eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
15هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
9هزار ویدیو
2 فایل
صاحبِ کتاب از قفس تا پرواز(شهید محمدعلی برزگر): ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 کانال شهیدبرزگر https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
1.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حساب... این دعا خیلی پرمعناست یادت باشد مشکلات هم مثل همه چیز تاریخ انقضا دارند پس هر زمان عرصه برايت تنگ شد این جمله را با خودت تکرار کن اُفَوِّضُ اَمری اِلَی الله این نیز بگذرد ...👌🏻 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14902 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈
💫پارت(90) جلددوم کتاب ازقفس تاپرواز خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر🌷 📝قطره خون🩸 🌷چند ماهی می شد که از محمدم خبری نداشتم، شاید برخی بگویند شما چندین فرزند داشته ای!!؟ ولی انسانی که ده انگشت دارد اگر بر اثر حادثه ای یک انگشت او قطع شود ،نُه انگشت باقی مانده نمی توانند نبود او را جبران نمایند . 🌷باور کنید مادران شهدا فرزندان خود را همچون سایر مادران دوست میدارند ، وقتی پای ارزشهای اسلامی در میان باشد باید سکوت اختیار کردو رضایت به رفتن داد، اگر راضی به رفتنش نمی شدم ارادتم به اهل بیت جز شعار چیزی نبود، انسان با عمل است که در امتحانات پیروز میشود. روزهای گمنامی محمدعلی برایم بسیارسخت وجانکاه بود؛ به پایگاه خواهران می رفتم وخدمات تدارکات جبهه راانجام می دادیم؛ 🌷اغذیه بسته بندی میکردیم ؛ .... چندین ماه گذشت ولی خبری نشد، هرجا که روزنۀ امیدی داشتیم رفتیم ، و سراغ گرفتیم ولی بی فایده بود بیقرارتر از هر روز به پایگاه میرفتم. تاشایدنشانی ازفرزندم بیابم. 🌷تا اینکه یک شب خواب دیدم؛ شخصی نورانی(ثارالله) با صورتی پوشیده به طرفم آمد و دستش را مقابلم گشود و گفت :در مُشتم توجه کن .... وقتی مشتش را باز کرد خون در کاسۀ مشتش می جوشید رو به من کرد و گفت : پسرت در زمین فرو رفته بود ولی به خواست خداوند به سوی تو باز میگردد . پرسیدم:ولی پسرم مفقود الاثر است. دوباره گفت: دستت را کاسه وار زیر دستم بگیر تاامانتت را تحویل دهم. به فرمایش ایشان عمل کردم و او کاسۀ مشتش را خم کرد و تنها یک قطره خون در دستم گذاشت و رفت. 🌷از صدای اذان صبح بیدار شدم، نماز خواندم، کارهای روزانه ام را انجام داد م ولی باز فکرم درگیر رؤیای دیشب بود قلبم تندتند میزد از حیاط بیرون زدم و همسایه ای که محرم اسرارم بودرا ملاقات کردم ولی نمی دانم چرا خوابم را فاش نکردم، پرسید: چرا بیقراری ؟ 🌷گفتم: دلم برای محمدم تنگ شده . گفت: این که غصه ندارد، همین الان جمعی از زنان محل را خبردار می کنم به حرم امامزاده وگلزارشهداکه برویم خود به خود آرام میشوی. قبول کردم و به حرم امامزاده رفتیم و بیتوته کردیم.در آنجا همسایه ام خواب عجیبی دید و گفت : دیدم توسط یک نامه خبر از شهید آوردند. 🌷آنچه دیده بودم واقع شد دانستم که پسرم در راه برگشت به خانه است. چند روز بعد خواب هر دو همسایه تعبیر شد و گروه تفحص فرزندم رابا پیکری سالم ازخاک اربابش حسین (ع)پیدا نمودندو بالاخره پس از ماهها چشم انتظاری محمدم را به آغوش کشیدم. 🔰کتاب ازقفس تاپرواز راوی:مادرشهید https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/12778
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گذرزمان ونیامدن کسی مانند خودت هر روز بیشتر از روز قبل جگرمان را آتش میزند💔❤️‍🔥 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌|اَللّٰھُم‌َّ؏َـجِّــل‌َلِوَلِیِّــــڪ‌َالفَࢪَج|🦋‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✅سفارش تبلیغات شما در۲ کانال⏳ با ویویی بالا.‌.بفرمایید👇👇👇 https://eitaa.com/Barekatkhaneh ✅کانال شهیدبرزگرهر۲۴ ساعت شبها مطلب بارگزاری می کند🤲 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن کریم.صفحه 46 قرار هر روز ما.... جهت تعجیل درظهور امام عصر؛ هدیه به ۱۴معصوم؛ امام وشهدا؛ اموات؛ رفع گرفتاری ازامور همه ؛بویژه اعضای کانال؛ پیروزی ونجات مظلومین جهان ✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14473
1.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨قرار روزانه.. رفقا:حتما دعای فرج امام زمان عج (الهی عظم البلاء و...) روهم شده یکبار در روز بخونید. ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... 🆔@ShahidBarzegar65 ازتبلیغات دور ازشان کانال معذوریم.
📗حکایت پند آموز (‍عاقبت رباخواري) آقا سید مهدی کشفی که از یاران مخصوص میرزا جواد نقل می کرد: شبی توی خانه خوابیده بودم ، دیدم که صدای ناله ی سوزناکی از حیاط می آید. از بس شدید و سوزناک بود ، هراسان ازخواب برخاستم که چه خبر است؟ رفتم در را باز کردم، دیدم در این حیاط ما که به این کوچکی است یک کاروانسرای بزرگی است و دور تا دورش حجره می باشد و صدا از یک حجره می آید.. دویدم پشت حجره هرکار کردم در باز نشد. از شکاف درب نگاه کردم ببینم چه خبر است! دیدم یکی از رفقای ما که اهل بازار تهران است افتاده و به اندازه نصف کمر انسان، سنگ آسیاب روی او چیده اند. و یک شخص بد هیبت از آن بالا ، توی حلقوم دهان او چیزهایی میریزد. ناراحت شدم ، هرچه کردم در باز نشد هرچه التماس کردم به آن شخص که چرا به رفیق ما این طور میکنی ! اصلا نگفت : تو کی هستی؟ این قدر ایستادم که خسته شدم برگشتم آمدم توی رختخواب ولی خواب از سرم بکلی پرید نشستم تا صبح شد حال نماز خواندن نداشتم . رفتم در خانه میرزا جواد آقا و محکم در زدم میرزا جواد آقا از پشت در گفت چه خبره ؟ چه خبره ؟ حالا یه چیزی بهت نشون دادند نباید که اینطوری کنی؟ ! گفتم من همچو چیزی دیدم. گفت بله ، شما مقامی پیدا کرده اید. این مکاشفه است. آن رفیق بازاری شما رباخوار بود و در آن ساعت داشت نزع روح (روح از بدنش کنده ) می شد. من تاریخ برداشتم . بعد خبر آمد که آن رفیق ما در همان ساعت فوت کرده است... 📗کتاب شرح حال آیت اللّه العظمى اراکى ,ص 299. https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14912
4.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹شهیدی که بدون سر می دوید😭 ⭕️ شهید رضا مرادی🕊 شهیدی که میدوئه ولی سر نداره ...😭 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14913
ایشان انگشتری داشتند که خیلی برایش عزیز بود. می گفت این انگشتر را یکی از دوستانش موقع شهادت از دست خود در آورده و دست ایشان کرده و در همان لحظه شهید شده است. ایشان وقتی به آبادان برای مأموریت می رود، این انگشتر را بالای طاقچه حمام جا می گذرد و دربازگشت به ساری یادش می‌افتد که انگشتر بالای طاقچه حمام جا مانده است. وقتی آمد خیلی ناراحت بود. گفتم: آقا چرا اینقدر دلگیری؟ گفت: وا.. انگشترِ بهترین عزیزم را در آبادان جا گذاشتم، اگر بیفتد و گم شود واقعاً سنگین تمام می شود. گفت: بیا امشب دوتایی زیارت عاشورا و دعای توسل بخوانیم شاید این انگشتر گم نشود یا از آن بالا نیفتد. جالب اینجا بود که ما زیارت عاشورا را خواندیم و راز و نیاز کردیم و خوابیدیم. صبح که بلند شدیم دیدیم انگشتر روی مفاتیج‌الجنان است. اصلاً باورمان نمی شد همان انگشتری که در آبادان توی حمام جا گذاشته بود روی مفاتیح‌الجنان بالای سرما باشد. شهید معزز سید مجتبی علمدار🕊🌹 راوی: همسر شهید https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14914
27.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ▪️خاطره قشنگ دختر آیت الله اراکی ↩️ روایت یک داســــــتان زیبا و یک نکته ی مهم! https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14915
51.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای شفاعت امام حسین علیه السلام به زن بدنام یک شهر؛ https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14916