19.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره مهدی مجاهد، معاون پیگیری ویژه دفتر شهید رئیسی از نماز اول وقت ایشان در اولین ملاقات با پوتین در کاخ کرملین
🇮🇷 اللهم عجل لولیک الفرج 💛
🌹 الهی و ربی من لی غیرک 💜
جبهه مقاومت🚀
#جان پناه...
یادمه نزدیک سحر از عملیات والفجرمقدماتی برمیگشتیم...خسته تشنه گرسنه بودیم.
وازهمه بدتر درمنطقه فکه تا روشن شدن هوا برای فرار از محاصره دشمن مهلت نداشتیم.
از همه جا ناامید شهادتین راخواندم وباخاکهای رمل فکه در گوشه ای از شدت ناامیدی برای خودم سنگرانفرادی ( قبری)حفر کردم ودرونش خزیدم.
ناگهان صدایی به گوشم رسید سلام داداش قربان...
رفیقم محمدبرزگر بود...
که میگفت :نبینم رفتی توی لک...بلندشو بریم پیش رفقا..
دستم را گرفت و حرکت کردیم..
خداشاهده..هنوز چندقدمی دور نشده بودیم که خمپاره ای درست به همان سنگر انفرادیم خورد و متلاشی شد.
اگر محمد نبود من در اوج ناامیدی از رحمت خدا وترس از قضای الهی جان می دادم...محمد فرشته نجاتم شد.
همه از شدت منور وخمپاره ها سکوت کرده بودیم ونمیدانستیم چندساعت دیگر اسیرمیشویم وچه سرنوشتی درانتظارمان خواهدبود که محمد سر شوخی را بازکرد..
به آسمان وزمینِ روشن از مُنَوَر ؛ که چشم دوخته اید:اینها نقل ونبات وکله قندی دامادیست..کاش یکی ازاین ها قسمت ماشود...
علی اصغر بزمآرا(هم محلی ما) اَبرو درهم کشید وگفت:مگر ازجانت سیر خورده ای؟!
محمدکه دید علی اصغر حسابی ترسیده کنارش نشست وگفت: عمو اصغر عجیب نوربالا می زنی ...اصلا کنارت مینشینم که اگر شربتی آوردند تنهاتنها نخوری...باهم به بهشت سفر کنیم...ها؟؟؟؟
علی اصغر که شوخی محمدرا جدی گرفته بود باعصبانیت ازکنار محمد برخاست و جایش را عوض کرد وگفت:
چه دلی داری...ولم کن...تومجردی شربت شهادت را خودت تنهابخور...ما زن وبچه داریم ...محمد چشمکی زدو گفت:
شماهم شاهد...ببین اصغر خودش شربت گوارا تعارف کردم نخواست... و ما قاه قاه میخندیدیم ...که همین موقع از گردان دیگری بیسیم زدند که برای عملیات والفجر یک؛ نیرو لازم داریم و ازآنجا که گردان ما تازه ازعملیات سخت برگشته بود هیچکس توان رفتن نداشتیم.
اما با این وجود فقط یک نفر ازمیان ما برخاست وباصدای بلند گفت:صبرکنید من با جان ودل آماده ام...گفتم: محمد ...توخسته ای .نرو..لبخندی زد وگفت:تا آخرین قطره خونم دست از دفاع برنمیدارم اما دعاکن یک سهم شربت به ماهم برسد.
محمد درهمان عملیات والفجر یک ازناحیه کتف بازو وحشتناک مجروح وجانبازشد به طوری که گوشت وپوست دستش روی استخوان بازویش مچاله شده بود.
وقتی به عیادتش رفتیم گفت:طاقت ماندن ندارم...این دنیا جای من نیست و رفت....😢
📚کتاب ازقفس تاپرواز
🌹خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر
💌روایتگر:آقای قربانعلی امروزی
(هم محلی-رفیق چندین ساله- همرزم شهید)
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان شنیدنی کرَم و آقایی سیدالشهداء علیه السلام
و ادب خادم حضرت
29.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 السلام علیکِ یا شریفه بنت الحسن المجتبی(ع)
◼️ بیستم محرم؛ سالروز شهادت حضرت شریفه خاتون دختر گرامی امام حسن مجتبی(ع) تسلیت باد
📌 شرح احوالات و زندگینامه حضرت شریفه(س) رو در این کلیپ میتوانید مشاهده کنید.
#حضرت_شریفه #شریفه_بنت_الحسن
#حضرت_شریفه_خاتون
#شفادهنده بیمار
25.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تلنگر....تغییر واصلاح گذشته
لحظه هامون رو به راحتی ازدست ندیم...
امیدوارباش...وقتی بیدارشدی...
حق نداری مثل قبل زندگی کنی...
لاستیک ترکید .... 😢
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌درس زندگی....#امیدت به خداباشه
هر وقت از ته دلت گفتی
خدایا تمام امیدم فقط تویی
و تو بزرگترین و قدرتمندترین
پناهگاه زندگی ام هستی
و من غیر از تو کسی رو ندارم
و خدا رو تنها حامی و نگهبان
و وکیل خودت قرار دادی
اونوقته که می بینی
همه چیز داره به طرز
معجزه آسایی درست میشه
حتی اگه همه دنیا بهت پشت کنند
ترکت کنند و تنهات بزارن
اصلا مهم نیست
چون مهم فقط خداست
که حواسش بهت باشه
فقط خدا ....
♡ باور کن، شهید دوستت دارد
🔴همین که بر مزارشان ایستادهای،
یعنی تو را به حضور طلبیده اند
همین که اشکهایت روان میشود،
یعنی نگاهت می کنند
همین که دست می گذاری بر مزارشان،
یعنی دستت را گرفته اند
همین که سبک میشوی از وجود غمبارت،
یعنی وجودت را خواندهاند
همین که قول مردانه میدهی،
یعنی تو را به همرزمی قبول کرده اند
#شهیدآرمان_علیوردی🌷
3.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میدونید پاداش زائر اربعین چیه؟
38.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان...هندوانه
رضای خدا...یا... بنده خدا..
#خاطرات_شهید
●زمستان سال۶۴درتهران زندگی میکردیم. اسماعیل دقایقی برای گرفتن برنج کوپنی می بایست مسیری راطی کند که جز ماشین های دارای مجوز نمی توانستند از آن محدوده عبور کنند.
●اوازناحیه پاهم ناراحتی داشت وحمل یک کیسه برنج باآن مسافت تقریبا یک کیلومتری برایش زجرآور بود.
ازاوخواستم باخودروسپاه برودکه نپذیرفت،گفتم:حال شما خوب نیست وپاهایت درد دارد!
●گفت:اگرخواستی همینطور پیاده میروم وگرنه نمیروم.
اوکیسه۲۵کیلویی برنج را روی دوشش نهاد و یک نایلون هم پرازچیزهای دیگر در دستش گرفت و به سختی به خانه آورد،اماحاضرنشد برای چند دقیقه از ماشین سپاه استفاده کند...
✍️راوی:همسرشهید
#شهید_اسماعیل_دقایقی
#فرمانده_سپاه_بدر
#سالروز_ولادت 🌷
9.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چند دقیقه پای صحبتهای امیدبخش رهبر انقلاب...
نه باکلام...که باعمل...مدافع حریم و علمدار کشورم بودی....حضرت یار...
#بهترین سرباز امام...
3.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پلیس کشورما رو با بعضی کشورها مقایسه کنیم چقدر انسانیت دارند...
پلیس ماشین ها رو نگه میداره تا این بچهها از وسیله های درحال عبوازخیابان پذیرایی کنند!
صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ الحُسَین