10.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جوونه گفت:
با پای پیاده زیارت نمیام....😡😢
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17022
💫پارت (63)
جلد دوم کتاب ازقفس تاپرواز
خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر🌷
📝عکس یادگـــــاری
🌷یک شبِ سرد زمستانی بود،
کسی از سوز و سرما جرأت بیرون آمدن از خانه را نداشت، تمام اعضای خانواده در یک اتاق کوچک دور بخاری نفتی جمع شده بودیم.
🌷هر ازگاهی که از پنجره نگاه می انداختم. زمین راپوشیده از برف می دیدم. شیر آب هم یخ زده بود؛ در همین سوز و سرما درِ منزل به صدا در آمد، اوّلش فکر کردیم صدای باد است و خیالاتی شده ایم ولی نه ، انگار کسی با مشت به در می کوبید،
🌷همسرم نگاهی به من انداخت و گفت: شاید کسی مشکلی برایش پیش آمده و کار واجبی دارد، بروم در را باز کنم، ببینم کیست؟ شوهرم از جا برخاست جُبّه اش را پوشید و با پاروی چوبی به زحمت راه باریکی را تا رسیدن به درِ منزل باز کرد
🌷همه با کنجکاوی از نیم دایرۀ غبارگرفتۀ شیشۀ پنجره به در چشم دوخته بودیم .برایمان جالب بود بدانیم این کسی که این وقت شب پشت در آمده کیست و با ما چکار دارد
🌷همسرم در را باز کرد، مردی که چهره اش را پوشانده بود وارد منزل شد و پس از مکثی کوتاه با شوهرم به سمت اتاقمان حرکت کردبا دستپاچگی گفتم: مهمان آمده، بچه ها! چادر سرکنید
🌷آن شخص پشت سر همسرم وارد اتاق شد، شال و کلاهش را که برداشت تازه متوجّه شدم او برادرم محمّد است، لبخندی زد و سلامی داد و همه را بوسید ، وقتی وسایل را به دستم داد:
از سوز سرما انگشتانش یخ زده بود،
🌷دستش را گرفتم و کنار بخاری :نشاندم، گفتم: چه اجباری بود خودت را این قدر به زحمت بیندازی داداش جان! لبخندی زد و گفت : آبجی! اگر خدا بخواهد فردا صبحِ زود عازمم .
پرسیدم: کجا به سلامتی؟ گفت: جبهه.
🌷 گفتم: در این هوای سرد!! مگر مجبوری؟! بگذار سرما بشکند بعد برو. گفت: چه اشکالی دارد، من که تنها نیستم خیلی ها جلوتر از من رفته اند
آنها هم جان و خانمان دارند وعزیزخانواده خودهستند، خون من که از خون همرزمانم رنگین ترنیست. بالاتر از رزمندگان دیگر که نیستم، هر چه خدا بخواهد همان می شود
🌷 ساعتی نشست و قدری با بچه ها بگو و بخند کرد چایش را که خوردزیپ کاپشن اش را باز کردو عکسی را از جیبش بیرون آورد و به من داد،
خوب نگاه کردم، عکس خودش بود، خندیدم و گفتم از شوخ طبعی های تو چه کنم؟!!
این چه کاریست که می کنی؟
🌷 سرش را پایین انداخت و گفت: آبجی لحظات سختی در پیش داریم،
احساس می کنم این بار خدا مرا به آرزویم می رساند، ولی به مادر چیزی نگو دلش می گیرد، این عکس را نزد خود نگهدار؛هر وقت دلتنگم شدی با او سخن بگو،
🌷زبانم بند آمده بود، گریه کردم.
از جایش برخاست و نگذاشت حتّی همسرم او را تا درِ منزل بدرقه کند.
برادرم رفت وتصویرزیبایش رادرقاب چشمانم به یادگارگذاشت.
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17023
راوی: خواهرشهید[ بانو محبوبه برزگر]
2.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌 نحوه بستن چفیه برای ایام #اربعین
اینم برای زائران ارباب
🏴 #محرم
🚩 #عاشورا
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17024
همسر شهید باکری فرمانده دلاورِ لشکر ۳۱ عاشورا تعریف می کند :
« روزی در حالی که آقا مهدی ،
از خانه بیرون می رفت به او گفتم :
چیزهایی را که لازم داریم بخر .
گفت : بنویس .
خواستم با خودکاری که در جیبش بود بنویسم ،
با شتاب و هراس گفت :
مال بیت المال است و استفاده شخصی از آن ممنوع است و حتی اجازه نداد
چند کلمه با آن بنویسم »
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17026شادی روحش صلوات✨
1.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــــالْفَــرَج🕯#صلَّیاللهُعَلَیکَیَااَبَاعَبدِاللهِالحُسَین🇮🇷🚩چله زیارت عاشورا شروع شده...
🩸 شب بیست وسوم مهمانِ شهید:
🕊حاج احمدمتوسلیان هستیم
❤️کانال شهیدبرزگر هر۲۴ساعت
یکبار مطلب بارگزاری میکند
بپیوست: صلوات✨
تافرداشب: خدانگهدارتان✋
سفارش تبلیغات اینجا لطفا👇💌
🆔@Mahya6470
1.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/16838
.سلامتی آقا صلوات 😢
#آجرکاللهیاصاحبالزمانعج
✋لبیک_امام_خامنه ای
📢 توصیه حضرت آیتالله خامنهای به قرائت قرآن و دعا برای پیروزی جبهه مقاومت
❤️رهبر انقلاب اسلامی در پاسخ به سوالی، قرائت سوره فتح، دعای ۱۴ صحیفه سجادیه و دعای توسل را برای پیروزی جبهه مقاومت توصیه کردند.
::
🍃توسل يك مادر مسيحی به
حضرت رقيه.س و شفا گرفتن دختر🍃
🟪 بسمالله بگو و برخیز
✍🏼روزی خانمی مسیحی دختر فلجش را که پزشکان لبنان از معالجه او ناامید شده و به اصطلاح او را جواب کرده بودند را به سوریه آورد
و نزدیک حرم مطهر حضرت رقیه (علیهاالسلام) منزل میگیرد تا در آنجا برای معالجه فرزندش به پزشک دمشقی مراجعه نماید تا این که روز عاشورا فرامیرسد و او میبیند که مردم دسته دسته به طرف محلی که حرم مطهر حضرت رقیه (س) در آنجاست میروند
از مردم شام میپرسد:
❓اینجا چه خبر است؟
میگویند:
اینجا حرم دختر امام حسین (ع) است او نیز دختر فلج خود را در منزل گذاشته و درب خانه را میبندد و به حرم میرود و به حضرتش متوسل می شود و گریه میکند تا به حدی که غش نموده و بیهوش برزمین میافتد در آن حال کسی به او میگوید:
🔹بلند شو و به منزل برو چون دخترت تنها است و خداوند او را شفا داده است
زن برخاسته و فوراً به خانه میرود درب منزل را که باز میزند ناگهان با کمال تعجب میبیند که دخترش پشت درب است و راه میرود!
مادر جویای وضع و حال و احوال او را میشود دختر در جواب مادر میگوید:
وقتی شما رفتید دختری به نام رقیه وارد اتاق شده و به من گفت:
🔹بلند شو تا با هم بازی کنیم.
▫️من گفتم:
نمیتوانم چون فلج شدهام آن دختر گفت: بگو
بسماللهالرّحمنالرّحیم
تا بلند شوی و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم و دیدم که تمام بدنم سالم است. او داشت با من صحبت می کرد که شما درب را زدید.
آن دختر به من گفت:
مادرت آمد.
سرانجام مادر مسیحی با دیدن این کرامت از دختر امام حسین (ع) مسلمان شد 🌱
📚 سحاب رحمت ص ۷۷۷
اللهم عجل لولیک الفرج💚😢
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17037
10.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویری نادر از سنگ مزار حضرت رقیه سلام الله علیها💔🥺🥺
🍃❤️❤️🍃😢
هدیه به نازدانه اباعبدالله الحسین ع
صلوات✨✨✨
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17039