eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
15هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
9هزار ویدیو
2 فایل
صاحبِ کتاب از قفس تا پرواز(شهید محمدعلی برزگر): ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 کانال شهیدبرزگر https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
5.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید مصطفی ردانی پور: در همه گرفتاری‌هاتون توسل داشته باشید به خود آقا(حضرت ولیعصر عج)، همه گره‌ها به دست ایشون باز می‌شه.. شهدا با توسل به این ابرقدرت، با دست خالی جلوی یه دنیا ایستادگی کردند. شهید🕊🌹 "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
تصور كن ببينى رفت و امد نيست حرم لبريز زائر نيست مسافر يا مجاور نيست دگر سينه زن و مداح و شاعر نيست علم ممنوع ورود دسته هم ممنوع صداى نوحه و سينه زنى و ذكر و دم ممنوع محرم پرچم مشكى زدن دورحرم ممنوع تصور كن مدينه در تمام سال اين طوريست به روى قبرهايش سايبان هم نيست فقط يك گريه كن دارد كه آن مهديست! 👆شعر: علی زمانیان آقاجان...تسلیت...سرت سلامت... مدینه رفتی برای ماهم دعاکن... دعاکن برگردیم... چراکه خودمی دانیم گناهان ما غیبت تورا تمدیدمی کند... اللهم عجل لولیک الفرج... "شهیدبرزگر"💫 @shahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی هارون الرشید در کاخ خود با خیال راحت با ندیمان و مشاوران از هر دری سخن می‌گفت یک مرتبه سر بلند کرد و رو به اطرافیان نمود وگفت آیا از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله کسی را سراغ دارید که هنوز زنده باشد تا مطلبی را از او سؤال کنم یا حدیثی را که از آن حضرت شنیده باشد برای ما بگوید؟ مشاورین بعد از تحقیقات زیادی گفتند: ای هارون تا اندازه‌ای که ما خبر داریم پیرمردی از اصحاب پیامبر در یمن می‌باشد و او هنوز زنده است هارون گفت فوراً بفرستید او را بیاورند وقتی فرستادگان او را دیدند محلی برایش ترتیب دادند و او را در آن نشانده و نزد هارون آوردند هارون اول قدری با او صحبت کرد که ببیند آیا عقلش سالم است و مشاعر او درست کار می‌کند یا نه! بعد از صحبت‌های زیادی که رد و بدل شد هارون فهمید هنوز عقلش بجا است و از روی منطق سخن می‌گوید و گفت ای پیرمرد آیا زمان پیامبر را درک کرده‌ای؟ جواب داد بلی گفت آیا خدمت آن حضرت هم رسیده‌ای؟ جواب داد بلی روزی با پدرم خدمت آن حضرت شرف حضور پیدا کردیم هارون گفت آیا حضرت آن روز صحبتی هم فرمود؟ جواب داد بلی هارون گفت آیا از آن سخنانی که از دو لب مبارک پیامبر بیرون آمد و با دو گوش خود شنیده باشی چیزی یادت هست؟ پیرمرد گفت ای خلیفه، حافظه‌ام تمام شده و چیزی به خاطرم نیست هارون گفت قدری فکر کن ببین چیزی به خاطرت می‌آید قدری فکر کرد و گفت ای خلیفه چیزی به خاطرم رسید وقتی خدمت آن حضرت بودیم در ضمن صحبت فرمودند اولاد آدم پیر می‌شود و دو خصلت در او جوان می‌شود یکی حرص و دیگری آرزوهای دراز و طولانی هارون دستور داد هزار درهم به او بدهند بعد او را به سوی منزلش روانه کنند وقتی بیرون کاخ رسیدند پیرمرد گفت: مرا نزد خلیفه بازگردانید مأمورین گمان کردند که حدیث دیگری به یادش آمده است و می‌خواهد برای هارون نقل کند او را نزد خلیفه بازگرداندند و به زمین گذاشتند هارون پرسید سؤالی داشتی؟ گفت ای هارون این هزار درهم را که امسال مرحمت فرمودید دستور دهید هر سال آن را بپردازند و هر سال آن را زیادتر کنند هارون از گفته او تعجب کرد و گفت: دستور می‌دهم هر سال این مبلغ را با اضافه به تو بپردازند و سپس گفت: حقا که رسول خدا صلی الله علیه و آله درست فرمودند چون از نزد هارون مراجعت کردند در بین راه پیرمرد از دنیا رفت بدون آنکه درهمی از آن پول‌ها را خرج کند و به خزینه مملکت بازگردانده شد "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 آخرین یادگار هنری طلبه‌ای که پرچم گنبدِ امام‌حسین(ع) را با خونش رنگین کرد! 🔹 محمدجواد در تبلیغات لشکر بود و کار‌های نقاشی با او بود نزدیک غروب وقتی محمدجواد بارگاه امام حسین (ع) را کشید، با اشاره به پرچم کنار گنبد گفت: این پرچم باید قرمزِ خونی رنگ شود! ☆ هنوز جمله محمدجواد تمام نشده بود که صدای سوت خمپاره پیچید ترکش به پیشانی محمدجواد بوسه زد و خون سر محمدجواد بر بالای گنبد درست در محل پرچم پاشید.!! و خواسته شهید برآورده شد... "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
47.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥آوانما 'خداحافظ رفیق' منتشر شد ▪️قسمت اول: بدرقه 🎬کارگردان: سجاد معارفی 📌نویسنده: فاطمه سادات حسینی 🎞تهیه کننده: مهاجر توحید پرست 💠تهیه شده در مأوا "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
📜 🛑 شب اول قبر از زبان دختری که به اصرار خود در قبر مادرش خوابید علامه سید محمدحسین طباطبایی صاحب تفسیر المیزان نقل كردند كه: استاد ما عارف برجسته، حاج میرزا علی آقا قاضی می گفت: در نجف اشرف در نزدیكی منزل ما، مادر یكی از دخترهای اَفَنْدی ها (سنی های دولت عثمانی) فوت كرد. این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه 😫 و گریه می كرد و جداً ناراحت بود و با تشییع كنندگان تا كنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله كرد كه همه حاضران به گریه افتادند. 😭 هنگامی كه جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد می زد: من از مادرم جدا نمی شوم 💔 هر چه خواستند او را آرام كنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند، ممكن است جانش به خطر بیفتد. سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاک انباشته نكنند و فقط روی قبر را با تخته ای بپوشانند و دریچه ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید. دختر در شب اول قبر، كنار مادر خوابید. فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است. 🤭 پرسیدند چرا این طور شده ای؟ در پاسخ گفت: شب كنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب می داد، سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد، سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد كه پیامبر من محمد بن عبدالله (ص) است. تا اینكه پرسیدند: امام تو كیست؟ آن مرد محترم كه در وسط ایستاده بود گفت: «لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نیستم» 😓 در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند كه آتش آن به سوی آسمان زبانه می كشید🔥. من بر اثر وحشت 😱 و ترس زیاد به این وضع كه می بینید (همه موهای سرم سفید شده) در آمدم. مرحوم قاضی می فرمود: چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند... (زیرا این واقعه با مذهب تشیع، تطبیق می كرد و آن شخصی كه همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم، اميرالمؤمنين حضرت علی (ع) بوده اند) و خود آن دختر، جلوتر از آنها به مذهب تشیع، اعتقاد پیدا كرد. 📚 معاد شناسی / ج ۳ / ص ۱۱۰ "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
2.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اثبات شهادت رسول الله ختمی مرتبت محمد مصطفی صل الله علیه و اله💔 "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
🟢 کلامکم نور و امرکم رشد / 🔻🔺پیامبراکرم(ص) فرمودند: سه گروه از انسان‌ها از وسوسه و نفوذ شیطان و لشکریانش، ایمن و مصون هستند: ➖آنان که به یاد خدا هستند، ➖آنان که از خوف خدا می‌ترسند، ➖آنان که در سحرها به استغفار و آمرزش‌طلبی مشغولند. 📚 مستدرک الوسایل، ج۱۲، ص۱۴۷ 🔻🔺امام حسن مجتبی(ع) فرمودند: هر کس پی‌درپی (به هنگام نمازهای یومیه) به‌سوی مسجد روان باشد، به یکی از هشت چیز خواهد رسید: ➖نشانه‌ای استوار، (که او را در راه حق استوار سازد) ➖برادری که (در راه خدا) از او بهره‌مند شود، ➖دانشی زبده و قابل توجّه، ➖رحمتی (از سوی حق) که به انتظارش بوده باشد، ➖گفتاری که او را به سوی هدایت، راهنما باشد، ➖یا گفتاری که او را از زشتی باز دارد، ➖گفتاری که از روی حیا و شرم به رها کردن گناهان منتهی شود، ➖یا از روی ترس از خدا به رها کردن گناهان منتهی شود. 📚 تحف العقول، ص۲۳۵ 🔻🔺امام رضا(ع) فرمودند: هر کس از راه دور به زیارت من بیاید، روز قیامت در سه جایگاه نزد او می‌آیم تا او را از هراس آنها نجات دهم: ➖آن‌گاه که نامه‌های اعمال از راست و چپ به پرواز درآیند، ➖به هنگام عبور از پل صراط، ➖به هنگام سنجیدن کردارهای نیک و بد. 📚 عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص ۲۵۵ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌"شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا