📆 #روز_شمار_شهدایی
🔆امروز #سه_شنبه ۱۴ دی ماه ۱۴۰۰ مصادف با ۱ جمادی الثانی
📖ذکر روز سه شنبه: یا ارحم الراحمین (صدمرتبه)
✅ذکر روز سه شنبه موجب روا شدن حاجات می شود.
🕊سالروز شهادت شهید مدافع حرم مهرداد قاجاری
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
@pardekhanyshahid
💌 #کلامشهـــید
🌹شهید ذکریا شیری:
سلاح شما وحدت و ایمان است که در سایه ولایتمداری حاصل میگردد. دشمن زبون ایمان و اعتقاد شما را نشانه گرفته است، پس نگذارید بین شما و #اهل_بیت علیه السلام و #قرآن فاصله ایجاد نمایند
📷 آنچه با شهید حاج قاسم سلیمانی به خاک سپرده شد
🔹عبای رهبر انقلاب، انگشتری که حاج قاسم با آن نماز شب میخواند ، تربت کربلا و امضاهای «اللهم لا نعلم منه الا خیراً» و شهادت دوستان و آشنایان شهید و مراجع عظام تقلید از جمله رهبر انقلاب و همچنین سید حسن نصرالله و حاج عماد مغنیه.
#سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#مرد_میدان
#به_نیت_حاج_قاسم
#مکتب_سلیمانی
#یاور_مردم
🎥
#سلام_امام_زمانم ✋🌹
#صبحت_بخیر_محبوب_قلبم ❤️🌼
📖 السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا طَالِبَ ثَارِ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ أَبْنَاءِ اَلْأَنْبِيَاءِ...
🌿🌼 سلام بر تو ای خونخواه فرستادگان خدا، سلام بر تو و بر روزی که ذوالفقار تو بر گردن دشمنان خدا بنشیند و قلب مظلومان تاریخ را التیام بخشد!
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس
🕊🌤 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌤🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاک برسر روحانی، چقدر دل ملت برای اینطور سخن گفتن تنگ شده بود
💯 رئیس جمهور: انتقام خون سردار سليمانی از ترامپ حتمی ست.
🔅 یا به طریق دادگاه و یا در صورت عدم محاکمه قانونی، انتقام به دست ملّت...
#محاکمه_جنایتکاران
#انتقام
#سردار
17.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 مستند جدید «پرواز یک و بیست دقیقه» کاری از مکتب حاج قاسم
🔰برنامه پخش:
📺 شبکه یک
📅 پنجشنبه - ۱۶ دیماه
🕘 ساعت ۱۵
📺 شبکه سه
📅 جمعه - ۱۷ دیماه
🕓 ساعت ۱۳
💠 ستاد رسانهای مکتب شهید سلیمانی
#سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#مرد_میدان
#به_نیت_حاج_قاسم
#مکتب_سلیمانی
#یاور_مردم
✍فرازی از وصیتنامه
شهید مدافعحرم #محمد_معافی🌹
💙خود و همه شما عزیزان را به رعایت تقوای الهی توصیه میکنم و خاضعانه از شما میخواهم همواره پشتیبان ولایتفقیه باشید و دست بر سینه و گوش به فرمان رهبری معظم باشید.
💙هرچه میتوانید در این دنیا دستگیری کنید و انفاق نمایید که این کار مانند هرسکردن شاخههای اضافی درختان میوه در فصل پاییز میماند که باعث رشد و باروری بیشتر و در نهایت عاقبتبهخیری شما خواهد شد.
🔴 پویش بزرگ حذف اینستاگرام
بعد از انجام عملیات تروریستی بدافزار اینستاگرام و حذف تصاویر و بایکوت هشتگ های مربوط به سردار عزیز با واکنش های شدید و یکپارچه مردم ایران همراه شده بود اما متأسفانه اینستاگرام آمریکایی حتی حاضر به عذرخواهی هم نشد و بی احترامی به سردار عزیز ایرانیان را ادامه داد‼️
لذا در یک پویش بزرگ همه با هم با حذف بد افزار اینستاگرام جوابی محکم میدهیم و ذلت نمیپذیریم✊🏾
#⃣ #انتقام_از_اینستاگرام
آموزش حذف اکانت اینستاگرام:
http://yun.ir/w4ei18
پویش برخورد محکم با اینستاگرام رو هم امضاء کنید👇
https://farsnews.ir/my/c/114241
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 سیل بیانتهای جمعیت در مراسم تشییع پیکرهای شهدای گمنام دوران دفاع مقدس در تهران؛ امروز
#شهدای_گمنام
شهادت #حضرت_زهرا س
#سردارسلیمانی
#شهادت
#فاطمیه
@pardekhanyshahid
شوق پرواز🕊
پیام رهبر انقلاب به مناسبت تشییع شهدای گمنام در روز شهادت حضرت زهرا (س):تقارن تشییع پیکر این مسافرانِ به خانه برگشته، با روز شهادت صدیقهی طاهره (س)مبشّر ابدیّت یاد و خاطرهی آنان و مژدهبخش خیر کثیری است که از ناحیهی آنان برای کشور امام زمان روحیفداه فراهم خواهد آمد.
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7
17.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطرات برادر علی عاشوری
🍃 برخی از خاطرات برادرعلی عاشوری
اتوبوس¬ها با سرعت به سمت شهر مسجد سلیمان در حرکت بودند و از پیچ و خم جاده¬ها عبور می¬کردند. هوا بسیار گرم بود، به طوری که نفس¬کشیدن برایمان مشکل شده بود. لحظه به لحظه احساس تشنگی می¬کردیم. اکثر بچه ها چفیه را روی صورت خود انداخته و در حالت چرت زدن بودند، تا این¬که بعد از دو ساعت که در جاده¬های بیابان¬ و یک جاده خاکی در حرکت بودیم، اتوبوس ایستاد. همه از پنجره به بیرون نگاه کردیم دیدیم، جلوی یک درب "ضد زنگ خورده گاراژی" هستیم. از اتوبوس پیاده شدیم و اتوبوس ها دور زدند و به شهر اهواز برگشتند.
ما ماندیم یک درب بزرگ پیش رویمان، جالب دست¬نوشته¬های به یادگار مانده روی درب پادگان بود که خودنمایی می¬کرد. نوشته¬هایی از این قبیل: اگر وزن بالا دارید وارد پادگان نشوید چون پایان آموزش اسکلتت می¬ماند، اگر بچه ننه هستی برگرد برو خانه-تان این¬جا جای بچه ننه ها نیست، و یا اگر غرور داری این¬جا غرور تو را می¬شکنند بچه پرو و ... در حال خواندن نوشته¬های روی درب بودیم که یک دفعه درب پادگان باز شد. دو نفر تکاور کلاه سبز با هیکلی ورزیده با صورتی آفتاب سوخته و دست به کمر جلوی ما ظاهر شدند. من پیش خودم گفتم: این¬جا دیگر پوست¬مان را می¬کنند. تکاورها چند قدیمی جلو آمدند یکی از آن¬ها فریادی زد گفت: همه وسایل خودشان را بردارند جلوی من به خط شوند. تا آمدیم به خودمان بجنبیم چندتا ته قنداق تفنگ ژ۳ نوش جان کردیم.
این تکاورها نعره¬ای می¬زدند: که بخواب، با فریادی دیگر باید سریع بلند می¬شدیم، یک سوت می¬زدند می¬دویدیم و یک سوت می¬زدند می¬خوابیدیم. چند کیلومتر ما را دواندند نفس همه گرفته بود و خیس عرق شده بودیم. فاصله درب پادگان تا میدان صبح¬گاه حدود دوکیلومتری می¬شد، در عرض یک ربع ما را مثل خمیر نرم کردند. اما برای من که ورزشکار بودم خیلی خوب بود. در میدان صبح¬گاه یکی از نیروها درخواست آب کرد و گفت: آقا اجازه، این¬جا آب نیست بخوریم یکی از تکاورها گفت: چرا ظرف داری گفت: بله دارم. گفت: سریع بیا پیش من، قمقمه پلاستیکی¬اش را گرفت زد داخل آب حوضچه کناری که بوی گند می¬داد و پر از جک و جانور بود. بهش داد گفت: بخور! گفت: آقا من باید این آب را بخورم؟ تکاور گفت: بله این آبی است که ما این¬جا داریم. اگر کسی آب دیگری می¬خواهد، برود از یخچال منزل باباش بخورد. سپس خود تکاور یک دستمال درب قمقمه گذاشت کل آب را خورد. قمقمه را که برگرداند، پر از زالو و کرم و انواع حشرات بود.
بعد از اینکه توضیحات لازم را دادند، دیدیم دکتر چمران با یک ماشین نظامی که جیب فرماندهی می¬گفتند از راه رسید، رفت بالای جایگاه بعد از احوال¬پرسی گفت: عزیزان من، شما اگر ده روز خوب آموزش ببینید و سختی را تحمل کنید، قطعا در میدان نبرد خواهید توانست با دشمن بخوبی بجنگید، این¬جا آموزش کمی سخت هست، ولی واجب است این آموزش را شما ببینید. دکتر چمران گفت: این¬جا اکثر کلاس¬ها را خودم تدریس می¬کنم. در حین آموزش هیچ¬کس را نمی شناسم و کوچک-ترین بی نظمی را تحمل نمی¬کنم. در آخر گفت: شما الان تا فردا در اختیار جناب سرهنگ همرنگ هستید و کلامش را با دعای فرج به پایان برد.
بچه ها دوست داشتند دکتر چمران همیشه کنارشان باشد. دور دکتر چمران را گرفتند و سؤالاتی را می پرسیدند. وقتی دکتر رفت، جناب سرهنگ چند بار فرمان بر پا و بنشین داد. سپس در باره زدن چادرهای انفرادی و اجتماعی توضیح داد، در باره برنامه آموزشی و ساعت¬هایی که باید برای نماز صبح بلند شویم، نظافت محل استقرار نیروها و برنامه های آموزش نظامی و هم¬چنین تعین محل استقرار، مطالب لازم را بیان کرد. در پایان گفت: همه به ترتیب می¬روید در جاهایی که مشخص کردم مستقر می¬شوید. ما که مسؤول گروهان¬ها بودیم را نیز جداگانه توجیه کامل نمود.
رفتیم تا چادرها را بر پا کنیم جای هر گروهان را قبلا با یک تابلو مشخص کرده بودند. من گروهان یکم بودم، علی ماهینی گروهان دو، برادران مشهدی گروهان سه و برادران تبریزی و تهرانی گروهان چهار، چادرها را بر پا کردیم. وقت نماز شد، از طریق بلندگو اذان پخش می¬شد. اعلام کردند همه بیایند نماز جماعت، محل نماز هم مشخص شده بود. یکی از برادران اذان گفت. دنبال پیش نماز می گشتم که گفتند: خود دکتر چمران پیش نماز می¬ایستد. چند لحظه بعد دکتر چمران آمد بچه ها صلوات فرستادند. وقتی نماز مغرب را خواندیم دکتر چمران بلند شد و طی سخنانی گفت: برادران و رزمندگان اسلام، ما این¬جا هستم برای خدا و دفاع از اسلام و قرآن و کشور، باید خوب آموزش ببینید تا تبدیل به چریک تمام عیار بشوید. هر کدام از شما باید خار چشم دشمن شده و بتوانید جلوی یک گردان از دشمن را بگیرید، پس نباید خودخوری کنید که چرا زودتر به خط مقدم نمی¬رویم. ما همه می¬خواهیم که هر چه زودتر به
شوق پرواز🕊
خاطرات برادر علی عاشوری 🍃 برخی از خاطرات برادرعلی عاشوری اتوبوس¬ها با سرعت به سمت شهر مسجد سلیمان د
خط مقدم برویم و از مهین اسلامی دفاع کنیم. با یک صلوات صحبتش را تمام کرد.
دکتر چمران همیشه لباس یوزپلنگی زرد رنگ به تن داشت. این لباس یوزپلنگی قدیمی، نشانه تکاوری و هم نشانه چریک بودن ایشان بود. سرهنگ در پایان نماز اعلام کرد از هر گروهانی سه نفر بیایند جلوی چادر تدارکات تا جیره غذایی گروهان را بگیرند. رفتیم جلو چادر تدارکات ایستادیم، برادری که داخل چادر بود گفت: "برادران گوش کنید هر پلاستیک برای یک نفر است. آذوقه داخل آن برای ۷۲ ساعت می¬باشد. به این پلاستیک و یا بسته، می¬گویند: جیره جنگی ۷۲ ساعته، به نیروها توضیح بدهید که یک دفعه نخورند تمام بشود چون دیگر هیچ آذوقه¬ای نیست که بهشان بدهیم.
جالب است بگویم داخل این پلاستک، یک عدد تن ماهی جنوب، چند تا خرما و کمی نخود و کشمش، دو تا انجیل و به اندازه کف دست نان خشک بود. یعنی با این جیره جنگی ما باید ۷۲ ساعت سپری می¬کردیم. تکلیف صبحانه و ناهار و شام مشخص شد که دیگر سفره صبحانه و ناهار و شام وجود ندارد. ما بسته ها را بین نیروها تقسیم کردیم. هر کسی چیز می¬خورد و حرفی می¬زد. چند نفر هم به علت سختی آموزش روز اول تصمیم به فرار از پادگان گرفته بودند. هر چه صحبت کردیم فایده نداشت. وسایل خود را برداشتند تا شبانه از پادگان خارج شوند، اصرار فایده ای نداشت، چون تحمل سختی را نداشتند.
نصف شب، ما به علت خستگی، در خواب ناز بودیم، یکدفعه شروع کردند به تیراندازی و انفجارات و زدن خمپاره منور، زمین و زمان گلوله بود که به سمت آسمان رها می-شد، پادگان را بوی باروت گرفته بود، هر کس در سنگری پناه می¬گرفت یک ساعتی این کار مربیان پادگان ادامه داشت. همه را وحشت فرا گرفته بود. بعضی ها حسابی ترسیده بودند. در پایان همه را جمع کردند تا حرکت امشب را توضیح دهند معلوم شد ما برای تفریح در این پادگان نیستیم، استراحتی در کار نیست، ما باید این دوره را با این وضعیت سپری کنیم. در پایان گفتند: حالا همه بروند داخل چادرهای خود. وقتی به چادرها برگشتیم دیگر کسی جرئت خوابیدن نداشت.
در حال و هوای خشم شبانه بودیم، اذان صبح از طریق بلندگو پخش شد. باید می-رفتیم برای نماز صبح آماده می¬شدیم و وضو بگیریم تا به نماز صبح برسیم. همه در نمازخانه جمع شدیم. دکتر چمران ایستاد برای نماز، همه به ایشان اقتدا کردیم. بعد از نماز، دکتر چمران گفت: بچه های عزیزم! حرکت امشب یک حرکت رزمی بود تا ببینیم شما چقدر آمادگی دارید. الحمدلله خوب بود گفت: احتمال دارد شما در خط مقدم با خیال راحت خواب باشید و دشمن به شما حمله کند، پس در همه حال باید آماده باشید. بچه¬ها از حضور دکتر چمران کنارشان لذت می¬بردند.
بعد از صحبت¬های دکتر چمران جناب سرهنگ بلند شد و گفت: بروید وسایل خودتان را بگذارید داخل چادرها و سریع به خط شوید برای ورزش صبح¬گاهی، با خود گفتم:"این¬ها ول کن ما نیستند، لذا ما باید خودمان را با این شرایط سخت وقف بدهیم." آمدیم به خط شدیم به ترتیب گروهان شروع کردیم به دویدن آهسته و با شمارش یک دو سه، این سه شماره به دفعات تکرار می¬شد. کل پادگان را سه بار دور زدیم واقعاً خسته کننده بود و برگشتم میدان صبح¬گاه برای شروع نرمش، جناب سرهنگ گفت: کی ورزش¬کار است من دستم را بالا گرفتم گفتم: من گفت: شما نرمش انجام بدهید من چون کاراته¬ کار کرده بودم، شروع کردم: یک دو سه، هر حرکتی را ده بار انجام می¬دادم. نیم ساعت نرمش و فشار بدنی برای روز اول بود. جناب سرهنگ در پایان ورزش صبح¬گاهی اعلام کرد: بروید استراحت کنید و ما به داخل چادرها برگشتیم.
🌺🍃🌺🍃🌺
👆 📸 #گزارش_تصویری
تشییع پیکرهای مطهر ۱۵۰ شهید گمنام تازه تفحص شده از دانشگاه تهران تا معراج شهدا
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7
[﷽♥️]
#تلنگر🥀📿
توهنوزبهمادرتمیگیتو!
باخواهربرادرکوچکتریابزرگترت
نمیسازی!
بیخیالدرسایمدرسهیادانشگاهتشدۍ!
امربهمعروفونهیازمنکرنمیکنی!
هنوز
ازخیلیاحلالیتنگرفتی!
لابدانتظارداریشهیدمبشی...(:
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💫
❣ #برچهرهدلربایمهدیصلوات. ❣
👉 join 👇
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7
پایان حیات ما ختم به خیر است!
این خاصیتِ دوستی
#حضرت_زهـۜـر است
#شهید_فخرالدین_مهدی_برزی (سمتچپ)
#رزمنده_عباس_حاج_باقر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️انتشار ویدئوهای دوربینهای مداربسته فرماندهی سپاه قدس از آخرین حضور سردار سلیمانی در دفتر کارش
#سردار_آسمانی
شادی روح سردار دلها و شهدا 📿صلوات📿
#سردار_دلها
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7