1.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕯🇮🇷
________________
✋لبیک_امام_خامنه ای
📢 توصیه حضرت آیتالله خامنهای به قرائت قرآن و دعا برای پیروزی جبهه مقاومت
❤️رهبر انقلاب اسلامی در پاسخ به سوالی، قرائت سوره فتح، دعای ۱۴ صحیفه سجادیه و دعای توسل را برای پیروزی جبهه مقاومت توصیه کردند.
السلام علیکم یا اولیاء و احبائه
بفرمایید زیارت 🕊✨
امروز مهمان شهیدبرزگر بودیم😍
اینجا امامزاده جعفر ابن الحسن المجتبی ع
گلزار شهدا؛مزار شهیدمحمدعلی برزگر💌
بمناسبت سالگرد شهادتِ شهیدبرزگر
بیاد تک تک شما خوبان بودیم...❤️
هرگاه #شب_جمعه شهدا را یاد کنید
آنها شما را نزد اباعبدالله (ع) یاد می کنند🌱
یادکنیم شهدا را با ذکر صلوات🖤
#شهیدخراسانی[خط شکنِ لشکر ویژه شهدا]
ایشون آرپیجی زنِ شهیدمحمودکاوه بودن
از همراهی خانواده شهید سپاسگزاریم.
دختری که با مادرش در قبر خوابید
✍علامه سید محمد حسین طباطبائی، صاحب تفسیر المیزان نقل کردند که: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» میگفت:
در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما، مادر یکی از دخترهای اَفَنْدی ها (سنیهای دولت عثمانی) فوت کرد.
این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه می کرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع کنندگان تا کنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله کرد که همه حاضران به گریه افتادند.
🔹هنگامی که جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد میزد :
من از مادرم جدا نمی شوم هر چه خواستند او را آرام کنند، مفید واقع نشد؛
دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا کنند، ممکن است جانش به خطر بیفتد.
سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند،
ولی روی قبر را از خاک انباشته نکنند، و فقط روی قبر را با تخته ای بپوشانند و دریچهای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید.
🔸دختر در شب اول قبر، کنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است.
پرسیدند: چه اتفاقی افتاده؟
در پاسخ گفت :
شب کنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد،
🔹آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب میداد،
سؤال از توحید نمودند،
جواب درست داد،
سؤال از نبوت نمودند،
جواب درست داد که پیامبر من محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
تا این که پرسیدند :
امام تو کیست؟
آن مرد محترم که در وسط ایستاده بود گفت: «لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نیستم»
🔸در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند که آتش آن به سوی آسمان زبانه می کشید.
من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع که می بینید که همه موهای سرم سفید شده در آمدم.
مرحوم قاضی میفرمود :
چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند.
🔹زیرا این واقعه با مذهب تشیع، تطبیق میکرد و آن شخصی که همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم،
حضرت علی (علیه السلام) بودهاند) و خود آن دختر، جلوتر از آنها به مذهب تشیع، اعتقاد پیدا کرد.
📚منبع: علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی، معادشناسی، ج 3، ص 110
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18173
4.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◉🌱🕊◉
شهیدی که
#کربلا ی خیلی ها رو داده
روایت شهید سیدهادی سلطان زاده🌹
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18174
💔
یه بار که اقا مصطفی از سوریه برگشته بود،همین طور که اقا محمد علی تو بغلش بود
گفتم میشه بمونی؟ بعد از ظهور امام زمان عج نیاز به کمک دارند و ان شاءالله در رکاب آقا شهید بشید؟
یه نگاهی به آقا محمدعلی کردند و گفتند:
"آقامحمدعلی رو برای شهادت در رکاب امام زمان عج آماده کن!
ولی قبل از ظهور باید درخت انقلاب، تنومند بشه و زنده باشه با شهادت خیلی از عاشقان امام زمان عج...
تازه میدونی چی قشنگه یه بار قبل از ظهور شهید بشی؛ بعد در رکاب آقا رجعت کنی و بار دوم در رکاب آقا شهید بشی؟...
میبینی چقدر معامله پر سودیه؟!"
#شهید_مصطفی_صدرزاده🕊🌹
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18175
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بسیار شنیدنی و قشنگ هست 👌🏼♥️
توصیه میکنمحتما تماشا کنید
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18176
🌷🌷سبک زندگی شهدا:
بهش گفتند: با یک دست که نمیتونی بجنگی،برو عقب! می گفت:مگه حضرت ابوالفضل با یک دست نجنگید؟
لحظه های آخر که قمقمه را آوردن نزدیکِ لبای خشکش،گفته بود: مگه مولایم امامحسین علیه السلام در لحظه شهادت آب آشامید که من بیاشامم؟!
شهید که شد هم تشنه لب بود هم بی دست.
شهید شاپور برزگر🌷🌷
انتشارپستثوابجاریه درپی دارد
#سلام_خدابرشهیدان
#مرگ_بر_اسرائیل
#یادشهداباصلوات
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18180
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این آقا اربعین رفته موکبِ اصفهانیا درعراق...
بعد هر بار که چایی میخورده طرف بهش
میگفته: اربابمنوصداکردی!🥺
بریم بشنویم ماجرا چی بوده⁉️
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18181