#ارسالی_دوستان📩
خوبه که بدونیم...🙂
#شهدا
.
.
.
رسیده بودیم محل عشق کربلای ایران...
لحظه ورود کفش هامونو در آوردیم و با پای پتی روی خاک مقدس شلمچه قدم ورداشتیم.
ما و تعدادی از دخترا و دوستان جلوتر گروهی از بچه های دیگه بودیم.
یکی از دخترا های پشت سرمون به شهدا و شلمچه حرف های خوبی نمیزد. یه دفعه به دوستاش گفت : چیه اینجا همش خاکه حیوونا میان اینجا و رد میشن نگاه اینارو بدون کفش راه میرن.
دیگه صبرم لبریز شد برگشتم نگاه عمیقی بهش کردم و متوجه شد.
کمی جلوتر رفتیم رسیدیم به تانک های باقی مانده از زمان جنگ.
استادم رو دیدم که مسئول اُردو همون هم بود برگشتم و به ایشون گفتم: اینا دیگه شورشو در آوردن الان میرم براشون چخبره هرچی از دهنشون در میاد میگن اصلا چرا اومدن!
درجوب با لحن محکمی بهم گفتن :《#شهدا طلبیده ، تو کاری نداشته باش،شهدا حواسش هست》
پس هرجا میریم که شهدا آنجا بوده و هست و هنوز هست اگه از اونجا خوشمون نیومد سکوت کنیم چون شهدا زنده ان، میبینن و میشنون...
خودم اولین باری که به اروند کنار رفتم نمیدونستم کجاست و چطور جاییه
الان که فهمیدم چطور جایی بوده و هست
آرزوی هر روزم اینه که دوباره شهدا بطلبه و برم اونجا...
انشاالله همه ما یک روز به اینجور جاها بریم و عشق شهدا رو درک کنیم
نا گفته نماند
《اروند تنها گلزار شهدای آبی دنیاست》
#الهی_شهدا_گاهی_نگاهی
@ShahidMohammadHadizolfaghari
#زیارت_شهدا
🔺۱ سوره #قدر هدیه به شهید رسول خلیلی
شب #جمعه یادی کنیم از #شهدا🌹
🌱🌷🌱🌷🌱
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Shahidmohammadhadizolfaghari
#زیارت_شهدا
🔺۱ سوره #قدر هدیه به شهید حسین معز غلامی
شب #جمعه یادی کنیم از #شهدا🌹
🌱🌷🌱🌷🌱
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Shahidmohammadhadizolfaghari
#زیارت_شهدا
🔺۱ سوره #قدر هدیه به شهید محسن قوطاسلو
شب #جمعه یادی کنیم از #شهدا🌹
🌱🌷🌱🌷🌱
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Shahidmohammadhadizolfaghari
#زیارت_شهدا
🔺۱ سوره #قدر هدیه به شهید محمد کامران
شب #جمعه یادی کنیم از #شهدا🌹
🌱🌷🌱🌷🌱
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Shahidmohammadhadizolfaghari
#زیارت_شهدا
🔺۱ سوره #قدر هدیه به شهید محمد هادی ذوالفقاری
شب #جمعه یادی کنیم از #شهدا🌹
🌱🌷🌱🌷🌱
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Shahidmohammadhadizolfaghari
مسئول بسیج دانشآموزی مسجدصاحبالزمان(عج) به خاطرهای که از شهید دارد اشاره میکند و میگوید: «تابستان آن سال بهعنوان برنامه اختتامیه فعالیت بسیج دانشآموزی بچهها را برای #اردو به بهشت زهرا بردیم. محمدحسین برخلاف بقیه دوستانش با محیط بهشت زهرا(س) و #قطعه شهدا به خوبی آشنا بود. وقتی بر مزار شهدا حاضر میشدیم محمدحسین #زندگینامه آن شهید را برایمان تعریف میکرد. این کودک #۱۲ساله برخلاف بسیاری از افراد به خوبی با #شهدا آشنا بود.
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
@Maddahionlinمداحی آنلاین - شهدا بعد شما کاری نکردم - نریمانی.mp3
زمان:
حجم:
7.07M
⏯ #شور #حماسی #شهدا
🍃شهدا بعد شما کاری نکردم
🍃پسر فاطمه رو یاری نکردم
#سید_رضا_نریمانی 🎤
#پیشنهاد_دانلود 🔥
@ShahidMohammadHadiZolfaghari
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_هفتاد
#همه_جااز_شهدا
او از زمانی که در ایران بود، در کارهای هنری فعالیت داشت. تولید فیلم و عکس از برنامه های شهدا و ... از کارهای او بود.🎞
حالا همین برنامه ها را در غالب نیروهای مردمی عراق آغاز کرده بود. تهیه فیلم، خبر و عکس از نبردهای شجاعانه نیروهای مردمی.📽
هادی هرجا قدم می گذاشت از #شهدا می گفت. از ابراهیم هادی، از شهید دین شعاری و...🔉
او برای رزمندگان و فرماندهان حشدالشعبی از خاطرات شهیدان دفاع مقدس می گفت و آنها را با فرهنگ شهادت آشنا می کرد. آنها تشنه فرهنگ انقلابی بسیجیان ما شده بودند.☔️
@ShahidMohammadHadiZolfaghari ❤️
#سخن_یار 🌱
#شهدا،
اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا هستند✨
پیام آنها عشق و اطاعت است و وفاداری🍃🕊
#شهـودعشــق ✨♥️
@ShahidMohammadHadiZolfaghari 🦋
•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
#رمان_واقعے #بہسوےاو ✨ 🌹قسمت نهم بعد از معراج الشهدا رفتیم شلمچه. دیگه اینجا اوج خل و چل بازی ه
#رمان_واقعے
#بہسوےاو ✨
🌹قسمت دهم
😔فقط جیغ میزدم گریه میکردم. با همون لباس رفتم پایین و با گریه میگفتم : تو رو خدا من ببرید شلمچه
از صدای جیغ و داد من تمامی آقایون اومدن بیرون. آقای محمدی و حسینی هم بینشون بود
محمدی: خانم معروفی بازم میخواید #شهدا را مسخره کنید؟
- آقای محمدی تو رو خدا، تورو به همون #امام_زمان منو ببرید شلمچه.
+شلمچه دیگه تو برنامه ما نیست.
از شدت گریه و بی تابی هام سرم داشت گیج میرفت، بالاخره دلشون سوخت منو همراه با یه خانم و دوتا آقا بردن شلمچه. همونجا به شهدا قول دادم جوری باشم که اونا میخواند
🍃اونروز که کلا حالم بد بود. فردا صبحش ۱۵ نفرمون تو حال خودمون بودیم. روز دوم ما را بردن #طلائیه خودشون میگفتن یه حاج ابراهیم همت نامی اینجا شهید شدن.
💫یاد خوابم افتادم...
حاج ابراهیم، خدایا آینده من چی خواهدشد...
ادامه دارد...
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
✅اسامی بجز #شهیدهمت مستعار هست و روایت تمام #واقعی هست
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
#رمان_واقعے
#بہسوےاو ✨
🌹قسمت چهاردهم
در باز کردم دیدم زینب پشت دره. #حجاب و صورت بدون رنگ و روغنش خیلی به دلم نشست.
دستشو به طرفم دراز کرد وقتی دستمو گذاشتم تو دستش از روی صمیمیت فشار داد. تعارفش کردم بشینه
زینب: حنانه جان بیا بشین عزیزم بعد مدتها دیدمت تا باهم حرف بزنیم.
-برات شربت بیارم میام
+شربت؟؟؟ من روزه ام عزیزم
-روزه؟ روزه چیه ؟
+ هیچی عزیزم بیا بشین حنانه. ببین من از بابام و داییم هیچی یادم نیست، حالا از دایی بیشتر چون قبل از تولدم تو شلمچه مفقودالاثر میشن.
😔بابام که خودت میدونی مفقودالاثره.
حنانه ببین من نمیدونم بین تو #شهدا چه قول و قراری هست...
👌اما هنوز اشکا و التماساتو برای شلمچه رفتن جلوی چشممه که به مسئولا اصرار کردی تا بردنت. دوشب پیش داییم اومد به خوابم و گفت برو به دوستت حنانه بگو ما منتظر توئیم.
⚠️من مات و مبهوت به حرفای زینب گوش دادم.
+حنانه ببين الان ماه رمضونه، ماه مغفرت و رحمت چندشب دیگه شبهای قدره، بهترین زمانه که برگردی به آغوش خدا؛ اینم شماره من...منتظر تماست هستم.
🍃زینب که رفت گوشه ذهنم فعال شد، رفتم سر کمد لباسام. اون آخر کمد یه چیزی بهم میگفت من اینجام.
☺️دستمو بردم سمتش جنس لطیف اما مهربون چادرمو لمسش کردم.
🍃سه چهار روز بود کارم شده بود #چادر و بذارم جلوم و گریه کنم. بعد از سه چهار روز گریه شماره #زینب گرفتم.
-الو سلام زینب...
#ادامه_دارد...
✅روایت #حنانه واقعی هست اما نام ها وادرس ها مستعار هست بجز نام #شهیدهمت و خود #حنانه
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️