#چندخطبایاران
#آقارسول 🙃
وی متولد ۱۳٦۵ بود در تهران. 🌺
مجرد وفرزند دوم خانوادهی آقای رمضانعلی خلیلی
دانش آموختهی دانشگاه امام حسین علیه السلام❤️
دانشجوی رشته ی مدیریت
او مصادف با ولادت امام حسن عسگری علیه السلام به دنیا آمد😍 به همین علت نامش را محمد حسن گذاشتند اما در خانه رسول صدایش می کردند.
زمانی که ماموریت بود وضرورت داشت که اسم مستعارانتخاب کنند؛ رسول اسم مستعار «ابوخلیل» را انتخاب کرده بود
رسول به ولایت و حضرت آقا و دفاع از حریم ولایت خیلی علاقه داشت. وقتی از همان ابتدا در خط ولایت بود در انتها نیز به دفاع از حریم ولایت رفت. چه ولایتی بالاتر از امام حسین(ع) که از حریم خواهرش دفاع کند🍃 و این هم نتیجهاش بود که به مقام شهادت رسید🕊
صفات بارز اخلاقی : بسیار خوش رو و شوخ طبع ، اهل تفریح و گردش خصوصا با دوستانش ، ورزشکار ، عاطفی ، دل رحم ، دلسوز دیگران و پیگیر برای حل مشکلاتشان ، بخشنده ، سر به زیر و با حیا ، با غیرت ، هیاتی ، مطیع رهبر ، نظامی متخصص و...🌺😊💗
علایق آقا رسول:
کارهای هیجانی و پر استرس ، ورزش (جودو ، کاراته ، کوهنوردی و راپل) ، خوشنویسی ، نقاشی ، طراحی ، سفر ، زیارت اهل بیت علیهم السلام و شهدا ، خدمت به شهدا حتی با رنگ آمیزی قبورشان ، شرکت در مجالس اهل بیت (ع) و...😍❤️
#سالروزپرواز🕊💔
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
#چندخطبایاران #آقارسول 🙃 وی متولد ۱۳٦۵ بود در تهران. 🌺 مجرد وفرزند دوم خانوادهی آقای رمضانعلی خل
از هرچه بگذریم،
سخن دوست خوش تر است... 💔
از آقا رسول نمیدونم باید چی بگم براتون اصن نمیدونم از کجا بگم...
خیلی مشتیَن، خیلی رفیقن
واقعا زبونم قاصره ازاینکه دربارشون حرف بزنم
خودتون برید دریابید.... ✨🍃
•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
#چندخطبایاران #آقارسول 🙃 وی متولد ۱۳٦۵ بود در تهران. 🌺 مجرد وفرزند دوم خانوادهی آقای رمضانعلی خل
#آقارسول 💔✨
تو خندیدے و چشمانٺ،
ز یادم برد رفتن را ... 🍂
من از لبخنـدت آموختم،
ز این دنیـا گذشتن را ... 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رفیق_شهیدم 💞
#آقامحمدهادے 💓
جهان درحال تحول است...
دنیا دیگر طبیعی نیست...
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
#چندخطبایاران
#شهیدبابک_نوری
بابک نوری متولد ۱۳۷۲ در استان گیلان است
بابک دانشجوی ارشد حقوق در دانشگاه تهران بود او عاشقانه قدم در این راه گذاشت.❤️
بابک نوری به تازگی به جمع مدافعان حرم در سوریه پیوست و توسط گروه داعش به شهادت رسید.🥀
خبر شهادت او در شبکه های اجتماعی بازتاب گسترده ای داشت چرا که عکس های اینستاگرامی او بسیار متفاوت بوده و همه کاربران گمان میکردند که او یک مدلینگ است!
این شهید بزرگوار از اعضای سپاه قدس بوده که برای دفاع از حرم مقدس حضرت زینب (س) به سویه میرود و در روز شهادت امام رضا (ع) توسط نیروهای تکفیری داعش به شهادت میرسد🕊🕊🕊
#سالروز_پرواز
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
#چندخطبایاران
#شهیدمهدی_موحدنیا 🥀
در ۱۸فروردین سال ۱۳۶۶ چشم به جهان گشود و در ۲۷ آبان سال ۱۳۹۶ در منطقه البوكمال سوریه به مقام شهادت نائل آمد.🍂
فرازی از وصیت نامه اش:🌺
فرصت عجیب و غریبی هست و باید مغتنم شمرد
بعد از تقریبا هزار و چهارصد سال، دوباره فرصت دفاع از بیبی پیدا شده 😭
تقریبا شرایط به همان شکل سال 62 هجری، حرامیان یک طرف، پسران مادری یک طرف! و باز عده کمی فرصت دفاع پیدا کردهاند😔 و بعضی در حسرت و میدانم این حسرت چقدر کشنده هست 🍂 البته رفیقان من همه لایق سرباز و مدافع حرم بیبی هستند ولی شرایط بدین گونه رقم خورده و انشاالله در آزادی قدس و به نابودی کشاندن اسرائیل هم سهیم باشیم❤️
#سالروزپرواز🕊
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
#حضرتــ_ماهـ 🌙
✨واقعاً خدا می داند من وقتی یادم می آید که مردم ما مطالعه کردن را بلد نیستند ، به قلب من فشار می آید. 😞💔 ۱۳٧٠
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آقارسول 💔
همه رفتنی اند...
چه خوبه زیبا بریم!🙃
به امید روزای بهتر...
به امید شهادت...🍃
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
#آقارسول 💔 همه رفتنی اند... چه خوبه زیبا بریم!🙃 به امید روزای بهتر... به امید شهادت...🍃 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻
#آقارسول!
نمیدانم چهزمان و چگونه در دلم پاے گذاشتے که تا نامت را میبرم چشمانم در هوایت بارانے مےشوند...
من نفهمیدم یکهو چرا اینگونه دوستت دارم
من نفهمیدم کے آمدے واینطور در قلبم و در تکتک سلولهای وجودم ماندگآر شدے
من هیچ نفهمیدم...
انسان است دیگر، نفهمیدنش اصلا عجیب نیست...!
من فقط لحظه اے سر بلند کردم و دیدم عشقتان بر دݪم حڪ شده و نامتان بر زبانم!
چه شد؟! خودتان بگویید!
ما زمینےها که عقلمان به این چیزها قد نمےدهد!
حرفهای زیادم را خلاصه میکنم:
دلتنگے امانمآݩ را بریده،همین..!💔
به قوݪ یکي از رفقا
به بہآنہشہآدتتوݩ
اُنظُر الینـآ، ݪطفا...🍂
#دلنوشتـ
•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
﷽ #مردےدرآئینہ 💙 #قسمتچهلوچهارم #رمانمعرفتے :) #قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱 بازگشت از جهنم
﷽
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتچهلوپنجم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
معاملہ
دوباره نشستم روے صندلے ... آدرنالين خونم بالا رفتہ بود ... اما نہ بہ اندازه اے ڪہ بتونم بيشتر از اين بايستم و وزنم رو توے اون حالت نيم خيز ... روے دست هام نگہ دارم ...
- من ... نمےخواستم ...
زبانش با لڪنت باز شده بود ...
- نمےخواستے ڪہ یہ مامور پليس رو بڪشے ... همين طورے چاقو .. يهو و بےدليل رفت توے پهلوے من ... اونم دو بار ... نظرت چيہ منم يهو و بےدليل يہ گولہ وسط مغزت خالے ڪنم؟ ...
صورتش مےپريد ... دست هاش مےلرزيد ... ديگہ نمےتونست ڪنترل شون ڪنہ ...
- اما يہ چيزے رو مےدونے؟ ... من حاضرم باهات معاملہ ڪنم ... تو هر چے مےدونے در مورد لالا مےگے ... عضو ڪدوم گنگہ ... پاتوق شون ڪجاست ... و اينڪہ چطور مےتونيم پيداش ڪنيم ...
منم از توے پرونده ات ... يہ جملہ رو حذف مےڪنم ... و فراموش مےڪنم ڪہ خيلے بلند و واضح گفتم ... من يہ ڪارآگاه پليسم ...
نظرت چيہ؟ ... بہ نظر من ڪہ معاملہ خوبيہ ... ديرتر از دوست هات آزاد ميشے ... اما حداقل زمانيہ ڪہ غذاے سگ نشدے ... اون وقت حڪمت فقط يہ اقدام بہ قتل ساده ميشہ ... بہ علاوه در رفتن مچم از لگدے ڪہ بهش زدے ...
ترسش چند برابر شد ...
- اون يڪے ڪار من نبود ... من با لگد نزدم توے دستت ...
از چهره اش مشخص بود من پيروز شدم ...
- اما من مےخوام اينم توے پرونده تو بنويسم ... اقدام بہ قتل پليس ... و ضرب و جرح در ڪمال خونسردے ... نظرت چيہ؟ ... عنوانش رو دوست دارے؟ ...
مطمئنم دادستان ڪہ با ديدنش خيلے ڪیف مےڪنہ ...
دستش رو آورد بالا توے صورتش ... و چند لحظہ سڪوت ڪرد...
- باشہ مرد ... هر چے مےدونم بهت ميگم ... ڪيم خيلے وقتہ توے نخ اون دختره است ... اسمش سلناست ... اما همہ لالا صداش مےڪنن ...
يہ دختر بےڪس و ڪاره و توے ڪوچہ ها ولہ ... بيشتر هم اطرافِ ...
اون رو ڪہ بردن بازداشتگاه ... منم از روے صندلے اتاق بازجويے بلند شدم ... تمام وجودم از عرق خيس شده بود ...
چند قدم ڪہ رفتم ديگہ نتونستم راه برم ... روے نيمڪت چوبے ڪنار سالن دراز ڪشيدم ... واقعا بہ چند تا دوز مورفين ديگہ نياز داشتم ...
اوبران نيم خيز ڪنارم روے زمين نشست ...
- تو اينجا چےڪار مےڪنے؟ ... فڪر ڪردے تنهايے از پسش برنميام؟ ...
لبخند تلخے صورتم رو پر ڪرد ... نمےتونستم بهش بگم واقعا براے چے اونجا اومدم ...
- نميرے دنبال لالا؟ ...
- يہ گروه رو مےفرستم دنبالش ... پيداش مےڪنیم ... تو بهتره برگردے بيمارستان ... پاشو من مےرسونمت ...
حس عجيبے وجودم رو پر ڪرده بود ...
- لويد ... تا حالا فقط جنازه ها رو مےديدم و سعي مےڪردم پرونده شون رو حل ڪنم ... اما اين بار فرق داشت ... من اون حس رو درڪ ڪردم ...
حس اون بچہ رو قبل از مرگ ... وحشت ... درد ... تنهايي ...
اگہ برگردم ديگہ سر بازجويے خبرم نمےڪنيد ... جايے نميرم ... همين جا مےمونم ... بايد همين جا بمونم ...
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️