eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
15هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
9هزار ویدیو
2 فایل
صاحبِ کتاب از قفس تا پرواز(شهید محمدعلی برزگر): ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 کانال شهیدبرزگر https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
1.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قیصر روم از امام حسن صلوات الله علیه، پرسید؛ 👌هفت چيز كه خدا عزّ و جلّ‌ آفريده و از رحم بيرون نيامدند⁉️ امام حسن صلوات الله علیه فرمودند: آدم ؛ حوّاء، قوچ حضرت ابراهيم علیه السلام (برای قربانی حضرت اسماعیل علیه السلام)، ناقه حضرت صالح علیه السلام، مار بهشت،[عصای حضرت موسی] كلاغى كه خدا فرستاد و زمين را كاويد تا قابیل یاد بگیرد چگونه هابیل را دفن کند و ابليس لعنه اللّٰه. 📚بحار الأنوار ج ۶۱، ص ۲۶۲ https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11503
🕊 خدایا: اگر هزار بار در راهت کشته شوم خاکسترم باقی بمانَد باز هم زنده شوم بادشمنان اسلام به ستیز برمی خیزم. خدایا: این بار با دلی خونین و رویی سیاه به درگاهت آمده ام؛ فقط ازتومیخواهم شهادت رانصیبم گردانی. بارالها: توخودمیدانی.... من این مرگ شرافتمندانه در راهت را بهتر ازمرگ ذلت بارمی دانم. این بار عاشقانه بسویت آمده ام... مرا بازمگردان. 🌹فرازی از وصیتنامه شهید محمدعلی برزگر [ وصیتنامه کاملش خیلی قشنگه] https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11505 🖇پیوست صلوات✨
🌱💚 ○{شهـادت}○ هدیه‌ ایی بزرگیـست‌ از جانب‌ "خداوند" ؛ برای‌ کسـانی‌ که‌‌ با اخلاص‌‌ هستند..... 🕊سی‌وهشتمین سالگرد شهادت شهید تقی جوانمرد گرامی باد. 🌹شهادت: ۱۳۶۵/۱۱/۰۱ 🕊️محل‌ شهادت: شلمچه شادی روحش صلوات✨ https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11506 عضو کانالن
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💕من وخدا... گاهی سکوت شرافتی دارد که گفتن ندارد! همیشه درفشار زندگی اندوهگین مشو شاید دست خداست که در دستت می فشارد! اگریقین داری روزی پروانه میشوی بگذار روزگار هر چه میخواهد پیله کند https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11507
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام علی آلِ یاسین✋‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اَللّهُمَّ‌‌عَجِّل‌‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَجَ‌‌وَالْعافِیَةوَالنّصر 🇮🇷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ازاینکه شهید و کانال رو به دوستان خودمعرفی میکنید بی نهایت متشکریم. 🕊دوستان جدید:ضمن خیرمقدم💐 👌پُستهاهر۲۴ساعت یکباربارگزاری میشود. هدیه به۱۴معصوم؛شهدا؛اموات صلوات. اللهم الرزقناشهاده فی سبیلک🤲 ━━━✥⃝آمین یارب العالمین https://eitaa.com/24375683/10826
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨قرار روزانه... 💌اللهم عجل لولیک الفرج. هدیه به اهلبیت (ع) سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان (عج) امام وشهدا؛شهیدبرزگر.. ۸صلوات محبت کنید... رفقا:حتما دعای فرج امام زمان عج (الهی عظم البلاء و...) روهم شده یکبار در روز بخونید. ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... 🆔@ShahidBarzegar65
📚قصه راست ستارالعیوب! عباسقلی خان فرد ثروتمند و در عین حال خیّری بود که در مشهد بازار معروفی داشت. مسجد- مدرسه- آب انبار- پل و دارالایتام و اقدامات خیریه دیگری هم از این دست داشته است. به او خبر داده بودند در حوزه علمیه‌ای که با پول او ساخته شده، طلبه‌ای شراب می‌خورد! ناگهان همهمه‌ای در مدرسه پیچید. طلاب صدا می‌زدند حاج عباسقلی است که به مدرسه وارد شده. در این وقت روز چه کار دارد؟ از بازار به مدرسه آمده است! عباسقلی خان یکسره به حجره‌ی من آمد و بقیه همراهان هم دنبالش. داخل حجره همه نشستند. ناگهان عباسقلی خان به تنهایی از جایش بلند شد و کتابخانه کوچک من را نشانه رفت. رو به من کرد و گفت: لطفاً بفرمایید نام این کتاب قطور چیست؟ گفتم: شاهنامه فردوسی.دلم در سینه بدجوری می‌زد. سنگی سنگین گویی به تار مویی آویخته شده است. بدنم می‌لرزید. اگر پشت آن کتاب را نگاه کند، چه خاکی باید بر سرم بریزم؟ عباسقلی خان دستش را آرام به سوی کتاب‌های دیگر دراز کرد… ببخشید، نام این کتاب چیست؟ بحارالانوار. عجب…! این یکی چطور؟ گلستان سعدی. چه خوب…! این یکی چیست؟ مکاسب و این یکی؟! … لحظاتی بعد، آن چه نباید بشود، به وقوع پیوست. عباسقلی خان، آن چه را که نباید ببیند، با چشمان خودش دید. کتاب حجیمی را نشان داد و با دستش آن را لمس کرد. سپس با چشمانی از حدقه درآمده به پشت کتاب اشاره کرد و با لحنی خاص گفت: این چه نوع کتابی است، اسمش چیست؟ معلوم بود. عباسقلی خان پی برده بود و آن شیشه لعنتی پنهان شده در پشت همان کتاب را هدف قرار داده بود.برای چند لحظه تمام خانه به دور سرم چرخید، چشم‌هایم سیاهی رفت، زانوهایم سست شد، آبرو و حیثیتم در معرض گردباد قرار گرفته بود. چرا این کار را کردم؟! چرا توی مدرسه؟! خدایا! کمکم کن، نفهمیدم، اشتباه کردم… خوشبختانه همراهان عباسقلی خان هنوز روی زمین نشسته بودند و نمی‌دیدند، اما با خود او که آن را در اینجا دیده بود چه باید کرد؟ بالاخره نگفتی اسم این کتاب چیست؟ چرا آقا; الآن میگم. داشتم آب می‌شدم. خدایا! دستم به دامنت. در همین حال ناگهان فکری به مغزم خطور کرد و ناخودآگاه بر زبان راندم: یا ستارالعیوب، و گفتم: نام این کتاب، «ستارالعیوب» است آقا! فاصله سؤال آمرانه عباسقلی خان و جواب التماس‌آمیز من چند لحظه بیشتر نبود.شاید اصلاً انتظار این پاسخ را نداشت. دلم بدجوری شکسته بود و خدای شکسته دلان و متنبه شدگان این پاسخ را بر زبانم نهاده بود. حالا دیگر نوبت عباسقلی خان بود. احساس کردم در یک لحظه لرزید و خشک شد. طوری که انگار برق گرفته باشدش. شاید انتظار این پاسخ را نداشت. چشم‌هایش را بر هم نهاد. چند قطره اشک از لابه‌لای پلک‌هایش چکید. ایستاد و سکوت کرد. ساکت و صامت و یکباره کتاب ستارالعیوب (!) را سر جایش گذاشت و از حجره بیرون رفت. همراهانش نیز در پی او بیرون رفتند، حتی آن‌ها هم از این موضوع سر درنیاوردند، و عباسقلی خان هم هیچ‌گاه به روی خودش هم نیاورد که چه دیده است...اما آن محصلِ آن مدرسه، همان‌دم عادت را به عبادت مبدل کرد. سر بر خاک نهاد و اشک ریخت.سالیانی چند از آن داستان شگفت گذشت، محصل آن روز، بعدها معلم و مدرس شد و روزی در زمره بزرگان علم، قصه زندگی‌اش را برای شاگردانش تعریف کرد. «زندگی من معجزه ستارالعیوب است»... ستارالعیوب یکی از نام‌های احیاگر و معجزه آفرین خدا است و من آزادشده و تربیت‌یافته همان یک لحظه رازپوشی و جوانمردی عباسقلی خان هستم که باعث تغییر و تحول سازنده‌ام شد. 📚«اخلاق پیامبر و اخلاق ما»؛ نوشته استاد جلال رفیع https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11511
42.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋شهیده زهرامحمدی..... حاجت یک دانشجو روداده حتی شهیدخرازی توسل کننده خودشو ارجاع داده پیش ایشون https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11515
سردار شهید ناصر قاسمی در ۱۳۳۷ در همدان بدنیا آمد تحصیلات ابتدایی تا پایان متوسطه را درهمان شهر به اتمام رساند اول بهمن ۶۵ شلمچه شهید شد ▫️ او فرمانده بسیج ناحیه همدان بود اما به مادرش می گفت ((من جاروکش سپاه هستم)) به گفته مادرش، آرزو داشت امام را ببیند. هنگامی كه امام از پاریس به تهران آمد، 3 روز در تهران گرسنه ماند تا امام را ببیند، اما موفق نشد. یك بار دیگر هم قرار بود برود امام را زیارت كند، این بار هم نتوانسته بود. وقتی به همدان برگشت خیلی گریه كرد كه چرا نتوانسته امام را زیارت كند. ▫️در قسمتی از وصیت نامه این شهید والا مقام آمده است : وقتی بینش مردم برای جنگ كاخ سفید و كرملین را دید، دیگر دچار خستگی نخواهند شد و جدی تر عمل خواهد شد و در نهایت قدرت اسلامی باید جهانگیر شود و تمامی مردم روی زمین اسلام بیاورند و این مطلب ان شاء الله به دست آقا امام زمان(عج) تحقق خواهد یافت. شهید همدان https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11514
پارت ۱۰۱ شهید محمد علی برزگر.mp3
زمان: حجم: 4.25M
قسمت ۱۰۱ ازمجموعه 🕊خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر داستان/طلبه ناشناس راوی:برادرشهید[حاج هیبت الله] 📚کتاب ازقفس تاپرواز https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11512
10.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥جوک گفتن🤣 حاج آقا قرائتی در حضور رهبر انقلاب ‍‍ https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11530 به ظاهرطنزه ولی واقعیتهارومیگن... باورکنیم؛ انسانهای خوب شایسته احترامند