تولدت مبارک آقا محمود
امروز شصت دو دومین سالروز ولادت جوانی است که در بیست و پنج سالگی جاودانه شد ، محمود کاوه که برای دشمن صخره ای
ناهموار و دست نیافتنی بود و برای دوست سحاب رحمت و امنیت.
بمناسبت ولادت این امیر بی تکرار، برای اولین مرتبه سخنان او را در لحظه محاصره چوارتا و شب حمله به چوارتا منعکس میکنم، و به تاریخ گوشزد میکنم، که شهید کاوه به قصد قرب الهی دروازه استان سلیمانیه عراق را گشود و به نیت نجات مردم چوارتا از دست صدام شهر را به محاصره گرفت در حالیکه فرمود ما مسئولین جلو شما خواهیم جنگید و امیدوارم اولین نفری که شهید میشود من باشم ، بعد بقیه بچه ها.
#ناگفته_ها #تاریخ #تحریف_دفاع_مقدس #تولد #شهادت
🌷پایگاه فرهنگی شهید کاوه سفیرآستان امام رضا(ع)
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
16.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر٣شهیدکه دربیمارستان زیرتیغ جراحی دوام نیاورد وبیش از٢ساعت ازمرگش گذشته بود باصحبت هایی که درآن عالم با سه فرزند شهیدش داشت مجددروح به بدنش بازگشت
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
🌹۲۲ اردیبهشت، شهادت شهید محسن حاجی بابا، فرمانده عملیات سپاه غرب بود....
🔹 روز قبل شهادت رو به دوستش حسین گفت: اینجور شهادت که یه تیر به آدم بخوره، آدم کشته بشه من بهش میگم شهادت سوسولی... شهادت سوسولی فایده نداره.
حسین گفت: خب چه فرقی میکنه؟ اینم شهادته دیگر!
🔹 محسن گفت: میدونی آخه با این حال بری پیش آقا ابوالفضل بگی من یه تیر خوردم فایده نداره.
حسین گفت: خب حالا یعنی چی؟
🔹 محسن گفت: یعنی یه جوری آدم شهید بشه که هزار تکه بشه، آدم رو خواستن اون دنیا به حضرت ابوالفضل معرفی کنن خودت یک تیکه بدنت دستت باشه بگی آقا من اینم.
🔹 به روز نکشید؛ زیر ارتفاع بمو یک گلوله توپ آمد صاف روی سقف ماشین؛ محسن به همراه ۲ نفر دیگر از فرماندهان محور به شهادت میرسند.
🔹 شدت حادثه طوری بوده که پیکر او هزار تکه میشود... جنازه را جمع کرده به تهران میفرستند برای تدفین... مدتی بعد که باقیمانده ماشین را می آورند به محل قرارگاه فرماندهی؛ یک تکه دست از پیکر شهید را در آن پیدا میکنند. در ادامه از پدر شهید اجازه میخواهند که آن را در همان منطقه جنگی تدفین کنند. از اینرو ایشان در دو نقطه سنگ یادبود دارد؛ تهران و منطقه سرپل ذهاب.
#شهید_محسن_حاجی_بابا🕊
"شهیدبرزگر"💫
@shahidBarzegar65
__دختری که در روز دختر یتیم شد! 💔
دختر #شهید_حسن_بادامکی...🌷🕊
از شهدای سراوان
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
توی کوچه پیرمردی رو دیدم
که روی زمینِ سرد خوابیده بود
سن و سالم کم بود
و چیزی برای کمک بهش نداشتم
اون شب رختخواب آزارم میداد
و خوابم نمیبرد از فکر پیرمرد؛
رختخوابم رو جمع کردم
و روی زمین سرد خوابیدم
می خواستم توی رنج پیرمرد شریک باشم
اون شب سرما توی بدنم نفوذ کرد
و مریض شدم
اما روحم شفا پیدا کرد
چه مریضی لذت بخشی!
شهید دکتر #مصطفی_چمران🕊
"شهید برزگر"💫
╭┅─────────┅╮
@ShahidBarzegar65
╰┅─────────┅╯
9.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به دختران سرزمینم
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
چه جملهی زیبایی
سرمزار شهدای گمنام
"کاری که انجام میدهید حتی نایستید که کسی بگوید خسته نباشید"
مثل خود شهدای گمنام که ناشناس رفتند و حتی نگذاشتند اسمشان بماند روی سنگ قبرشان.....
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
💫پارت(105)
جلداول کتاب ازقفس تاپرواز
خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر🌷
📝خرمشهر♡
🌷من و محمد هم سن بودیم و در یک حوزه علمیه درس میخواندیم. او با از خودگذشتگی و شوخ طبعی هایش همه را مجذوب خود میکرد
🌷طلبه بسیار فعالی در تمام عرصه های دینی، فرهنگی، سیاسی، ورزشی و ... بود. شجاعت و مهربانی در کلامش موج میزد خوش پوشی و خوش رویی از صفات بارز این شهید است همیشه عطر شانه و دستمال همراهش بود.
🌷با وجود اینکه از طبقه مرفه جامعه سر در آورده بود ولی همیشه با ضعیف تر از خودش متواضعانه برخورد میکرد. عاشق مرحوم امام خمینی بود و همیشه میگفت چون سنمان کم است ما را به منطقه جنگی راه نمی دهند ولی اگر روزی رویایم محقق شود تا آخرین نفسم با دشمنان اسلام میجنگم
🌷او بسیار نماز شب میخواند و برای استادان خودش احترام زیادی قائل بود همه او را دوست داشتند.
روزی همه طلاب در حجره های خود آرام گرفته بودند و هر یک اوقات فراغت خود را به گونه ای می گذراندند.
🌷بیشتر بچه ها چون از نظر جثه و سن کوچک بودیم که حوزه علمیه را بیشتر شبیه یک کودکستان نشان میدادیم محمد برزگر برخلاف ما از همان کودکی اهداف و افکاری بزرگی داشت.
🌷 این شهید از پس اندازهای خود رادیویی کوچک و زیبا خریده بود تا از اخبار سیاسی و اجتماعی کشور اطلاعات دقیق داشته باشد از اوقات شرعی تا اوضاع مملکت و همه ما را روشن میکرد
🌷 وقت استراحت بچه ها بود و محمد مشغول گوش دادن به آن بود که اخبار اعلام کرد: «شنوندگان عزیز توجه فرمایید.... شنوندگان عزیز توجه فرمایید.
خرمشهر شهر خون آزاد شد.»
🌷با این خبر، محمد از جا پرید و پنجره حجره اش را باز کرد و فریاد زد: خرمشهر آزاد شد.
با شادمانی از حجره بیرون رفت و برای همه این جمله را تکرار میکرد که: «الحمد لله رادیو خبر داد خرمشهر آزاد شد
🌷همه طلاب همراه محمد با شور و هیجان دوان دوان خود را به اتاق مدیر حوزه رساندند و با خوشحالی حاج آقا شوشتری را از این موضوع مطلع کردند و حاج آقا به شکرانه این خبر حوزه را تعطیل کرد و به همراه تمامی طلاب به خیابان رفت تا این خبر مسرت بخش را در میان مردم منتشر کند مردم هم با شنیدن این اطلاعیه مهم از خوشحالی به خیابانها آمدند.
🌷خرد و کلان عام و خاص در میدان آزادی تجمع کردند و ارگانهای مختلف به جمع ما پیوستند. مردم با شعار «الله اکبر لفتح خرمشهر، الله اکبر خمینی «رهبر» و مسلّحها با شلیک گلوله هوایی شادی خودشان را نشان میدادند.وهمه شادی ناب آن روزشهر را مدیون خبربه موقع روشنفکری چون محمد بودیم.
🌷چه روزهای بی تکراری ....
آری...خدایی که خرمشهر راپیروزکرد
محمدرا برای این رسالت بزرگ انتخاب نمود.
اکنون ازآن موقع سالهامی گذرد.
اماسالگردپیروزی خرمشهر که فرا می رسد این روزخاطره انگیز برایم تازه می شود.
🔰کتاب ازقفس تاپرواز
راوی:عنایت الله مَوَدَّت
(همکلاس ودوست شهید)
🌷 سخت بود ...!!!
سخت بود تو یه لحظه دل کندن از رفیقی که ....یک عمر باهم بودین
▪️ باهم بزرگ شدین ،
▪️باهم تو یه کوچه بازی میکردین
▪️ باهم رفتین مدرسه و تو یک کلاس رو یک نیمکت درس خوندین
▪️باهم اسم نوشتین و باهم رفتین جبهه
▪️اما دم آخری دیگه باهمی وجود نداشت...
رفیقت رفت بهشت تو باید برگردی به شهر و تنهایی با همه ناملایمات روزگار با یادش زندگی کنی...!!
#رفاقت
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
" شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
3.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ببینید؛
🌹سلام من به شهیدان کشورم ایران....
🌹به مهد پاک دلیران...به موطن شیران....
🌹از آسمان سبدی پرستاره آوردند...
🌹برادران مرا پاره پاره آوردند...
🔰حاج صادق آهنگران
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
♨️ اینجا خاک منه ، تو بگو اینجا چیکار میکنی ؟؟؟؟
🔷 اگه برخی از مسئولین ما یک جو از غیرت این نوجوونای مارو داشتن
الان دنیا قبضه ی ما بود.
❤️فتح خرمشهرگوارای وجودت وطنم
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65