eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
15هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
9هزار ویدیو
2 فایل
صاحبِ کتاب از قفس تا پرواز(شهید محمدعلی برزگر): ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 کانال شهیدبرزگر https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
..🍎 به یکی از دوستان داداشی شهیدم رو معرفی کردم مشکلی داشتن سالیان سال بود حل نشده بود شکر خدا اجابت شد و ایشون چند روز دیگه عازم کربلا هستن عکس شهید رو‌قرار شد چاپ کنند و به کربلا ببرن
سلام.وقت بخیر... منم‌چله سیب گرفتم بعد از هفت سال ونیم خدا بهم یک دختر عطا کرد.... ممنون که نذرسیب شهیدبرزگر رو معرفی کردین... الهی شکرت😍هر روز دعاتون میکنم. راستی ما امسال ۳نفره زائر کربلاییم به نیت شهیدبرزگر🕊✨🍎 اسم فرزندم رو به نیت اسم مادرشهید گذاشتم(فاطمه)
من ۲۵ ساله آرزوی زیارت کربلا داشتم. نذرسیب کردم و به نیت شهید از اول تابستون زیارت عاشورا خوندم. اسمم قرعه کشی دراومد... الان بین الحرمین دعاگوی شهید وشماهستم😊🍎🤲
سلام .خداقوت... من وهمسرم یک قدمی طلاق بودیم. مشکل فقط مسکن بود واقعا نمیشد دریک خونه مشترک دوخوابه با۵نفر دیگه زندگی کنم... به شهیدمتوسل شدم... یکی از همین جلسات دادگاه؛اتفاقی توی راهرو بایک خانوم درد دل میکردم؛ اون خانوم وقتی مشکلم روفهمید ؛مارو به یکی از خیرین معرفی کرد. الحمدالله ...دوباره به زندگی مشترک برگشتیم. من بابت این اتاقک ازخوشحالی روزی چندین بار سجده شکر میکنم. ۴۰ روز به نیت شهید زیارت عاشورا خوندم نذرسیبم رو ادا کردم.🍎🙏 کافیه؟؟؟؟؟راضی شدین؟! خیلی دوست دارین حاجتگیری بزارم؟😳
من یک پسر ۵۵ساله هستم ازبس خواستگاری رفته بودم...ناامیدشده بودم...اصلا جور درنمیامد... تا اینکه مادرم گفت: محسن؛بیا ببین توی مسجد محل ازیک شهیدی حرف میزنندکه با چله سیب خیلی هارو حاجت میده؛ضرر نداره که... امتحان کنیم⁉️ اولش حسابی خندیدم... اما مادرم بی اعتنا به من؛ به شهیدبرزگر متوسل شد. دوهفته بعد یک دخترخانومی رو دم مسجد بامادرش دیدم؛خیلی به دلم نشست؛با مادرم درمیون گذاشتم. به یک هفته نرسید ازدواج کردیم.. اون خانوم معلم؛ الان همسربنده است اول ازخدا ؛دوم شهید وسوم ازمادرم ممنونم که درحقم محبت روتمام کردند. مزار شهید خیلی دور بود... ولی خداروشکر توفیق شد اومدیم. عروس خانم سیبهارو درامامزاده بین مردم تقسیم کرد. اینم چندتا از حاجتگیریهای این هفته... معلومه بعضیا خیلی مشتاقین که اینقدر پیام میدین چشم.هفته ای چندتاحاجت گرفته میزارم
1.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨✨ خدا گفت: وقتی فکر می‌کنی راهی نیست راه رو برات باز میکنم جوری که خودتم باورت نشه که چطور همه چی به آسانی درست شد!!🙏 الهی آمین 🤲
12.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ در پایانه مرزی چذابه با این حس و حالی که می‌بینید، زوار امام حسین را از زیر قرآن راهی مشّایه می‌کرد. هدیه به همه انبیا؛ائمه معصومین؛شهدا؛ اموات صلوات✨✨✨ به امیدفرج امام زمان عج...🤲
61.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌دوستان: چله زیارت عاشورا اربعین تموم میشه... "یا صاحب الزمان" آجرک الله فی مصیبت واردک... یارب المهدی...بحق المهدی اشفع صدرالمهدی...بظهورالحجه 🇮🇷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💚اللهم عجل لولیک الفرج✨ ˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💌ازحضور وفعالیت شما خوبان همیشه همراه بی نهایت متشکریم. 🕊دوستان جدید:ضمن خیرمقدم💐 👌پُستها هر ۲۴ساعت یکبار بارگزاری می‌شود. هدیه به امام زمان؛شهدا ؛اموات صلوات. التماس دعا.... 🆔@ShahidBarzegar65
1.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرار روزانه... 💫اللهم عجل لولیک الفرج. هدیه به اهلبیت (ع) سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان (عج) امام وشهدا؛شهیدبرزگر.. ۸صلوات محبت کنید... رفقا:حتما دعای فرج امام زمان عج (الهی عظم البلاء و...) روهم شده یکبار در روز بخونید. ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... 🆔@ShahidBarzegar65
بسیار شنیدنیه😍 یک شب هزار شب... جوان ۲۵ ساله‌ای را همراه با مامور به دادسرا آوردند. ظاهرش به خلافکارها نمی‌خورد. با او صحبت کردم. می‌گفت دانشجو هستم گفتم اینجا چه می‌کنی؟ چرا با دستبند؟ می‌خواست حرف بزند اما گریه امانش نداد. مامور همراه او پرونده‌اش را به من داد. گفتم بگو چی شده؟ گفت هفته قبل مراسم عروسی دعوت بودیم. من با ماشین خودم آمدم. پدر و مادر و برادرم، جدا با ماشین خودشان. ما جوان‌ها آخر مراسم گوشه سالن رفتیم و چند بطری آوردند و مشغول شدیم. مادرم که فهمیده بود خیلی اصرار داشت جلوی ما را بگیرد اما پدرم می خندید و می‌گفت: ولشون کن. سخت نگیر، یک شب هزار شب نمی‌شه. بگذار راحت باشن. خلاصه آن شب برادر ۱۵ ساله من هم برای اولین بار به جمع ما اضافه شد. وقتی مجلس تمام شد، من مست مست بودم. سوار ماشین شدیم برادر هم به دنبال من آمد و جلوی ماشین من نشست. توی اتوبان به دنبال ماشین عروس کورس گذاشتیم گاهی پدرم کنار ماشین من می‌آمد و بوق می‌زد و می‌گفت: چیکار می کنی، یواش‌تر. برادرم خیلی ترسیده بود، اما من همینطور لایی می‌کشیدم و گاز می‌دادم. باز پدرم خودش را به ما رساند و بوق می زد و داد میزد... من تو حال خودم نبودم. فقط یادمه برادرم آخرین حرفی که زد گفت: داداش، مامان ناراحته یواش برو. من می‌خواستم از لابلای ماشین‌ها سبقت بگیرم که یکباره ماشین به سمت راست منحرف شدم و محکم به ماشین لاین کندرو برخورد کردم و چپ کردم. اتوبان بسته شد. من تو همان حال مستی بودم اما کمربند بسته بودم. مردم کمک کردند تا بیرون آمدم. وقتی به اطراف نگاه کردم تازه فهمیدم که زدم به ماشین بابام! درب سمت راننده کامل فرو رفته بود. همه تلاش می‌کردند پدرم را از ماشین بیرون بکشند و نجات دهند. مادرم همینطور خودش را می‌زد و گریه می‌کرد. وسط اتوبان اوضاعی شده بود. برادرم را هم بیرون آوردند. چون کمربند نبسته بود به شدت آسیب دیده بود. خلاصه، پدرم اون شب از دنیا رفت و برادرم به خاطر شدت آسیب دیدگی در بیمارستان بستری است. پرونده را باز کردم. گزارش بیمارستان را خواندم. پدرش که در دم فوت کرده بود و برادرش به خاطر آسیب به کمر، قطع نخاع شده و حتی در گزارش نوشته بود: کنترل ادرار را از دست داده و تا پایان عمر باید روی صندلی چرخدار باشد! حالا فهمیدم یک شب هزار شب نمیشه، بلکه یک شب میتونه یک زندگی و خانواده رو نابود کنه. 📙برگرفته از کتاب در دست چاپ در همین موضوع 🍃 اللهم عجل لولیک الفرج 🕋
3.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹ماجرای عجيب و تکان‌دهنده نوجوان ۱۶ساله‌ای که در دفاع مقدس با پای مجروح توسط رژیم صدام اسیر می‌شود 📚کتاب پایی که جاماند🇮🇷 پیشانی وطن بوسه‌گاه عاشقانی شد که حسرتِ مُشتی خاک ایران را به دلِ دشمن گذاشتند و با تحمل سال‌ها غربت و اسارت ورقی دیگر از هشت سال دفاع مقدس را رقم زدند