eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
15هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
9هزار ویدیو
2 فایل
صاحبِ کتاب از قفس تا پرواز(شهید محمدعلی برزگر): ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 کانال شهیدبرزگر https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
خواهری بی‌تابی می‌کرد می‌گفت: می‌خواهم صورت برادرم را ببوسم اجازه نمی دادند..! یکی گفت: خواهرش است مگر چه اشکالی دارد؟ بگذارید برادرش را ببوسد! گفتند: شما اصرار نکنید نمی‌شود این شهید سر ندارد ....
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادتونه...همین چندوقت پیش چی به سر پاک ترین جوانهای ایران آوردن؟! روضه مکشوف:روضه عریان چه بلایی سر روح الله آوردن... از زبان ضاربین بشنویم.😢 شهید
امشب میخام قصه غصه دار اما واقعی یکی از اعضای محترم کانال رو براتون شرح بدم. قصه آقاعلیرضا ومادرش. علیرضامکبر مسجدمحله شون بود،همیشه محرم مشکی میپوشید، زنجیرمیزد؛ارادت خاصی به آقاداشت. اول ابتدایی بودپدرش بیماری داشت نذرکرده بود حاجتش روگرفت.بچه ۷ساله با پای برهنه زنجیر زد اونم زیر بارون😭 سالهاگذشت و علیرضا نوجوانی ۱۳ساله شد. زیبا.قامتی رعناو امام حسینی وبامعرفت. همون سال چهارده ماه رمضان بود دوست داشت روزه بگیره . اما مادرش بهش قول دادفرداش که تولد امام حسن بودرو باهم روزه بگیرند. چون مادر بچه دیگری غیراز علیرضا داشت که شیرخواربودوبایدبرنامه ریزی می‌کرد. ازطرف دیگه علیرضاهم به سن تکلیف نرسیده بود. علیرضا شب میلاد باخوشحالی تمام به نیت روزه داری چشم برهم میزاره. اما ...امان از فردای اون روز. فردای اون روز علیرضا تصادف وحشتناکی میکنه ومنتقل میکنند به بیمارستان. متاسفانه بر اثر ضربه مغزی به کما میره. و یازده ماه در بیمارستان بستری میشه. مادرسالهای غم باری رو شروع کرد. چون پزشکان تشخیص دادند که اینجا وخونه برای علیرضا فرقی نداره. شما خودتون حساب وکتاب کنید. از سال ۱۳۹۰شمسی تا به ۱۴۰۳ مادرعلیرضا فقط چشمش به ساعت تاصبح بشه وخوشحال ازاینکه فقط علیرضا بادستگاه نفس میکشه. ۱۳سال این مادربا تمام مشکلات ودرد وغصه ها نه تنها غُر نزد بلکه راضی به رضای پروردگارش بود. چندماهی میشه مادرعلیرضا عضو کانال ماشده. جمعه هفته پیش ساعت ۱۲ونیم شب براثر عفونت شدید ریوی شَفاعت شهدا نصیب علیرضا شد.وبعداز ۱۳سال درد راحت شد. شادی روح علیرضا آرامش قلب مادر داغدیده حمد وصلواتی محبت کنید. @ShahidBarzegar65
21.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️روضه ظهر عاشورا از زبان رهبر انقلاب به سوی گودال از خمیه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من 🇮🇷
4.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌خیلی جالبه... یزید چگونه به درک واصل شد ؟ شنیدنش حتما خوشحالتون میکنه.
16.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مولا علی‌ع رو به پسرانش گفت: حسن و حسین چشمان من هستید محمد حنیفه بازوی من و تو عباس .. سپس سر عباس را به سمت چپ سینه اش فشار داد عباس صدای قلب پدر را شنید محمد حنیفه آرام لبخند زد و نزدیک گوش حسین گفت:👇 عباس قلب امیرالمومنین است💔 🌿
گوئیا بزم عروسی بود برپا آن زمان.! دست و پایِ نوجوانان وجوانان در حنا یادش بخیر . . . اینها که درتصویرمی بینید عروسی نِمی‌روند قراره راهی جنگ وجبهه بشن. دست وپاهاشون رو حنا بستن تا به مُراد دلشون برسند و خوشحالند ازاینکه شهادت نصیبشون بشه.
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوشواره... شغل درستی نداشتم. به پیشنهاد همسرم تصمیم گرفتم طلاهای خودش و بچه ها رو بفروشم ، تا یک شغل اساسی دست و پا کنیم. صبح روزبعد طلاها رو از خانومم گرفتم و به شهر رفتم تا تصمیم خودمو عملی کنم. خیابان اصلی که رسیدم شهیدمحمدعلی برزگر رو دیدم . مثل همیشه با لبخند،در سلام احوالپرسی پیشقدم شد و من هم کل ماجرا رو براش توضیح دادم و چون کم سواد بودم از او خواستم تا برای حساب و کتاب کمک حالم بشه. اونم بی دریغ قبول کرد و با هم رفتیم طلافروشی که اون میشناخت. طلاها رو ریختیم توی ترازو. وزن و مبلغ تعیین شد و همینکه میخواست طلافروش پولمو بده، آقامحمدگفت:دست نگهدارید. اگه هر دوی شما راضی باشین من اون گوشواره رو خریدارم. گفتم.کی بهتر از شما. محمدآقا دست برد و اون گوشواره رو ، حتی بیشتر ازمبلغ واقعیش خرید. از مغازه که اومدیم بیرون. آقامحمد مچ دستمو گرفت و«گوشواره» رو کف دستم گذاشت گفت: یادت باشه.هر کاری میکنی ، بکن. اما گوشواره از گوش بچت در نیار. خیریت نداره.یه بارکشیدن ، بَسِ مونه 😭پرسیدم:مگه اون گوشواره رو نخریدین؟ گفت:این یک هدیه برای دخترته.فقط قول بده از طرف خودت بدی و تا عمرم به دنیاست ماجرای امروز رو واسه کسی تعریف نکنی. از خجالت آب شدم. عصر با چندین رأس دام ؛دو خوشه انگور طلا «گوشواره» ؛جعبه شیرینی ؛ به خونه برگشتم. شب وقتی خانومم گوشواره زهرا رو تو گوشش میکرد گفت: اگه بدونی چقدر التماس میکرد گوشواره از گوشش درنیارم🥺 با وعده وعیدراضیش کردم. بغض راه گلومو می فشرد. اون شب بچم از خوشحالی خواب به چشمش نمیرفت. راوی: هم محلی شهیدبرزگر ✨خاطرات شهیدبرزگر
💢 هنوز هیچ کس نتوانست این سوال را پاسخ دهد و برایش جوابی پیدا کند ... 🌀سوال : واقعاً چگونه شهدا از جگرگوشه هایشان دل کندن ....؟؟؟؟!؟؟؟!؟!!؟!؟!؟ . ▪️عکس : اعزام به جبهه‌ی رزمنده ی مازنی و دختری که به تکیه گاه زندگیش تکیه کرده. از محضر دختران شهدا عذرخواهی میکنم. التماس دعا...
‏⚫️ آه از غمی که تازه شود با غم دگر.. با خبر شدیم زینب کوچولو، دختر دو ماهه شهید طلبه علیرضامحمدی پور یکی از شهدای حادثه تروریستی کرمان که بعد از شهادت پدرش به دنیا اومده بود ، به رحمت خدا رفت و پدرش در بهشت پیوست 😭😭😭 سردار حسنی گفتند توی گلزار شهدا فقط یک قبر کوچک داشتیم که قسمت زینب محمدی پور شد😔 ┏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌━‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌━┓ تاریخ برایمان داغ رقیه را تازه کرد... رقیه ؛بعداز بابا تاب نمی آورد
1.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگی همین است........................ يكی از زيباترين لحظات واقعه‌ى عاشورا زمانی است كه امام حسين پشت كرد و هر كس را آزاد گذاشت كه اگر می‌خواهد كسی، بازگردد. " گفت: برويد و خيلی رفتند و تنهايش گذاشتند ..." آنان كه ماندند گفتند برويم كه چه؟ برويم كه بعد از تو، بدون تو تنها بمانيم؟ كاش بميريم و خدا چنين روزی را نياورد ...