eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
15هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
9هزار ویدیو
2 فایل
صاحبِ کتاب از قفس تا پرواز(شهید محمدعلی برزگر): ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 کانال شهیدبرزگر https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
1.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام برهمه شما خوبان همیشه همراه ✨قرار روزانه... 💌اللهم عجل لولیک الفرج. هدیه به اهلبیت (ع) سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان (عج) امام وشهدا؛شهیدبرزگر.. ۸صلوات محبت کنید... رفقا:حتما دعای فرج امام زمان عج (الهی عظم البلاء و...) روهم شده یکبار در روز بخونید. ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... ╭┈────𖦹 🌱کانال شهید برزگر ╰─┈➤↯ https://eitaa.com/ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 علی نقی، كاسب مؤمن و خیری بود كه هیچ گاه وقت نماز در مغازه پیدایش نمی كردند. در عوض این معلم قرآن در صف اول نماز جماعت مسجد دیده می شد. یك عمر جلسات مذهبی در خانه ها و تكیه ها به راه انداخته و كلی مسجد مخروبه را آباد كرده بود ولی از نعمت فرزند محروم بود. آنهایی كه حسودی شان می شد و چشم دیدنش را نداشتند، دنبال بهانه می گشتند تا نمكی به زخمش بپاشند؛ آخر بعضی ها عقده پدر او را هم به دل داشتند؛ پیرمردی كه رضاخان قلدر هم نتوانسته بود جلسات قرآن خانگی او را تعطیل كند. علی نقی راه پدر را ادامه داده بود اماالان پسری نداشت كه او هم به راه پدری برود. به خاطر همین همسایه كینه توز، بهانه خوبی پیدا كرده بود تا آتش حسادتش را بیرون بپاشد؛ در زد. علی نقی آمد دم در. مردك به او یك گونی داد و گفت:«حالا كه تو بچه نداری، بیا اینها مال تو، شاید به كارت بیاید». علی نقی در گونی را باز كرد، 11 تا بچه گربه از توی آن ریختند بیرون. قهقهه مردك و صدای گریه علینقی قاطی شد. كنار در نشست و دستانش به دعا بلند و گفت «ای كه گفتی بخوانیدم تا اجابتتان كنم! اگر به من فرزندی بدهی، نذر می كنم كه به لطف و هدایت خودت او را مبلغ قرآن و دینت كنم». خدایی كه دعای زكریای سالخورده را در اوج ناامیدی اجابت كرده بود، 11 فرزند به علی نقی داد كه یکی از آنها حاج آقا محسن قرائتی است. ╭┈────𖦹 🌱کانال شهید برزگر ╰─┈➤↯ https://eitaa.com/ShahidBarzegar65
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 ماجرای جالبی را مشاهده می‌کنید از شهیدی که پس از گذشت 17 سال از شهادتش، زنده می‌شود و...... . ╭┈────𖦹 🌱کانال شهید برزگر ╰─┈➤↯ https://eitaa.com/ShahidBarzegar65
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
...😂👌جلوداری...ملق بازی⁉️ ماجرای آشتی کردن با امام زمان ╭┈────𖦹 🌱کانال شهید برزگر ╰─┈➤↯ https://eitaa.com/ShahidBarzegar65
🇮🇷 به نام مقدسی که در توست برایِ سرفرازیت جان‌ و مال و فرزند فدا می‌کنیم...! 📸 بانوی فداکار وطن، اُم الشهداء مرحومه حاجیه‌خانم فاطمه سیلاخوری مادر شهیدان سرلشکرخلبان احمد کشوری و رزمنده بسیجی محمد کشوری. از ایمان قوی و وطن‌پرستی مادر شهید همین بس که هنگام دفن شهید احمد کشوری، درحالی که عکس او را می‌بوسید، پرچم جمهوری اسلامی ایران را که با دست خود دوخته بود بر سر مزار فرزند آویخت و فریاد زد: «احسنت پسرم، احسنت». ╭┈────𖦹 🌱کانال شهید برزگر ╰─┈➤↯ https://eitaa.com/ShahidBarzegar65
658.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرف حساب جواب ندارد.... .به روایت تصویر ╭┈────𖦹 🌱کانال شهید برزگر ╰─┈➤↯ https://eitaa.com/ShahidBarzegar65
4.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه نماز پر سجده ای می‌خونه😁😍 يه پاشم مثل مادربزرگا دراز کرده😂 ╭┈────𖦹 🌱کانال شهید برزگر ╰─┈➤↯ https://eitaa.com/ShahidBarzegar65
14.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺اونوقته که میفهمی از زندگی فقط حسرتش باقی مونده! ‌‌‌‌‌‌‌‌╭┈────𖦹 🌱کانال شهید برزگر ╰─┈➤↯ https://eitaa.com/ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تاثیر مادر ادیسون در موفقیت او 😊 ╭┈────𖦹 🌱کانال شهید برزگر ╰─┈➤↯ https://eitaa.com/ShahidBarzegar65
2.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیرمردی صبح زود از خانه‌اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد می‌شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند سپس به او گفتند: باید ازتو عکسبرداری شود تا جایی از بدنت آسیب ندیده باشد. پیرمرد غمگین شد و گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست. پرستاران از او دلیلش را پرسیدند. پیرمرد گفت. زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم. نمی‌خواهم دیر شود! پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می‌دهیم. پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی‌شناسد! پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می‌روید؟ پیرمرد با صدایی گرفته، به آرامی گفت: اما من که می‌دانم او چه کسی است. ╭┈────𖦹 🌱کانال شهید برزگر ╰─┈➤↯ https://eitaa.com/ShahidBarzegar65