💞 دم دمای عروسی، که پدرم داشت لیست مهمانان را آماده می کرد، عده ای از آنها خانواده هایی بودند که خانم هایشان بدحجاب بودند.
💞احترام پدرم را داشت و جلویش چیزی نگفت؛ اما دو روز خانه مان نیامد.
در همین دو روز زنگ زده بود به پدرم که:
«من مریم را در ۲۹ سالگی پیدا کردم. اگه این مسئله باعث بشه که شما بگین مریم را بهت نمیدم،
💞 بدونید تا آخر عمرم زن نمی گیرم؛
اما اجازه هم نمیدم خانم بدحجاب تو مراسم عقد و عروسی من بیاد و گناه تو مراسم بشه».
💞 پدرم هم راضی شده بود.
من هم راضی بودم.
من دلم با مهدی بود.
پنج شنبه که آمد گفت: «بیا بریم قم هم زیارتی بکنیم و هم مددی بگیریم از حضرت معصومه (س) برای بقیه کارها».
💞حرم که بودیم.
زنگ زد به یکی از علما تا از قرآن مدد بگیریم. آیه ای درباره زوج های بهشتی آمد که آن دنیا هم کنار همدیگر خواهند بود.
آنجا با همدیگر عهد بستیم که با هیچ خانواده بدحجابی رفت و آمد نکنیم.
💞موقع برگشت، النگویم را از دستم درآوردم و هدیه کردم به حرم حضرت معصومه (س).
راوی: مریم عظیمی؛ همسر شهید
📚 برگرفته از کتاب «دیدار پس از غروب »بقلم منصوره قنادیان
نشر روایت فتح
#شهید_مهدی_نوروزی
#شیر_سامراء
"شهیدبرزگر"💫
@shahidBarzegar65
1.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخت قضاوت خواهیم شد!
🐠در دنیایی زندگی میکنیم
که
یک نفر در فکر خریدن خانه ی بیستم هست
و یک نفر روی کارتن میخوابد
🐠یک نفر دنبال بلوکه کردن پول هست
و دیگری پول داروی دردهای خود را ندارد
🐠آن یکی در رستورانهای مختلف برای تنوع غذا میخورد
و در کنارش شخصی هست که شب را گرسنه میخوابد !
🐠در مجموع
درکناراین حسابهای پر از پول و افرادی ثروتمند ؛همنوعانشان از مقدماتی ترین امکانات زندگی برخوردار نیستند
🐠اگر حق انتخاب داشتم قطعا این دنیا را برای زندگی انتخاب نمیکردم
دنیا زیباست
به شرطی که ما زیبا فکر کنیم و زیبا زندگی کنیم
🐠چقدر حقیرند آنان که حال همنوع برایشان مهم نیست ...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
#نیایش_صبحگاهی
🍁ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ
✨ﺩﻭ ﭼﯿـﺰ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﮕیر
🍁ﺧـﻮﺩﻣﺤﻮﺭﯼﻭ ﻏـــــﺮﻭﺭ...
✨ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯽ ﺩﺍشتـەﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ
🍁ﺍﺯ ﻣﻦ میگیرﺩ
✨ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﭘﺎﮐﯿـﻢ ﺭﺍ ...
🍁 ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ
✨ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﺍﺭﺗﻘﺎﺀ ﺑﺒﺨﺶ ؛
🍁ﺍﯾﻤـﺎﻥﻭ صبـر را،
✨ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ
🍁ﺑﯿﺸﺘﺮ میڪند
✨ﻭﺩﻭﻣﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘـﻪﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ
🍁ﺑﻪ ﻣﻦﻧﺰﺩیک میڪند ...
🍁ﺧـﺪﺍﯾﺎ
✨ﮐﻤﮑﻢ ﮐﻦ ﺑﻪ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﻣﺒﺘﻼ ﻧﮕﺮﺩﻡ ؛
🍁ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻭ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﯽ...
✨ڪە ﺍﻭﻟﯽ ﭘﺎڪے ﺟﺴﻢ ﺭﺍ
🍁ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﻰﮔﻴـﺮﺩ
✨ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﺁﺭﺍمـش را
آمیـــن.....یارب العالمین🤲
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
ماجرای امداد غیبی که اشک شهید همت را در آورد
🌗شب عملیات سپاه مسلم بن عقیل(علیه السلام) اوضاع خیلی به هم ریخته بود و نیرو ها شدیدا مشغول اجرای دستورات فرماندهان خود بودند .در همین گیر و دار، ناگهان چشمم به همت افتاد.
🌗دیدم ساکت و آرام همین طور که به آسمان نگاه می کند، اشک میریزد. تعجب کردم.
گفتم: «حتما مشغول راز و نیاز با خداست و داره از خدا برای پیروزی توی عملیات کمک می گیره.»
🌗به هر حال کنجکاوی باعث شد که بروم سراغش، از او پرسیدم: «چیه حاجی چرا گریه میکنی؟»
به آسمان اشاره کرد و گفت: «به ماه نگاه کن.»
نگاهی به ماه انداختم و گفتم: «خب، چی شده؟»
🌗گفت:«ماه لحظه به لحظه بچه ها رو همراهی می کنه. هر جا اونا توی دید دشمن قرار می گیرن، ماه می ره زیر ابر و جایی که از دید دشمن بیرون میان و نیاز به روشنایی دارن، ماه میاد و همه جارو روشن میکنه.
🌗می بینی لطف خدا رو که چطور شامل حال ما میشه؟
حالا فهمیدی برا چی اشکم در اومده؟»
او رفت و این امداد غیبی را از پشت بیسیم به اطلاع فرمانده گردان ها هم رساند و آن ها را متوجه حرکت ابر و ماه کرد.
🌗دقایقی بعد صدای گریه ی همه ی آن ها از پشت بی سیم شنیده می شد.
📚خاطرهای از «محمد جوانبخت»برگرفته از کتاب «برای خدا مخلص بود»؛ روایت هایی از زندگانی شهید محمد ابراهیم همت
"شهیدبرزگر"💫
@shahidBarzegar65
2.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌هیچکس راحقیرنشماریم
زیرا .....
💌ممکن است
همان شخص
💌مخاطب خاص خدایمان باشد.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
💪شهیدشاهرخ ضرغام معروف به حُرِّ انقلابی درسال ۱۳۲۸ تهران متولدشد.
دوران کودکي جثه درشت و قوي داشت بیشتر از سنش نشان میدادهيچ وقت زيربار حرف زوروناحق نميرفت دشمن ظالم و يارمظلوم بود.
💪در سن دوازده سالگي طعم تلخ يتيمي را کشیداز آن پس با سختي روزگار را سپري کرد.
سال دوم دبيرستان بود.
قد و هيکلش از همه بچه ها درشت تر بود.
خيلي ها در مدرسه ازش حساب ميبردند، اما ایشان کسي را اذيت نمي کرد
💪يک روز وارد خانه شد و بي مقدمه گفت: ديگه مدرسه نميرم!
مادرش با تعجب پرسيد: چرا؟!
گفت: با آقا معلم دعوا کردم. اونها هم من رو اخراج کردند.
مادرش کمی نگاهش کرد و گفت: پسرم، ُخب چرا دعوا کردي؟! جواب درستي نداد.
💪 اما وقتي از دوستانش پرسيدم گفتند:
معلم ما از بچه ها امتحان سختي گرفت. همه کلاس تجديد شدند. اما فقط به يکي ازبچه ها که به اصطلاح آقازاده بودوپدرش آدم مهمي بودنمره قبولي داد.
💪شاهرخ به اين عمل معلم اعتراض کرد. معلم هم جلوي همه، زدتوگوش پسرشما شاهرخ هم درسی به آن معلم داد که ديگه از اين کارها نکنه!
روایت ازمادرشهید
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
💪شهیدشاهرخ
از آن به بعد پیِ ورزش رفت.
و در مسابقات کشتی فرنگی قهرمان جوانان تهران دسته صدکیلو شدو در سال ۱۳۵۰ در رَسته فوق سنگین جوانان کشور؛ قهرمان شد.
#💪روزنامه ؛ قهرمان شدن ایشان را در دسته فوق سنگین جوانان کشور منتشرکرد.
شهید شاهرخ ضرغام به خاطر قدرت جسماني كه داشت اهل واجبات نبود از مستحبات مُعَرِف لوتی مرامی داشت و فشار مالي باعث شد محافظ يكي از كابارها شود.
💪 با خاندان شاه زور گویی و...خیلی مشکل داشت ولی ارادت زیادی به امام خمینی داشت
قبل از انقلاب رو سینه اش خالکوبی کردو روی آن نوشت "خمینی فدایت شوم"
💪از طرف شاه یه فردی به اسم تیمسار بختیار به شهید گفت :
آقا امام خمینی یه شیخ معمولیه هرچی بخوای میدیم.راضی نشد.
گفتن سنگ سارت میکنیم
گفت: یک سید اولاد پیغمبره♡و مجتهده منه.
💪وقتی میگفت: امام ،خودش را بزرگ میدید.
نفس قدسی امام نفس ایشان تغییر می دهدانقدر که تهدیدو خیلی چیز هایی دیگه هیچ کدوم نتوانست
شهید شاهرخ ضرغام را از سید جدا کند.
💪و هم همین باعث شد هم محلی هایش به ایشان بگویند حر انقلاب
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
#راز_و_حکمت
فرشته از خدا پرسید:
مردمانت مسجد میسازند،
نماز میخوانند،
چرا برایشان باران نمیفرستی؟
خدا پاسخ داد:
گوشه ایی از زمین دخترکی
کنار مادر و برادر مریضش
در خانه ای بی سقف بازی میکند...
تا مخلوقاتم سقفی برایشان نسازند،
آسمان من سقف آنهاست.
پس اجازه بارش نمیدهم!
خدایا نانی ده که به ایمانی برسم
نه ایمانی که به نانی برسم...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
﷽🕊♥️ 🕊﷽
⛱پـروردگارا....
ﺑﺎﺑﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭ ﻟﯿﺎﻗﺖ ﯾﮏ ﻣﺠﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮ
که ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩﯼ ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭﻡ
ﻣﺘﻮﺍﺿﻌﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﺗﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭ ﻓﺮﺻﺖﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ که
ﺩﺭ ﺳﺒﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﯼ
ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ به ﮐﺎﺭ ﺑﻨﺪﻡ ﻭ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﯿﺸﻪ ﮐﻨﻢ
⛱که معبودا...
ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺕ ﺩﯾﺮﻭﺯﻡ ﺭﺍ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﮑﻨﻢ
ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ
ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻓﺮﺩﺍ ﻧﺒﺎﺷﻢ
ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﺯ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﻣﺮﺍ
ﺗﺪﺑﯿﺮ ﻣﯽﮐﻨﯽ
⛱ بارالها....
نورت را در وجودمان متجلی کن
که سخت محتاج آنیم
برکت نگاهت را در نگاهمان بریز
تا هر کجا که مینگریم نیکی باشد و مهر
⛱مهربانم.....
دستمان را بگیر تا یادمان باشد
که باید دستی را بگیریم
نگاه مهربانت را از ما دریغ مکن
تا یادمان باشد که
باید به تمامی نگاهی باشیم
از سر مهر و عشق به انسانها
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
❣این پاها را خوب نگاه کن...!
همان پایی ست که ...
❣روزی مادرش
دل نداشت خاری در آن فرو رود.
اما وقتی پای وطن و ناموس و انقلاب
در میان آمد ، فدا کرد .
❣مادر ....
همه ی فرزندش را فدای پسر فاطمه کرد !
توبگو...
چگونه شرمنده نباشیم؟؟؟
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65