eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
15.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
9.1هزار ویدیو
2 فایل
صاحبِ کتاب از قفس تا پرواز(شهید محمدعلی برزگر): ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 کانال شهیدبرزگر https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
1.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرار روزانه...اینم کلیپ سفارشی شما👆 💫اللهم عجل لولیک الفرج. هدیه به اهلبیت (ع) سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان (عج) امام وشهدا؛شهیدبرزگر.. ۸صلوات محبت کنید... رفقا:حتما دعای فرج امام زمان عج (الهی عظم البلاء و...) روهم شده یکبار در روز بخونید. ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... 🆔@ShahidBarzegar65
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤آجرک‌ الله‌ یا‌ صاحب‌ الزمان 🤍فاطمه امشب به سامرّا عزا برپا کند 🖤شهادت امام هادی علیه السلام بر شیعیان جهان تسلیت باد🖤 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11032
📗داستان مدرسه‌ی کوچک روستایی بود که به‌وسیله‌ی بخاری زغالی قدیمی، گرم می‌شد. پسرکی موظف بود هر روز زودتر از همه به مدرسه بیاید و بخاری را روشن کند تا قبل از ورود معلم و هم‌کلاسی‌هایش، کلاس گرم شود. روزی، وقتی شاگردان وارد محوطه‌ی مدرسه شدند، دیدند مدرسه در میان شعله‌های آتش می‌سوزد. آنان بدن نیمه بی‌هوش هم‌کلاسی خود را که دیگر رمقی در او باقی نمانده بود، پیدا کردند و بی‌درنگ به بیمارستان رساندند. پسرک با بدنی سوخته و نیمه جان روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود ، که ناگهان شنید دکتر به مادرش می‌گفت: «هیچ امیدی به زنده ماندن پسرتان نیست، چون شعله‌های آتش به‌طور عمیق، بدنش را سوزانده و از بین برده است». اما پسرک به هیچوجه نمی‌خواست بمیرد. او با توکل به خدا و طلب یاری از او تصمیم گرفت تا تمام تلاش خود را برای زنده ماندن به کار بندد و زنده بماند و ... چنین هم شد. او در مقابل چشمان حیرت زده‌ی دکتر به راستی زنده ماند و نمرد. هنگامی که خطر مرگ از بالای سر او رد شد، پسرک دوباره شنید که دکتر به مادرش می‌گفت: «طفلکی به خاطر قابل استفاده نبودن پاهایش، مجبور است تا آخر عمر لنگ‌لنگان راه برود». پسرک بار دیگر تصمیم خود را گرفت. او به هیچ‌وجه نخواهد لنگید. او راه خواهد رفت، اما متاسفانه هیچ تحرکی در پاهای او دیده نمی‌شد. بالاخره روزی فرا رسید که پسرک از بیمارستان مرخص شد. مادرش هر روز پاهای کوچک او را می‌مالید، اما هیچ احساس و حرکتی در آنها به چشم نمی‌خورد. با این حال، هیچ خللی در عزم و اراده‌ی پسرک وارد نشده بود و همچنان قاطعانه عقیده داشت که روزی قادر به راه رفتن خواهد بود   یک روز آفتابی، مادرش او را در صندلی چرخ‌دار قرارداد و برای هواخوری به حیاط برد. آن روز، پسرک بر خلاف دفعه‌های قبل، در صندلی چرخ‌دار نماند. او خود را از آن بیرون کشید و در حالی که پاهایش را می‌کشید، روی چمن شروع به خزیدن کرد. او خزید و خزید تا به نرده‌های چوبی سفیدی که دور تا دور حیاط‌شان کشیده شده بود، رسید. با هر زحمتی که بود، خود را بالا کشید و از نرده‌ها گرفت و در امتداد نرده‌ها جلو رفت و در نهایت، راه افتاد. او این کار را هر روز انجام می‌داد، به‌طوری که جای پای او در امتداد نرده‌های اطراف خانه دیده می‌شد. او چیزی جز بازگرداندن حیات به پاهای کوچکش نمی‌خواست. سرانجام، با خواست خدا و عزم و اراده‌ی پولادینش، توانست روی پاهای خود بایستد و با کمی صبر و تحمل توانست گام بردارد و سپس راه برود و در نهایت، بدود. او دوباره به مدرسه رفت و فاصله‌ی بین خانه و مدرسه را به خاطر لذت، می‌دوید. او حتی در مدرسه یک تیم دو تشکیل داد. سال‌ها بعد، این پسرکی که هیچ امیدی به زنده ماندن و راه رفتنش نبود، یعنی دکتر «گلن گانینگهام» در باغ چهارگوش «مادیسون» موفق به شکستن رکورد دوی سرعت در مسافت یک مایلی شد! 🌱هیچوقت_ناامید_نشو🌱 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11037
29.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 گمشده ای که پیدا شد .... 🌷 شهیدی که پس از ۱۶ سال پیکرش سالم به میهن بازگشت. 👆🎞 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11038
🔹ماجرای مهاجرت خانواده مادری شهید ابومهدی المهندس از خرمشهر به بصره پس از قانون کشف حجاب رضاخان 🔻مادر ابومهدی در یک خانواده بسیار متدین در خرمشهر به دنیا می‌آید. او یک معلمه قرآن و مجلس دار سیدالشهدا بود. خانواده آنها با اینکه خانواده مرفهی بودند اما به دلیل وقایع دوره رضاخان و کشف حجاب اجباری مهاجرت می‌کنند. 🔻بحث حجاب و حفظ حریم خانواده و حرمت زن برای خانواده ابومهدی مهم بود و به همین دلیل به شهر بصره عراق که در آنجا اقوام داشتند مهاجرت می‌کنند .https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11041
30.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خداوند فرشته ای دارد به نام داعی...🥹❤️‍🩹ماه رجب ماه استغفاره... مروری بر شناسنامه علیه السلام🔳 🔻مقام: امام دهم 🔻نام: علی‌ 🔻القاب: هادی، نقی 🔻کنیه: ابوالحسن 🔻پدر: امام جواد علیه السلام 🔻مادر: سمانه 🔻زادروز: ۱۵ ذی الحجه سال ۲۱۲ هجری قمری 🔻زادگاه: مدینه 🔻مدت امامت: ۳۴ سال 🔻مدت عمر: ۴۲ سال 🔻تاریخ شهادت: ۳ رجب سال ۲۵۴ هجری 🔻علت شهادت: مسمویت توسط زهر 🔻قاتل: معتز عباسی لعنه الله 🔻مدفن: سامرا 🏴آن حضرت در شهر سامرا به شهادت رسیدند. در مورد شهادت امام هادی علیه السلام و قاتل آن حضرت اختلاف است: 👈🏾برخی معتمد عباسی را قاتل آن حضرت میدانند (یعنی این واقعه در زمان خلافت معتمد رخ داده است) 👈🏾 و به عقیده ی برخی دیگر معتز عباسی، فرمان قتل آن بزرگوار را صادر و معتمد آن را اجرا کرد. (یعنی این واقعه در زمان خلافت معتز روی داده است.) 🖤پس از شهادت، امام حسن عسکری علیه السلام بر پیکر مطهر پدر خویش نماز گزارد و پس از تشییع جنازه، ایشان را در منزل خویش به خاک سپردند. 📚پانویس: ۱- طبرسی، إعلام الورى، ج‏۲، ص۱۰۹ ۲-  بحار الأنوار، ج۵۰، ص۱۱۵ ۳- بحار الأنوار، ج۵۰، ص۱۱۳ ۴- تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت امام هادی علیه السلام، علی رفیعی، مرکز انتشارات حوزه علمیه قم دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۷۰  https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11043
قابل توجه دوستان جدید عضوشدن👇 🍎 چرا نذرسیب⁉️حکمتش چیه⁉️ ازکجا اومده⁉️ شهید برزگر عاشــــق میوه سیب بود. شبهای یلدا سیب و انار می خرید.. 🍏وقتی پیکر شهیدبرزگر گمنام شد مادرش تمـــــام سیبهای درختی منــــزل پسرعموی شهیدکه یتیم بوده رو میخره و به نیت برگشت پیکر فرزندش به جبهه می فرسته وبعد چندماه شهید پیدامیشه... 🍎شــهــــید محمد علی برزگر دوستی صمیمی بنام آقای مَوَدّت داشته ودارندکه موقع تدفین شهید؛چندبار از شدت گریه بیقرارشدند وازحال رفتنداما پس ازساعتی بطور ناگهانی ساکت شدند... 🍏همـــون شــــب شهید برزگر به خواب برادرش میاد:برادر ازش می پرسه محمد دیدی دوســــتــت چقدر بی تابی کرد. گفت:آره..از اول تا آخر پیشـــتون بودم . وقتی دیدم از حال رفت.یکی از سیبهای باغ بهشتی خودم رو آوردم جلوی شامّه اون قراردادم وآرامش گرفت... 🍎چندین نفردیگه شهیدرو باسیب خواب دیدند.... 👈از اون موقع هرکس حاجتی داره مثل مادر شهید برزگر؛ به نیت فرج امام‌ زمان وشهید و حاجتش نذرسیب میکنه ؛ که اگر ...👌تاکیدمیکنم اگر👌 کلیدحاجتش درخونه شهید بخوره انشالله گره ازکارش باز بشه... https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11044
1.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاجتگیر هفته قبل🍎.. ما از سال ۸۸ ی مشکل بزرگ مالی داشتیم هر چه رفتیم دادگاه واین طرف اون طرف درست نشد . بعدمن با این شهید بزرگوار آشنا شدم از طریق گروه شهدا .متوسل شدم وحتی عکس شهید که تو پروفایل کانال شهید محمد علی برزگر هست هر روز نگاه میکنم وباهاش حرف میزنم ومیگم بزرگوار حمایتمون کن جبران میکنم خدا راشکر روز تولد حضرت زهرا مشکلم ی مقدارش برگشت هزار مرتبه شکر .وگفتند تا اخر برج مابقی هم درست میشه... ممنونم از شما .وممنونم از شهید بزرگوار .بخدا هر روز تو خونه باهاش حرف میزنم وبش میگم قربونت برم شهید فدات بشم ..روحش شاد .یادش گرامی . الحمدالله نذرسیبم جواب داد🍎 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11045
8.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شرف یک راننده تاکسی... تو سطل آشغال دنبال روزیت نباش https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11046 حلال
17.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷۞ عامل سعادتمندی ❤️ ﺍمام ﻋَﻠﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ فرمودند: ⇱ در حضور۷ گروه، ۷کار را مخفی کن تا سعادتمند گردی: ◆ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻓﻘﯿﺮ، ﺩﻡ ﺍﺯ ﻣﺎلت ﻧﺰﻥ ◇ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭ، ﺳﻼﻣﺘﯽﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺧﺶ ﻧﮑﺶ ◆ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻗﺪﺭﺕﻧﻤﺎﯾﯽ ﻧﮑﻦ ◇ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻏﺼﻪﺩﺍﺭ،ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ نکن ◆ ﺩﺭﺑﺮﺍﺑﺮ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ، ﺁﺯﺍدیت ﺭﺍ ﺟﻠﻮه نمایی نکن ◇ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ بی بچه، ﺍﺯ ﺑﭽﻪﻫﺎﯾﺖ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﮑﻦ ◆ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ یتیم، ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻧﮕﻮ 📕 ﺗﺤﻒ ﺍﻟﻌﻘﻮﻝ، ص 167 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11047
2.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹اصغر! سرِ تو بریده میشه... وعده صادقی که به آقای اصغر داد... ▪️از زبان خواهر ، همسر https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11048
✍خاطره تکان دهنده از شهیدبرزگر🍃🌸 همسایه شهیدبودیم منزل ماو شهید درکنارچشمه روستا قرارداشت.🏘 یادم هست وقتی محمدعلی نوجوان بودنهال بیدی کاشت تابرای زنانی که سرچشمه می آیندسایه ساری باشد. سالهاگذشت💫 تا اینکه محمدعلی شهید شد🩸 ومدتهاگمنام شد.🌷😭 📢به اهل محل خبردادند پیکرمحمدعلی به رستم آبادبرمیگردد🕊🕊🕊🕊🕊🕊 فرداصبح افرادبسیاری خودرابه تشییع شهیدرساندند.💐💐 بهاربودوهوای دلپذیری حاکم بود.☀️ بوی خوش اسفند وصلوات همه جاراپرکرده بود. تابوت را ازمنزل شهیدبیرون آوردند تابه گلزار شهدامشرف شوند. لحظه ای که تابوت را از کنارچشمه حیاط شهیدعبورمیدادند🏡 درخت بیدتازه جوان باسرسبزی ونشاط به نظاره شهیدتمام قدایستاده بود🌳 همینکه تابوت به کناردرخت بیدسبز رسید ناگاه درخت تکانی خورد ودر مقابل چشم همگان ازکمربه دونیم شد وبرزمین جلوی تابوت برزمین افتاد🎋😱 همه حیران ازاین معجزه شدند🤯 سرنوشت محمدودرخت بیددست نشانده اش عمرشان باهم به سررسید وسرنوشتشان باهم گره خورد.💞 گویا درخت بیدنمیتوانست رفتن محمدعلی راتحمل کند.❤️‍🩹🪵🌿🍂 برای همین خودرابه شهیدرسانیدتا ازقافله زندگان جانماند. 👌روایتگر: بانو ثریا زنده دل[]همسایه شهید[] کتاب ازقفس تاپرواز-جلد دوم-📘 🆔@ShahidBarzgar: تهیه کتاب ╭┅─────────┅╮ این خاطره به درخواست شما بارگزاری شد https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11049