eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
15هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
9هزار ویدیو
2 فایل
صاحبِ کتاب از قفس تا پرواز(شهید محمدعلی برزگر): ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 کانال شهیدبرزگر https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
1.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرار روزانه... کن لولیک دلنشین مقام معظم رهبری ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... "شهیدبرزگر"💫 🆔@ShahidBarzegar65
سید جواد عاملی از فقهای نامدار شیعه نویسنده کتاب مفاتیح الکرامه در دوران جوانی که مشغول تحصیل علم و دانش بود شبی مشغول خوردن شام ناگهان صدای در را شنید وقتی صدای خدمتکار استادش سید مهدی بحرالعلوم از پشت در به گوشش رسید با عجله رفت و در را باز کرد و خدمتکار استاد به او گفت: حضرت استاد شما را احضار کرده است ایشان سر سفره نشسته ولی دست به غذا نخواهند زد تا شما بروید سید جواد عاملی بدون اینکه غذای خودش را تمام کند با شتاب به خانه استاد سید بحرالعلوم رفت تا چشم استاد به او افتاد با خشم و ناراحتی بی سابقه‌ای گفت: سید جواد از خدا نمی‌ترسی از خدا شرم نمی‌کنی!؟ سید جواد غرق در حیرت شد که چه مسئله ای پیش آمده است! تاکنون سابقه نداشت که اینچنین مورد عتاب و سرزنش قرار بگیرد هر چه از حافظه اش یاری طلبید تا علت این برخورد را بفهمد مؤفق نشد و ناچار پرسید: ممکن است حضرت استاد بفرمائید تقصیر اینجانب چه بوده؟ استاد فرمود: هفت شبانه روز همسایه‌ات بدون غذا مانده و گندم و برنج گیرشان نیامده است در این مدت از بقال سر کوچه با تهیه خرمای نسیه سر کرده‌اند امروز که رفته بود خرما بگیرد قبل از اینکه اظهار کند مغازه دار گفته که حساب نسیه شان زیاد شده است او خجالت کشیده و دست خالی به خانه برگشته و امشب خود و عائله‌اش بی شام مانده‌اند سید جواد عاملی گفت: به خدا قسم من از این جریان بی خبر بودم اگر می‌دانستم به احوالش رسیدگی می‌کردم استاد فرمود: همه ناراحتی و داد و فریاد من از این است که تو چرا از احوال همسایه‌ات بی خبر مانده‌ای؟ چرا هفت شبانه روز آنها به این وضع باشند و تو بی اطلاع باشی؟! اگر باخبر بودی و اقدام نمی‌کردی اصلاً مسلمان نبودی!! سید جواد عاملی گفت: اکنون شما می‌فرمائید چه کنم؟ استاد فرمود: خدمتکار این سینی غذا را برداشته و با هم تا دم در خانه آن مرد بروید خدمتکار از دم در برگردد و تو در را بزن و از همسایه ات خواهش کن که امشب با هم شام بخورید، این پول را هم بگیر و زیر فرش یا زیرانداز خانه‌اش بگذار و از اینکه درباره او که همسایه توست کوتاهی کرده‌ای معذرت بخواه و سینی را همانجا بگذار و برگرد من اینجا نشسته‌ام و شام نمیخورم تا تو برگردی خدمتکار سینی غذا را برداشت و همراه سید جواد تا دم در رفت و سینی را آنجا گذاشت و برگشت و او در را زد و پس از کسب اجازه وارد خانه همسایه شد صاحب خانه پس از گوش کردن به بیانات و عذرخواهی سید جواد دست به غذا برد و لقمه‌ای تناول کرد و حس کرد که این غذا دست پخت سید جواد نیست فوراً از غذا دست کشید و گفت: این غذا دست پخت عرب نیست بنابراین از خانه شما نیامده است تا نگویی این غذا از کجاست من دست به آن نخواهم زد او درست حدس زده بود غذا در خانه بحرالعلوم که ایرانی و اهل بروجرد بود طبخ شده بود و غذای عرب نبود سید جواد هر چه اصرار کرد که او غذا را بخورد و کاری نداشته باشد که این غذا کجا پخته شده مقبول نیفتاد و آن مرد گفت: تا نگوئی دست به غذا نخواهم زد سید جواد چاره‌ای ندید و ماجرا را از اول تا آخر نقل کرد آن مرد بعد از شنیدن ماجرا غذا را تناول کرد و در حالی که سخت در شگفت مانده بود گفت: من راز خود را به کسی نگفته‌ام و از نزدیکترین همسایگانم پنهان داشته‌ام نمیدانم سید بحرالعلوم از کجا باخبر شده است! ↲قصص العلما 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺صحبت‌های دوست شهیدآرمان علی وردی ⁉️حالا چرا میخوای بری حوزه؟ به مناسبت سالگرد آسمانی شدن آرمان عزیز 🕊 شادی روح بلندش صلوات 🆔@ShahidBarzegar65
📌 «مادر است ؛ عادت به دل بستن دارد نه دل بریدن .... » 🔹 حاجیه خانم خدیجه حسنخانی ، مادر شهید حق وردیان می‌گوید: داود در میان بچه های من یک چیز دیگری بود ، داود آنقدر به خدا نزدیک بود و در زمان نوجوانی او شبی، خواب دیدم در عالم رویا سیدی نورانی، به من گفت این داود تو به دنیا ماندنی نیست و به زودی پر خواهد کشید وبه همین علت ترس از دست دادن او همیشه قلبم را می آزرد. ◇ شب‌ها هر از گاهی که بیدار می شدم می‌دیدم زمزمه‌ای از داخل اتاق داود به گوش می‌رسد وقتی در را آهسته باز می‌کردم می‌دیدم فرش را کنار زده روی خاک نشسته و گریه می‌کند، می‌گفتم داوود جان تو این راه رو میروی مدرسه و میای آخه تو که گناهی نکردی چرا گریه می‌کنی؟ می‌گفت: مادر جان برای شما دعا می‌کنم…! 📎 پ.ن تصویر: گیلان_تصویر وداع مادر با فرزندش چند روز قبل از شهادت 🆔@ShahidBarzegar65
2.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بوقت روشنفکری...چقد زیبا...✨ قسم خداوند در آیه چهارم سوره بلد... به نظرم قرآن.. بهترین مشاور زندگی آدماست 🎙 🆔@ShahidBarzegar65
💠جالب است حتماً بخوانید💠 یه خانم رفت خرید وقتی کیفشو باز کرد تا حساب کنه صندوقدار یه کنترل تلویزیون توی کیفش دید صندوقدار نتونست فضولی خودشو کنترل کنه سوال کرد: شما همیشه کنترل تلویزیون رو با خودتون حمل می کنید؟ خانم جواب داد: نه، نه همیشه، اما شوهرم نپذیرفت امروز برای خرید منو همراهی کنه...!!! نکته اخلاقی: همسرتون را همراهی کنید مغازه دار میخنده و همه ی اقلامی را که خانم خریداری کرده بود ازش پس می گیره. خانم از این عمل شوکه شد و ازمغازه دار پرسید که چکار میکنه؟ مغازه دارگفت: شوهرتون کارت اعتباری شمارو مسدود کرده. نکته اخلاقی: به سرگرمی های شوهرتون احترام بگذارید خانم کارت اعتباری شوهرش رو که کش رفته بود از کیفش بیرون آورد (متاسفانه شوهرش کارت خودشو مسدود نکرده بود). نکته اخلاقی: قدرت همسر را دست کم نگیرید وقتی خواست از کارت همسرش استفاده کند دستگاه از او خواست تا کدی را که به موبایل همسرش ارسال شده است را وارد کند. نکته اخلاقی: وقتی مردان در حال شکست هستند ماشین ها از آنها حفاظت میکنند وقتی خانم با ناراحتی قصد بازگشت به سمت خانه را داشت یک پیام از موبایل همسرش برایش آمد که کد را برایش فرستاده بود. سرانجام او اقلام را خرید و با خوشحالی به خانه برگشت. نتیجه: صداقت ؛اعتماد واحترام به خواسته های یکدیگر رادر زندگی ازقلم نیندازیم... 🆔@ShahidBarzegar65
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حیوانها هم هوای همدیگرو دارن... 😳این فیلم خیلی عجیبه! براثر حرکت کشتی وموج وبادِ ناگهانی ... سگ درون آب میفته اما دُلفین نجاتش میده... چقدر جالب ازهم تشکرو خداحافظی میکنند 🆔@ShahidBarzegar65 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
4.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫از چرخ روزگار پرسیدم چرا بعضی آدما بالان اما بعضیا این پایین بافلاکت دست وپنجه نرم میکنن؟ گفت: نگران نباش...می چرخه... 🆔@ShahidBarzegar65
4.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«مشکل ظهور اینجاست!» ⁉️ چرا سعادت دیدار امام زمان از ماها گرفته شده؟ 🆔@ShahidBarzegar65
با حاجی رفیق بودیم؛ عین برادر ... وقتی هوای سوریه به سرمان زد با رئیس دانشگاه فرهنگیان کرمان، رفتیم سراغش گفتیم:حاجی، ما میخواهیم بیاییم سوریه! گفت:برای چی؟! گفتیم:همه دارن میرن، ماهم میخواهیم بیاییم. ما اینجا توی کرمان،همه جا پیش شما هستیم اونجا چی؟ خندید و گفت: تو که توی دانشگاهی، این آقا هم همینطور امروز جبهه دانشگاه مهمتر از سوریه ست! برید اونجا کار کنید بچه های مردم رو نجات بدید، راهنمایی کنید. داوطلب سوریه زیاد داریم هر وقت نیاز شد، خبرتون میکنم... 🆔@ShahidBarzegar65