eitaa logo
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ•
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
166 فایل
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ• - إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ . - به خاطر بهشت عاشق شهادت نباش ! به خاطر قرب الهـی، رسیدن به خدا عاشق شهادت باش '! کپی ؟ صدقه‌جاریست . خادم کانال : @oohhaoo .
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ وَمُنِعَتِ السَّمآءُ، واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيک الْمُشْتَکى، وَعَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَالزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى، السَّاعَةَالسَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرينَ.🌷 @ShahidMohammadHadizolfaghari
#معرفی_همرزمان #شهید_حاج_احمدمتوسلیان🌹 محل تولد:تهران 🌸 تاریخ تولد:۱۵فروردین۱۳۳۲ 🌸 لقب:حاج احمد 🌸 تابعیت:ایران 🌸 نیرو:سپاه پاسداران 🌸 درجه:سرلشکر 🌸 فرماندهی:فرمانده لشکر۲۷محمدرسول الله 🌸 جنگ‌ها:جنگ ایران و عراق عملیات‌های مهم عملیات فتح المبین فتح خرمشهر 🌸 والدین: غلامحسین متوسلیان _ معصومه حسینی زاده @ShahidMohammadHadizolfaghari
يکشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۲۲ فرهنگي درسال 1358 ماموریت برای آزادسازی جاده پاوه کرمانشاه سال 1359 ماموریت برای آزادسازی شهر مریوان، دیماه 1360 عملیات سرنوشت ساز محمد رسول الله تاسیس تیپ 27 محمد رسول الله ساعت 11 صبح روز سوم خرداد سال 1361 تیپ 27 حضرت رسول به فرماندهی ایشان وارد خرمشهر شد حاج احمد متوسلیان فرزند محمدرحیم خلاصه ای از زندگی شهید به سال 1332 هجری شمسی در خانواده ای مومن و مذهبی در یکی از محلات جنوب تهران به دنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان اسلامی مصطفوی به پایان برد. ضمن تحصیل به پدرش که در بازار به شغل شیرینی فروشی اشتغال داشت کمک می کرد. احمد به همان سالهای نوجوانی با شرکت فعال در هیات های مذهبی و کلاس های قرآن در مساجد جنوب شهر از ظلم و جنایت رژیم منحوس پهلوی آگاه شد و با سن و سالی که داشت قدم به میدان مبارزه با طاغوت گذاشت. پس از پایان دوره ابتدایی در هنرستان صنعتی شبانه به تحصیل ادامه داد و در سال 1351 موفق به اخذ دیپلم گردید. سپس به خدمت سربازی اعزام شد و در شیراز دوره تخصصی تانک را گذراند و پس از آن به سرپل ذهاب اعزام شد. او در دوران سربازی فردی مذهبی و مومن بود و پس از اتمام خدمت در یک شرکت تاسیساتی خصوصی استخدام شد و بعد از چند ماه به خرم آباد منتقل گردید و به فعالیت های سیاسی تبلیغاتی خود ادامه داد تا اینکه پس از مدت ها تعقیب و گریز در سال 1354 توسط اکیپی از کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک دستگیر و روانه زندان شد و مدت 5 ماه در سلول و 9 ماه هم در بند عمومی گذراند. به روایت همرزمانش با وجود تحمل شکنجه های جسمی و روحی فراوان حسرت شنیدن یک آخ را بر دل سیاه آنان گذاشت و با بالا گرفتن موج انقلاب اسلامی از زندان آزاد گردید و به آغوش ملت بازگردید. در شروع قیام های خونین قم و تبریز در سال 1356 نقش رابط و هماهنگ کننده تظاهرات را در محلات جنوب تهران عهده دار بود. رابطه های تنگاتنگ با حرکت های مکتبی دانشجویی و روحانیت را داشت در روزهای 21 و 22 بهمن 1357 از تلاش و ایثار چشمگیری از خودنشان داد. با پیروزی انقلاب مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی محل خود را عهده دار شد و پس از تشکیل سپاه به این ارگان پیوست و با دوستانش و همرزمانش با حداقل امکان به سازماندهی نیروها همت گماشت. با مروری بر زندگانی شهیددرسال 1358 ماموریت برای آزادسازی جاده پاوه کرمانشاه سال 1359 ماموریت برای آزادسازی شهر مریوان، دیماه 1360 عملیات سرنوشت ساز محمد رسول الله تاسیس تیپ 27 محمد رسول الله ساعت 11 صبح روز سوم خرداد سال 1361 تیپ 27 حضرت رسول به فرماندهی ایشان وارد خرمشهر شد. اواخر خرداد سال 1361 ماموریت به لبنان برای سرکوب رژیم غاصب صهیونیستی 14 تیر 1361 اسارت بوسیله مزدوران فالانژ نحوه اسارت در چهاردهم تیر 1362 اتومبیل هیات نمایندگی دیپلماتیک کشورمان حین ورد به شهر بیروت و در هنگام عبور از پست ایست و بازرسی مزدوران حزب فالانژ اتومبیل را متوقف و چهار سرنشین خودرو مزبور به رغم صهیونیست دیپلماتیک توسط آدم ربایان دست نشانده رژیم تروریستی تل آویو گروگان گرفه شد و پس از شکنجه و بازجویی به نظامیان اسرائیلی ترحیل گردید که از سرنوشت آنان تا کنون اطلاعی در دست نیست در حالی که همرزمان آن مهاجر الی الله مشتاقانه چشم به راه هستند تا خبر از او و همرزمانش برسد. ویژگی های اخلاقی او آگاهی و شناخت بالای ایشان در مسائل سیاسی اجتماعی از جمله خصوصیات بارز این سردار بزرگوار بود. در تصمیم گیری هایش دقت نظر داشت. ضمن قاطعیت در کار بر دل ها فرماندهی می کرد و همواره در بطن مشکلات حضور داشت به همین دلیل در سخت ترین شرایط کسی او را تنها نمی گذاشت. علاقه به مطالعه و بحث پیرامون اخبار و رویدادها از خصوصیات دیگر او بود. در مواقع مقتضی در جمع صمیمی همرزمانش پیرامون مسائل اعتقادی بحث می شد و حاج احمد نسبت به شهدا و خانواده های محترمشان احترام خاصی قائل بود و در هر فرصتی به مزار شهدا می رفت و برای رسیدگی به معضلات و حوائج خانواده های این عزیزان تلاش می کرد و در غم همرزمانش می سوخت. نقل می کنند هنگامی که بر مزار شهید جهان آرا حاضر می شد آنچنان از خود بیخود می شد که تا ساعت ها بی وقفه اشک می ریخت و یکی از برادرها نقل می کند شبی در جوار مرقد مطهر حضرت زینب تا صبح به گریه و نیاز مشغول بود. حوالی سحر با سیمایی بشاش و لبی خندان به سوی همسفرانش آمد و در پاسخ سوال دوستانش که خوشحالی او را جویا شده بودند گفته بود از سرشب داشتم در فراق برادران شهیدم مخصوصاً شهید حمید توسلی اشک می ریختم به ائمه سادات متوسل شدم تا بلکه ایشان در کارم عنایتی فرماید. چند لحظه پیش ناگهان دیدم یک پیرمرد نورانی با محاسن سفید و لباس بسیجی بر تن کنارم آمد و ایستاد و گفت پسرم بی تابی نکن لحظه اجابت دعایت نزدیک شده است. @ShahidMohammadHadizolfaghari
#خاطره_گوتاه #شهید_ابراهیم_هادی 🌹 دوران دبیـــرستان بود، #ابراهیم عصر ها در بازار مشغول به کـــار بود. برای خودش درآمــد💰 داشت، متوجہ شد یکےاز همســایہ ها مشکل مالے شدیدے دارد. آنها علیرغم از دست دادن مــرد خانواده، کسےرا برای تامین هزینہ ها نداشتند. ابراهیم به کسے چیــــزے نگفت . هرماه وقتے حقوق💵 مےگرفت بیشتر هزینہ ی ان خانواده را تامیــــن مےکرد . هروقت در خانه زیاد غذا پختہ🍵 مےشد حتــــما برای آن خانواده مےفرستاد. این ماجرا تا سالہا و تا زمان #شہـــادت ابراهیم ادامـــــه داشت 👏... #شهید_دلاور @ShahidMohammadHadizolfaghari
🌹 هر لحظه از عمر خویش را با تلاش همراه با اخلاص بگذرانید و از معاصی ، گناهان ، سستی ها و کم کاری ها دوری کنید . که جز همین چند صباح ، فرصتی برای جمع آوری توشه نیست و هر لحظه اش گذراست و دیگر جبران نخواهد شد. @ShahidMohammadHadizolfaghari
😂 دوستي داشتيم كه در رشتۀ رياضي تحصيل مي كرد. بعد از اين كه در جبهه مجروح شد، در حالي كه هنوز چند تركش در بدن داشت از او پرسيدم:«اگر به دانشگاه🏢 راه پيدا كني در چه رشته اي ادامۀ تحصيل📔 مي دهي؟» گفت:«تا الان حدود دو واحد كارورزي گذرانده ام (منظورش بازي با تركش ها بود😂) و چون آهن بدنم نياز به استخراج دارد، فكر مي كنم در رشتۀ مهندسي معدن درس بخوانم😂 @ShahidMohammadHadizolfaghari
#قسمتی_از_وصیت_نامه_شهید 🌹دنیا رنگ گناه دارد؛ دیگر نمی‌توانم زنده بمانم🌹 وصیت من به طلاب این است که اگر برای رضای خدا درس📔 می‌خوانند و هدف دارند بخوانند و اگر اینطور نیست نخوانند. چون می‌شود کار شیطانی👹 و شهریه امام را هم می‌گیرند؛ دیگر حرام درحرام می‌شود و مسئولیت دارد اگر می‌توانند درس بخوانند البته همه‌اش درس📔 نیست، عبودیت هم هست باید مقداری از وقت خود را صرف عبادت کنند چون طلبه‌ای باتقوا کم داریم اول تزکیه نفس بعد درس📔 ای داد از علم شیطانی. دنیا رنگ گناه دارد دیگر نمی‌توانم زنده بمانم. انشاءالله امام 🌺حسین(ع)🌺 و 🌺حضرت زهرا(س)🌺 و 🌺امام رضا(ع) 🌺در قبر می‌آیند. 19 بهمن ماه سال 1393 العبد الحقیر و المذنب الضعیف #محمدهادی_ذوالفقاری @ShahidMohammadHadizolfaghari
🌷اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ وَمُنِعَتِ السَّمآءُ، واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيک الْمُشْتَکى، وَعَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَالزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى، السَّاعَةَالسَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرينَ.🌷 @ShahidMohammadHadizolfaghari
#خاطره_از_شهید_امیرحاج_امینی🌹 🌺 سر مزار امیر نشسته بودم که یه جوون اومد و گفت : " شما با این #شهید نسبتی دارید ؟ " گفتم : " بله ، من برادرش هستم " گفت : " راستش من مسلمون نبودم بنا به دلایلی اما به زور مسلمون🌸 شدم ولی قلبا اسلام نیوردم ، تا اینکه یک روز اتفاقی عکس برادرتون رو دیدم ، حالت عجیبی بهم دست داد . انگار عکسش باهام حرف میزد با دیدنش عاشق🌷 اسلام شدم و قلبا ایمان آوردم. @ShahidMohammadHadizolfaghari
محمد: 🌷 🌷 ما براي حفظ اسلام 🌸 و قرآن و براي نشر عدل🌸 و فضيلت احقاق حقوق محرومان🌸 و احياي دستورات اسلام و🌸 ساختن مباني طريقت🌸 و آزادي قيام كرده ايم.🌸 @ShahidMohammadHadizolfaghari
🌷اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ وَمُنِعَتِ السَّمآءُ، واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيک الْمُشْتَکى، وَعَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَالزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى، السَّاعَةَالسَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرينَ.🌷 @ShahidMohammadHadizolfaghari
🌹 بعد از برطرف شدن مشکل مسکن در نجف🇮🇶، به سختی مشغول درس📖 خواندن شده بود. کتابهای📔 معارف و عرفانی را نیز مطالعه می کرد. هیچ مشغله ای به جز مطالعه📖 نداشت. هر روز ساعتها مشغول مباحثه با طلبه های عراقی🇮🇶 می شد. او در کنار درس📖 خواندن، برای طلبه ها صحبت می کرد و شرایط روز عراق و موقعیت آمریکا و دشمنی این کشور را با مسلمانان اشاره می کرد. حالا دیگر زبان عربی را به خوبی تکلم می کرد. خیلی از طلبه ها عاشق شده بودند. او با درآمد شخصی خودش بارها دوستان را به خانه🏠 خودش دعوت می کرد و برای آنها غذا درست می کرد. منزل🏠 محل رفت و آمد دوستان ایرانی نیز شده بود. در ایام اربعین، خانه را برای اسکان زائرین آماده می کرد و خودش مشغول پخت و پز و پذیرایی از زائران 🌹اباعبدالله الحسین (ع)🌹 می شد. برخی از دوستان عراقی🇮🇶 می گفتند: تو نمی ترسی که در این خانه بزرگ و قدیمی و ترسناک، تک و تنها زندگی می کنی؟ هم می گفت: اگر مثل من مدتها کنار خیابان خوابیده بودید قدر این خانه🏠 را می دانستید! بعد از آن، رفت و آمد با منازل🏡 دوستان طلبه اش بیشتر شد. در این رفت و آمدها متوجه شد که بیشتر دوستان طلبه، از خانواده های مستضعف نجف هستند. بسیاری از این خانواده ها در منازلی🏠 زندگی می کنند که از نیازهای اولیه محروم است. این خانه ها آب💧 لوله کشی نداشت. با اینکه آب💧 لوله کشی تا مقابل درب خانه آمده بود، اما آنها بضاعت مالی💴 برای لوله کشی نداشتند. این موضوع بسیار او را رنج می داد. برای همین به تهران🇮🇷 آمد و به سراغ دوستانش رفت. دستگاه های مربوط به لوله کشی را خرید و چند روزی در مغازه یکی از دوستانش ماند تا نحوه لوله کشی با لوله های جدید پلاستیکی را یاد بگیرد. هرچه لازم داشت را تهیه کرد و راهی نجف 🇮🇶شد. حالا صبح تا عصر در کلاس درس مشغول بود و بعداز ظهرها لوله تهیه می کرد و به خانه طلبه های نجف می رفت. از خود طلبه ها کمک می گرفت و منازل🏠 مردم مستضعف، ولی مومن نجف را لوله کشی آب می کرد. خستگی برای این جوان معنا نداشت. از صبح زود تا ظهر سرکلاس🏢 بود. بعد هم کمی غذا می خورد و سوار بر دوچرخه ای🚲 که تازه خریده بود راهی می شد و در خانه های مردم مشغول به کار می شد. برخی از دوستان نمی فهمیدند! یعنی نمی توانستند تصور کنند که یک طلبه که قرار است لباس روحانی بپوشد چرا این کارها را انجام می دهد؟! برخی فکر می کردند که لباس روحانیت یعنی آهسته قدم برداشتن و ذکر گفتن و دعا کردن و... برای همین به او ایراد می گرفتند. حتی برخی ها به اینکه او با دوچرخه🚲 به حوزه ی آید ایراد می گرفتند! اما آنها که با روحیات آشنا بودند می فهمیدند که او اسلام واقعی را شناخته. اعتقاد داشت که لباس روحانیت یعنی لباس خدمت به اسلام و مسلمین به هر نحو ممکن. با اینکه فقط دو سال از حضور در نجف🇮🇶 می گذشت اما دوستان زیادی پیدا کرده بود. برخی جوانان طلبه، که کاری جز مطالعه📖 و درس و بحث نداشتند، باتعجب به کارهای نگاه می کردند. او در هر کاری که وارد می شد به بهترین نحو عمل می کرد. کم کم خیلی ها فهمیدند که ، در کنار درس📖 مشغول لوله کشی آب برای خانه های مردم محروم شده. با این کار که بیشتر مخفیانه انجام می شد خدمت بزرگی با خانواده های طلاب می کرد. اخلاص و تقوا و ایمان اثر خود را گذاشته بود. او هرجا می رفت می خواست گمنام🌺 باشد. هیچگاه از خودش حرفی نمی زد. هرگز ندیدیم که به خاطر پول💵 کاری را انجام دهد. اما خدا محبت او را به دل همه انداخته بود. بعد از ، همه از اخلاص او می گفتند. چندین نفر را می شناختم که در تشییع شرکت کردند و می گفتند: ما مدیون این جوان هستیم و بعد به لوله کشی آب منزلشان اشاره می کردند. غیر از حوزه در هر جای دیگر هم که وارد می شد بهترین نظرات را ارائه می کرد. در مسائل امنیتی به خاطر تجربه بسیج و فتنه 88 بسیار مسلط بود. از طرفی دیدگاه های فرهنگی او به جهت تجربه فعالیت در مسجد🕌 بسیار موثر بود. شاید به همین خاطر بود که مسئولین حشدالشعبی به این طلبه ایرانی بسیار علاقه پیدا کردند. رفت و آمد با نیروهای مردمی زیاد شده بود. او به کار هنری و ساخت فیلم علاقه داشت و این روند را در بین نیروهای حشدالشعبی گسترش داد. @ShahidMohammadHadizolfaghari