•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
﷽ #مردےدرآئینہ 💙 #قسمتسےوششم #رمانمعرفتے :) #قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱 بازے ترور مهم نبو
﷽
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتسےوهفتم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
نورا
توے اون شرايط سخت ... داشتم غير مستقيم بازجوييش مےڪردم ... و دنبال سرنخ بودم ...
فشار شديدے رو روے بند بند وجودم حس مےڪردم ... فشارے ڪہ بعضے از لحظات بہ سختے مےتونستم ڪنترلش ڪنم ... و فقط از يہ چيز مےترسيدم ... تنها سرنخے ڪہ مےتونست من رو بہ اون گروه تروريستے وصل ڪنہ رو با دست خودم بڪشم ... و اينڪہ اصلا دلم نمےخواست ... اون رو جلوے چشم دخترش با تير بزنم ...
ضربان قلبم بہ شدت بالا رفتہ بود ... ديگہ براے شمارش تعداد ضربہ ها ... فقط ڪافے بود ڪسے ڪنارم بايستہ ... از يہ قدمے هم مےتونست ضربات قلبم رو بشنوه ...
در اين بين ... دخترش با فاصلہ از من ... چيزے رو روے زمين انداخت ...
با وحشت تمام برگشتم پشت سرم ... و لحظہاے از زندگيم اتفاق افتاد ڪہ هرگز فراموش نمےڪنم ... اسلحہ توے غلاف گير ڪرد ...
درست لحظہاے ڪہ با وحشت تمام مےخواستم اون رو بيرون بڪشم ... گير ڪرد ... بہ ڪجا؟ ... نمےدونم ...
ڪسے متوجہ من نشد ... آقاے ساندرز دويد سمتش و اون رو بلند ڪرد ... با ليوان آب خورده بود زمين ... دستش با تڪہهاے شڪستہ لیوان، زخمے شده بود ... زخم ڪوچیڪے بود ... اما دنيل در بين گريہهاے اون، با دقت بہ زخم نگاه ڪرد ... مےترسيد شيشہ توے دست بچہ رفتہ باشہ ...
اون نگران دخترش بود ... و من با تمام وجود مےلرزيدم ... دست و پام هر دو مےلرزيد ... من هرگز سمت يہ بچہ شليڪ نڪرده بودم ... يہ دختر بچہ ڪوچيڪ ...
حالم بہ حدے خراب شده بود ڪہ حد نداشت ... بہ زحمت چند قدم تا مبل برداشتم و نشستم ... سرم رو بين دست هام گرفتہ بودم ... و صورتم بين انگشت هام مخفے شده بود ... انگشت هايے ڪہ در ڪمتر از يڪ لحظہ، نزديڪ بود مغز اون بچہ رو هدف بگيره ...
هيچڪسے متوجہ من نبود ... و من نمےدونستم بايد از چہ چيزے متشڪر باشم ...
سرم رو ڪہ بالا آوردم ... همسرش اومده بود ... با يہ لباس بلند ... و روسرے بلندے ڪہ عربے بستہ بود ...
نورا گريہ مےڪرد ... و مادرش محڪم اون رو در آغوش گرفتہ بود ...
ڪہ ناگهان ... روسرے؟ ...
مادر ساندرز، روسرے نداشت ... مادر ساندرز مسلمان نبود... چطور ممڪنہ؟ ...
توے تمام فيلم هاے مستند از افغانستان ... من، زن هاے مسلمان رو ديده بودم ... اونها حق خروج از منزل رو نداشتد ... بدون همراهے یڪ مرد، حق حاضر شدن در برابر مردهاے غريبہ رو نداشتن ... و از همہ مهمتر ... اگر چنين ڪارهايے رو انجام مےدادن ... معلوم نبود چہ سرنوشتے در انتظار اونهاست ... وقتے با خودشون چنين رفتارے داشتند اون وقت ...
مادر دنيل ساندرز مسلمان نبود اما هنوز زنده بود ... چطور چنين چيزے ممڪن بود؟ ... شايد اون نفر بعدے بود ڪہ بايد ڪشتہ مےشد ...
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
﷽
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتسےوهشتم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
عیسے پسر مریم
بلند شدم و رفتم سمت در ... حالم اصلا خوب نبود ... تحمل اون همہ فشار عصبے داشت داغونم مےڪرد ...
دنيل ساندرز ڪہ متوجہ شد با سرعت بہ سمت من اومد...
- متاسفم ڪارآگاه ... وسط صحبت يهو چنين اتفاقے افتاد ... عذرمےخوام ڪہ مجبور شدم براے چند دقيقہ ترڪ تون ڪنم ...
نمےتونستم بمونم ... حالم هر لحظہ داشت بدتر مےشد ... دوباره ناخودآگاه نگاهم برگشت روے همسر و مادرش ... و بچہاے ڪہ هنوز داشت توے بغلش مادر ... خودش لوس مےڪرد ... و اون با آرامش اشڪهاے دخترش رو پاڪ مےڪرد ...
فشار شديدے از درون داشت وجودم رو از هم مےپاشيد ... فشارے ڪہ بہ زحمت ڪنترلش مےڪردم ...
- ببخشيد آقاے ساندرز ... اين سوال شايد بہ پرونده ربطے نداشتہ باشہ ... اما مےخواستم بدونم شما چند سالہ مسلمان شديد؟ ...
- حدودا 7 سال ...
- و مادرتون؟ ...
نگاهش با محبت چرخيد روے مادرش ...
- مادرم ڪاتوليڪ معتقديه ... هر چند تغيير مذهب من رو پذيرفتہ اما علاقہ و باور اون بہ مسيح ... بيشتر از علاقہ و باورش بہ پسر خودشہ ...
پس از اتمام جملہاش، چند لحظہ بهش خیره شدم ...
- اين موضوع ناراحتتون نمےڪنہ؟ ...
هر چند چشم هاش درد داشت ... اما خنديد ... لبخندے ڪہ تمام چهره اش رو پر ڪرد ...
- عيسے مسيح، پيامبرے بود ڪہ وجود خودش معجزه مستقيم خدا بود ... خوشحالم فرزند زنے هستم ڪہ پيامبر خدا رو بيشتر از پسر خودش دوست داره ...
بدون اينڪہ حتے لحظہاے بيشتر بايستم از اونجا خارج شدم ... اگر القاعده بود توے اين 7 سال حتما بلايے سر مادرش مےآورد ... اون هم زنے ڪہ مريض بود و مرگش مےتونست خيلے طبيعے جلوه ڪنہ ...
هنوز چند قدم بيشتر از اون خونہ دور نشده بود ... ڪنار در ماشين ...
ديگہ نتونستم اون فشار رو ڪنترل ڪنم ... تمام محتويات معده ام برگشت توے دهنم ...
تمام شب ... هر بار چشمم رو مےبستم ... ڪابووس رهام نمےڪرد ... ڪابووسے ڪہ توش ... يہ دختر بچہ رو جلوے چشم پدرش با تير مےزدم ...
اون شب ... از شدت فشار ... سہ مرتبہ حالم بهم خورد ... ديگہ چيزے توے معده ام باقے نمونده بود ... اما باز هم آروم نمےگرفت ...
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
•••••
دیده آلوده ، دل آلوده ، نفس آلوده ، آه
جز تو امیدےبراےبنده ےمعیوب نیست
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
7.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جمعه_های_انتظار 🥀
غم دوری تو شده داغے...
چه فراقے...💔
نداره کسی از تو سراغے...
چه فراقے... 💔
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
#حدیث🌺☔️
امام سجاد علیه السلام
دعای مؤمن از سه حالت خارج نیست:
یا برایش ذخیره میگردد، یا در دنیا برآورده میشود🌱
یا بلایی را که میخواهد به او برسد دفع میکند😍❤️
بحارالانوار جلد هفتادو پنج
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
#سخن_یار 🍃
وقتی شما از این و آن طعنه میخورید
و لاجرم به گوشه اتاق پناه میبرید
و با عکسهای ما سخن میگویید
و اشڪ میریزید...💔
به خدا قسم این جا کربلا میشود
و برای هر یڪ از غمهایِ دلتان
این جا تمام شهیدان زار میزنند..😭
- شهید سیدمجتبی علمدار
+چهحرفیامیدبخشترازاینرفقا!؟ 😭😭 هوامونو دارن شک نکنید!!
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
#سردار_دلمـ 🕊❤️
تو رسیدی به آرزوی خودت
چه کند این جهان تباهی را؟😔💔
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
1.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تلنگرانه 💡
خدایا چرا من؟😣
این سوالیه که خیلیامون
تو سختیها میپرسیم...
جواب از زبان قهرمان مسابقات ویمبلدون🏸
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️