روایت یک روز (قسمت دوم)
#روایتی_از_حواشی_سفر_هیئت_دولت_به_شهرکرد
یک مهمان ناخوانده
بچه ها کمی ناراحت بودند و دلگیر اما حضور ناگهانی یک مهمان ناخوانده حال و هوای بچه ها را به کلی تغییر داد.
سید احمد عبودتیان دستیار ویژه رئیس جمهور سرزده و بدون قرار قبلی یک دفعه وارد دفتر شد. بدون تشریفات معمول و تیم و دوربین و ...
خودش بود به همراه آقا جمال و شیخ عابدین و آقا پوریا که از رفقای شهرکرد بودند...
سید را هم خیلی سال بود میشناختم . از زمان تشکیل بنیاد خاتم و جبهه فرهنگی حوالی سال ۹۰-۹۱.
با همان روحیه جهادی اش مثل حاج حسین یکتا یک یک بچه ها را تفقدی کرد و گفتگویی و به قول حاج حسین مشتی زد پشت بچه ها...
خودش به تنهایی برای بازگرداندن حال و هوای بچه ها کفایت می کرد ولی وقتی فهمید همکاران از تغییر برنامه جناب وزیر دلخورند گوشی را برداشت و چند تلفن زد و پیگیر وزیر شد. نامه های بچه ها را هم گرفت و پاراف کرد و ارجاعات لازم داد. بعد یک گفتگوی حال خوب کن و بعضا تخصصی و گاهی چالشی کلی تشکر و قدردانی کرد از عظمت کار بچه های مجموعه و با کلی قول و راهکار و تعریف برنامه مشترک خداحافظی کرد و رفت.
خیلی از رفتن سید نمیگذشت که بچهها را جمع کردم و توضیح بدهم که در برنامه های اینچنین و سفرهای مسئولین چنین مسأله هایی پیش می آید و ... که گوشی را دادند دستم...
مرادیان بود و پیگیر نتیجه بازدید وزیر...
گفتم که رفقای استان اعلام کردند برنامه وزیر تغییر کرده و سمت ما نمی آید. پرسید خود وزیر گفته یا دیگران!؟ گفتم اطلاع ندارم. بلافاصله قطع کرد و چند ثانیه بعد زنگ زد.
- تا چند دقیقه دیگه زمان دقیق حضور وزیر را اطلاع می دهند. برنامه بازدید قطعی است...
#ادامه_دارد 👈👈
کانال #سید_سراج_الدین_جزائری
عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
روایت یک روز (قسمت سوم)
#روایتی_از_حواشی_سفر_هیئت_دولت_به_شهرکرد
این مرحله در جمهوری اسلامی هم قفل بود
همان هم شد که مرادیان گفت. تماس گرفتند که وزیر حدود ساعت ۱۵ می آید.
ساعت کاری بخشهایی از مجموعه ما تمام شده بود و خیلی از همکاران رفته بودند. به بچهها که گفتم بعد از ساعت کاری آقای دکتر می آید، همه گفتند می مانیم. خودشان تماس گرفته بودن با همکاران دیگر و بعضی ها برگشتند...
این شور و شعف بچه ها برایم جذاب بود. شاید آنها هم مثل من فکر میکردند: امروز آنقدر بزرگ و اثرگذاریم که باید ما را ببینند. باید ببینند که با دست خالی داریم کار بزرگی میکنیم آن هم این گوشه در یک شهر کوچک...
پیام احمدی -مدیر کل ارشاد استان- تماس گرفت که ما نزدیک فروشگاهیم.
با تعجب پرسیدم :چرا آنجا!؟
-پس کجا!؟
-خوب معلومه دفتر مجموعه اتفاق...
آدرس را نداشت. برایش توضیح دادم. چند دقیقه نگذشته بود که رسیدند. ماشینها به اشتباه انتهای خیابان ایستاده بودند و همه پیاده شدند. تماس گرفتم که اشتباه رفتید و باید بیاید این سمت خیابان...
صحنه پرشوری بود که تا پیش از این ندیده بودم...
وزیر جمهوری اسلامی پیاده شده بود و ۲۰-۳۰ نفر از مسئولین کشوری و استانی هم پشت سرش به سمت یک مجموعه مردمی می آمدند.
آن لحظه به این فکر می کردم که ای کاش همه بچههای مؤسسه که نه همه اهالی کتاب جبهه انقلاب دم در بودند و این صحنه را می دیدند. فکرش را بکن چقدر انرژی و امید میگرفتند.
فکر کنم تا قبل این دولت این مرحله حتی در جمهوری اسلامی هم قفل بود و کلیدش در دست یک دولت مردمی و انقلابی بود و حالا سید ابراهیم این قفل را باز کرده بود...
#ادامه_دارد 👈👈
کانال #سید_سراج_الدین_جزائری
عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
روایت یک روز (قسمت چهارم)
#روایتی_از_حواشی_سفر_هیئت_دولت_به_شهرکرد
جنگ نرمشان واقعا جنگ نرم است
دکتر اسماعیلی با همان لهجه شیرین کبودرآهنگی و روی همیشه خندانش آمد و با تکتکمان خوش و بش و مصافحه کرد.
با دقت به توضیحات من و بچه های دیگر گوش میداد و با حس و حال و توجه و علاقه نمونه کارها را می دید. صندلی را با دست خودش جلو کشید و نشست و یک صندلی هم برای من صاف کرد. سرا پا گوش شده بود و چشم. نمونه کارهای بچه های استودیو دوران را خوب می دیدید و توضیحاتمان را می شنید و سؤالهایش را می پرسید.
کارهای تولیدی استودیو برای شبکه های اجتماعی و نمونه کارهای ترویج کتاب و ... را یک به یک می دید و تحسین می کرد.
وارد استودیو ضبط آبجکت موشن که شد توضیح دادم همه کار ِضبط آبجکتها و تصویرهایی که دیدید اینجاست با همین دوتا نور معمولی و این میز مستعمل و ساده گوشه آشپزخانه.
نمیدانم ایشان بود یا مسئول دیگری ولی جمله اش عجیب به دلم نشست:
جنگ نرمشان واقعا جنگ نرم است. با دست خالی و بدون هیچ امکاناتی دارند اینچنین نقطه زنی میکنند...
از استودیو که بیرون رفتیم داخل پله ها تا طبقه دو وزیر صدایم کرد و گفت آقای جزائری چرا همه بچه های مجموعه آقا هستند و از خانم ها خبری نیست.
شوخی ام گل کرد و گفتم با سر کارآمدن آقای رئیسی به جای این که در خیابان دیوار بکشیم بین طبقاتمان دیوار کشیدیم. صبر کنید طبقه بالا همه خانمند...
صدای خنده همه بلند شد.
#ادامه_دارد 👈👈
کانال #سید_سراج_الدین_جزائری
عضو شوید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
روایت یک روز (قسمت پنجم)
#روایتی_از_حواشی_سفر_هیئت_دولت_به_شهرکرد
اینها کار جمهوری اسلامی نیست
وارد مرکز ترویج کتابهای خوب و مرکز تماس که شدیم همه بچه ها مشغول کار بودند. هنوز توضیحاتم برای آقای وزیر تمام نشده بود که تکتک بچهها تماسشان را تمام کرده و به جمع ما پیوسته بودند.
بعد از سؤالات تخصصی، آقای وزیر پرسید انگار همه تیم جوانان ۲۰-۲۲ ساله اند یا کمتر...
گفتم : همینطوره است. سیاستمان این است که نیرو بسازیم. جوانترها بهتر پای کارند و شوق بیشتری به یادگیری و رشد دارند..
گفتند: برای ازدواجشان هم برنامه و کمکی دارید...
عرض کردم در حد بضاعت مجموعه، خیلی مختصر ...
گفتند ما هدیه ویژهای برای همکارانتان که متأهل می شوند در نظر میگیریم.
یکی از آقایان از آن طرف بلند و به شوخی گفت آقای دکتر ما متأهلیم اما اگه هدیهای که فرمودید ارزشش را داشته باشه حاضریم دوباره اقدام کنیم.
بازهم گل از گل همه شکفت و خنده فضای کالسنتر را پر کرد...
داشتیم از آنجا خارج می شدیم که یکی از همکاران خانم پا پیش گذاشت و گفت اگر اجازه بدید عرضی دارم...
دکتر برگشتند و گفتند: حتما؛ بفرمایید.
همکار خانممان خیلی با صلابت و محکم ایستاد حرفش را زد، مطالبهاش را کرد، خواستهاش را گفت و بعد هم با روی خوش یک جواب مثبت و قول مساعد گرفت...
اینجا خبری از «خودت بمال» و حرفی از «خودتان میدونید و مملکتتون» نبود. وزیر با خوش رویی تقاضای یک کتابفروش را پذیرفته بود...
یک مادر بیست و چندساله شهرکردی یا بهتر است بگویم یه کارشناس در آخرین حلقه کنشگری فرهنگی خیلی راحت بدون هیچ ترس و واهمهای مقابل عالی ترین مقام فرهنگی کشور یعنی وزیر جمهوری اسلامی ایستاد و مطالبه کرد و به خوبی پاسخ و قول مساعدش را گرفت...
معتقدم این ها کار جمهوری اسلامی به تنهایی نیست... یک دولت مردمی انقلابی میخواست تا قفل این مرحله هم باز شود..
#ادامه_دارد👈👈
کانال #سید_سراج_الدین_جزائری
عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
روایت یک روز (قسمت ششم)
#روایتی_از_حواشی_سفر_هیئت_دولت_به_شهرکرد
اگر یک چایی هم بدهید میخوریم
رفتیم طبقه سوم و در دفتر من ایستادیم به صحبت. اول صحبت آقای وزیر نفس زنان به کنایه گفتند با این همه پله هر روز ورزش هم می کنید.
همانطور سر پایی گفتگو را ادامه دادیم و از موفقیتهای مجموعه و کارهامان گفتیم. شور و انگیزه شنیدنی که در وزیر دیدیم زبانمان را باز کرده بود به گفتن. کم کم داشت حرف به درازا میکشید که دکتر یک شیرینی از روی میز برداشت و به شوخی گفت اگر یک چایی هم بدهید میخوریم و نشست...
این هم از قفل سومی که وزیر دولت مردمی برایمان گشود.
یک مسئول عالی رتبه مشتاق گفتگو با اهالی صنعتش باشد و بنشیند پای صحبتشان... مگر داشتیم!؟ مگر می شد!؟
چند لحظه که نه شاید چند ثانیه هم نگذشته بود که آقای احمدی -بابای مؤسسه خودمان- با یک سینی و ۲۴ تا چایی گل دم و خوش رنگش وارد شد...
یکی بلند گفت: آقای دکتر اینجا به مقام کن فیکونی هم می رسیم. معجزه کردند حتی برای آوردن چایی...
باز هم صدای خنده فضا را پر کرد...
در یک فضای کاملا صمیمی و دوستانه گفت و گو می کردیم که یکی از جمع مسئولین خواست مرا و فعالیت هایم را بیشتر برای وزیر معرفی کند که اقای وزیر گفتند ما سالهاست با آقای جزائری دوستیم و شروع کرد به یادآوری خاطراتمان که این دوستی در راه کربلا و دانشگاه کوفه و بعد هم سفر خانوادگیمان به کربلا و ... شروع شده بود.
دیدم درست می گویند اولین بار آنجا همدیگر را دیده بودیم. آن لحظه داشتم به این فکر می کردم که واقعا هر چه دارم از آبرو و اعتبار و دنیا همه از محبت و نوکری به این خاندان بوده و بس و داشتم آرزو میکردم که خدا کند برای آن دنیا هم چیزی از این سرمایه کنار گذاشته باشم...
#ادامه_دارد 👈👈
کانال #سید_سراج_الدین_جزائری
عضو شوید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
روایت یک روز (قسمت هفتم)
#روایتی_از_حواشی_سفر_هیئت_دولت_به_شهرکرد
خداقوت انرژی گرفتیم
شور و شعف و حس و حال آقای وزیر در صحبت و شنیدن حرفهایمان و حتی تصریحات مکررشان به بزرگی و نتیجه کار مجموعه نشان می داد که برایش جذاب و یا شاید حتی عجیب بود این همه کار که این بچه ها بدون هیچ حمایت و پشتیبانی دولتی و فقط با توکل بخدا و همدلی و همکاری با هم انجام داده اند و این تشکیلات با این عظمت را این گوشه از کشور و در سکوت ایجاد کره اند...
درست مشخص بود که ایشان دوست دارند ادامه دهند این گفتگو را و نمی دانم شاید هم ادب بهشان این اجازه را نمیداد که گفتگو را تمام کنند.
ما هم مشتاق بودیم ادامه دهیم. اما میدانستم تا همینجا هم زیاده از برنامه وقت ایشان را گرفته ایم.
به خودم جرأت دادم و گفتم: جناب دکتر هرچند که دوست داریم بیش از اینها خدمتتان باشیم ولی می دانیم که وقت و برنامهتان پر است و ارزشمند و احساس می کنم که شاید به احترام میزبانی ما محذور باشید به اتمام گفتگو...
تأیید کردند و برخواستند برای رفتن. طبقه اول که رسیدیم به پیشنهاد یکی از بچهها همه را جمع کردن برای عکس یادگاری...
همه که جمع شدند باز آقای وزیر شروع کردن از تک تک بچه ها سن و سال و وضعیت تأهلشان پرسید و با همه خوش و بش مجددی کردند.
عکس یادگاری راهم گرفتیم و به نشانه ادب دسته جمعی آقای وزیر را بدرقه کردیم تا دم در...
داشتند کفشهایشان را می پوشیدند که برگشتند و تشکر کردند و گفتند خستگی ما را به در کردید انرژی گرفتیم از دیدن این مجموعه. خداقوت...
این جملاتی بود که من آماده کرده بودم برای خداحافظی به ایشان بگویم اما حالا وزیر پیش دستی کرده بود و این ها را گفته بود...
این هم شاید قفل دیگری بود که آقای وزیر امروز گشود...
#ادامه_دارد
کانال
#سید_سراج_الدین_جزائری
عضو شوید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽مرور تصویری از روایت یک روز
خیلی پیام دادید و استقبال کردید از روایت یک روز .
حالا که استقبال شده و منتظر ادامهاش هستید از فرصت استفاده کنم و یک پیام بازرگانی پخش کنم😊
کانال #سید_سراج_الدین_جزائری
عضو شوید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
روایت یک روز (قسمت هشتم)
#روایتی_از_حواشی_سفر_هیئت_دولت_به_شهرکرد
ورود قطار جمهوری اسلامی به ریل انقلاب اسلامی
ماشینها دم در منتظر سوار کردن وزیر و همراهان بودند. اهالی محل و مردم با تعجب نگاه می کردند.
یکی شان جلو آمد و پرسید ایشون کیه
یکی از بچه ها گفتند وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی...
تعجبش بیشتر شد که در یک خیابان معمولی در شهرکرد دارد وزیر کشور را می بیند. آن هم یکهویی و بدون تشریفات و حفاظت خاصی...
انگار برایش باور کردنی نبود. با لحنی پر از ابهام و تردید گفت: ای کاش می دانستیم و یک چیزی آماده میکردیم تا از ایشان چیزی طلب کنیم...
آقای وزیر سوار ماشین شدند و راهی شدند و یک خاطره و حس خوبی برایمان باقی گذاشتند و البته کوله باری از انرژی و امید...
امیدی که سال ۱۴۰۰ با انتخابات کور سویی از آن روشن شده بود و امروز و در حاشیه سفر آقای رئیس جمهور شعلههایش دلمان را گرم کرده بود...
دلمان گرم شده بود و امیدوار که انگار قطار جمهوری اسلامی دارد به ریل انقلاب اسلامی وارد می شود و آنچه که رهبری سالها پیش فرموده بودند که ما در راه ایجاد تمدن اسلامی منتظر تشکیل و تکمیل دولت اسلامی هستیم را بیشتر از پیش حس کردم...
#ادامه_دارد👈👈
کانال #سید_سراج_الدین_جزائری
عضو شوید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
روایت یک روز (قسمت نهم)
#روایتی_از_حواشی_سفر_هیئت_دولت_به_شهرکرد
چقدر دلم برای جمهوری اسلامی می سوزد
چیزی از رفتن وزیر نگذشته بود که یکی از بچهها گفت گوشیتان چندبار زنگ خورده و جواب ندادید. با ما تماس گرفتند که یک دیدار جمع و جور و خودمانی که با آقای رئیسی ترتیب داده شده و شما هم باید بروید آنجا؛ ساعت 6.
با سعید هماهنگ کردیم و رفتیم سر قرار، فرهنگسرای ارشاد شهرکرد...
یک جمع محدود و خودمانی چند نفره بودند که خیلیهاشان هم تیم رئیس جمهور و چند نفر هم مدیران استان بودند.
نقدهای صریح و گاهی تند بچههای فعال استان یکی یکی بیان شد و نوبت به رئیس جمهور رسید...
خستگی سفر و شوق خدمت در کلام و چهرهاش عجیب نمایان بود با این وجود ایت الله رئیسی با شور و هیجان شروع به صحبت کرد و همه صحبتش شده بود پاسخ به انتقادات بچه های خودی.
چقدر آنجا دلم برای جمهوری اسلامی سوخت که اینقدر در ابزار روایت و تبیین دستش خالی است که عالیترین مقام عالی کشور در جمع خودیترین بچه های کف میدان انقلاب هم حتی باید بنشیند و تبیین کند که کجای کاریم و داریم چه می کنیم.
چقدر دردناک است که به جای آنکه بیاید راهبرد بدهد برای به خط کردن فعالان فرهنگی و به کارگیری حلقههای میانی باید بنشیند و تازه اینها را قانع کند...
الآن میفهمم که چرا رهبری آنچنان نقدی صریح در مورد ضعف رسانه ای دولت را به رخشان می کشد و می گوید فکر چاره کنید.
ایشان میدانند که چقدر کار در این دولت انجام شده و می بینند که مردم که هیچ نخبگان هم نمیدانند .
آقایان رسانه دولت قبل از آنکه خیلی دیر شود و فرصت ها بگذرد کاری کنید...
فرصت ها چون ابر درگذرند...
#احتمالا_پایان
کانال #سید_سراج_الدین_جزائری
عضو شوید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وَ مَا رَمَيتَ إِذ رَمَيتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ وَلِيُبلِيَ ٱلمُؤمِنِينَ مِنهُ بَلَآءً حَسَنًا إِنَّ ٱللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيم
امشب آقای دکتر اسماعیلی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی لطف مجددی به مجموعه داشتند و در جشن یک سالگی شبکه تلویزیونی کتاب و در برنامهای که بصورت زنده پخش میشد از فعالیت مجموعه فرهنگیرسانهای اتفاق تمجید کردند.
لازم است توضیح دهم آنچه که تا امروز رقم خورده از لطف خدا و حاصل همت همه همکارانم در مجموعه و در ظل عنایت اهل بیت (ع) بوده و ان شاءالله از این پس هم به دعای خیر شما همچنان خواهد بود.
اینکه ایشان اسم حقیر را آورده اند نشان از لطف بی حدشان به بنده دارد و الّا همه کارها با همت بلند همکارانم در حال وقوع است و این کمترین صرفا وظیفه هماهنگی بین همکاران و افتخار خدمتشان را دارم.
موضوع تولیدات پویانمایی هم که فرمودند در بخش استودیو دوران ما و با مدیریت و اهتمام برادر عزیزم سعید صادقی به انجام رسیده است.
دعا کنید از شر وسوسه شیطان در امان بمانم و همواره بدانم که هنوز کاری نکرده ام و تا قله راه دارم ...
کانال #سید_سراج_الدین_جزائری
عضو شوید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب صبح امروز خطاب به بسیجیان: از دو قطبیهای کاذب بپرهیزید. کسانی که مبانی و اصول اسلام و انقلاب و ولایت فقیه را قبول دارند برادر شما هستند؛ حتی اگر سلیقه متفاوتی دارند.
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔴 #خیلی_مهم ☝️
🔴 #خیلی_مهم ☝️
▪️یک نگاه چارچوب دار ، دقیق و #منطق_صریح و روشن #آقا در نوع نگاه و تعامل در درون جبهه انقلاب.
▪️نیاز ضروری و مهم جبهه انقلاب که #آقا به آن تصریح فرمودند و بیتوجهی به آن بهطور جدی جبهه انقلاب را تهدید میکند.
▪️نگاهی با دامنه وسیع ، هم افزا ، جذب حداکثری ، انسجام بخش درونی جبهه انقلاب
کانال #سید_سراج_الدین_جزائری
عضو شوید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
چند روزی هست که خیلی کم اینجا بودم
ببخشید
این روزخا اینقدر درگیر لیگ کتاب بودم که حتی گاهی بادخودم این شعر محمدمهدی سیار رو زمزمه میکردم
گهگاه تنفسی به اوقات بده
رنگی به همین آینه مات بده
من می دانم سرت شلوغ است ولی
گاهی به خودت وقت ملاقات بده
رفقایی که کانال حسین دارابی و حمید کثیری رو دنبال میکنند می دونند از چی دارم میگم
کار بزرگی که ۶ ماهه روش متمرکز بودیم.
به این اتفاق خیلی امیدوارم.
یه کار بزرگ و تمیز فرهنگی ان شاءالله.
اینقدر درگیر این کتر بزرگبودم که حتی فرصت نکردم درموردش بنویسم😅
پیام های حسین و حمید روفروارد میکنم
کفایت میکنه توضیحاتش...👇👇
هدایت شده از کانال حمید کثیری
لطفاً این متن رو تا آخر بخونید
#لیگ_کتاب یه کار فوقالعاده حرفهای هست و ماهها روی اون کار شده تا تونستیم لیگ اول رو شروع کنیم. بارها جلسات طولانی براش گذاشتیم، چند بار چند صد کیلومتر سفر کردیم، با ناشرین خوب نشست و برخواست کردیم، دهها کتاب رو بررسی کردیم تا نهایتاً رسیدیم به این چیزی که دارید میبینید.
برای لیگ اول جمعبندیمون این شد که کار سبکتر باشه و فقط ۶ کتاب خیلی خوب و خواندنی داشته باشیم. کتابهایی که میخونید و کِیف میکنید و بعد هر ماه از اون کتابها یه سری سوال جواب میدید و توی لیگ در رقابت با سایرین میتونید رتبهتون رو ببینید و ارتقاء بدید.
هر ماه به ۳۰ نفر اول جایزه یک میلیونی داده میشه و در نهایت به جمع امتیازات ماهانه - در پایان ماه ششم - جوایز خیلی خیلی بزرگتر تعلق میگیره. نفر اول ۱۰۰ میلیون تومان و نفرات بعدی ۵۰ میلیون و ۲۰ میلیون و ...
در مجموع هم به حدود ۳۰۰ نفر جایزه داده میشه و جمع جوایز هم حدود ۸۰۰ میلیون تومان هست.
مسئله اول و اصلی اینه که با هم کتاب بخونیم و کمک کنیم #فرهنگ_کتابخوانی هم گسترش پیدا کنه.
این وسط یه سری اتفاقات جذاب دیگه هم رقم میخوره. مثلاً وقتی کتابها رو از لینکی که روزهای بعد میگذاریم تهیه کنید؛
1️⃣ هر ماه پشتیبان شما باهاتون تماس میگیره و وضعیت شما رو در مطالعه کتابها باهاتون چک میکنه.
2️⃣ کتابها رو میتونید به صورت اقساط تهیه کنید که در دو سری ۳ تایی براتون ارسال میشه و هزینهای هم بابت ارسال از شما گرفته نمیشه.
3️⃣ تخفیفهای ویژهای هم برای لیگهای بعدی دریافت میکنید.
4️⃣ و کلی اتفاقات جذاب دیگه که کمکم توی لیگ معرفی میکنیم.
کل خانواده هم میتونید توی لیگ شرکت کنید و این خیلی خوبه که خانوادگی بتونیم کتاب بخونیم ...
حالا برای ثبتنام اولیه روی لینک زیر بزنید و اطلاعاتتون رو وارد کنید. این اطلاعات میره تو سایت و تو پروفایل کاربری شما ثبت میشه که بعد از آزمون هر کتاب میتونید نتایج و رتبهبندیهاتون رو ببینید
برای ثبتنام روی لینک زیر بزنید 👇
formafzar.com/form/nhr0m
formafzar.com/form/nhr0m
معرفی کتابها و لینک تهیهشون هم بمونه برای فردا، پسفردا که در اختیار شما قرار میگیره ✋🌹
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
هدایت شده از کانال حسین دارابی
🔴 آقا توجه توجه
میخوام اون کار خفن درباره کتابخوانی رو بگم
اسم این کارمون #لیگ_کتابه 😎
لیگ برتر فوتبال چجوریه؟
اینم همونطوریه، با این فرق که تو لیگ برتر شونزده تاتیم شرکت میکنن، اینجا شاید شونزده هزار نفر و حتی شونصدهزار نفر شرکت کنن، ورقابت چندین برابره
حالا چجوری؟ خیلی جزئیات داره این لیگ اول کلیاتش رو بگم بعد میرم سراغ جزئیاتش. چون شاید نتونید تحمل کنید😁
تو دور اول لیگ که میخوایم الان تو #هفته_کتاب و کتابخوانی شروع کنیم ۶ تا کتاب فوق العاده رو انتخاب کردیم که تو ۶ ماه متوالی باید این کتابارو بخونید و به یکیشو امتحان بدید
برای انتخاب کتابها ساعتها وقت گذاشتیم، مناسبتها رو بررسی کردیم کلی مولفهی دیگه رو دخیل کردیم تا به این ۶ تا کتاب رسیدیم
🔻هرماه یک کتاب و یک آزمون، پاسخ آزمون، رتبهبندی
🔻هرماه برای هرکتاب یه قرعهکشی و جایزه داریم
🔻امتیاز هر نفر، هرماه جمع میشه و آخر شش ماه نفرات برتر مشخص میشن. اونجا دیگه جایزه قرعهکشی نیستش، مجموع امتیازاتتون و تلاشهاتون تو ماههای قبل رتبه شمارو مشخص میکنه و از نفر اول شروع میشه تا شاید نفر دویست و سیصدم جایزه تعلق بگیره
🔻 جوایز رو الان نمیگم، چون نمیخوام بخاطر جایزه کتاب بخونید 😏😝
ولی جوایز خیلی بزرگ و دارای قطره😆
🔻کتابهارو سعی کردیم طوری انتخاب کنیم که خیلی بهتون از لحاظ اقتصادی فشار نیاد، ولی خب ماهی یه کتاب باید بخرید دیگه. هرکی هم کتابارو از قبل داشته باشه هم میتونه تو لیگ شرکت کنه. احتمالا خرید قسطی هم داشته باشیم
🔻 پشتیبانی و تماس و یه سری آپشنهای آموزشی هم داره که به مرور میگم خدمتتون
انقدر کار بزرگ و جدیه که داریم براش یه پلتفرم و اپلیکیشن جدا میاریم بالا
لیگهای بعدی اصلا آیتمهاش گستردهتر میشه و خفنتر. پس حتما از لیگِ اول همراهمون باشید
هم خودتون هم همهی اعضای خانوادهتون
ادامه توضیحات در مطالب بعدی