هدایت شده از یاباید راهی یافت ،یاباید راهی ساخت. توقف ممنوع است
!
در روزهایی که تمام توان نهادهای انقلابی در کنار ساختارهای پزشکی و ارگانهای مسئول برای مقابله با ویروس کرونا بسیج شده است و سبزپوشان انقلاب اسلامی و بسیجیان از برپایی بیمارستانهای تخصصی تا گندزدایی از شهرها و خیابانها، در صف مقدم مبارزه با کرونا هستند؛ در روزهایی که وحدت مهمترین عامل موفقیت در مهار بیماری کووید 19 و کلید گذر بحران است؛ برخی جریانها و افراد، فارغ از واقعیات و مصالح ملی و منافع مردم، همچنان در پی تأمین منافع خود با دوقطبی سازیهای دروغین هستند! افرادی که با پنهان شدن در پس ژستهای انسان دوستانه، مقاصد خاص خود را دنبال میکنند! در تازهترین نمونه، «پروانه سلحشوری» در مصاحبه با روزنامه آرمان گفته است: «براساس اطلاعاتی که بنده دارم، آقای روحانی درخواست برداشت یک میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برای مقابله با بحران کرونا داشتهاند. هدف نیز تأمین نیازهای بهداشتی و پزشکی و کمک به اقتصاد خرد در کشور بوده است. بااینوجود، هنوز پاسخی به این درخواست رئیسجمهور داده نشده است. ما در مجلس در یک روز دویست میلیارد دلار(!!!) به سپاه قدس اختصاص دادیم. بدون شک در شرایط کنونی حفظ سلامتی مردم از مسائل دیگر مهمتر است و این در حالی است که کشورهای دیگر نیز درگیر مقابله با بحران کرونا هستند. آیا وقتی سلامتی مردم در خطر است، نمیتوان مبلغ بیشتری در نظر گرفت؟» البته این نماینده اصلاحطلب مجلس دهم به همین بسنده نکرده و در ادامه با تکرار کلیدواژه «شکاف دولت- ملت» اضافه میکند؛ «بنده معتقدم در شرایط کنونی شکاف در جامعه زیاد شده است و بیاعتمادی نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده است». او نارضایتی مردم از وضع مدیریت اجرایی کشور و تورم و گرانی را با مبالغهای عجیب شکاف ملت و دولت تعبیر کرده و هیچ اشارهای نمیکند که در نارضایتیای که اکنون در جامعه وجود دارد، سهم لیست امید و دولت مورد حمایت اصلاحطلبان در آن چه میزان است!
▼ اخبار ویژه موافقت رهبر انقلاب با برداشت از صندوق توسعه ملی
رئیسجمهور با قدردانی از موافقت رهبر انقلاب با درخواست برداشت مبلغ یک میلیارد یورو از منابع صندوق توسعه ملی توسط دولت، برای مقابله و مدیریت عوارض ناشی از شیوع ویروس کرونا در کشور، دستورات لازم را برای تأمین نیازهای ضروری در این عرصه، صادر کرد. بر اساس این دستور، برای تأمین نیازهای وزارت بهداشت از این منبع، حتیالامکان از تولیدات داخلی و با بهرهگیری از توان شرکتهای دانشبنیان انجام میشود. همچنین کمکهای لازم به صندوق بیمه بیکاری ظرف هفته آینده انجام خواهد شد.
نامه انتقادی به رئیس صداوسیما
سردار غلامحسین غیب پرور رئیس سابق سازمان بسیج مستضعفین در نامهای انتقادی به رئیس سازمان صداوسیما با اشاره به حواشی اخیر ایجاد شده در برنامههای رسانه ملی، تأکید کرد: به نیروهای مؤمن و انقلابی میدان دهید و مجاهدانه جلوی خط ضدانقلاب و نفوذی بایستید.
در بخشی از این نامه آمده است: «آقای علی عسگری خود قضاوت کنید؛ وضعیت فعلی رسانه چیست و کجاست؟ آیا شما در طراز انقلاب اسلامی تلاش میکنید؟ در سریالها چه اتفاقات تربیتی و ارزشی را میتوانید ارائه دهید؟ معرف جامعه ایران اسلامی کدام سریال است؟ یکی را آدرس دهید. به بوی باران دلخوش کنیم که در آن قتل پشت قتل را نمایش دادید و بقیه قضایا در این مجموعه، یا به سریال کاملاً ضد اخلاقی پایتخت؟ یا به سریالی که قرص میخورند و اموال مردم را غارت میکنند؟ که حتی یک پیام فرهنگی را در آن نمیتوان دید یا به سریالهایی که لودگی را سرمشق قرار داده و زندگیهای لوکس را ترویج میکنند؟ آیا مسئولین رسانه ملی میدانند یا در غفلتاند؟ یا خدای نکرده جریان نفوذ اتفاق افتاده است؟»
هدایت شده از pedarefetneh | پدر فتنه
⭕️ زمانیکه انرژی حق مسلم ما بود
خرداد سال 92 حسن روحانی و جریان غربگرا گفتند هم چرخ سانتریفیوژ باید بچرخه، هم چرخ زندگی مردم و با این ایده پا روی خون شهدای هستهای گذاشتند و با برجام صنعت هستهای کشور را تعطیل کردند!
۲۰ فروردین، روز ملی فناوری هستهای گرامی باد...
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
🆔 @pedarefetneh2 🔜 #پدرفتنه
هدایت شده از مهردین کانال ✓ 💎
در ایتا عکس استیکر کلیپ تبلیغات گسترده پروفایل مذهبی برای اهنگ پیج عاشقانه جدید شاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از حزب الله حوزه
6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ پشت پرده حمله این روزهای جریان لیبرال غربگرا به چین!
🔺 نفوذی ها چگونه باعث تیرگی روابط تاریخی چین و ایران شدند؟
بهمن۹۴ اندکی پس از #برجام، رئیس جمهور #چین به تهران آمد تا ایران را مفصل راه ابریشم جدید (شاهراه تجاری قرن ۲۱) معرفی کند
فکر میکنید در تهران به او چه گفتند که رفت و پشت سرش را هم نگاه نکرد؟
بخشی از مستند ۴۲۰۰ درباره این ماجرا را ببینید.
"سید امیر سیاح"
@howzeh_1357
هدایت شده از معیار
مادر امام زمان(ع) نامش «ملیكه» (ملیكا) بود، او از طرف پدر، دختر «یشوعا» فرزند امپراطور روم شرقی بود، و از طرف مادر، نوه «شمعون» بود. شمعون از یاران مخصوص حضرت عیسی(ع) و وصی او بود.
ملیكه با اینكه در كاخ میزیست و با خاندان امپراطوری زندگی میكرد، اما آن چنان پاك و باعفّت بود كه گویی نسبتی با این خاندان نداشت، بلكه به مادر و خانوادة مادری خود رفته و زندگیش همچون زندگی شمعون، و عیسی بن مریم از صفا و معنویت و پاكی خاصّی برخوردار بود. از این رو نمیخواست، با خاندان امپراطوری دنیا پرست، بیامیزد بلكه دوست داشت و هدفش این بود كه در یك خانواه پاك خداپرست، زندگی كند، خداوند او را در این هدف كمك كرد و او را به طور عجیب به خواسته و هدفش رساند.
خواستگاری و مجلس عقد حضرت نرجس «علیها السلام»
ملیكه وقتی كه به سنّ ازدواج رسید، جدّش امپراطور روم، خواست او را به همسری برادرزادهاش درآورد. با توجه به اینكه كسی نمیتوانست از فرمان امپراطور سرپیچی نماید، امپراطوری از طرف برادرزادهاش، از ملیكه خواستگاری كرد و سپس مجلس عقد بسیار باشكوهی ترتیب داد كه در آن مجلس سیصد نفر از برگزیدگان روحانیون و كشیشان مسیحی و هفتصد نفر از افسران و فرماندهان ارتش و چهار هزار نفر از اشراف و معتمدین و ثروتمندان شركت داشتند.
مجلس در كاخ با شكوه امپراطور برگزار شد، تخت بزرگی را كه با انواع جواهرات و طلا و نقره و یاقوت و عقیق، آراسته شده بود، در جای مخصوص كاخ گذاشتند، برادرزاده امپراطور روی آن تخت نشست، تشریفات مراسم عقد فراهم شد، دربانان و خدمتگزاران با لباسهای مخصوص خدمت هر یك در جایگاه خود ایستادند، در اطراف كاخ قندیلها و چهل چراغها، مجلس را جلوه خاصّی داده بود، ناقوس نواخته شد، روحانیون برجستة مسیحی كنار تخت با عبا و كلاه و لباس مخصوص، شمعدان به دست در دو طرف به صف ایستادند و كتاب مقدّس انجیل در دست داشتند، همین كه انجیل را گشودند كه آیات آن را تلاوت كنند، ناگهان زلزله آمد، كاخ لرزید، و هر كسی كه روی تخت نشسته بود بر زمین افتاد، خود امپراطور و برادرزادهاش نیز از تخت بر زمین افتادند، ترس و لرز حاضران را فراگرفت، یكی از كشیشان بزرگ به حضور امپراطور آمد و عرض كرد: «این حادثه عجیب، نشانه بلا و خشم خدا و علامت پایان یافتن آیین و مراسم است، ما را مرخص فرمایید برویم» . امپراطور اعلام ختم مجلس كرد، و همه رفتند، سپس دستور داد آنچه كه از تخت و قندیل و چراغ و چیزهای دیگر كه درهم ریخته و افتاده بود همه را به جای خود گذاشتند.
این بار امپراطور تصمیم گرفت كه «ملیكه» را به همسری برادرزاده دیگرش درآورد، و با خود گفت شاید این حادثه زلزله، برای آن بود كه «ملیكه همسر برادرزاده اوّلی نگردد بلكه همسر برادرزاده دوّمی شود. دستور داد مجلس را در كاخ مثل مجلس سابق آراستند، دربانان و خدمتكاران در جایگاهی مخصوص قرار گرفتند، تخت مخصوص را نیز در جای خود گذاشتند روحانیون برجسته مسیحی را بادست گرفتن شمعدانها و با لباسهای مخصوص در كنار تخت قرار گرفتند، برادرزاده دوّمی بر تخت مخصوص نشست، همین كه مراسم عقد شروع شد، و كشیشان خواستند عقد بخوانند، بار دیگر حادثه زلزله رخ داد و همة حاضران پریشان شدند و رنگها پرید و مجلس به هم ریخت و تختها واژگون شد، امپراطور و برادرزاده دوّمی، از تخت بر زمین افتادند و همه وحشت زده از كاخ بیرون آمدند و به خانههای خود رفتند.
امپراطور، بسیار ناراحت شد، در اندوه و غم و فكر فرو رفت و لحظهای این دو حادثه عجیب را فراموش نمیكرد.
خواب عجیب نرجس«علیها السلام»
آن شب ملیکه در عالم خواب دید، جدّش شمعون همراه حضرت مسیح «علیهالسلام» و عدّهای از یاران مخصوص حضرت مسیح(ع) وارد كاخ شدند، ناگهان منبری بسیار با شكوه به جای تخت امپراطور گذاشته شد، سپس دید دوازده نفر كه مردانی بسیار خوش سیما و نورانی و زیبا بودند وارد كاخ شدند، در عالم خواب به ملیكه گفته شد، اینها كه وارد شدند، پیامبر اسلام(ص) و علی، حسن و حسین، امام سجاد، امام باقر، امام صادق، امام كاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسكری(ع) هستند.
ناگهان مشاهده كرد كه پیامبر اسلام(ص) به حضرت مسیح(ع) رو كرد و گفت: ما به اینجا آمدهایم تا «ملیكه» را از شمعون برای فرزندم «حسن عسكری» خواستگاری كنیم.
حضرت مسیح(ع) به شمعون گفت: به به، سعادت به تو رو كرده، خود را با دودمان محمد«صلی الله علیه و آله» پیوند بده، شمعون از این پیشنهاد بسیار خوشحال شد. آنگاه حضرت محمد(ص) به منبر رفت و خطبة عقد را خواند و «ملیكه» را به عقد امام حسن عسكری «علیهالسلام» در آورد، و سپس حضرت مسیح و شمعون و یاران مسیح(ع) به این عقد گواهی دادند.
پذیرفتن اسلام در عالم خواب
«ملیكه» میگوید: از خواب بیدارشدم ولی ماجرای خواب را به هیچ كس و حتّی جدم امپراطور روم، نگفتم، تا مبادا به من آسیبی برسانند، ولی شب و روز در فكر این خواب عجیب
هدایت شده از معیار
بودم، و با خود میگفتم من در اینجا، و امام حسن عسكری(ع) در شهری بسیار دور از اینجا، چگونه به خانة او راه مییابم، محبّت امام حسن عسكری(ع) سراسر دلم را گرفته بود تنها به او میاندیشیدم تا اینكه بیمار و رنجور شدم، تمام پزشكان روم را به بالین من آوردند، ولی معالجه آنها بینتیجه ماند، چرا كه بیماری من، بیماری جسمی نبود! تا با معالجة آنها خوب شوم.
روزی پدرم كه از من ناامید شده بود، به من گفت: آیا هیچ آروزیی داری تا آن را برآورم، گفتم: آرزویم این است كه به زندانیان مسلمان كه در جنگ اسیر و دستگیر شدهاند، سخت نگیرید، و آنها را از شكنجه معاف دارید تا شاید به خاطر این كار خوب، خداوند حال مرا نیك كند و سلامتی مرا به من بازگرداند، و حضرت مسیح(ع) و مادرش مریم(ع) بر این كار نیك به من لطف و مرحمت كنند.
پدرم خواستة مرا برآورد، عدّهای از زندانیان مسلمان را آزاد كرد، و مجازات و شكنجة بعضی را بخشید، بسیار خوشحال شدم، از آن به بعد روز به روز حالم بهتر میشد، همین موضوع باعث شد كه پدرم دستور داد تا بیشتر از زندانیان مسلمان، دلجویی كنند و آنها را ببخشند و خوشنودی آنها را به دست آورند.
چهارده شب از این جریان گذشت، شبی خوابیده بودم، در خواب دیدم فاطمه زهرا(س) بانوی بزرگ دنیا و آخرت، همراه مریم(علیها السلام) و بانوان دیگر نزد من آمدند، حضرت مریم به من گفت كه این بانو مادر همسر توست.
بی اختیار به یاد همسرم امام حسن عسكری(ع) افتادم، و قلبم فرو ریخت و به حضرت فاطمه «علیها السلام» عرض كردم از حسن عسكری گله دارم كه سری به من نمیزند دیگر گریه امانم نداد، زار زار گریستم.
فاطمه(س) فرمود: تا تو مسیحی هستی، فزندم به سراغ تو نمیآید، اگر میخواهی خدا و حضرت مسیح(ع) از تو خشنود شوند، دین اسلام را بپذیر تا چشمت به جمال امام حسن عسكری روشن شود.
گفتم: ای بانوی بزرگ! با تمام وجودم حاضرم كه اسلام را بپذیرم.
فرمود: بگو
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللهٌ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمّداَ رَسُولُ اللهِ؛ گفتم: «گواهی میدهم به یكتایی خدا و پیامبری حضرت محمد«صلی الله علیه و آله»».
آنگاه فاطمه زهرا «علیها السلام» مرا به آغوش محبتش گرفت و نوازش داد و فرمود: خوشحال باش! به تو مژده میدهم كه از این به بعد امام حسن عسكری «علیهالسلام» به دیدارت خواهد آمد و تو به زیات او موفّق میشوی!
از خواب بیدار شدم بسیار خوشحال بودم و همواره شهادت به یكتایی خدا و پیامبری محمد(ص) را به زبان میگفتم، و در انتظار دیدار امام حسن عسكری(ع) بودم تا شب بعد شد، در همین فكر و اندیشه خوابیدم، در خواب دیدم امام حسن عسكری(ع) به دیدار من آمد، از دیدار او بسیار خوشحال شدم، گله كردم كه چرا به دیدار من نمیآمدی با اینكه دلم غرق محبّت تو بود!
فرمود: علت جدایی این بود كه تو در دین اسلام نبودی، از این به بعد به دیدار تو خواهم آمد، تا روزی كه خداوند تو را در ظاهر همسر من گرداند.
از خواب بیدار شدم، هر شب آن بزرگوار را میدیدم، از آن به بعد حالم رو به بهبود میرفت و به لطف خدا سلامتی خود را باز یافتم.
جنگ مسلمانان با رومیان
«ملیكه» همچنان آروز میكرد كه روزی بیاید و از میان خاندان امپراطور روم دور شود، و از آلودگی دنیا پرستی این خاندان نجات یابد تا به افتخار و سعادت خدمت در خانه امام حسن عسكری برسد.
در یكی از مسافرتها كه «ملیكه» با عدّهای از بانوان همراه امپراطور بود، به لشكر اسلام برخوردند، سپاه روم با سپاه اسلام درگیر جنگ شد، در این جنگ مسلمانان پیروز شدند، عدهای از زنان از جمله«ملیكه »اسیر مسلمانان شدند، اسیران را بوسیله كشتی از راه رودخانه دجله به بغداد برای فروش آوردند، یكی از فروشندگان، برده فروش معروفی بنام«عمرو یزید» بود.
تعیین نماینده امام هادی«علیهالسلام» برای خریداری
روزی امام هادی(ع) پدر بزرگوار امام حسن عسكری(ع) یكی از یارانش به نام «بشر بن سلیمان» را كه در خرید و فروش برده نیز سابقه داشت در شهر سامرا دید و نامهای كه به زبان رومی نوشته بود و زیر آن را امضا كرده بود به او داد و همیانی پول نیز جداگانه به او داد و فرمود: «میخواهم بروی بغداد و با این همیانِ پول، كنیزی را خریداری كنی و به اینجا بیاوری».
بشر بن سلیمان گفت: بسیار خوب، هر امری بفرمایی اطاعت میكنم.
امام هادی(ع) فرمود: حال بشنو تا توضیح دهم كه چگونه كنیزی را خریداری میكنی؟ فلان روز از اینجا به طرف بغداد حركت میكنی، سعی كن اوّل صبح فلان روز در كنار پل رودخانة معروف بغداد باشی، وقتی به آنجا رسیدی میبینی چند كشتی كنار آب میآیند تا بار خود را خالی كنند، در این میان میبینی زنانی را كه اسیر كردهاند، از كشتیها پیاده میكنند و به عنوان كنیز در معرض فروش قرار میدهند.
مشتریها میآیند و كنیزها را میخرند و با خود میبرند، همچنان نگاه كن یك وقت میبینی در یكی از این كشتیها «عمرو بن یزید» دختر
هدایت شده از معیار
ی را در معرض فروش قرار میدهد، با اینكه پردهداران میخواهند كنیزان را به خریداران نشان دهند، آن دختر، خود را نشان نمیدهد، حجاب و عفّت خود را حفظ میكند، او دو لباس حریر پوشیده و یك لباس پوستی گرانبها بر دوش دارد.
خریداران متوجّه او میشوند، و اصرار میكنند كه او را خریداری كنند، او ناراحت می شود و به زبان رومی میگوید :«وای كه حجابم آسیب دید» یكی از خریداران میگوید: من این كنیز را به سیصد دینار خریدارم.
آن دختر به او میگوید: «اگر به اندازة ملك سلیمان دارایی داشته باشی، حاضر نیستم كنیز تو شوم.»
عمرو بن یزید به آن دختر میگوید: چارهای نیست، باید تو را فروخت.
او میگوید: شتاب نكن، آن خریداری كه من میخواهم پیدا میشود، مگر نه این است كه معامله باید از روی رضایت باشد.
در این موقع نزد «عمر بن یزید» برو؛ بگو نامهای برای این بانو دارم كه به زبان رومی نوشته شده است، این نامه را به آن بانو بده بخواند اگر راضی شد، او را برای صاحب نامه كه اوصاف و نشانههای صاحب نامه در آن نوشته شده، خریداری میكنم، وقتی كه نامه را به او دادی او راضی میشود آنگاه او را خریداری كن و به اینجا بیاور.
«ملیكه» وقتی كه همراه عدّهای از بانوان اسیر شد، برای اینكه كسی او را نشناسد، خود را نرگس نامید (كه تلفّظ عربیاش همان نرجس است)
بشر بن سلیمان طبق پیشنهاد امام هادی«علیهالسلام» همان روز معین به بغداد آمد، صبح زود كنار پل بغداد رفت، دید كشتیها رسیدند، و كنیزها را در معرض فروش قرار دادند، در این هنگام كنیزی را دید كه دارای آن اوصافی است كه امام هادی«علیهالسلام» فرموده بود، خریداران اصرار دارند كه او را بخرند، ولی او مایل نیست كنیز آنها شود.
بُشر جلو آمد و با اجازة فروشنده، نامة امام هادی«علیهالسلام» را به «نرجس» داد، نرجس تا آن را گشود و خواند، بیاختیار منقلب شد و اشك در چشمانش حلقه زد، در حالی كه گریة شوق گلویش را گرفته بود به صاحبش عمرو بن یزید گفت: مرا به صاحب این نامه بفروش، و اصرار و تأكید كرد كه مرا حتماً به صاحب این نامه بفروش.
عمرو بن یزید، گفت: بسیار خوب، مانعی ندارد، آنگاه در مورد قیمت او با بُشر بن سلیمان صبحت كرد، او به همان مقدار پولی كه در همیان بود و امام هادی«علیهالسلام» فرستاده بود، راضی شد. بُشر میگوید: همیان را دادم و كنیز را خریدم و با او از آنجا حركت كردیم. او همواره نامه را بیرون میآورد و میبوسید و به چشم میكشید، من از روی تعجب گفتم تو كه هنوز صاحب نامه را نمیشناسی چرا این قدر نامه را میبوسی؟
گفت: «معرفت و شناخت تو اندك است، اگر پیامبر «صلی الله علیه و آله» و جانشینان آنان را میشناختی چنین نمیگفتی!»
آنگاه داستان خود را از اوّل تا آخر برای من بیان كرد، من به پاكی و شخصیت معنوی و فكر بلند و عالی حضرت نرجس«علیها السلام» پی بردم، و از آن پس بیشتر احترامش كردم تا رسیدیم، به سامّرا، و او را به حضور امام هادی علیهالسلام بردم.
در این وقت امام هادی(ع) به او خوش آمد گفت، و احوالپرسی كرد، و سپس خواهر حكیمه خاتون را خبر كرد، و به او فرمود: این است آن بانوی محترمهای كه در انتظار او بودی، حكیمه او را در آغوش گرفت، و خوش آمد و تبریك به او گفت، امام هادی«علیهالسلام» به او فرمود: «عزّت اسلام و ذلّت نصرانیت را چگونه دیدی؟» او عرض كرد: «چگونه چیزی را بیان كنم كه شما بهتر از من میدانید.»
سپس امام هادی علیهالسلام به خواهرش حكیمه فرمود: او را به خانه ببر و دستورات اسلامی را به او بیاموز، او همسر فرزندم حسن، و مادر مهدی آل محمد(ص) خواهد بود.
مژده امام هادی«علیهالسلام» به نرجس«علیها السلام»
امام هادی «علیهالسلام» به «نرجس» رو كرد و گفت:
«مژده باد تو را به فرزندی كه سراسر جهان را با نور حكومتش پر از عدالت و دادگری كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد.»
خواهر امام هادی«علیهالسلام» حكیمه، او را به عنوان سیده (خانم) میخواند. آن بانوی با سعادت در سال 261 هجری و به روایتی قبل از شهادت امام حسن عسكری«علیهالسلام» از دنیا رفت، قبر شریفش در سامّرا كنار قبر منوّر امام حسن عسكری «علیهالسلام» است.
این است لیاقت و استعداد یك زن كه شخصیتش به جایی میرسد كه قائم آل محمد«علیهالسلام» منجی جهان بشریت، از دامن پاك او برمیخیزد.
منبع: کتاب زنان مردآفرین - محمد مهدی اشتهاردی
هدایت شده از مرصاد
🔴هر دیگی که برای آمریکا نجوشد، چپ می کنیم!
🔹🔸اتفاق عجیبی این روزها از سوی غربگراها در حال رخ دادن است که از آن می توان به چپ کردن هر دیگی که برای آمریکا نجوشد تعبیر کرد.
💢رفتارهای دوگانه
♦️در شرایط سخت تحریم، کشور سعی می کند با خوداتکایی، دور زدن تحریم و تعامل با همسایگان و کشورهای دارای منافع مشترک، خود را از بند تحریم ها رها کند. اما انگار یک عده ماموریت دارند با بهانه های واهی و حتی ساختگی هر راهی را که به شکست تحریم ها منجر می شود مسدود کنند.
♦️یک روز با شایعه پراکنی وقیحانه درباره زوار عراقی (که بیشترین ارز آوری صنعت توریسم کشور و گرم کردن بازار مشاغل گردشکری کشور از این راه است) از طرف کسانی که واویلا سر می دانند که اجبار حجاب کارشکنی در صنعت توریسم است؛
♦️و یک روز با یقه چاک دادن خنده دار به خاطر توییت ساده ی سفیر چین از سوی کسانی که حضور سفیر انگلیس در تجمع غیرقانونی را بی اشکال می دانستند و معتقد بودند نباید با برخورد با سفیر روابط را بهم بزنیم؛
♦️و یک روز به بهانه اعتراض به رفتار چین با مسلمانان اویغور از سوی کسانی که آرمان فلسطین را تضعیف می کنند و اعتراض به جنایات دولت هند علیه مسلمانان را برخلافِ منافع می دانستند.
♦️این تناقض ها آنقدر رسواست که دیگر کم مانده مستقیم بگویند چرا در مقابل فشار حداکثری آمریکا مبارزه می کنید و چرا تسلیم ترامپ نمی شوید؟ چرا مطابق میل آمریکا رفتار نمی کنید؟
💢پیشتازی ایران در مهار کرونا
♦️امروز کشور با وجود تحریم ها خیلی بهتر از اروپا و آمریکا توانسته کرونا را مهار کند. دلیل این مساله البته عملکرد تحسین آمیز پزشکان، کادر درمان، نیروهای مسلح، دانشگاه ها و شرکت های دانش بنیان، عملکرد منحصر به فرد نیروهای جهادی که بی مزد و منت پای کارند و در هیچ جای دنیا چنین نمونه ای وجود ندارد است. اما نقش همکاری های کشور چین در این موفقیت انکار ناپذیر است. البته ایران هم در دوران اوج کرونا در چین در کنار این کشور بود.
♦️اما غربگراها مدام دنبال کارشکنی در این همکاری هستند. فعالان رسانه ای غربگرا در یک ماموریت مشترک نه تنها شروع به توهین به سفیر چین کردند، بلکه همزمان با برچسب های چاینوفیل و شرق زده یک دوقطبی مضحک داخلی ساختند. سخنگوی وزارت بهداشت، سیاسیون و حتی نمایندگان مجلس هم هرکدام سعی کردند در این کارشکنی گوی سبقت را از یکدیگر بربایند. حتی نمایندگان مجلس برای تذکر به وزارت خارجه بابت دلجویی از سفیر چین امضا جمع کردند. همان کسانی که در مقابل ترور سردار سلیمانی با دستور مستقیم ترامپ هیچ اقدام مهمی انجام نداده بودند!
♦️توییت علی مطهری هم اوج خواب آلودگی و از مرحله پرت بودن او را نشان داد. او نوشته وزارت خارجه باید سفیر چین را احضار کند. نیاز اقتصادی به چین باعث سکوت ما نسبت به ظلم چین به اویغورها شده و نباید مبارزه با آمریکا منجر به وابستگی به چین شود.
♦️«آقای عزیز» گفتن سفیر چین رفتاری نیست که در مناسبات دیپلماسی دنیا توهین محسوب شود و احضار سفیر با چنین بهانه ای موجب بی آبرویی ایران در صحنه بین المللی می شود.
♦️مناسبات اقتصادی هم هیچ وقت مانع سکوت جمهوری اسلامی نسبت به ظلم دولت ها نشده. چنانچه همکاری های مهم ما با دولت هند در چابهار موجب سکوت جمهوری اسلامی در ماجرای جنایات هندوها علیه مسلمانان نشد.
💢ماجرای مسلمانان اویغور چین
♦️اما ماجرای اویغورها یا ایگورهای چین متفاوت است. آنان بخشی از جمعیت ۲۳ میلیون نفری مسلمان هستند که در بطن جامعه مسلمان نشین سین کیانگ چین سکونت دارند. دولت مرکزی چین نسبت به مسلمانان که اقلیت قومی پنجم این کشور هستند، تبعیض خاصی ندارد؛ به جز گروه هایی از اویغورها که تاکتیک کنش ضد امنیتی را در ارتباط با پکن اتخاد کردهاند. این گروه که جذب وهابیت تکفیری شده اند، از گروه های خشن فعال در جنگ سوریه محسوب می شوند که به خاطر سرسختی بسیار، ضربه های زیادی به جبهه مقاومت وارد کرده و عامل جنایات بسیاری بوده اند.
طبیعی ست امنیت منطقه سین کیانگ به خاطر نقش محوری اش در انتقال سرمایه و توسعه از شرق به غرب چین برای دولت پکن اهمیت زیادی دارد و فشار به گروه های تکفیری تروریستی ساکن در این منطقه منطقی ست. هرچند این موضوع با بزرگنمایی رسانه های غربی همراه بوده که گواه رفتار دوگانه این رسانه هاست. اینکه یک نماینده مجلس ایران به راحتی فریب بازی های رسانه ای غربی ها را می خورد واقعا مایه خجالت است.
♦️در پایان باید گفت جمهوری اسلامی آغازگر مخاصمه با هیچ کشوری نبوده و نخواهد بود. مانع روابط ما با آمریکا راهبرد همیشگی حاکمیت این کشور در تخاصم و برخورد حذفی با هر ملت مستقل و بالنده است و جمهوری اسلامی اجازه نمی دهد آمریکا و هر قدرتی مانع تحقق آرمان های انقلابیش یعنی استقلال، آزادی و جمهوریت اسلامی شود.
@mersad598
چه کسی باور می کند؟
یک هیئت ایتالیایی که برای مأموریت به سومالی رفته بودند پس از پایان دورۀ مأموریت خود از دولت سومالی خواستند تا با ادامۀ اقامتشان در آن کشور موافقت و جواز اقامتشان را تمدید کند چون نمی خواهند به کشورشان باز گردند!!!
چه کسی باور می کند؟
نخست وزیر پیشین سومالی که پس از پایان نخست وزیریش، برای زندگی در بریتانیا سومالی را ترک کرده بود، در اثر ابتلا به کرونا در آن کشور از دنیا رفت!!!
چه کسی باور می کند؟
دیوار حائلی که ترامپ برای جلوگیری از مهاجرت غیرقانونی مکزیکی ها به آمریکا در مرز مکزیک ایجاد کرد اینک مکزیک آن را بر روی مهاجران غیر قانونیِ آمریکایی که قصد مهاجرت به مکزیک دارند ببندد!!!
چه کسی باور می کند؟
تنها دو ماه پیش اسپانیا با مشکل مهاجرت از کشورهای آفریقایی رو به رو بود که با کشتی از سواحل مراکش به سوی این کشور انجام می شد
اینک آن شناورها مسیری معکوس را می پیمایند... آنها مهاجران غیرقانونی اسپانیایی هستند که می کوشند خود را به مراکش برسانند!!!
چه کسی باور می کند؟
خداوند ترس را در جان نیرومندترین ارتش، برترین اقتصاد و قلّۀ پیشرفت جهان بیفکند؛
همانان که می گفتند: هیچ نیرویی در جهان ما را به وحشت نمی اندازد!!!
چه کسی باور می کند؟
مساجد بسته، ركنی از اركان اسلام تعطیل شود و همزمان، بانگ اذان از کشورهایی برخیزد که بلند کردنِ صدا به اذان در آنها ممنوع بوده است!!!
چه کسی باور می کند؟
در کاخ سفید قرآن تلاوت شود؛ قرآنی که آن را کتاب ترورییسم می شمردند و در همۀ جراید آمریکا و اروپا حتی نشریات الحادی به تفسیر احاديث نبوي پرداخته شود!!!
چه کسی باور می کند؟
پزشکی که بیمار را درمان می کند بمیرد و بیمار بهبود یابد!!!
چه کسی باور می کند؟
ارتش هایی که برای پیروزی در جنگ ها بسیج می شدند
امروزه برای نجات از مرگ منحل و متفرق شوند!!!
چه کسی باور می کند؟
پزشکان جهان که بر همۀ درمان های طبیعی می تاختند، امروزه در اثر ناتوانیشان در درمان، به دنبال تجویز دارو های طبیعی برای بالا بردن ایمنی بدن باشند!!!
سه ماه پیش اگر کسی این سخنان را می گفت
چه کسی از ما باور می کرد؟
منزّهی تو ای زیرورو کنندۀ حال ها که خود تغییر نمی پذیری
منزّهی تو اي منجى
منزّهی تو اي گردانندۀ دل ها
پس کدام یک از نعمت های پروردگارتان را تکذیب می کنید؟
بگویید منزّه است آن تغیردهندۀ تغییر ناپذیر...
بگویید خداوندا،ای گردانندۀ حال ها، بدحالی ما را به نیک حالی خویشتن بگردان...
بگویید ای گردانندۀ دل ها، دل های ما را بر دین خود استوار بدار...
منزّه است پادشاه... خداوندا به تو پناه می برم از بازپس گیریِ نعمت پس از بخشیدن و از دشواری پس از آسانی و از تهیدستی پس از دارندگی و از كفر پس از ايمان
يا الله، امید ما به تو هرگز قطع نخواهد شد
به زودی ابرهای تیره خواهند رفت و حالِ ما به فضل و کرمت به بهترین احوال دگرگون خواهد گردید
خدا را یاد کنید تا بر شما رحمت آورد. مردم نگویید با هم کرونا را شکست میدهیم .بگویید به لطف خدا و عنایت او با هم تلاش میکنیم و کرونا را شکست میدهیم.بدون نظر لطف خداوند هیچ کاری نتیجه نخواهد داد.