🔴چرا از جیب خود به دعاها اضافه میکنیم؟!
🌺خدای سبحان بندگان را به دعا دعوت فرموده: “ادعونی أستجب لکم” مرا بخوانید تاشما را اجابت کنم.
✅اما نکته قابل تأمل اینکه ما حق نداریم بر دعاها چیزی اضافه یا کم کنیم و از جیب خود کلمه یا جمله ای را بر دعا بیفزاییم و فرازی از دعا را به دلخواه خود تکرار کنیم!
⛔چون در این صورت،انسان مشمول اثرات واقعی آن دعای رسیده از معصوم نمیگردد.
♦فرضاً در دعای کمیل جایی که فراز “یاربّ” ۳ بار وارد شده،اگر کسی ۹ بار تکرار کند ، البته دعا هست اما دعای تعلیمی حضرت امیرالمومنین نیست و اثرات دعای کمیل را ندارد.
🔹اگر ما مدعی شیعه بودن هستیم ، شیعه یعنی پیرو ، “پی رو” نه یک قدم عقب میافتد و نه یک قدم جلوتر میرود!
🍀پس دخل و تصرّف در دعاها نکنیم! همانی را بخوانیم که هست! نه یک حرف کم و نه یک حرف بیش!
🌺که اگر فضیلتی در تکرار آن بود ، مطمئن باشیم خود معصومین علیهم السلام می فرمودند.
🔹اگر تکرار “یا وجیهاً عندالله . . . در دعای توسل و تکرار ” إنی سلمٌ لِمَن سالَمَکُم و… در زیارت عاشورا چند بار لازم بود خود ائمه قطعاً این را چندباره ذکر میکردند، همانطوری که لعن و سلام آخر زیارت عاشورا را أمر فرمودند ۱۰۰ بارتکرار کنید!
🌀️جناب شیخ بهایی رحمه الله در کتاب مفتاح الفلاح می گوید :
🔸تعداد در دعاها،حکم دندانه ی کلید دارد که به زیاد یا کم نمودن آن،در باز نمى شود.
✅تحقیقاً عرض میکنم که در تعداد و عدد دعاها و ذکرها،اسرار و رموزی نهفته که اگر ما بخواهیم به آن آثار نائل گردیم می بایست همانطوری که نقل شده بخوانیم نه یک حرف کم و نه یک حرف بیش!
🌺 اگر که می بینیم در تسبیحات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هر ذکر ، عددی مخصوص به خود دارد یا در دعای کمیل یکجا فراز “یاربّ” ۱ بار گفته شده و جایی دیگر همین فراز ۳ بار ذکر شده حتماً حساب و کتابی محفوظ دارد که ما بیخبریم...
❗ گاهی مشاهده میگردد مداحان در زمان دعا کردن میگویند : یا اللهُ یا رَحْمنُ یا رَحِیمُ یا مقلّب القلوب، ثبّت قلوبنا!(به جای قلبی!) علی دینک «ای خدا ای رحمان ای رحیم ای مقلب قلوب ! قلبهای ما را در دینت ثابت و مستحکم بدار »
خوب برادر من!فکر نمیکنی چنین چیزی را ائمه ما بلد بودند و اگر لازم بود در جمع آنطور خوانده شود ، حتماً توصیه میفرمودند؟!
♻ضمناً خوب است بدانیم علماء علم اخلاق ، دعاها را به دارو تشبیه کرده اند که باید آن چنان که دکتر تجویز کرده، خورده شود و کم و زیاد کردن آن ، اگر اثر معکوس و مُخرّب نداشته باشد لاأقل اثر گذاری را کم میکند.
*کانال امام زمانی ام*
🆔 @Emamzamaniam313
✨🌾✨🌷✨🌺✨🌾✨🍃✨
📚کتاب مفتاح الفلاح شیخ بهایی
📒گزیده ی سخنان بزرگان
کانال رسمی هواداران سپاهان✅ 💛💛💛💛💛
Sepahan✔️
اخبار ورزش اخباراصفهان خبر ورزشی ورزش سه
سرگذشت ارواح در عالم برزخ قسمت 14 🔵آتش حسرت 🔷از کثرت اندوه و حسرتی که بر وجودم نشسته بود، بر جای نش
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۵)
🔵به سوی آتش!
🔸در حالیکه از شدت وحشت و اضطراب به خود میلرزیدم، پرسیدم به کجا؟
🔥 گناه به کوه سمت چپ اشاره کرد و گفت: پشت این کوه وادی باصفایی است که دوست دارم تا قیامت در آنجا بمانی.
🌿میدانستم لجاجت و طفره رفتن من بی فایده است پس به همان راهی که اشاره کرده بود قدم نهادم.
گناه با عجله و شادی کنان جلو میرفت.
🍂 هراز گاهی بر میگشت و مرا تشویق به ادامه راه میکرد.
با اینکه از گناه خیری ندیده بودم، اما مژدههای مکرر و شادمانی بی سبب او مرا نیز به وجد آورده بود و امیدوارانه به مسیر ادامه میدادم.
🌵از نیمه کوه گذشته بودیم که نالههایی از دور به گوشم خورد.از ترس و دلهره بر جای ایستادم و به گناه گفتم: این چه صدایی است که به گوش میرسد؟
🔥گناه گفت: من صدایی نمیشنوم، شاید هلهله و شادی اهالی آنجاست که غرق نعمتند.
گفتم: ولی صدایی که من میشنوم به ناله و فغان بیشتر شباهت دارد تا هلهله و شادمانی کردن.
💥گناه گفت: من چیزی نمیشنوم، بی جهت وقت را تلف نکن و زودتر به راهت ادامه بده.
🍁دریافتم که گناه مطلبی را از من پنهان میکند و بی جهت خود را به ناشنوایی میزند...اما چاره ای نبود.
🌄در کشاکش کوه و با شک و تردید به دنبال گناه در حرکت بودم که ناگهان صدای نیک را شنیدم، فریاد کشید: خودت را کنار بکش.
✅ با عجله خودم را به کناری کشیدم، ناگهان سنگ سیاه بزرگی با شدت تمام به فرق گناه🔥 فرود آمد و او را به پایین کوه پرتاب کرد.
✨پس از آن نیک را دیدم که با عجله از قله کوه به طرفم آمد و مرا در آغوش گرفت.
من نیز صورت بر شانه مهربانش گذاردم و زار زار گریستم..
🌻نیک در حالی که اشکهایم را پاک میکرد گفت: دوست من اینجا چه میکنی؟ هیچ میدانی اینجا کجاست؟ گفتم: نه.
🌼نیک سری تکان داد و گفت: تو در چند قدمی وادی عذاب هستی. اینجا جایگاه افرادی است که توان عبور از برهوت را ندارند و روز قیامت نیز قدرت عبور از پل صراط را نخواهند داشت و سرانجام به قعر جهنم سقوط میکنند.
🌷نیک پس از آن مرا دلداری داد و خواست تا برای رفع خستگی اندکی استراحت کنم.
🔵عذاب یکی از بزرگان برزخ!
🔷در همین میان و در لا به لای فریادهای اهل عذاب صدای ناله ای را شنیدم که به ما نزدیک میشد.
پس از لحظه ای صدا واضح تر شد. و شنیدم که صاحب صدا با ناله ای جگر خراش از تشنگی شکایت میکرد.
🔘با وحشت رو به نیک کردم و پرسیدم: این دیگر چه صدایی است؟
🔆نیک نگاه مهربانانه اش را به صورت من دوخت و گفت: به بالای کوه بنگر و آرامشت را حفظ کن.
✳️وقتی به اوج قله نگریستم شخصی را دیدم که در گردنش غل و زنجیر آویخته اند و دو مرد زشت رو و قوی هیکل سر زنجیر را به دست گرفته اند.
▪️آن شخص در حالیکه مرتب از تشنگی مینالید به این سو و آن سو نگاه میکرد.
🔘پس از دیدن ما با عجله به طرفمان حرکت کرد؛ من از ترس خودم را به نیک رساندم و آهسته پرسیدم:
این شخص کیست؟
🔶 نیک گفت: صاحب ناله یکی از سرشناسان برهوت است که در دشت عذاب معذب است.
🔥آن شخص همانطور که به ما نزدیک میشد دستهایش را مانند گدایی به سمت ما دراز کرده بود و طلب آب💦 میکرد.
وقتی به چند قدمی نیک رسید، مامورانش با کشیدن زنجیر از نزدیک شدن او به ما جلوگیری کردند، او در حالی که اشک میریخت با التماس از نیک درخواست یک قطره💧 آب کرد، اما نیک امتناع ورزید. او همچنان التماس میکرد..
✨ نیک از او پرسید: مگر تو از داشتن دوستت نیک محرومی؟
سر به زیر افکند و گفت: چه دوستی، چه نیکی، دوست من گناه من است که در همان لحظات اول مرا به دست این ماموران عذاب سپرد و رفت.
☄حال باید تا روز قیامت از این تشنگی عذاب آور رنج ببرم و در قل و زنجیر محبوس باشم.
🍀نیک با کنایه گفت: پس دعا کن هر چه زودتر روز قیامت بر پا شود تا از این عذاب رهایی یابی.
🍂 او به ناگاه سر بلند کرد و با تمام قوی فریاد برآورد: نه، نه، نه، ما اهالی دشت عذاب هرگزنمی خواهیم قیامت برپا شود، عذاب اندک برزخ ما را به ستوه آورده تا چه رسد به عذاب جهنم که...🔥
اما ماموران با گرزهای آتشینی که همراه داشتند به جان او افتادند. آن شخص ناگهان از جا پرید و در حالیکه صدای شتری میداد که داغ شده باشد، شروع به جست و خیز کرد.
آتش🔥 از پیکرش زبانه میکشید و صدایش زمین را میلرزاند...
✍ادامه دارد..
*کانال امام زمانی ام*
🆔 @Emamzamaniam313
🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃
✨امام صادق علیہ السلام:
⚫️گناهے كہ نعمت ها را تغيير میدهد:
🔴تجاوز بہ حقوق ديگران است.
⚫️گناهے كہ پشيمانے مےآورد:
🔴قتل است.
⚫️گناهے كہ گرفتارے ايجاد میكند:
🔴ظلم است.
⚫️گناهے كه آبرو مےبَرد:
🔴شرابخوارے است.
⚫️ گناهے كہ جلوے روزے را مےگيرد:
🔴زناست.
⚫️ گناهے كہ مرگ را شتاب مےبخشد:
🔴قطع رابطہ با خويشان است.
⚫️گناهے كہ مانع استجابت دعا مےشود و زندگے را تيره و تار مےكند:
🔴نافرمانے از پدر مادر است.
📔 علل الشرايع ج ۲، ص ۵۸۴
💠 @Emamzamaniam313
کانال رسمی هواداران سپاهان✅ 💛💛💛💛💛
Sepahan✔️
اخبار ورزش اخباراصفهان خبر ورزشی ورزش سه
گـروه ختـم صلـوات 🍃🌺بہ نیت سلامتي و تعجیڸ در ظہـور آقا امـام زمـاڹ ارواحنا فداه🌺🍃 👌بہ دوستاڹ خود ا
گروه ختم صلوات حتما عضو شید و با ختم ها خودتون رو بیمه کنید😍😍
🔴خاطره ی زیبای علامه جعفری از امتحان الهی!
✅از علامه جعفري ميپرسند چي شد كه به اين كمالات رسيدي؟!
ايشان در جواب خاطرهاي از دوران طلبگي تعريف ميكنند و اظهار ميكنند كه هرچه دارند از كراماتي است كه به دنبال اين امتحان الهي نصيبشان شده:
♻مدير مدرسهمان به آقا شيخ علي گفت: آقا شب نميگذره، حرفي داري بگو.
ايشان يك تكه كاغذ روزنامه در آورد.
🍀عكس يك دختر بود كه، زيرش نوشته بود " اجمل بنات عصرها " (زيباترين دختر روزگار)
⚡ گفت: آقايان من درباره اين عكس از شما سوالي ميكنم:
⁉اگر شما را مخير كنند بين اينكه با اين دختر بطور مشروع و قانوني ازدواج كنيد و هزار سال هم زندگي كنيد با كمال خوشرويي و بدون غصه، يا اينكه جمال علي (علیه السلام) را مستحباً زيارت و ملاقات كنيد. كدام را انتخاب ميكنيد؟
✳سوال خيلي حساب شده بود...
طرف دختر حلال بود و زيارت علي (علیه السلام) هم مستحبي.
🌀چهار نفر اول همه دختر زیبا را انتخاب کردند.
نفر پنجم من بودم.
اين كاغذ را دادند دست من. ديدم كه نميتوانم نگاه كنم، كاغذ را رد كردم به نفر بعدي.
🌿 گفتم: من يك لحظه ديدار علي (علیه السلام) را به هزاران سال زناشويي با اين زن نميدهم.
❄ يك وقت ديدم يك حالت خيلي عجيبي دست داد. شبيه به خواب و بيهوشي. بلند شدم وارد حجرهام شدم.
☀ يك دفعه ديدم يك اتاق بزرگي است يك آقايي نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قيافهاي كه شيعه و سني درباره امام علي(علیه السلام) نوشته در اين مرد موجود است.
💥يك جواني در سمت راستم نشسته بود. پرسيدم اين آقا كيست؟
گفت: اين آقا خود علي (علیه السلام) است، من سير او را نگاه كردم.
✨آمدم بيرون، رفتم همان جلسه، دیدم كاغذ رسيده دست نفر نهم يا دهم، رنگم پريده بود..
🌱 خطاب به من گفتند: آقا شيخ محمد تقي شما كجا رفتيد و آمديد؟ اصرار كردند و من بالاخره قضيه را گفتم ،خيلي منقلب شدند.
🔆خدا رحمت كند آقا سيد اسماعيل (مدير) را خطاب به آقا شيخ حيدر، گفت: آقا ديگر از اين شوخيها نكن، ما را بد آزمايش كردي...
⭐کارهای کوچک را بی اهمیت و پیش پا افتاده نشماریم ...شاید امتحان ما همان باشد..
*کانال امام زمانی ام*
@Emamzamaniam313
🍃🌹❄🍃🌹❄🍃🌹❄🍃🌹