18.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان....
سهم زمین من....⁉️
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10679
#🌻
بهش میگفتند: حسن سر طلا
(موهای طلائی رنگ و چهرهی زیبائی داشت)
شب عملیات میگفت:
👈 من تیر میخورم، خونم رو بمالید به «موهام»
. زیاد باهاشون پُز دادم !!
شهید#حسن_فاتحی❤️
بسیم چی گردان غواصان لشگر امام حسین (علیه السلام)
روحش شادباصلوات✨💌
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10678
9.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حرف حساب
از زخمهایی که زندگی بر تنت خراش میاندازد شکایت نکن
بعضی زخمها را
باید درمان کنی
تا بتونی به راهت ادمه بدی!
ولی ....
بعضی زخمها
باید باقی بمونه
تا هیچ وقت راهت روگم نکنی.
این یعنی توکل✨👌
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10681
2.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الهی!
خلقِ تو، شکر نعمت های تو کنند؛
من شکر بودن تو کنم؛
نعمت، همان بودنِ توست.
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10682
5.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨سلام علی آلِ یاسین.
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
🇮🇷ازاینکه شهید و کانال رو به دوستان خودمعرفی میکنید بی نهایت متشکریم.
🕊دوستان جدید:ضمن خیرمقدم💐
👌پُستهاهر۲۴ساعت یکباربارگزاری میشود.
هدیه به۱۴معصوم؛شهدا؛اموات صلوات.
اللهم الرزقناشهاده فی سبیلک🤲
━━━✥⃝آمین یارب العالمین
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10466
631.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊#زیارتنامه_شهدا🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ،
وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ،
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10154
⚜پاییز دارد دل میکند از شهر
اما نگاه سردش را
به زمستان دوخته است...
تا دقایقی بیشتر بماند شاید خبری شد از گرمای نگاه عشق...
شاید انار سرخ از اوجِ عشق ترک برداشت و شاید حافظ بگوید:
یوسف گم گشته باز آید
به کنعان غم مخور.
ویا شاید بازهم روز از نو....روزی ازنو....
وچشم درچشم بهاری دیگر....
آقا....دلتنگتیم...دروغ چرا....
بخاطر خودت برگرد...
به اشکهایت قسم
..گناه خاطر وآبرویی برایمان نگذاشته
می دانیم تا ازگناه دست نشوییم
دلتان صاف نمی شود
تو به ما یادبده ...توبه را...
وگرنه ماکه شب توبه می کنیم و به ظهر نرسیده
دوباره برمیگردیم سر خانه اول...
باز همان آش و همان کاسه...
آقا.خسته ایم از این دنیایی که ازصبح تاشب تاریکی محض است؛
از توکه پنهان نیست
راستش می دانیم منبع نور کجاست.
اما می ترسیم؛ شاید هم راه گم کرده ایم
دعایمان کن...
تا دیرنشده...بیا
تا از این ظلمتکده به آغوش گرمت پناه ببریم؛ و آرزوی ظهور در قلبمان نماند؛
برسی؛ ببینیم؛ و دست دردست نائب برحقت؛ به دورت طواف عشق کنیم و حاجیان کوی وصل توباشیم.
آمین یارب العالمین🤲
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10707
#داستان طوفان و دعای یک دوست...
یک کشتی گرفتار دریای طوفانی شد و غرق شد و تنها دو تن از سرنشینان این کشتی که شنا بلد بودند توانستند خود را به یک جزیره خشک کوچکی برسانند.
این دو نفر دو دوست قدیمی بودند. به جزیره که رسیدند فهمیدند راهی برای نجات در این جزیره ندارند جز اینکه به درگاه خداوند دعا کنند تا آنان را نجات دهد. برای اینکه بفهمند دعای چه کسی مؤثرتر است، جزیره را به دو قسمت تقسیم کردند و هر یک در بخش خود شروع به دعا کردند.
مرد اول از خدا غذا خواست. صبح روز بعد، یک درخت پر از میوه را در کنار خود دید. مرد خوشحال شد و مشغول خوردن میوهها شد. قلمرو مرد دوم همانطور خشک و لم یزرع باقی ماند و چیزی عایدش نشد.
پس از یک هفته، مرد اول احساس تنهایی میکرد و از خداوند طلب یک همدم کرد. روز بعد کشتی دیگری غرق شد و تنها نجات یافته آن یک زن بود که به طرف جزیره شنا کرد و به مرد اول رسید. در طرف دیگر جزیره، مرد دوم چیزی نداشت.
چیزی نگذشته بود که مرد اول از خداوند طلب خانه، لباس، و غذای بیشتر کرد. روز بعد، انگار که معجزه شده باشد همه چیزهایی که مرد اول خواسته بود برایش فراهم شده بود. با این حال، مرد دوم هنوز هیچ چیز برایش آماده نشده بود.
در نهایت، مرد اول دعا کرد که یک کشتی به جزیره برسد تا او و همسرش بتوانند جزیره را ترک کنند. صبح روز بعد، یک کشتی در سمتی از جزیره که مربوط به مرد اول بود لنگر انداخت. مرد اول با همسرش سوار کشتی شدند و تصمیم گرفت مرد دوم را تنها در جزیره رها کند.
مرد اول فکر کرد که دوستش شایسته دریافت نعمتهای خداوند نیست چون به هیچ یک از دعاهای او پاسخ داده نشده بود.
وقتی کشتی در حال ترک جزیره بود، مرد اول صدایی غرشوار از آسمانها شنید: «چرا دوست خود را در جزیره تنها میگذاری؟»
مرد اول جواب داد: «این نعمات برای من است چون من بودم که برای دریافت آنها دعا کردم. دعاهای دوستم مستجاب نشد پس سزاوار چیزی نیست.»
صدا با حالتی توبیخگونه به او گفت: «تو اشتباه میکنی! دوست تو تنها یک دعا کرد که به من به آن پاسخ دادم. اگر دعای او را مستجاب نمیکردم، تو هیچ یک از این نعمتها را دریافت نمیکردی.»
مرد اول گفت: «به من بگو دوستم چه دعایی کرده بود که من باید همه اینها را مدیون او باشم؟»
صدای آسمانی گفت: «او دعا کرد که به همه دعاهای تو پاسخ داده شود.»
همه میدانیم که نعماتی که به عطا میشوند
هیچ وقت در خوشی ها دوستان روزهای سختمان را فراموش نکنیم...
راستی:
شما دلسوزتر ازامام زمان عج ؛ دوستی دارید⁉️
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10689
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفقا:
پیشاپیش شب چله شما هم مبارک...
اما میگم:
بین تمام کلیپهای شهدایی؛ اگرموافقین
بریم سر سفره این مادر وپسران شهیدش...
اگرمایلی؛شماهم این پست کانالتو باشهید سِت کن...
چه اشکال داره
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10690
ماجرای دفترچه تلفن اختصاصی حاج قاسم و مادر شهیدی که سردار سلیمانی از سوریه با او تماس میگرفت!
🔹سردار حسنی در گفتگو با «بنیاد مکتب حاج قاسم» :
🔹شهید سلیمانی دفترچه تلفنی به همراه خود داشت که در آن شماره حدود ۱۵۰ خانواده شهید لیست شده بود و برخیروزها با چندتایشان تماس می گرفت.
🔹ارتباط حاج قاسم با بعضی مادران شهدا، خیلی خاص بود. نسبت به مادر شهید «علی شفیعی» هم همین احساس را داشت.
🔹گاهی حتی از سوریه به او زنگ میزد و صحبت میکرد. مادر شهید شفیعی میگفت: «حاج قاسم نیمه شب از سوریه زنگ می زند و با هم صحبت میکنیم. بعد میگفت: حالا دیگر خستگی ام رفع شد و به آرامش رسیدم. مادر! دیگر برو بخواب .»
🔹این مادر، دیگر هیچ کس را ندارد. به همین دلیل، سردار سلیمانی هر وقت به کرمان می آمد، همیشه به ایشان سر می زد.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10691
الحمدالله؛ دوستان کرمانی زیادی درجمع ماحضوردارند؛ رفقا شما به جای پسرای شهیدش برای مادر فرزندی کنید
سرمزار سردارهم رفتین یک صلوات به نیت اعضای کانال وما هدیه کنید
شهید رئیسی عزیز
شب یلدای ۱۴۰۰:
در جمع ایتام و کودکان معلول
شب یلدای ۱۴۰۱:
در منزل شهید آرمان علیوردی
شب یلدای ۱۴۰۲:
در جمع سربازان گلستانی
شادی روح مطهرش صلوات✨
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10692