61.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صاحب_عزا 😭امام زمانم..سرت سلامت
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله ..
⚫️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⚫️
👌دوستان:
چله زیارت عاشورا از دیروز شروع شده...
جانمونید
✨پذیرایی امام علی علیه السلام از مهمان فقیر
روزی مردی خسته و گرسنه وارد مسجد پیامبر شد و اظهار گرسنگی کرد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کسی را به منزل خود فرستاد تا ببیند آیا امکان پذیرایی یک شب از او وجود دارد یا نه؟
فرد به خانه پیامبر رفت و خبر آورد که در خانه ایشان جز آب هیچ چیز برای پذیرایی وجود ندارد.
پیامبر رو به اصحاب خود کرد و فرمود: کیست که امشب این پیرمرد را نزد خود مهمان کند؟
صدایی آشنا بلند شد که: ای رسول خدا! من امشب او را مهمان خود، می کنم.
او امیر المؤمنین بود که مثل همیشه در کار نیک پیش گام شده بود.
پیرمرد به همراه امیر المؤمنین علیه السلام به راه افتاد و به خانه امام رفت.
امام، پس از راهنمایی مهمان به اتاق، نزد همسرش فاطمه علیهاالسلام رفت و پرسید: آیا در خانه غذایی هست؟
فاطمه با شرمندگی گفت:
ای اباالحسن! وعده ای غذا به اندازه یک نفر وجود دارد ولی ما مهمان را بر خود و فرزندان مقدم می داریم.
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: پس بچه ها را بخوابان و غذا را بیاور
. فاطمه علیهاالسلام فرزندان را خواباند. امام سفره گسترد و چراغ ها را خاموش کرد و غذا را جلوی مهمان گذاشت. ایشان در تاریکی دهان خود را تکان می داد و چنان وانمود می کرد که او نیز مشغول خوردن غذا است تا مهمان خجالت نکشد و هر چه می خواهد از غذا بخورد.
پیرمرد که بسیار گرسنه بود، در هنگام خوردن غذا، متوجه نشد که امام چیزی نمی خورد. او به خوردن ادامه داد تا غذای کاسه تمام شد.
سپس امام بستر خواب برای او گسترد و سفره را جمع کرد.
پیرمرد به بستر رفت و خوابید.
سحرگاه امام برای نماز برخاست و پیرمرد را بیدار کرد و به اتفاق، برای خواندن نماز صبح به مسجد رفتند.
وقتی به مسجد رسیدند، پیامبر با چشمانی اشکبار، در آستانه درب مسجد به انتظار آمدن امیر المؤمنین ایستاده بود.
وقتی امام به مسجد رسید، پیامبر او را در آغوش کشید و فرمود: یا اباالحسن! دیشب عرشیان شگفت زده از رفتار و ایثار تو گشتند و این آیه بر من نازل شد:
و یُؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة»؛ (حشر: ۹)
و هر چند در خودشان احتیاجی [مبرم] باشد، آن ها را بر خودشان مقدم می دانند.
12.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا ابا عبدالله 🙏🏴
❣شام عاشوراست،
🕯یاشام غریبان حسین(ع)
❣عالم هستی شده سر
🕯در گریبان حسین(ع)
❣آفرینش از صدای
🕯واحسینا پر شده
❣گوئیا در قتلگه زهراست
🕯مهمان حسین(ع)
▪شام غریبان حضرت ابی عبدالله (ع) برامام داغدار حاضر زمانم وشماخوبان همیشه همراه تسلیت باد
خواهری بیتابی میکرد میگفت:
میخواهم صورت برادرم را ببوسم
اجازه نمی دادند..!
یکی گفت: خواهرش است
مگر چه اشکالی دارد؟
بگذارید برادرش را ببوسد!
گفتند: شما اصرار نکنید نمیشود
این شهید سر ندارد ....
#وداع_خواهرانه
#امان_از_دل_زینب
#شهید_حسین_باغبان
#لایوم_کیومک_یا_اباعبدالله
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادتونه...همین چندوقت پیش چی به سر
پاک ترین جوانهای ایران آوردن؟!
روضه مکشوف:روضه عریان
چه بلایی سر روح الله آوردن...
از زبان ضاربین بشنویم.😢
شهید #سید_روح_الله_عجمیان
امشب میخام قصه غصه دار اما واقعی یکی از اعضای محترم کانال رو براتون شرح بدم.
قصه آقاعلیرضا ومادرش.
علیرضامکبر مسجدمحله شون بود،همیشه محرم مشکی میپوشید، زنجیرمیزد؛ارادت خاصی به آقاداشت.
اول ابتدایی بودپدرش بیماری داشت
نذرکرده بود
حاجتش روگرفت.بچه ۷ساله
با پای برهنه زنجیر زد اونم زیر بارون😭
سالهاگذشت و علیرضا نوجوانی ۱۳ساله شد.
زیبا.قامتی رعناو امام حسینی وبامعرفت.
همون سال چهارده ماه رمضان بود دوست داشت روزه بگیره .
اما مادرش بهش قول دادفرداش که تولد امام حسن بودرو باهم روزه بگیرند.
چون مادر بچه دیگری غیراز علیرضا داشت که شیرخواربودوبایدبرنامه ریزی میکرد.
ازطرف دیگه علیرضاهم به سن تکلیف نرسیده بود.
علیرضا شب میلاد باخوشحالی تمام به نیت روزه داری چشم برهم میزاره.
اما ...امان از فردای اون روز.
فردای اون روز علیرضا تصادف وحشتناکی میکنه ومنتقل میکنند به بیمارستان.
متاسفانه بر اثر ضربه مغزی به کما میره.
و یازده ماه در بیمارستان بستری میشه.
مادرسالهای غم باری رو شروع کرد.
چون پزشکان تشخیص دادند که اینجا وخونه برای علیرضا فرقی نداره.
شما خودتون حساب وکتاب کنید.
از سال ۱۳۹۰شمسی تا به ۱۴۰۳
مادرعلیرضا فقط چشمش به ساعت تاصبح بشه وخوشحال ازاینکه فقط علیرضا بادستگاه نفس میکشه.
۱۳سال این مادربا تمام مشکلات ودرد وغصه ها نه تنها غُر نزد بلکه راضی به رضای پروردگارش بود.
چندماهی میشه مادرعلیرضا عضو کانال ماشده.
جمعه هفته پیش ساعت ۱۲ونیم شب
براثر عفونت شدید ریوی شَفاعت شهدا نصیب علیرضا شد.وبعداز ۱۳سال درد راحت شد.
شادی روح علیرضا آرامش قلب مادر داغدیده حمد وصلواتی محبت کنید.
@ShahidBarzegar65
21.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️روضه ظهر عاشورا از زبان رهبر انقلاب
به سوی گودال از
خمیه دویدم من
شمر جلوتر بود
دیر رسیدم من
#محرم #رهبر_انقلاب🇮🇷
4.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌خیلی جالبه...
یزید چگونه به درک واصل شد ؟
شنیدنش حتما خوشحالتون میکنه.
16.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مولا علیع رو به پسرانش گفت:
حسن و حسین چشمان من هستید
محمد حنیفه بازوی من
و تو عباس ..
سپس سر عباس را
به سمت چپ سینه اش فشار داد
عباس صدای قلب پدر را شنید
محمد حنیفه
آرام لبخند زد و نزدیک گوش حسین گفت:👇
عباس قلب امیرالمومنین است💔
🌿
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ماجرای گوشواره...
شغل درستی نداشتم.
به پیشنهاد همسرم تصمیم گرفتم طلاهای خودش و بچه ها رو بفروشم ، تا یک شغل اساسی دست و پا کنیم. صبح روزبعد طلاها رو از خانومم گرفتم و به شهر رفتم تا تصمیم خودمو عملی کنم.
خیابان اصلی که رسیدم شهیدمحمدعلی برزگر رو دیدم .
مثل همیشه با لبخند،در سلام احوالپرسی پیشقدم شد و من هم کل ماجرا رو براش توضیح دادم و چون کم سواد بودم از او خواستم تا برای حساب و کتاب کمک حالم بشه.
اونم بی دریغ قبول کرد و با هم رفتیم طلافروشی که اون میشناخت.
طلاها رو ریختیم توی ترازو.
وزن و مبلغ تعیین شد و همینکه میخواست طلافروش پولمو بده،
آقامحمدگفت:دست نگهدارید.
اگه هر دوی شما راضی باشین من اون گوشواره رو خریدارم.
گفتم.کی بهتر از شما.
محمدآقا دست برد و اون گوشواره رو ، حتی بیشتر ازمبلغ واقعیش خرید.
از مغازه که اومدیم بیرون.
آقامحمد مچ دستمو گرفت و«گوشواره» رو کف دستم گذاشت گفت:
یادت باشه.هر کاری میکنی ، بکن.
اما گوشواره از گوش بچت در نیار.
خیریت نداره.یه بارکشیدن ،
بَسِ مونه 😭پرسیدم:مگه اون گوشواره رو نخریدین؟
گفت:این یک هدیه برای دخترته.فقط قول بده از طرف خودت بدی و تا عمرم به دنیاست ماجرای امروز رو واسه کسی تعریف نکنی.
از خجالت آب شدم.
عصر با چندین رأس دام ؛دو خوشه انگور طلا «گوشواره» ؛جعبه شیرینی ؛ به خونه برگشتم.
شب وقتی خانومم گوشواره زهرا رو تو گوشش میکرد گفت:
اگه بدونی چقدر التماس میکرد گوشواره از گوشش درنیارم🥺
با وعده وعیدراضیش کردم.
بغض راه گلومو می فشرد.
اون شب بچم از خوشحالی خواب به چشمش نمیرفت.
راوی: هم محلی شهیدبرزگر
✨خاطرات شهیدبرزگر