eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
15هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
9هزار ویدیو
2 فایل
صاحبِ کتاب از قفس تا پرواز(شهید محمدعلی برزگر): ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 کانال شهیدبرزگر https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 حاجت گرفتن از امام زمان ارواحنا فداه 🔹 در این کلیپ کوتاه استاد عالی اشاره به داستانی جالب از ملاقات یکی از عاشقان با حضرت ولی عصر ارواحنافداه و حاجت گرفتن از حضرت دارند . 🆔@ShahidBarzegar65
💫پارت(۲۲) جلد دوم کتاب ازقفس تا پرواز خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر🌷 📝چادر نمـــاز 🌷 زمان جنگ تحمیلی بود و خاطرم هست که آن سال نُه سالم شده بود و به سنّ تکلیف رسیده بودم و همراه با بزرگترها به مسجد می رفتم 🌷چادرِ نماز مادرم را که بسیار برایم بزرگ بود می پوشیدم و از ترسِ زمین نخوردن ؛گوشه های چادر را در مشت می گرفتم وبه زحمت با دستان کوچکم دور کمرم جمع میکردم وبه راه می افتادم امادو دقیقه بعد چادرزیر پایم می ریخت و دوباره این وضع تکرار میشد 🌷 یک روز وقتی از مسجد بیرون آمدم دیدم عمو هم داخل حیاط مسجدمشغول احوال پرسی ،با اهالی روستاست انگار تازه از جبهه به روستا بر می گشت و مثل همیشه ایستگاه دل چسبش مسجدبود، 🌷با ذوق صدایش زدم: سلام عمو محمّد! با شنیدن صدایم سرش را به طرف بالکن مسجد چرخاند سریعاً به طرفم آمد و مرا در آغوش کشید و بوسید و گفت: علیکم السلام عزیزِ دلِ عمو! 🌷 بعد لبخندی زد وگفت: چقدر خوشحالم که تو را اینجا میبینم. گفتم: عمو! من به سنّ تکلیف رسیده ام :. پرسید .پس چرا با چادر خودت نیامدی؟ 🌷سرم را پایین انداختم و چیزی نگفتم عمو دستم را گرفت به خانۀ مادربزرگ آمدیم. ولی حیف که عمو همیشه کم مرخّصی میگرفت و همۀ ما مدّت زمان طولانی را به شوق دیدار او منتظر می ماندیم و او همیشه دیر می آمد و زود میرفت. خلاصه چند روزی از آمدنش می گذشت، 🌷تااینکه یک شب عمو به منزلمان آمد و از داخل پلاستیک مشکی که همراهش بود دو بستۀ روزنامه پیچ شده در آورد و به من و خواهرم داد وقتی بسته ها را باز کردیم باورمان نمیشد عمو به ما دو قواره چادرسفیدِ گُلدار که خیلی زیبا بود هدیه داد 🌷 با خوشحالی عمو را بوسیدیم عمو به مادرم رو کردوگفت: زن داداش! این پارچه ها را برایشان چادرِ نماز بدوز، که اگر دفعۀ بعد آمدم بچه ها را با چادرنمازِ خودشان ببینم اینطوربرای انجام واجباتشان اراده بیشتری خواهند داشت 🌷صبح شد و مادرمان پارچه ها را به خاله خیّاطِ روستا داد و پس از دو روز چادرها را از خیّاط تحویل گرفتیم و پوشیدیم. با شادمانی به خانۀ ننه آقا [مادربزرگمان] آمدیم فریاد زدیم: عمو عمو! 🌷مادربزرگ روی پله های حیاط با کاسه ای خالی از آب نشسته بودو در حالی که اشک هایش را با گوشۀ چادرش پاک می کرد ؛ با صدایی گرفته و لرزان گفت: عمو رفت، برای آمدنش دعا کنید 🌷 گرچه آن روزبا ناراحتی و ناامیدی به خانه آمدیم.ولی ازاینکه اولین هدیه تکلیف را ازعموشهیدگرفته بودیم شوق زیادی برای نمازاول وقت درمسجدرا داشتیم. ✨راوی: ص. برزگر 🆔@ShahidBarzegar65
4.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دو راه برای آزادسازی ذهن⁉️ مقاومت تغییر جهت 🆔@ShahidBarzegar65
977K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادش بخیر حاج قاسم میگفت: نمازهامون‌ اگه‌ نماز‌ بود،از‌ شکسته شدنش‌ تو‌ سفر‌ خوشحال‌ نمی‌شدیم 🆔@shahidBarzegar65
3.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اصلا وقت داریم به خودمون هم یک سری بزنیم...⁉️ 🆔@ShahidBarzegar65
4.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌷یک روزهایی را باید اختصاص داد به بی خیالی... نه به دغدغه ای فکر کرد نه غصه ای خورد نه نگرانِ چیزی بود. یک روزهایی را باید از تویِ تقویمِ دنیا بیرون کشید و برایِ خود کرد. از من می شنوید گاهی اوقات خودتان را بردارید و بزنید به جاده ی بی خیالی. ميانِ این همه مشغله و روزمرِگی هایِ تکراری ، برایِ ساعاتی هم که شده گوشه ی دنجی رها شوید و برایِ ادامه ی راه نفس بگیرید... اجازه ندهید دلخوشی و آرامش مسیرِ قلبِ شما را گم کند... اجازه ندهید امید و نشاط در شما بمیرد... یک روزهایی برایِ خودتان باشید... برایِ خودِ خودتون 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرار روزانه... کن لولیک دلنشین مقام معظم رهبری ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... "شهیدبرزگر"💫 🆔@ShahidBarzegar65
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مولودی خوانی👆 محبت عشق به خدا یا رسول اکرم ﷺ⁉️ محدّثین و مورّخین حکایت کرده‌اند: روزی رسول اکرم صلی الله علیه و آله به همراه برخی از اصحاب خود از محلی عبور می‌کردند که به نوجوانی برخوردند و پیامبر خدا به آن نوجوان سلام کرد نوجوان بسیار شادمان و خندان گردید رسول خدا به او خطاب نمود و فرمود: آیا مرا دوست داری؟ گفت: آری به خدا قسم تو را دوست دارم حضرت فرمود: همانند چشمانت؟ گفت: بهتر و بیشتر حضرت افزود: همانند پدرت؟ گفت: بیشتر حضرت فرمود: همانند مادرت؟ گفت: بیشتر حضرت فرمود: همانند جان خودت؟ گفت: یا رسول الله بیشتر از هر چیزی به تو علاقه مندم و تو را دوست دارم در این هنگام حضرت اظهار نمود: آیا همانند پروردگارت و خدایت مرا دوست داری؟ نوجوان در این لحظه اظهار داشت: خدا، خدا، خدا، نه! یا رسول الله هیچ چیزی در مقابل خداوند متعال ارزش ندارد و هیچکس را بر او برتری و فضیلتی نیست یا رسول الله تو را به جهت عشق و ایمان به خدا دوست دارم پیامبر صلی الله علیه و آله با شنیدن چنین سخن و اعتقادی راسخ متوجه همراهان خود شد و فرمود: شما نیز این چنین عشق و ایمان داشته باشید و خدا را این چنین دوست بدارید چه اینکه آنچه از نعمت‌ها و سلامتی در اختیار دارید همه از الطاف خداوند است سپس افزود و اگر مرا دوست دارید باید به جهت دوستی و ایمان به خدای سبحان باشد ↲ارشاد القلوب دیلمی: صفحه ۱۶۱ ‌ 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا