یک سال پس از پروژه آشوب با اسم رمز مهسا امینی، ایران کجاست، اسرائیل و براندازان کجا ؟
امام خامنه ای حفظ الله افرموده بودند : «یقه جنایتکاران را رها نمیکنیم»
اضلاع ششگانهٔ آشوب امروز در چه شرایطی قرار دارند؛
۱. ضلع اول: رسانه به محوریت اینترنشنال مجبور شد از شدت فشار و تهدیدات، انگلیس را رها کند و به امریکا برود. در حالیکه عابر بانکش یعنی عربستان با ایران وارد توافقهای جدیدی شد و برخی از زنان فعال و مؤثرشان چنان همکارانشان را افشا کردند که نه از زن نشانی ماند و نه از زندگی و آزادی!
۲. ضلع دوم: منافقین بودند. آنها جدا از دستگیریهای گسترده شبکه خرابکاریشان توسط سربازان گمنام در خیابانهای ایران، کیسهای رایانهشان هم از آلبانی به ایران رسید. دولت آلبانی رویهاش را در مقابل منافقین تغییر داد.
۳. ضلع سوم: تجزیهطلبان بودند. کومله و پژاک از همان روز اول اتفاقات وقتی قصد ورود نیروهایشان به درون ایران را داشتند هدف موشک و راکت سپاه قرار گرفتند و امروز ارتش عراق و حشدالشعبی، در حال اخراج آنها از این منطقه هستند.
۴. ضلع چهارم: اپوزیسیون خارج از کشور بود که بدنبال تشکیل شورای رهبری اپوزیسیون بودند تا اغتشاش را حول آن سامان بدهند. حالا آن فیل، موش زایید و از آن جمع، فقط پهلوی مانده که در تلآویو به دیدار کودک کشان برود!
۵. ضلع پنجم: آمریکا، سعودی، فرانسه و انگلیس بودند. رابرت مالی، مسئول میز ایران در امریکا از کار برکنار شد. امریکا بخشی از پول بلوکه ایران را برگرداند و وارد مذاکرات با ایران شد. سعودی، سفارتش را در ایران باز کرد و فرانسه که به قول مصی علینژاد، مکرون بهتر از پدرش بود، ناگهان وارد تعاملات جدی با ایران شد.
۶. ضلع ششم: رژیم صهیونیستی بعنوان مغز ماشین اغتشاش بود که از یک سو زیر ضربات انواع عملیاتهای مقاومت درون سرزمینهای اشغالی قرار گرفت و از طرف دیگر خود اشغالگران علیه مصونیت قضایی نتانیاهو درون اسراییل را بههم ریختهاند.
پروژهٔ شش ضلعی آشوب با ضربات مقتدرانه جمهوری اسلامی روبرو شد تا دفع شر آنها، مسیر پیشرفت کشور و حل مشکلات اقتصادی را هموارتر و زندگی برای ملت بزرگ ایران شیرینتر شود. ان شاءالله
این ثمره مقاومت است.
.
یکی از علل مهم اتفاق نیفتادن مسائلی مانند پارسال ، حمله پیشدستانه به ضد انقلاب داخلی و خلع سلاح آنان و اسپانسرهایشان بود.
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🔸یک لیدر فضای مجازی
در حال ارسال فیلم
برای شبکه های ضدانقلاب
رفت توی گونی!
چه غلط کردمی میگه😂😂
مهدی جهانتیغی در یادداشتی نوشت:
دیروز(۲۵ شهریور ۱۴۰۲) ایران در سالگرد جریان ضدامنیتی و فرهنگی «زن، زندگی، آزادی» سه تصویر مردمی بزرگ داشت: تصویر اول میلیونها ایرانی بودند که وارد مشهد شدند، نه کسی برای آنها فراخوان زده بود و نه ماهها برنامه، خبر و گزارش و فیلم تبلیغاتی و عملیات روانی برای آمدنشان طی یک سال تدارک دیده شده بود. برای این میلیون ها ایرانی اساسا بحث تجمع و اعتراض در سالگرد جریان «زن، زندگی، آزادی» نه تنها معنا نداشت بلکه کاملا ضد آن بودند.
تصویر دوم تعدادی دیگر از مردم بودند که از فرصت تعطیلات استفاده کرده و برای استراحت به مسافرتهای تفریحی و سیاحتی رفتند. این جماعت نیز در صحنه عمل توجهی به فراخوانها نداشتند و برایشان اهمیتی چندانی نداشت که خارج از کشور چه درخواستی از آنها دارد.
تصویر سوم شامل اکثریت همه مردم ایران میشود که دیروز برای اعتراض به خیابان نیامدند و بیش از ۹۹ درصد مردم مشغول کارهای روزمره و یا حداقل غیر از تجمع و اعتراض بودند. این عدم حضور اعتراضی بزرگترین تصویر مردمی دیروز ایران زمین بود. تصویر بزرگی که شامل اکثریت مطلق جامعه ایران میشود و با آشوب، اغتشاش، ناامنی و اقدامات ضدامنیتی عدم همراهی عملی داشتند.
بنابراین با وجود این سه تصویر بزرگ، تمام جریان «زن، زندگی آزادی« و به خصوص لیدرهای داخلی و خارجی آن چه تصویری خلق کردند و در کجای تصویر مردمی ایران بودند؟! جواب دقیق این است که در خلق کوچکترین تصویر مردمی ناکام ماندند. اساسا تمام اپوزیسیون حتی با تابلو جدید دروغین «زن، زندگی، آزادی» در خلق تصویر مردمی ناتوان هستند و به خصوص در مواقعی که نقاب بزک کرده آنها به زمین میافتد، اقلیتترین وضعیت ممکن را در جامعه ایرانی پیدا میکنند.میتوان گفت اپوزیسیون در سالهای اخیر بیش از آنکه تصویر مردمی داشته باشد، تصویر مجازی و رسانهای داشته است. بماند که جریان ضدامنیتی و ضدفرهنگی، «زن، زندگی،آزادی» بیش از نود درصد آن مجازی بود و ما به ازای حقیقی نداشت، هرچند اندک زمانی توانسته بود بخش اندکی از جامعه را تحت تاثیر قرار بدهد.
اما سوال اساسی و مهم این است که چرا ضدانقلاب و بیست سرویس اطلاعاتی که جریان «زن، زندگی، آزادی» را پشتیبانی میکردند در اولین سالگرد این اغتشاشات حتی در خلق تصویر مجازی نیز ناکام ماندند؟!
برای دادن پاسخ بهتر به این سوال باید یک مقدمه کوچک را دانست و آن اینکه خلق تصویر مجازی و رسانهای عمدتا و عموما با جمعیت واقعی مردمی شکل نمیگیرد. همین که چند چهره یا سلبریتی را بتوانند به صحنه بیاورند میتوانند القا کنند که اکثریت جامعه طرف آنها ایستاده است! همین که چند نفر محدود شعاری بنویسند یا خلق رویدادی ضدامنیتی و فرهنگی بکنند یا حتی تیترهای درشت از رسانه های خارجی بازنشر بدهند، می توانند تصویر دلخواهی به ظن خود شکل بدهند. همین که به دروغ یک قصه قهرمانانه یا مظلومانه از یک کشته شده که ولو در عالم واقع یک جنایتکار جانی باشد رابه دروغ روایت کنند، می توانند مدعی باشند که تصویر مطلوب مجازی و رسانهای خلق کردهاند و سپس با القاء و تحمیل همین این روایت دروغ به افکار عمومی، موفق میشوند که در بخشی از جامعه واکنش دلخواه خود را شکل بدهند. خلاصه آنکه کافیست تمام انگارههای مجازی و رسانهای که در طول یکسال گذشته از جریان «زن، زندگی، آزادی» در ذهن و قلبتان شکل گرفته را مرور کنید و با تصویری که کل ایران دیروز شکل داد مقایسه کنید. قطعا میان تصویر رسانهای و مجازی که در ذهن و قلبتان شکل گرفته تا واقعیت صحنه دیروز ایران همینقدر فاصله حقیقی وجود دارد.
حالا میتوان جواب دقیقتر به سوال مطرح شده داد؛ واقعیت این است که نهادهای امنیتی، سیاسی و تا حدی نهادهای فرهنگی و اجتماعی کشور در یکسال گذشته بسیاری از منافذی که کمک به خلق تصویر مجازی و رسانهای دروغین میکرد را هم مسدود کردند. دستگیری صدها تروریست، کشف هزاران اسلحه و ده ها بمب، شناسایی و انهدام گروه های سازماندهی شده برای ایجاد اغتشاش و خرابکاری، وقفه در ارتباط بسیاری از سرویسها با لیدرها و سلبریتیها، فوریت بخشی بیشتر به پاسخگویی بهتر شبهات مطرح شده در افکار عمومی و دهها ناگفته دیگر تنها بخشی از عملکرد مجموع نهادهای مهم کشور در ناتوان کردن جریان «زن، زندگی، آزادی» است که همه ضدانقلاب و برخی دولت های مهم غربی و به خصوص رژیم صهیونیستی تمام توان خود را برای زنده نگه داشتن آن به صحنه آورده بودند، بود. بماند که خودافشاگری ضدانقلاب در رو کردن ماهیت ضددینی، ضد فرهنگی و ضد وطنپرستی خودش آنقدر گسترده و عیان شد که بیش از همه چیز به افکار عمومی داخل کشور برای تصمیمگیری درباره این جریان متوهم کمک کرد
۱- مردمی که مشکل اقتصادی دارند احساس نکردند شعارها و رفتار در راستای حل مسئله آنان است. احساس نکردند پیوستن به این جماعت زندگی آنان را به سامان میرساند و حاضر به کولی دادن به اهداف دیگران نشدند.
۲- پیوستگی کمنظیر اپوزیسیون با غرب و ورود شخصیتهای غربی به موضوع حس بیگانهستیزی ایرانیان را زنده کرد و مردم متوجه شدند همه دنیای غرب به میدان آمده و آیا این برای مهساست؟
۳- محوریت شخصیتهای نازل به عنوان رهبران انقلاب دلیلی دیگر بود. کسانی که نه شخصیت دارند، نه ایده و تئوری و نه سابقهای در سختی کشیدن (از خصایص رهبران انقلابی) محور شده بودند. مردمی که امام، شهید بهشتی، مطهری، مفتح، باهنر و مقام معظم رهبری را در رأس انقلاب دیده بودند، حالا نازنین بنیادی، علینژاد، کریمی و پهلوی را برای دستگرمی انقلاب هم نمیدیدند.
۴- محوریت پول و رسانه سعودی عامل بازدارنده دیگری بود. عظمت ایرانی به خود اجازه نمیداد که یک خانواده بسته بخواهد با پول و رسانه برای ایرانیان آزادی و دموکراسی به ارمغان بیاورد و این حس تحقیر در رأس مسائل بود.
۵- ورود تجزیهطلبان به داستان و اصولاً مطالبه تجزیه، تحریم و جنگ از عوامل بسیار مهمی بود که مردم را از همراهی برحذر داشت. بسیاری از اپوزیسیون نیز وقتی متوجه تجزیهطلبی و تحریم شدند حتی بهصورت موقت کنار جمهوری اسلامی ایستادند و موضع خود را شفاف اعلام کردند. حضور ۱۴ پرچم در تجمع برلین و کانادا و ارائه تصویری از ایرانستان باعث انسجام بیشتر ملی شد.
۶- دروغسازی و قدرت رسانهای جمهوری اسلامی در برملا کردن آن مؤلفه دیگری بود که اکنون در سالگرد ماجرا خود براندازان به آن اعتراف میکنند. اما بخشهای عمده آن همانند فوت رهبری، فرار مسئولان به ونزوئلا، ضربه مغزی مهسا، نافرمانی نظامیان و کشتهسازی دروغین حدود ۴۰ نفر از این موارد بود.
۷ خشن بودن رفتارها بهصورتی که حدود ۸۰ نفر به شهادت رسیدند و بهخاطر راهبرد «تساهل نظام» ۶۳ نفر از این شهدا فاقد سلاح بودند.
۸- رکیک بودن شعارها که در هیچجایی قابل بازگویی نبوده و نیستند نیز مورد توجه مردم بود. این شعارها شعار مردم نبود و حتی شعار اپوزیسیون داخلی هم نبود، بلکه برساخته از جریان تحقیر شده و قیشده سال ۱۳۵۷ و نفاقِ آواره بود.
۸- نبود هرگونه چشمانداز آینده نگرانی ملت را دوچندان میکرد، براندازان هیچ چشماندازی از آینده ارائه نکردند و در تراز آنان نیز نبود که بتوانند چشمانداز ارائه کنند، زیرا فاقد ایدئولوژی، رهبری و تئوری بودند.
۹- تهی بودن اپوزیسیون از اخلاق و رو آوردن به کثیفترین روشها و تاکتیک و ادبیات نیز باعث شد کمکم از حیز انتفاع ساقط شوند. بیاعتباری رسانههای موصوف به بهترین شکل رقم خورد.
۱۰- در داخل نیز یکپارچگی حاکمیت در وحدت رویه و جمعکنندگی عاملی مهم بود. این انسجام در سال ۹۶، ۹۸ و داستان هواپیمایی اوکراین نبود. وحدت نظر و عمل، عامل مهمی در مواجهه با صحنه بود؛ و از همه مهمتر انعطاف و قدرت و ظرفیت نظام جمهوری اسلامی و حد استقامت و تحمل آن باز محک خورد و چشمانداز آینده را قابل قضاوتتر کرد. دستاورد مهم ماجرا نیز حذف تروریستهای تجزیهطلب از مرزهای غربی کشور بعد از ۴۴ سال بود که در نوع خود تولید فرصت مهمی از دل تهدید است.
🇮🇷
📝 منزل #شهید_یاسرشجاعی که روز گذشته به ضرب گلوله تروریست های جنبش فواحش در نورآبادممسنی به شهادت رسید
🍃🌹🍃
🔹این انقلاب مستضعفان است و مستضعفان از آن دفاع خواهند کرد.
🔸اونم دخترشه نشسته بود اونجا گریه میکرد