eitaa logo
سراج الهدے
176 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
124 ویدیو
4 فایل
رستگارے در گرو تربیتـــــ روح و روان است. با ما همراه باشید...
مشاهده در ایتا
دانلود
سراج الهدے
زره از موج بپوشیم ردا از توفان راه ما از دل دریاست بیا تا برویم کاش ای کاش که دنیای عطش می‌فهمید #آ
✨بر بال خیال تا کربلای ۶۱ هجری ✨ _____________ جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم کربلا منتظر ماست بیا تا برویم ایستاده است به تفسیر قیامت آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم خاک در خون خدا می شکفد می بالد بیا تا برویم تیغ در معرکه می افتد و برمی خیزد رقص شمشیر چه زیباست بیا تا برویم از سراشیبی تردید اگر برگردیم عرش زیر قدم ماست بیا تا برویم زره از موج بپوشیم ردا از توفان راه ما از دل دریاست بیا تا برویم کاش ای کاش که دنیای عطش می فهمید مهریه بیا تا برویم چیزی از راه نمانده است چرا برگردیم آخر راه همین جاست بیا تا برویم فرصتی باشد اگر باز در این آمد و رفت تا همین امشب و فرداست بیا تا برویم ✨ 《۲》 _____________ @SerajalHoda
✨بر بال خیال تا کربلای ۶۱ هجری ✨ 🍃تصمیم خود را گرفته و آرام و تنها از کوفه دنیا ،بیرون زدم... در دل تاریک شب به همراه باد گرم و داغ صحرا خود را به نزدیکی محل برپایی خیمه ها رساندم .در تاریکی آمدم تا دشمن نبیند و راه بر من نبندد، دیگر تاب دوری را ندارم...! 🍂خسته و زخمی با کوله باری از شرم و حیا و خوف، خوف از این که آیا پذیرفته میشوم؟دیر آمدم، سرگرم بودم... تغافل و تجاهل چه بر سرم آورده است ! نزدیک و نزدیکتر شدم، از دل تاریکی، چهره ی نورانی و مصمم یکی از یارانش را دیدم، آمد و با دقت و توجه خاصی پرسید چه کسی هستم و برای چه آمدم؟ گفتم: آشنایم و به بویی و دیدن رویی ، برای پیوستن به کاروان نکویی آمدم. آیا اذن دارم ...؟ ...... ✨ 《۳》 ____ @SerajalHoda
#کربلا_منتظر_ماست_بیا_تا_برویم ✨بر بال خیال تا کربلای ۶۱ هجری ✨ 🍃گوییا او هم منتظرم بود ...! خوشحال شد. کسی دیگر از دست دنیا فرار کرد و فریفته نشد. عمق مهربانی و رحمت را در نگاهش می دیدم. چه خیمه پر مهری !چه روشن و نورانی ! نور جبینشان و لطافت نگاهشان مسحور کننده بود .چه آرامشی!! از نام و نشانم نپرسیدند که می شناختند مرا. و من بانوی قهرمان کربلا، #زینب کبری را می دیدم!! ✨السلام علیک یا سیدتی و مولاتی! .... ✨ #سفر_عشق ✨ #استاد_سراج ✨ #زیارت_مولا 《۵》 ____ #کربلا #محرم #شهید @SerajalHoda
✨بر بال خیال تا کربلای ۶۱ هجری ✨ 🍃او را می بینم... اما بوی و عطر علیهما السلام را استشمام میکنم. چه بانوان مکرمه ای اینجایند، کم کم باید با آنها آشنا شوم ! و بچه ها !! از خیمه هاشان برای دیدن تازه واردی که به کاروان کوچکشان پیوسته آمده اند. و من حیران ،مبهوت و مبتهج ! آیا این منم؟؟ همان غرق گناهی که گوشه ای از دلش که پاک مانده بود کار خودش را کرد و او را به اینجا کشید؟؟؟ .... ✨ 《۶》 ____ @SerajalHoda
#کربلا_منتظر_ماست_بیا_تا_برویم ✨بر بال خیال تا کربلای ۶۱ هجری ✨ 🍃دل من می تپد... آیا می شود سید آقایان بهشت را هم ببینم؟ این سعادت عظیمی است. کی؟ چگونه؟  با خود می اندیشم، بله! اگر تا اینجا آمدی دیگر شامل فضل و رحمت واسعه شده ای. نه! همیشه رحمت واسعه جریان دارد اما غفلت. ولی اینجا همه حضور است و نور و دیو غفلت منفور و از حضرت حاضر دورِ دور !! 🍃اینجا چیزی مخفی نیست. صدای مهربان بانو را شنیدم که می فرمود : چیزی به اذان صبح نمانده!! ✨آه نماز! آنهم با مولا به جماعت؟؟  در این ایام دلتنگی؟ هشتم محرم الحرام، از دیروز آب را بسته اند . بچه ها آنقدر مؤدبند فعلاً سخنی از قطع آب نیست. .... ✨ #سفر_عشق ✨ #استاد_سراج ✨ #زیارت_مولا 《۷》 ____ #کربلا #محرم #شهید @SerajalHoda
✨بر بال خیال تا کربلای ۶۱ هجری ✨ 🍃خدایا چه خبر است؟ این قد و قامت کیست؟ این لجّه نور است ! دلم غرق سرور است !  ای کوفیان دنی دنیا زده !دیدنش به همه عالم می ارزد ،چه رسد به لبخند و تأییدش ! کجایید ؟؟ به چه مشغولید که چنین غولید؟؟ و همه چیز فراموشم شد . الله اکبر!! چه طنین زیبایی !! چه لحن و صوتی !! حسین (ع)با معشوقش به گفتگوست ! به زیارت و لقائست ! تمام حضور و ذکر است ! گوییا اصلاً اینجا نیست.به یاد پدر بزرگوارش افتادم که مضمون کلامش چنین است : قد قامت الصلاة در اذان و اقامه یعنی قد قامت الزیارة یعنی ،موقع زیارت و ملاقات رسید!! 🍃و او نیز چنین ... بعد از سلام و تعقیب روی به جمع یارانش نمود ، نگاه نافذش قلبها را می گداخت... آری آری با این نگاه نافذ و سرشار از اطمینان و صلابت و مهر ، باید هم چیزی جز او در قلوب سپاهش نباشد. حمد و ثنای رب جلیل و درود و سلام بر پیامبر جمیل! و... من محو او !نمی شنیدم اما نیوشیدم !تمام کلامش در جانم جاری شد . خون شد و حیاتم بخشید !! این فرمایش حضرتش برایم شفاف شد که : ✨"ان الله عزوجل ما خلق العباد الا لیعرفوه، فإذا عرفوه عبدوه، فإذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه"  "خداوند بزرگ بندگان را نیافریده مگر به خاطر این که او را بشناسند، هنگامی که او را بشناسند، عبادتش می کنند و هنگامی که بندگی او کنند از بندگی غیر او بی نیاز شوند". ..... ✨ 《۹》 ______ @SerajalHoda
✨بر بال خیال تا کربلای ۶۱ هجری ✨ 🍃همه چنان محو حسینند که گوییا هیچ کس و هیچ چیز دیگر نیست! زمان متوقف و چشمها به رخ زیبایش دوخته تا کوچکترین حرکتش را در یابند.منظرش را می نگرند که منظورش خداست!! و او چون حرکت کرد همه به دنبالش. و من بدنبالشان. 🍃در این میان ،کسی است که بیشتر از همه می درخشد. قد و قامتش شبیه حسین است. ادبش غوغا می کند،چنان دلداده و در بند مولاست که در این فضا جز عشق و محبت و رحمت و سلم و تصدیق از او ظهوری ندارد. گرچه ،آنچنان ابّهت دارد که صلابت امیرالمؤمنین را در خیبر بیاد می آورد. آه ،او عباس است ،عبوس به دشمن!! هرچه در او دیدم جمال بود و عشق و ادب،چگونه حامی مولا و در پی اش در حال حرکت.!نه جلو رونده و نه عقب مانده، «و الازم لکم مارق»!! 🍃وآن دیگری ؟!چه چهره و جمال بی همتایی !جمال یوسف و ملاحتی که یوسف پیامبر از ان بی بهره بود! آری او علی اکبر شبه پیامبر اکرم(ص) می باشد . 🍃راستی آن دیگری کیست؟چه جوان است !!اما چه اقتداری در راه رفتنش می باشد.قاسم بن الحسن ،صدایش کردند!! ✨ 《۱۰》 __ @SerajalHoda
✨بر بال خیال تا کربلای ۶۱ هجری ✨ 🍃همه چیز اینجا ،کنار حسین و زینب سلام الله علیهما، آرام است و قلب بی تشویش و نگرانی .از خود می پرسم چگونه است،با این که این یاران قلیل چهره نورانی،هیاهوی دشمن را می شنوند و رفت و آمد و پیوستن افراد کثیری به اردو گاه دشمن را مشاهده می کنند،اما چون کوه مطمئن و آرام ؟؟ 🍃از کوچک و بزرگشان همه آرام! آری بچه ها و کودکان خاندان رسالت سئوالی دارند که آیا کسی به ما نمی پیوندد؟ آیا کسی به یاریمان نمی آید؟و اگر کسی در تاریکی شب ،مخفیانه آید ،بی نهایت شاد می شوند، اما اعتمادشان نه به یاران است ،که به خداست و شادیشان از رهایی پیوستگان! ✨ 《۱۲》 __ @SerajalHoda
✨بر بال خیال تا کربلای ۶۱ هجری ✨ 🍃در گوشه ای از خیمه ،همیانی توجه ام را جلب کرد.چشمگیر بود . کنجکاو شدم که در آن چیست؟ متوجه شدم نامه های دعوت کوفیان به حسین بن علی (ع)،آقا بیا که ما منتظر توایم ... آقا بیا که میوه ها بر درختان به بار نشسته و.... آقا ما منتظر توایم و... 🍃و اینگونه بود که مولا ،پاسخ به دعوت کوفیان داده است به روش جد مکرمش که دعوت را پاس می داشت.با زن و بچه آمده است ،با نوزاد شش ماهه اش!با حدود هشتاد زن و بچه در کاروانش!! چه کسی باور می کند با مهمانی که با دعوت آمده است قرار باشد برخوردی دور از جوانمردی شود؟آب بر روی میهمان بستن ؟؟وکاش به همینجا ختم میشد. 🍃صدایی بیرون خیمه به گوش می رسد.جناب علی اکبر ،شبه پیامبر ،با تعدادی به شریعه رفته اند و برای اهل خیام آب آورده اند.بچه ها خوشحالند . یک بار هم جناب ابو فاضل ،عباس بن علی آب آورده است .دل بچه ها از عمو شاد شده است. ✨ 《۱۴》 __ @SerajalHoda
✨ بر بال خیال تا کربلای ۶۱ هجری✨ 🍃حضرت عباس عليه السلام با صلابت به همراه سه برادر خود، در نزد شمر حاضر شدند ،سکوتی سهمگین فضای خیمه گاه را در بر گرفته است. در دلم غوغاست .چه خواهد شد؟؟!! عباس و برادرانش از او پرسيدند:  حاجت تو چيست؟  🍂شمر گفت :  شما خواهرزادگان منيد. بدانيد تا ساعتى ديگر شعله هاى جنگ برافروخته مى گردد و از ياران حسين بن على عليه السلام زنده نمى ماند. من براى شما امان نامه اى از عمر بن سعد آوردم. شما از اين ساعت در امان هستيد، مشروط بر اين كه دست از يارى برادرتان حسين عليه السلام برداريد و سپاهيانش را ترك كنيد.  🍃در هم شکستم ،فرو ریختم ،چه بی باک سخن می گوید ،چه شرطی!!! دست از یاری حسین بردارید، سپاهش را ترک کنید!!!! 🍃از این پیشنهاد وقیحانه شمر به خود می پیچیدم که ناگهان صدای رسا و غرش شیر عرب که یادآور صولت حیدری بود گوشم را نواخت!! چه فریاد گوش نوازی!! چه خشم باارزشی!!! ✨ 《۲۰》 __ @SerajalHoda
✨ بر بال خیال تا کربلای ۶۱ هجری✨ 🍃در حالی که چشمانم پر از اشک شوق و افتخار نسبت به حرکت حضرت عباس (ع)بود ،بطرف شمر لعین چرخاندم ،دیدم شمر از پاسخ دندان شكن فرزندان ام البنين، خشمناك شد و به طرف خيمه گاه خويش برگشت.  🍃هنوز در اوج تعجب و خشم از این پیشنهاد شمر و غرق غرور و مستی از پاسخ دندان شکن عباس بن علی بودم که دوباره سواری را دیدم که بطرف خیام می آید. خدایا او کیست و چه کار دارد؟؟ 🍂مرد دیگری از سپاه دشمن .نزدیک شد ،با دقت مراقب بودم .همه اهل خیام هم منتظر،بعضی در خیمه ها بودند و از انجا گوش ها را تیز کرده بودند. او کیست و چه کار دارد؟؟ 🍂نزدیک آمد و گفت : اسمم کزمان است و غلام عبدالله بن ابى محل بن حزام ،برادرزاده ام البنين، هستم. مولایم عبدالله که با خبر شد عمه زادگانش (عباس ، عبدالله ، جعفر، عثمان ) در ميان سپاهيان امام حسين عليه السلام حضور دارند، امان نامه اى از عمر بن سعد براى آنان گرفت و به واسطه من برای آنان فرستاده است. ✨ 《۲۲》 __ @SerajalHoda
✨ بر بال خیال تا کربلای ۶۱ هجری✨ 🍃همه ی چشمها ، دلها و توجه ها به یک سمت است ،حسین!! با یادش آرامشی قلبم را پر می کند و دوباره اضطرابی که شایسته چو منی است! ناگهان صدای همهمه ای در بیایان می پیچد. لشکریان مولا ،بدنبال اینند که بدانند صدای چیست؟؟ 🍃آه !!قامت رشید ابوفاضل نمایان شد و با او آرامش آمد. عباس بن علی که بصیرست و بینا، می یابد که، دشمن بدین سو مى آید. 🍂گوییا ،عمرسعد براى گرفتن بیعت اجبارى و یا کشتن امام و یارانش در عصر تاسوعا فرمان حمله را صادر کرده است. با این فرمان هزاران تن سواره و پیاده به سمت اردوى اباعبدالله(علیه السلام) روانه شده اند.  🍃یا الهی !با دل ما چه بازیها داری ؟! یعنی چه؟؟ الان ؟ این ساعت؟ ناگهانی؟  با چشمانم دنبال بچه ها و بانوان حرم می گشتم .آیا آنها هم متوجه شدند؟ چه خواهد شد؟؟ ✨ 《۲۵》 ___ @SerajalHoda