8.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹#کلیپ
#استاد_رائفی_پور
✅ فوق العاده زیباوتکون دهنده
اگراشکتون جاری شد: التماس دعا برای فرج امام زمان (عج)،فراموش نشه🌹
🥀بِدَمِ المَظلوم،عَجِّل الفَرَجَ المَظلوم🥀
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
هدایت شده از گسترده پُربازده اُفق
زنباحجابمانندگوهر درصدفاست😍
خانمهایچادری #طـوووفـان داریم♨️
انتخاب بهترین چــادرها در کانال ما👇
💖💖💖💖چادر لبنانی💖💖💖💖
❤️❤️❤️چادر حسنا و جده❤️❤️❤️
🌸🌸چادر دانشجوییو شقایق🌸🌸
🌟چادر عربیولیانوبحرینیوحریر🌟
روی چادری که دوسِش داری بزن👆👆
http://eitaa.com/joinchat/1196228609Ce36ce60469
چادر را از #معتبرترین و #پرسابقهترین کانال ایتا خریداری کنید🍀👆🍀
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
ایام اسیری عمهسادات امالمصائب زینب
کبری(س)است بمیرم براشون، معجرهای
این اولیا مخدراتو بهغارت بردهبودن😭
دل دختر علی شاد میشه اگه از امروز با
حجاب بشی کلیک کن منم دعا کن😢👇
🌑 🌑
🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑
🔴 🌑
🌑 🌑 🌑
🌑 🌑
🌑 🌑🌑🌑🌑
🌑 🌑
🌑 🌑🌑🌑
🌑 🌑
🌑🌑🌑🌑🌑🌑
🔴
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
تا ڪے غریبانہ در این ڪنعان بمانم؟!
در انتظار دیدنت گریان بمانم...
تا ڪے منِ قحطے زدہ بین بیابان
محروم از باریدن باران بمانم..؟!
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
🔴🌸 مـــــــژده به همســران 🌸🔴
✍ بالاخره بعد از کلی انتظار کانال استاد 《#شهاب_مرادی》در ايتا راه اندازی شد
😍 نکات همسرداری
😍 مشاوره ازدواج
😍 تربيت کودک و نوجوان
😍 راهکار های کاهش استرس
✅ تنها کانال استاد مرادی در ايتا👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3763863570C04309a9022
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
حجاب آینه بی غبار خوبی هاست😍
روی چادر بزنید و انواع ملزومات حجاب رو با قیمت مناسب هدیه بگیرید🎁
░░░░░░░⬛️░░░░░
░░░░░░░⬛️░░░░░
░░ ░ ⬛️⬛️░⬛️░ ⬛️⬛️ ░
░ ⬛️░░ ⬛️░⬛️░░ ⬛️ ░
░ ⬛️░⬛️⬛️░⬛️⬛️⬛️⬛️ ░
⬛️⬛️░ ░ ░ ░░░░░░░
░░░░░░░ ⚫️⚫️⚫️ ░░
😍شـما لایـق بهتـریـن ها هستیـد😍
حتما روی چادر بزنید جا نمونید👏👏
#یک_داستان_یک_پند
✍روزی رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه میگذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی میخواست آب بکشد و نمیتوانست. رسول خدا (ص) پیش رفت و فرمود: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کردهای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد. آن مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسولالله! مشک را به من بدهید اما پیامبر (ص) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (ص) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید.
پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آوردهای؟ گفت: مردی خوشروی، شیرینکلام، خوشاخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آوردهای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدمهای مبارکش افتاد. گریه میکرد و معذرت میخواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:
📖وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم)
و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى.
📚قصصالروایات
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
✨﷽✨
✍از حضرت علی (ع) سوال کردند:
⁉️سنگین تر از آسمان چیست؟
فرمود: تهمت به انسان بےگناه.
⁉️از زمین پهناورتر چیست؟
فرمود: دامنه حق که خدا همه جا هست و بر همه چیز مسلط است.
⁉️از دریا پهناورتر چیست؟
فرمود: قلب انسان قانع.
⁉️از سنگ سخت تر چیست؟
فرمود: قلب مردم منافق.
⁉️از آتش سوزان تر چیست؟
فرمود: رؤسای ستمکاری که ملت را به خود وامی گذارند و هیچ فکر تربیت آنها نیستند.
⁉️از زمهریر سردتر چیست؟
فرمود: حاجت بردن پیش مردم بخیل.
⁉️از زهر تلخ تر چیست؟
فرمود: صبر در برابر نادانها.
📚 ارشاد القلوب ترجمه مسترحمی ج۲ ص۲۷۰
🥀بِدَمِ المَظلوم،عَجِّل الفَرَجَ المَظلوم🥀
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
این حرفا حتما بارها به گوشتون خورده:👇
🔻عطسه کردی؟ صبر اومد، بعداً کارت رو شروع کن!
🔻امروز روز نحسی هست بهتره هیچ کار مهمی رو انجام ندم
🔻پاش خورد به لبه فلان چیز این یعنی نباید الان بره دنبال فلان کار!
🔻امروز اول صبح کلاغ سیاه دیدم پس معلومه اتفاق های بد تو راهه!
🔻یه نخ ببند به دستت یادت نره فلان کار رو انجام بدی!
🔻عدد ۱۳ نحسه!
🔻فلان خونه اومد داره!
🔻فلان ماشین رکاب داره!
🔻این فرزند اومدنش بد بود!
و ...
💥هیچ میدونستین هرکدوم از این جملات که توی زندگی روزمره بارها و بارها استفاده میشن، میتونن از مصادیق شرک به خداوند باشن؟!😱
💥شاید باورش سخت باشه ولی همه اینا بدون در نظر گرفتن خداوند و اینکه اون عامل به تنهایی بتونه ما رو منع کنه از انجام کاری، شرک به خداوند حساب میشه!😟
انگار باید خیلی بیشتر به کارای در ظاهر کوچیک و ساده خودمون فکر کنیم!🤔
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
#داستانک_حجاب
#طولانی_اما_قابل_تامل
لاک جیغ قرمز....
مانتوی جلو باز آلبالویی....
کفشای خوشرنگ ده سانتی...
موهای شینیون شده...
به قول مادر جون هفت قلم آرایش!!😒
تولد شیدا بود؛حسابی شیک و پیک کرده بودم!😌
کفشا اذیتم میکرد؛پام چند باری پیچ خورد..اما مهم نبود!
توی مسیر برگشت از پسرای سیکس پک دار خیابون ونک کلی تعریف و تمجید شنیدم و ذوق کردم!😍
خستگی از سروکولم بالامیرفت
کلید درو چرخوندم؛وارد که شدم
جلوی در ورودی یه جفت پوتین خاکی دیدم....
قطره های خون روش خودنمایی میکرد....😔
بی توجه به اون،رفتم سمت پذیرایی تا یکم روی مبل لم بدم ،خستگیم در بره..
شالم رو برداشتم که پرت کنم روی مبل؛یهو با صدای سرفه یه مرد و یالاگفتنش
شالی رو که معلق بود بین زمین وهوا گرفتم و انداختم روی سرم..😟
سربه زیر گفت:سلام!
من اما زل زدم بهش و گفتم: سلام...
مثل پسرای کوچه بازار چشماش چار تا نشد و از حدقه نزد بیرون....
حتی یه لحظه نگاهمم نکرد!
نیشش تا بناگوش باز نشد..!!!
انگار نه انگار یه دختر با اینهمه رنگ و لعاب جلوش وایستاده..
فقط عرق شرم وخجالت روی پیشونیش نقش بست...🤨😒
من برعکس اون؛ در ریلکسترین حالت ممکن بودم!😏
با چشم غره ی وحید خودمو جمع کردم رفتم آشپزخونه....
مادر جون گفت:دوست وحیده؛تازه از ماموریت اومده...
خیره به گلای یاس روی میز ناهارخوری رفتم تو فکر..
[چرا خجالت کشید؟!
چرا مثل بعضی از آقایون منو برانداز نکرد!]
صدای مادر جون منو به خودم آورد لیلی جان بیا برای خداحافظی.....
رفتم برای بدرقه....👋
آستین سمت چپش کاملا خونی بود!خونی که خشک شده...
پرسیدم: دستتون زخمیه؟
گفت: نه..!
خون زخمای دوستمه...
تو بغل خودم شهید شد؛امروز آوردیمش...
منم هنوز فرصت نکردم لباسامو عوض کنم....😓😔😔
مادر جون گفت:
خیر از جوونیت ببینی پسرم...جونتو گذاشتی کف دستت....
آقا محسن گفت:
وظیفه ست مادر...
هر قطره ی خون من #فدای_تار_موی_ناموسم....
تا اینو گفت:سنگینی نگاه مادرجونو رو خودم حس کردم
کمی موهامو زدم زیر شال...😟
آقا محسن برای #حفظ_حریم من و امثال من می جنگید...
اونوقت من ندای آزادی سر داده بودم!
آزادی پوچ!☹️😕
یاعلی گفت و رفت!
من موندم و چار دیواری اتاق و یه پازل بهم ریخته توی ذهنم!..
پوتین وخاک وخون..
ناموس و تار مو...
مانتوی جلو باز و #حیا...
کفش جیغ و لاک جیغ..!
حجاب و حجاب و حجاب!
یه #شهید و یه پلاک!
🥀بِدَمِ المَظلوم،عَجِّل الفَرَجَ المَظلوم🥀
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
#امام_زمانی 🌸]•
حدیث از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)✨
«اللهم عجل لولیک الفرج»💕
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷