eitaa logo
سراج الهدے
175 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
119 ویدیو
4 فایل
رستگارے در گرو تربیتـــــ روح و روان است. با ما همراه باشید...
مشاهده در ایتا
دانلود
#حدیث @SerajalHoda
🍃امروز گوییا روز ویژه عباس است . در همین قطعه زمان چندین بار نقش حساس او را دیده ام . عبّاس بن على(علیه السلام) آرام و مؤدب و با صلابت به محضر امام(علیه السلام) شرفیاب می شود. بدنبالش روانم!! صدایش را با دنیایی از ادب می شنوم که فرمود: «یا سیدی و مولای ! دشمن بدین سو مى آید». مولایم از جا بر می خیزد قدمی به عباس ،قمر بنی هاشم نزدیک می شود.صدای قدمش را می شنوم! 🍃می فرماید: «یا عَبّاسُ! اِرْکَبْ بِنَفْسِی أَنْتَ ـ یا أَخِی ـ حَتّى تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَکُمْ؟ وَ ما بَدالَکُمْ؟ وَ تَسْأَلْهُمْ عَمّا جاءَ بِهِمْ؟»; (اى عبّاس! جانم به فدایت اى برادر! سوار شو و برو از آنها بپرس! هدف آنها چیست؟ چه روى داده است؟ و بپرس: چه دستور تازه اى به آنان داده شده؟). 🍃پرده خیمه بلافاصله بالا می رود و قامت رشید «قمر بنى هاشم» عبّاس را می بینم ،به سمت زهیر و حبیب می رود .بعد از گفتگویی کوتاه با بیست سوار که آن دو نفر هم از جمله آنان بودند، به سمت سپاه دشمن می تازد . 🍃قرارست که پیام مولا را ببرد و پاسخ آورد. همه منتظرند !!چه خواهد شد؟ ✨ 《۲۶》 ___ @SerajalHoda
#حدیث @SerajalHoda
🍃از دور می بینم ،این بیست مرد ،در حالی که دلهایی با آنانست که بعضشان در دامان صدیقه طاهره پرورش یافته اند با توکل و آرامشی که در چهره اشان هم نمایانست به سمت دشمن می روند . 🍃و اینجایی که من ایستادم در کنار خیمه هایی که صدای لالایی محزونی بگوش می آید و صدای ناله ضعیف طفلی!! بخواب ای طفل بی شیرم بخواب ای اصغر ،ای میرم  نمی خوابی چرا مادر؟؟ که از سوزت زمین گیرم ... 🍃و صدای دیگری که کودکی به عمه می گفت:عمه جان چی شده؟؟چرا عمو عباس رفت؟ کجا رفت؟ و... 🍃در نقطه ای قرار می گیرم که ببینم چه می شود؟ از دور می بینم که مولا بنزدیک سپاه دشمن رفته و با آنان گفتگویی دارد! چه میگویند؟؟ بعد از دقایقی می بینم که به سمت خیام حرم می آیند . دلها سخت می تپد! در دل می گویم یا غیاث المستغیثین و یا دلیل المتحیرین، یا الله! ✨ #سفر_عشق ✨ #استاد_سراج ✨ #زیارت_مولا 《۲۷》 ___ #کربلا #محرم #شهید @SerajalHoda
✨ بر بال خیال تا کربلای ۶۱ هجری✨ 🍃و عباس می آید تنها ! معلومست خبری می آورد و باید خبری ببرد. به سمت خیمه مولا می رود . می شنوم که می فرماید: در برابر سپاه دشمن رفتم و پرسیدم: «شما را چه شده است؟ و چه مى خواهید؟». 🍂گفتند: به تازگى فرمان امیرعبیدالله ، به ما رسیده است که به شما بگوییم یا حکم او را بپذیرید (به طور کامل تسلیم شوید) یا آماده کارزار باشید. 🍃به آنها گفتم: «شتاب مکنید تا نزد (مولایم) ابى عبدالله(علیه السلام) بروم و پیام شما را به ایشان برسانم». 🍂آنان پذیرفتند و گفتند: «پیام ما را برسان و پاسخش را به ما ابلاغ کن». 🍃من آمده ام و دیگران همانجا در برابر سپاه دشمن ،ماندند تا با نصیحتشان ،شاید از خواب گران برخیزند!! آقاجانم !شما چه می فرمایید؟؟ 🍃و من منتظرم ،نه من که همه ی آنهایی که از واقعه با خبر شدند منتظرند که امر و فرمان چیست؟ ✨ 《۲۸》 ___ @SerajalHoda
#حدیث @SerajalHoda
✨ بر بال خیال تا کربلای ۶۱ هجری✨ 🍃صدای مولایم حسین بن علی را می شنوم که می فرماید: «اگر می‌توانی جنگ را تا فردا به تأخیر بینداز تا امشب خدای را عبادت کنیم و از حضرتش آمرزش بجوییم. خدا می‌داند که من نماز را دوست می‌دارم، تلاوت قرآن را دوست می‌دارم، استغفار را دوست می‌دارم.» 🍃الله اکبر !! حسین چه می بیند و چه می خواهد ؟؟!! و این قوم عنود چه خواسته ای دارند؟؟!! تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟؟ 🍃دیدم که قمر بنی هاشم با صلابت علوی خویش بسوی قوم معاند می راند . 🍃یقیناً می تواند که خواسته مولا را عملی کند. اما اگر آن قوم از خدا بی خبر نپیذیرند چه می شود؟؟ و دوباره هجوم ماتم به قلب نحیفم!! 🍃چه خواهد شد ؟؟ و می بینم که عباس برمی گردد او موفق شده است، توانسته مجابشان کند و جنگ را شبی به تأخیر بیندازد او مأموریت سیاسی خود را به خوبی انجام داده است. عباس ،امروز سفیر کبیر بوده است .مثل همیشه رو سفید میدان. ✨ 《۲۹》 ___ @SerajalHoda
🍃با خود می اندیشم شب سختی در پیش است.شب قرآن خواندن و قرآنی شدن.شب سخت ؟و یا شب شیرین ؟. بله! شب شیرین و پر تلاش و پر عبادت و پربار. 🍃کمر خود را محکم می بندم .مبادا لحظه ای غافل شوم. 🍃خود را کنار زینب کبری می رسانم و دلم را با دلش به مولا و سرورم حسین بن علی متصل می نمایم. ✨ #سفر_عشق ✨ #استاد_سراج ✨ #زیارت_مولا 《۳۰》 ___ #کربلا #محرم #شهید @SerajalHoda
#حدیث @SerajalHoda
🍃به قد و قامت بانو می نگرم .دلم پُرست از محبتش !مرید و والهش هستم. آرزوی کلامی از لعل لبانش دارم .دلم پر از تمناست. 🍃نگاهی می نماید و دلم آتش می گیرد و آتش آب می شود و از دیده ام فرو می ریزد. عالمه غیر معلمه است! فهیمه است و نگفته می شنود و نخوانده می داند که "زین اب" است. 🍃می فرماید: حسين در جلو خيمه اش نشسته بود و دو زانو را در بند شمشير قرار داده بود و در اثر خستگى خوابش برده بود ولى من بيدار بودم و در كنارش ايستاده و از ماه رویش توشه برمی داشتم. 🍃غريو حمله سپاه را از نزديك شنيدم، با ملايمت به برادرم نزديك شده گفتم: برادر، بانگ و فرياد نزديك مى شود، آيا نمى شنوى؟  🍃سر برداشت و فرمود: جدم رسول خدا صلى الله عليه و آله را در خواب ديدم، به من فرمود: تو نزد ما مى آيى. سيلى به صورت خود نواختم و گفتم: اى واى...  ✨ #سفر_عشق ✨ #استاد_سراج ✨ #زیارت_مولا 《۳۱》 ___ #کربلا #محرم #شهید @SerajalHoda
#کربلا_منتظر_ماست_بیا_تا_برویم ✨ بر بال خیال تا کربلای ۶۱ هجری✨ 🍃حسين عليه السلام فرمود: خواهر عزيز من، واى بر تو نباشد، آرام باش خداى تو را رحمت كند.  🍃آرام شدم ،کلامش تصرف ولایی داشت!! من اشک می ریختم و حال خویش را گونه ای دیگر می یافتم ،قلبم آرامست .خیالم راحت . امّا... 🍃دوباره با نگاهم خواستم بدانم در اردوی دشمن ،بین عباس و آنها چه گذشت که شبی را فرصت پیدا شد؟؟ دوباره نوای روحبخشش را شنیدم. 🍂-عمر سعد با يارانش مشورت كرد كه اين مهلت را بدهد يا نه؟ يكى گفته: سبحان الله، به خدا ا گر اينان از ديلميان بودند واين تقاضا را از تو مى كردند شايسته بود كه با آن موافقت كنى. سپس تا فردا مهلت دادند.  🍃و من دوباره ... آه صدای ناله حزین طفلی است. - این عمّی العباس؟؟العطش ،العطش!! عمو جان ! ✨کاش اشک چشم من نوشیدنی بود!! ✨ #سفر_عشق ✨ #استاد_سراج ✨ #زیارت_مولا 《۳۲》 ____ #کربلا #محرم #شهید @SerajalHoda