eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
15هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
9هزار ویدیو
2 فایل
صاحبِ کتاب از قفس تا پرواز(شهید محمدعلی برزگر): ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 کانال شهیدبرزگر https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن کریم.صفحه 67 قرار هر روز ما.... جهت تعجیل درظهور امام عصر؛ هدیه به ۱۴معصوم؛ امام وشهدا؛ اموات؛ رفع گرفتاری ازامور همه ؛بویژه اعضای کانال؛ پیروزی ونجات مظلومین جهان ✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14473m/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️ روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی آمدند، در حالی که طلا و جواهر و اشیاء گرانبها به همراه داشتند. راهب‌‌‌‌ رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟" پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است. راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز" پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. ✍ ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد من به همراه جمعی از مسیحیان از روم آمده ام و جواهر و اشیاء گرانبها به همراه آورده ایم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او می بخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات ما را پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز می گردیم. ✍ ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس، راهب گفت باید به من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی، پس سوالاتت را بپرس. ✍راهب سه سوالش را مطرح کرد: 1) ما هو الشئ الذی لیس لله؟ چه چیز است که از آن خدا نیست؟ 2) ما هو شئ لیس عندالله؟ چه چیز است که در نزد خدا نیست؟ 3) ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ آن چیست که خدا آن را نمی داند؟ پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم، پس به دنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس به دنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد و جمعیت گفتند چه سوالیست که م یپرسی؟ خدا همه چیز دارد و همه چیز را می داند. ✍ راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم . ✍ سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود به سرعت خود را به امام علی (ع) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع ) و امام حسین (ع ) میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند. ✍ ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس! راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟ امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است. پس راهب گفت، نسبتت با نبی (ص) چیست؟ ✍ امام (ع ) فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم. پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی. پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. ✍امام علی (ع) پاسخ دادند: . فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک 🔹 آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است. 🔹 آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است 🔹 و آنچه خدا نمی داند ، شریک و همتا برای خود است پس راهب با شنیدن این پاسخ ها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة" ✳️ به درستی که نامت در تورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همان جا اموال را بین مسلمین قسمت کرد. 💠 عزيزان !! تا حد امکان نشر دهید؛ زیرا: ⬅️ پیامبر(ص) فرمود: هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع) را نشر دهد، مادامی که از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند* 📚: کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی. https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/15494
3.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥جمله طلایی دانش اقباشاوی، کارگردان «اسفند» در گفت‌وگو با یک رسانه https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/15495
💫 پارت اول ازجلد دوم کتاب ازقفس تاپرواز خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر🌷 راوی داستان: از اهالی و بستگان شهید 📝پـــاداش 🌷شهید برزگر از نظر فردی چندین مشخّصۀ بارز داشت، از آنها پایبندی به صلۀ ارحام اقوام و آشنایان و بیشترین چیزی که ازشهیدبه وضوح احساس می شد مهربانی بیش از حدّ و همدردی با مردم و داشتن روحی بزرگ و با گذشت بود که در کالبد جسمش نهفته بود و از وی شخصیّتی حقوقی ساخته بود. 🌷او برای پرهیز از گناه در گفت‌وگو و دورهمی ها دقّت وافر داشت و در مسابقات و بازیهای محلّی که دو تیم برای برد شرطبندی می کردند به هیچ عنوان شرکت نمی کرد. 🌷پناهگاه او مسجد بود و جزو محدود کسانی بود که در میان افراد روستا به مسائل شرعی آشنایی خوبی داشت و از هوش سرشاری برخوردار بود 🌷در بحبوحۀ انقلاب روستای ما با روحانیان خطّ امام( ره) ارتباط تنگاتنگی بر قرار می کردو همیشه پذیرای این عزیزان بود. 🌷یکی از اینان«آقا شیخ جعفر محمّدی » بود که با پدرم؛ ارتباط خوبی داشت وگاهی به رستم آباد می آمد و مردم از سخنرانی ایشان در مسجد فیض می بردند. 🌷 آن زمان محمّد طلبۀ حوزۀ علمیّه بود.روزی این عالم برجسته به مسجد روستای رستم آباد تشریف آورد و خرد و کلان روستا در مسجد با شوق حضور یافتند تا از سخنان این عزیز بهره‌مند شوند. 🌷خوشبختانه شهید برزگر نیز در میان جمع حاضر شد. پس از سخنرانی، آقا شیخ جعفر از حاضران در جلسه پرسشی کرد که هیچ یک از باسوادهای محفل قدرت پاسخگویی نداشتیم . ولی پس از چند ثانیه سکوت...... 🌷شهید مؤدّبانه از جا برخاست و گفت: سلام علیکم! به روستای رستم آباد خوش آمدید، اگر اجازه فرمایید بنده پاسخ پرسش شما را خواهم داد، شیخ جعفر رخصت دادند و شهید جواب را دادند، 🌷شیخ جعفر مبهوت به صورت شهید نگاه می کرد. پس از پاسخِ پرسش، سؤالهای دیگری را مطرح فرمودند و همۀ پرسش ها با دقّت و به درستی پاسخ داد. 🌷شهید این دو بیت شعر را هم خواند: ۱۴قرن بسی گل وا شد 🌷 از یکی روح خدا پیداشد 🌷 شیرمردیست از اهل خمین 🌷 خونش آمیخته با خون حسین🌷 🌷شیخ جعفر محمّدی در عجب مانده بود و مرتّب شهید را مورد عنایت و تشویق خود قرار می داد و با حوصله به تمام جوابها گوش جان می سپرد تا جایی که شیخ جعفر تاب نیاورد 🌷 از جا برخاست و صلواتی برای شهید فرستاد و فرمود:👌احسن بر شما پسرم! نام شما چیست؟ شهید پاسخ داد: بنده محمّدعلی برزگر هستم. شیخ از منبر پایین آمد و گفت: باید اعتراف کنم که این جوان باهوش مستحق پاداش است 🌷بعد هم یکصد سجّادۀ کوچک به همراه یکصد مهر و یکصد تسبیح به شهید برزگر هدیّه داد و ایشان را بسیار اکرام کرد . ولی شهید سر به زیر از شیخ تشکّر میکرد و دانش خود را مدیون لطف الهی میدانست. 🌷آن روز شهیدمحمّدعلی همۀ ما را سرافراز کرد. همه از داشتن چنین هم محلّی جوانی شادمان بودیم. https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/15496 به فدای رفیق شهیدم و نام مقدسش: آقامحمدعلی برزگر🌹🕊
2.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کار زیبایی که یک آتشنشان انجام داد 🔥🩸‌چیزهایی که فقط در فیلم های هالیوودی از ابرقهرمانان میبینیم، در ایران واقعیش اتفاق می افته https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/15497
عاشقان مولا علی علیه‌السلام و خادمان ولایت اینگونه پای کار جشن‌های کیلومتری غدیر هستند 🔺چند قاب جالب و جدید از مردمی که پای کار امیرالمومنین علی علیه‌السلام آمده‌اند. 🔺شما هم در فضای مغازه یا آشپزخانه خود برای ما ویدیو بگیرید وارسال بفرمایید https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/15499