکب گناه دیگری شده ام که اینک مرا به کیفر می رسانی؟
🌺خداوند فرمود : « ای آدم ! گناه تازه ای نکرده ای بلکه در این سرزمین فرزند تو حسین (علیه السلام ) به ظلم و ستم کشته می شود و خون تو نیز به خاطر همدردی و موافقت با او به زمین ریخته شد.»
♻️حضرت آدم فرمود : « قاتل او کیست؟ »
🌺خداوند فرمود : « قاتلش یزید که مورد لعن اهل آسمانها و زمین است می باشد.»
🔰در این هنگام حضرت آدم (علیه السلام) به حضرت جبرئیل گفت : « حالا چه کار بکنم ؟ »
🌹 جبرئیل گفت : « بر یزید لعنت بفرست.»
پس حضرت آدم (علیه السلام ) چهار مرتبه بر یزید لعنت فرستاد..
📘بحارالانوار ٬ ج ۴۴ حسین بن علی (ع)
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺من از بین اهل بیت علیه السلام امام حسین رو یه جور دیگه دوست دارم..
من چیزیمه...؟
سخنرانی زیبا و بسیار شنیدنی
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
⚫️بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 7)
🔵بعد از سخنرانیهای حضرت زینب سلام الله علیها،مردمی که در کاخ جمع شده بودند منقلب شده و احساس ندامت میکردند.
🍃در این هنگام که امام سجاد علیه السلام را بر یزید وارد کردند، یزید که سرشکسته شده بود و دنبال بهانه ای برای شهید کردن امام سجاد علیه السلام بود از او سوالاتی میپرسید و امام هم به کوتاهی پاسخ میداد.
🌹در حالیکه تسبیح کوچکی در دست داشت و آنرا میچرخانید.
🔥یزید گفت: این چه کاری است که من با تو سخن میگویم و با تسبیح بازی میکنی و احترام نمیگذاری؟
🌺امام علیه السلام فرمود: پدرم از جدم برایم نقل کرده که وقتی نماز صبح را انجام میداد تسبیح به دست میگرفت و ذکری میگفت.
✨سپس تسبیح را در دست میچرخانید و به کارش میرسید بدون اینکه ذکری بگوید
و میفرمود: چرخاندن تسبیح ذکر به حساب می آید و چون در رختخواب میرفت تسبیح را زیر بالشش قرار میداد و میخوابید و میفرمود تا صبح تسبیح ذکر میکند.
من از روش آنها پیروی میکنم.
🔥یزید گفت: با هرکدام از شما که سخن میگویم به گونه ای سخن میگوید که در گفتار پیروز میشود!
✳️ در تاریخ آمده است که بعد از این سخنان یزید امام سجاد و اهل بیت را در خرابه ی بی سقفی منزل داد که از سرما و گرما در پناه نبودند.
🔰 انقدر بر اهل بیت سخت گذشت که صورتشان پوست انداخت و مجروح گردید.
🔴 منهال عمرو میگوید:
امام سجاد را دیدم که تکیه بر عصا دیده و پاهایش مانند دوتا نی خشک و خون از آنها جاری بود، رنگ شریفش نیز زرد شده بود.
🌱 از او پرسیدم: یابن رسول الله چگونه صبح کردید؟
🌹 امام سجاد فرمود: چگونه است حال کسی که در دست یزید اسیر است؟ زنهای ما تابحال از طعام سیر نشده اند و سرهایشان پوشیده نگردیده است..
🔥هروقت هم که یزید مارا میطلبد گمان میکنم قصد کشتن مارا دارد. منهال! عرب به عجم افتخار میکند که محمد صلی الله علیه و آله عربی است ولی ما خاندان مردانمان کشته میشود توسط خود اعراب و زنان و اطفالمان اسیر میشوند!
💠 پرسیدم : کجا میروید؟ فرمود جایی که به ما داده اند حفاظی ندارد و آفتاب پوست مارا گداخته است.
💥جهت ضعف بدن بیرون آمده ام تا قدری استراحت کنم و برگردم از جهت ترس بر زنان....
🌼 در این حال صدای زنی بلند شد: نور دیده ام کجا میروی؟ برگرد که از دشمن بر جان تو میترسم!امام با شنیدن صدای عمه اش مرا گذاشت و به خرابه بازگشت...
✍ادامه دارد...
📒 مقتل مقرم ص 453،
📗بحار ج45 ص 140،
📘 لهوف ص 193.
📕 نفس المهموم ص 459
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
✨﷽✨
💠ضمانت بهشت از سوی پیامبر
در مقابل انجام شش عمل !!!
✨رسول خدا(ص) فرمود:
🔹تقَبَّلُوا لِي بِسِتٍّ أَتَقَبَّلْ لَكُمْ بِالْجَنَّةِ إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلَا تَكْذِبُوا وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلَا تَخَلَّفُوا وَ إِذَا اؤْتُمِنْتُمْ فَلَا تَخُونُوا وَ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ وَ احْفَظُوا فُرُوجَكُمْ وَ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَلْسِنَتَكُمْ.
🔸شش توصیه را از من قبول کنید تا من هم بهشت را برای شما ضمانت کنم:
▫️هرگاه سخن گفتید دروغ نگویید
▫️هرگاه وعدهای دادید برخلاف آن عمل نکنید
▫️هرگاه امانتی به شما سپرده شد خیانت نکنید
▫️چشمان خود را [از حرام] فرو بندید
▫️پاکدامن باشید
▫️دست و زبان خود را [از حرام] نگه دارید.
📚خصال شیخ صدوق، ج۱،ص۳۲۱
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺
نام شهید رو حذف میکنید ،یادشون را چطورمیخواید از قلب مردم حذف کنید .
لطفاً نشر بدین برسه به دست ژنهای برتری که میشینن نقشه میکشن
#شهید
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
⚫️در کربلا، همه چیز روی حساب است!
✳️آیت الله حائری:
🌹امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر.
🌘شب عاشورا، سخن از "نمیخواهم؛ احتیاج ندارم؛ بروید؛
بیعتم را برداشتم» بود.
🌖روز عاشورا میگوید: «بیائید به من کمک کنید؛ آیا یاور و مددکاری هست؟
هَل مِن ناصِرٍ یَنْصُرُني؟»
☑️شب، صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین پاکها باشد.
✅روز، سخن میگوید تا مبادا پاکی در بین خبیثها مانده باشد.
💠شب، غربال میکند تا فقط صالحان بمانند
🔆 روز غربال میکند تا فقط اشقیاء در مقابل او ایستاده باشند!!
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
🔴عاقبت توهین به تربیت امام حسین علیه السلام!
✳️موسی به عبدالعزیز می گفت: مشهورترین و داناترین پزشک شهر بغداد در زمان حکومت هارون الرشید دکتری مسیحی به نام "یوحنا"بود،
🍃 او پزشک مخصوص هارون بود و هرگاه خلیفه بیمار می شد، او درمان می کرد.
✳️روزی یوحنا به نزد من آمد و گفت: تو را به حق پیامبرت و دینت قسم می دهم، بگو این کیست که قبرش در کربلا قرار دارد و مردم به زیارتش می روند؟
💠گفتم: او نوه پیامبر ما، امام حسین علیه السلام است. اما تو به من بگو چرا این سؤال را کردی و منظورت چه بود؟
🔆طبیب مسیحی گفت: مدتی قبل، شاپور خادم خلیفه مرا به نزد خود طلبید. چون به نزدش رفتم مرا برداشت و به خانه موسی بن عیسی که از خویشان خلیفه بود، برد.
🔴او حاکم شهری بود و به دستور خلیفه به بغداد آمد. او را دیدم که بیهوش بر رختخوابش افتاده است.
☑️در پیش او طشتی بود که تمام احشاء و امعاء و محتویات شکمش در آن ریخته بود.
🔻شاپور از خدمتکار موسی پرسید: چگونه این بلا بر سرش آمد؟
🔹خدمتکار جواب داد: یک ساعت قبل، امیر در نهایت سلامتی و خوشی بود و با ندیمان و دوستان خود صحبت می کرد. شخصی از بنی هاشم نیز در مجلس حاضر بود.
♦️او گفت: من بیماری شدیدی داشتم و هر کار کردم، بیماری ام بهبود نیافت. تا اینکه شخصی به من گفت: اگر از تربت امام حسین استفاده کنی شفا می یابی. من نیز چنین کردم و عافیت یافتم.
⚡️موسی به مرد هاشمی گفت: آیا از آن تربت هنوز چیزی نزد تو باقی مانده است؟
مرد هاشمی گفت: آری. پس از آن کسی را فرستاد تا آن تربت را آورد.
🔥موسی (از روی تمسخر و بی احترامی) تربت را گرفت و روی آن نشست،مدتی نگذشت که ناگهان موسی فریاد کشید: سوختم! سوختم! طشت بیاورید!
⚡️ ما برایش طشت آوردیم. او به قدری استفراغ کرد که تمام احشای بدنش بیرون ریخت پس از آن ندیمان به خانه هایشان باز گشتند و مجلس شادی مبدل به عزا شد.
🍀طبیب مسیحی ادامه داد: شاپور به من گفت، بیا او را معاینه کن، شاید بتوانی درمانش کنی، من چراغی طلبیدم و با دقت به محتویات طشت نگاه کردم.
‼️ دیدم جگر و دل و تمام احشای امیر در طشت افتاده است. با تعجب گفتم: هیچ کس نمی تواند او را معالجه کند مگر حضرت عیسی مسیح که مرده را زنده می کرد.
🚫سرانجام به هنگام سحر، امیر به جهنم واصل شد.
🔆یوحنا با اینکه مسیحی بود، مدتها به کربلا می رفت و قبر حضرت سیدالشهداء علیه السلام را زیارت می کرد. بعد از مدتی، از عقیده خود برگشت و مسلمانی نیکوکار و پرهیزکار گردید.
📕گناهان کبیره ج۲ص ۵۳۳
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7