تصاویربالا
تصویرشهیده فاطمه اسدی...
مزارشهیده فاطمه اسدی...
مراسم تشییع شهیده فاطمه اسدی
مراسم دف زنی اهل سنت باذکریاالله ویالله و...درتشییع این عزیز...
محل تدفین شهیده واقع درامامزاده هاجرخاتون(خواهرامام رضا) سنندج
تشکر فراوان از اعضای محترم وفعال کانال که این مطالب مفیدروارسال میکنند...
سپاس از دوستان خوب ومتحد شیعه وسنی کانال...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
🌿🌺﷽🌿🌺
تصور کنید بانکی دارید که در آن هر روز صبح 86 هزار و 400 تومان به حساب شما واریز می شود و تا آخر شب فرصت دارید همه پولها را خرج کنید ،چون آخر وقت حساب خود به خود خالی می شود .
در این صورت شما چه خواهید کرد ؟
البته که سعی می کنید تا آخرین ریال را خرج کنید !
هر کدام از ما چنین بانکی داریم : بانک زمان
هر روز صبح ،در بانک شما 86400 ثانیه اعتبار ریخته می شود و آخر شب این اعتبار به پایان می رسد
هیچ برگشتی نیست و هیچ مقداری از این زمان به فردا اضافه نمی شود .
ارزش یک سال را دانش آموزی که مردود شده ،می داند .
ارزش یک هفته را سر دبیر یک هفته نامه می داند .
ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار یا هواپیما جامانده ، می داند
و ارزش یک ثانیه را آنکه از تصادفی مرگبار جان به در برده ،می داند .
هر لحظه گنج بزرگی است ،گنجتان را مجانی از دست ندهید .
همیشه به خاطر بسپارید که زمان به خاطر هیچکس منتظر نمی ماند .
دیروز به تاریخ پیوست ،
فردا یک معماست ،
و امروز یک هدیه است .....🍃
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
2.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آدمهاروآدمهاپیرمیکنند؟
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
☑️#خاطرات_آقا🖤 (حفظه الله)
جریان سفر آقا🧡 با لباس مبدّل
سردار محمد حسین در گفتگو با خبرگزاری فارس نقل می کند:
شاید یک ماه از حادثه زلزله بم 🙁 نگذشته بود که مجدداً مقام معظم رهبری💛 فرمودند باید به بم بروم و از پیشرفت کار بازدید کنم
تصمیم ایشان🧡 این بود که با لباس مُبدّل بروند. ما هم پیش بینی کار را انجام دادیم و به گونه ای تنظیم کردیم که کسی متوجه آمدن آقا💛 نشود و با پوشش بازدید جناب آقای محمدی گلپایگانی کار را انجام دادیم.
💢 وقتی به فرماندار گفتیم که برای استقبال به فرودگاه بیاید، مقداری ناراحت شد که چرا برای استقبال باید به فرودگاه برود و می گفت: من وزیر کشور و سایر وزرا هم که می آیند برای استقبال نمی روم
در آنجا به او گفتیم که به داخل هواپیما 🛩بیاید و یک نفر منتظر شماست
خیلی عصبانی 😠 شده بود و حاضر نبود به داخل هواپیما بیاید.
بعد که به او گفتیم مقام معظم رهبری🧡 داخل هواپیما هستند و می خواهند شما را ببینند 🤩، خیلی جا خورد 😳 و برای او صحنهٔ عجیبی بود.
در آنجا با دو سه وانتْ بار دو کابین که آقا💛 در کابین جلو و فرماندار در کابین عقب نشسته بودند از محله های مختلف بازدید کردند.
آقا🧡 یک کلاه زمستانه که تا نزدیک گوششان را می پوشانید بر سر داشتند و در مسیر هم که می رفتیم، دستشان را بر روی محاسن گذاشته بودند که کسی دیگر تشخیص نمی داد ایشان مقام معظم رهبری💛 هستند.
ایشان🧡 از محله های مختلف بازدید و با مردم صحبت می کردند 😍، حتی از نانی که به مردم داده بودند می گرفتند و می خوردند 🤗 و کسی هم متوجه نمی شد.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان همسایه باشعور
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
1.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فوق العاده زیباست این متن ...
*وقتی ناراحتی تصمیم نگیر
*وقتی دیر میشه عجله نکن
*ازعذرخواهی کردن ودوباره شروع کردن نترس
*وقتی یکیو دوسش داری زود بهش نگو
بذار خودش بفهمه
*وقتی خیلی خوشحالی به کسی قول نده
*وقتی یکی دلتو شکست سر یکی دیگه تلافی نکن
*وقتی بغضت گرفته پیش هرکی گریه نکن شاید همون دشمنت باشه از ته دل خوشحال بشه
*وقتی با یکی قهر کردی پشت سرش حرف نزن شاید دوباره بخوای باهاش دوست بشی
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
از علامه جعفری پرسيدند چه شد که
به اين کمالات رسيديد؟
ايشان در جواب خاطرهای از دوران
طلبگی تعريف میکنند که هر چه دارند
از کراماتی است که به دنبال اين امتحان الهی
نصيبشان شده است
ايشان میگویند: ما در نجف در مدرسه صدر
اقامت داشتيم خيلی مقيد بوديم در ايام
سرور مجالس جشن بگيريم و ايام سوگواری
را هم مجلس عزا داشته باشيم
شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت
فاطمه سلام الله عليها اول شب نماز مغرب
و عشاء خوانديم آنگاه با فکاهياتی مجلس
جشن و سرور ترتيب داديم
آقائی بود به نام شيخ حيدر علی اصفهانی
که معدن ذوق بود بعد از شب نشستيم
شربت هم درست شد مدير مدرسهمان مرحوم
آقا سيد اسماعيل اصفهانی هم آنجا بود
به آقا شيخ علی گفت: آقا شب نميگذره
حرفی داری بگو!
ايشان يک تکه کاغذ روزنامه درآورد
عکس يک دختر بود که زيرش نوشته بود
اجمل بنات عصرها (زيباترين دختر روزگار)
گفت: آقايان من درباره اين عکس از شما
سؤالی میکنم
اگر شما را مخير کنند بين اينکه با اين دختر
به طور مشروع و قانونی ازدواج کنيد
(از همان اولين لحظه ملاقات عقد جاری شود
و حتی يک لحظه هم خلاف شرع نباشد)
و هزار سال با کمال خوش روئی و بدون غصه
زندگی کنيد يا اينکه جمال علی عليه السلام
را مستحباً زيارت و ملاقات کنيد
کدام را انتخاب میکنید؟
سؤال خيلی حساب شده بود
يک طرف دختر حلال و زيبا
و هزار سال زندگی بی دغدغه بود
و يک طرف ديدار حضرت علی علیهالسلام
گفت: آقايان واقعيت را بگوئید!
جانماز آب نکشيد درست جواب دهيد
اول مدير مدرسه کاغذ را گرفت و نگاه کرد
و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود
با لهجه اصفهانی گفت: سيد محمد!
ما يک چيزی بگوئیم نری به مادرت بگوئیها؟
معلوم شد نظر آقای مدير چيست
همه زدند زير خنده
کاغذ را به دومی دادند گفت آقا شيخ علی
اختيار داری وقتی آقا (مدير مدرسه)
اينطور فرمودند مگر ما قدرت داريم
کپ خلافش را بگوئیم
آقا فرمودند ديگه! دوباره خنده را ه افتاد
نفر سوم گفت: آقا شيخ حيدر
اين روايت از امام علی علیهالسلام معروف
است که فرمودند: ای حارث حمدانی
هر کس بميرد مرا ملاقات میکند
پس ما انشاءالله در موقعش جمال علی
علیهالسلام را ملاقات میکنیم!
باز همه زدند زير خنده
نفر چهارم گفت: آقا شيخ حيدر گفتی
زيارت آقا مستحبی است؟
گفتی آن طرف هم شرعی صد در صد؟
آقا شيخ علی گفت بلی
گفت چه عرض کنم والله
نفر پنجم من بودم اين کاغذ را دادند دست
من ديدم که نمیتوانم نگاه کنم کاغذ را رد کردم
به نفر بعدی گفتم: من يک لحظه ديدار علی
علیهالسلام را به هزاران سال زندگی با اين
زن نمیدهم
يک وقت ديدم يک حالت خيلی عجيبی دست
داد تا آن وقت همچو حالتی نديده بودم
شبيه به خواب و بیهوشی
بلند شدم و به حجره رفتم يکدفعه ديدم
يک اتاق بزرگی است يک آقایی نشسته
صدر مجلس تمام علامات و قيافهای که
شيعه و سنی درباره امام علی علیهالسلام
نوشتهاند در اين مرد صادق است
يک جوانی در سمت راستم نشسته بود
پرسيدم اين آقا کيست؟
گفت: اين آقا خود علی علیهالسلام است
من سير او را نگاه کردم آمدم بيرون
رفتم همان جلسه کاغذ رسيده بود دست
نفر نهم يا دهم رنگم پريده بود
نمیدانم شايد مرحوم شمس آبادی بود
خطاب به من گفت: آقا شيخ محمدتقی
شما کجا رفتيد و آمديد؟
نمیخواستم ماجرا را بگويم اگر میگفتم
عيششان بهم میخورد اصرار کردند و من
بالاخره قضيه را گفتم خيلی منقلب شدند
خدا رحمت کند آقا سيد اسماعيل (مدير) را
خطاب به آقا شيخ حيدر گفت: آقا ديگه از
اين شوخیها نکن ما را بد آزمايش کردی!
اين از خاطرات بزرگ زندگی من است
حالا ....
باید چشم رو یه چیزهائی ببندیم تا لیاقت
دیدن مهدی عج رو پیدا کنیم
طاووس خواهی جور هندوستان داره
خوش به حال کسی که میفهمه داشتن
مهدی فاطمه لذت بخش ترینه
امام زمان میخوای؟
باید ترک گناه کنی
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
✳️ بگو ورشکست شدم دیگه!
🔻 آقا مهدی بعد از اینکه خوب به حرفهایم گوش کرد، گفت: «تو چقدر قرآن میخونی؟» گفتم: «اگه وقتی بشه میخونم؛ ولی وقت نمیشه. بیست و چهار ساعته دارم میدوم.» گفت: «نهج البلاغه چی؟ نهج البلاغه چقدر میخونی؟» باز همان جواب را دادم. چند تا کتاب دیگر را اسم برد و وقتی جوابم برای همه منفی بود، با عصبانیت دستش را بالا برد و گفت: «بدبخت! بگو ورشکست شدم دیگه!» گفتم: «چطور آقا مهدی؟» گفت: «تو با همون ایمان سنتیای که داشتی اومدی جبهه. اونو خرج کردی، حالا دیگه اندوختهای نداری؛ نه مطالعهای داری، نه قرآن میخونی، نه نهج البلاغه. اون سرمایهای که داشتی رو خرج کردی، اما چیزی بهش اضافه نکردی؛ این یعنی ورشکستگی! من میگم روزی یک ساعت درِ اتاقت رو بیند و مطالعه کن؛ ولو این که دشمن بیاد.»
📚 از کتاب «ف.ل.۳۱» روایت زندگی شهید#مهدی_باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا
📖 ص ۲۱۴
✍ علی اکبری مزدآبادی
"شهیدبرزگر"💫
@shahidBarzegar65