پیام رهبر انقلاب درپی ترور دانشمند هستهای و دفاعی شهید محسن فخریزاده
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پی ترور دانشمند هستهای و دفاعی شهید، دکتر محسن فخریزاده پیامی صادر کردند.
متن پیام به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
دانشمند برجسته و ممتاز هستهئی و دفاعی کشور جناب آقای محسن فخریزاده به دست مزدوران جنایتکار و شقاوتپیشه به شهادت رسید. این عنصر علمی کمنظیر جان عزیز و گرانبها را به خاطر تلاشهای علمی بزرگ و ماندگار خود، در راه خدا مبذول داشت و مقام والای شهادت، پاداش الهی اوست. دو موضوع مهم را همهی دستاندرکاران باید به جِدّ در دستور کار قرار دهند، نخست پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن، و دیگر پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همهی بخشهائی که وی بدانها اشتغال داشت. اینجانب به خاندان مکرم او و به جامعهی علمی کشور و به همکاران و شاگردان او در بخشهای گوناگون، شهادت او را تبریک و فقدان او را تسلیت میگویم و علو درجات او را از خداوند مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۸ آذرماه ۹۹
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
3.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آقا_اِبراهیم 🙃
•••
شهادت داسـتان مـاندگـاری آنانیـست
ڪه فهمیدند دنیا جاۍ ماندن نیست..!
#شهـودعشــق ✨♥️
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
9.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#چراغراه ✨
حسین قمی ها
در آسمان ها مشهورند
آنانی که دنیا جای ماندنشان نیست
نامیرا ترین افرادنداما پروای نام ندارند
ودر کهف گمنامی خویش آرام گرفتهاند.
#شهید_مرتضی_حسین_پور 🌺
این شهید فرمانده شهید حججی بودند و تو یک عملیات شهید شدند. ولی خییییییلییییی گمنام هستند😞
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
تو ایام شهادت اهلبیت
اشک و روضه اش برقرار بود
کمی گل به سر و پیرهنش میمالید و واقعا از ته دل برای اهلبیت گریه و عزاداری میکرد🍃💔
یه شخصیت جذاب داشت🙃
نمیدونم چیکار میکرد ولی جوونای زیادی رو جذب هیئت علمدار حسین میکرد🍃
همیشه میگفت اومدن به مجالس اهلبیت
نه به همته نه به قسمت،
به دعوته!
خود مادر سادات باید دعوت کنه✨♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
﷽ #مردےدرآئینہ 💙 #قسمتشصتوششم #رمانمعرفتے :) #قلمشہیدسیدطاهاایمانے🌱 صحنہهاے ڪریہ دو ر
﷽
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتشصتوهفتم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
بدهڪار
حالش ڪہ بهتر شد پرونده رو گذاشتم جلوش ...
- شماره حساب ها و شماره تلفن هاے ساندرز توشہ ... مےخوام ريز گردش هاے ماليش رو بررسے ڪنے ... از چہ حساب هايے پول وارد حساب شون ميشہ ... هم خودش و هم زنش ... نہ فقط حساب واريز ڪننده ...
رديابے ڪن ببين حساب هاے مبدا ڪجاست؟ ... مےخوام بدونم پولے ڪہ وارد حسابش ميشہ چند دست چرخيده ... نفرات قبلے چہ افرادے بودن ...
پولے ڪہ بہ حسابش مياد واريزش از خارج ڪشوره يا نہ؟ ... اگہ هست ڪدوم ڪشور یا ڪشورها؟ ... و آيا اونم بہ حساب ڪسے پول واريز ڪرده يا نہ؟ ...
همين طور ڪہ توے زيرزمين، پشت ميز L شڪلش و سيستم هاش نشستہ بود ... پرونده رو يڪم بالا و پايين ڪرد ... و بہ پشتے صندليش تڪیہ داد ...
- همين؟ ... فڪر نمےڪنے دويست دلار واسہ همچين ڪارے یڪم زياده؟ ...
بدون توجہ بہ طعنہ اش، خنديدم و ابروم رو با حالت معنادارے انداختم بالا ...
- ڪے گفتہ فقط در همين حده؟ ... قبل از اينڪہ بررسے گردش هاے مالے رو شروع ڪنے ... اول بايد گوشے و ايميلش رو هڪ ڪنے ... مےخوام تڪتڪ تماس ها و پيام هاش رو ببينم ... و مستقيم حرف هاشون رو بشونم ...
پرونده رو بست و حل داد طرفم ...
- من نيستم ... از اين پرونده بوے خوبے نمياد ... اگہ بهش مشڪوڪے اطلاع بده ... مےدونے اگہ گير بيوفتيم چہ بلايے سرمون ميارن؟ ...
رفتم سمت ميز و پرونده رو برداشتم ... دوباره گذاشتم جلوش ...
- تو فقط هڪ رو انجام بده ... و همہ چيز رو وصل ڪن بہ لب تاپ خودم ... هر اتفاقے افتاد من اسمے از تو وسط نميارم ... بہ خاطر ڪشور و مردمت اين ڪار رو بڪن ...
چهره اش شديد برزخ شده بود ... نہ مےتونست عقب بڪشہ ... نہ جرات وسط اومدن رو داشت ...
دستش رو حائل صورتش ڪرد و وزنش رو انداخت روے اونها ... و من تہ دلم بهش التماس مےڪردم قبول ڪنہ ... اگہ عقب مےڪشيد و جا مےزد نمےدونستم ديگہ سراغ ڪے مےتونم برم ... بايد ڪلے مےگشتم و احتمال اينڪہ بتونم يہ نفر با توانايے اون پيدا ڪنم ڪہ قابل اعتماد باشہ ڪم بود ... اون هم بدون اينڪہ توجہ واحد تحقيقات داخلے رو بہ خودم جلب ڪنم ... ڪہ چرا بدون اطلاع مقامات بالاتر، وارد چنين ڪارهايے شدم ...
بالاخره سڪوت سنگين بين ما تموم شد ... چرخيد از سمت ديگہ ميز، لب تاپ من رو برداشت ...
- مےتونم ڪارے ڪنم اطلاعات تماسش بياد روے سيستمت ... ولے واسہ هڪ ڪردن اطلاعات بانڪے و رديابے شون ... اونم توے اين حجم وسيع سيستم تو بہ درد نمےخوره ... بايد با سيستم خودم انجام بدم ...
مشخص بود بدجور نگران شده ... حق داشت ... اگہ با يہ گروه تروريستے سر و كار داشتيم و اونها زودتر سر حساب مےشدن ... شايد نمےتونستم از جون اون دفاع ڪنم ... خودم هم بدم نمےاومد يہ گزارش رد ڪنم و بڪشم ڪنار ... تخصص من توے اين زمينہ ها نبود ... اما مےترسيدم اون بےگناه باشہ ... و من يہ احمق ڪہ زندگي اون و خانواده اش رو با یہ شڪ پوچ از بين مےبره ...
- نگران نباش ... من نمےخوام دست بہ اطلاعاتش ببرے ... فقط مےخوام توے سيستم بانڪے رخنہ ڪنے و گردش ها رو ڪامل چڪ ڪنے ... فقط ڪافیہ اين بار يڪم محتاط تر عمل ڪنے ... همين ...
شماها دفعہ قبل هم از خودتون ردے نذاشتہ بوديد ... اگہ اون طرف، قاتل اجير نمےڪرد عمرا ڪسے بہ اين زودے متوجہ مےشد چے شده ...
يڪم با دست پيشونيش رو خاروند ... معلوم بود بدجور عصبے شده ... براے چند لحظہ با خودم گفتم ... الانہ ڪہ عقب بڪشہ و بزنہ زير همہ چيز ... نگاهش رو برگردوند روے من ...
- باشہ ... اما يادت نره تا گردن بہ من بدهڪار شدے ...
با شنيدن اين جملہ لبخند رضايت صورتم رو پر ڪرد ... هر چند التهاب عجيبے وجودم رو فراگرفتہ بود ...
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
﷽
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتشصتوهشتم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
ماموریت 24 ساعتہ
فردا صبح اول وقت صداے زنگ در بلند شد ... هنوز گيج خواب بودم ڪہ با زنگ دوم بہ خودم اومدم ... در رو ڪہ باز ڪردم مايڪل بود ...
- هنوز هوا ڪامل روشن نشده ...
سرش رو انداخت پايين و همين طورے اومد تو ...
- مےدونم ...
و رفت نشست روے ڪاناپہ ...
در رو بستم ... چشم هام يڪے در ميون باز مےشد ... يڪے رو ڪہ باز مےڪردم دومے بےاختيار بستہ مےشد ...
- گوشيش رو هڪ ڪردم ... فقط يہ مشڪلے هست ... براے اینڪہ بتونے حرف هاش رو گوش ڪنے بايد از يہ فاصلہ اے دورتر نشے ...
روے مبل يہ نفره ولو شدم ... اونقدر گيج خواب بودم ڪہ مغزم حرف هاش رو پردازش نمےڪرد ...
- اگہ هنوز گيجے مےتونم ببرمت دوش آب يخ بگيرے ...
چشم هام رو باز ڪردم ... خنده انتقام جويانہاے صورتش رو پر ڪرده بود ... ناخودآگاه از حالتش خنده ام گرفت ...
- اتفاقا تو ترڪم ...
- بستگے داره توے ترڪ چے باشے ... اين چشم هاے سرخ، سرخ خواب نيست ...
از جا بلند شدم و رفتم سمت دستشويے ...
- نمےتونستم بخوابم ... مجبور شدم قرص بخورم ...
شير رو باز ڪردم و سرم رو گرفتم زير آب سرد ... حرڪت سرما رو از روے پوست تا داخل مغزم حس مےڪردم ... سرم رو ڪہ آوردم بالا، توے در ايستاده بود ... حولہ رو از آویز بغل در برداشت و پرت ڪرد سمتم ... چهره اش نگران بود ...
- چے شده؟ ...
- منم ديشب از شدت نگرانے خوابم نمےبرد ... مےخواے بيخيال بشيم؟ ...
خنده تلخے صورتم رو پر ڪرد و خيلے زود همون هم يخ زد ... حولہ رو انداختم روے سرم و شروع ڪردم بہ خشڪ ڪردن سر و صورتم ... و از در رفتم بيرون ...
- مشڪل من نگرانے نيست ... من سال هاست اينطوريم ... جديدا بدتر هم شده ...
بےخوابےها و ڪابووس هاے هر شب من ... یہ داستان قديمے داشت ... از ترس و نگرانے نبود ...
عذاب وجدان مثل خوره روحم رو مےخورد و آرامش رو ازم گرفتہ بود ... اوايل تحملش راحت تر بود ... اما بعد از يہ مدت و سر و ڪار داشتن با اون همہ جنايت و جنازه ... ديگہ ڪنترلش از دستم در رفت ... بعد از ماجراے نورا ساندرز هم ...
من ديگہ یہ آدم از دست رفتہ بودم ... يہ آدمے ڪہ مثل ساعت شنے داشت بہ آخر مےرسيد ...
شيوه ڪار رو ڪامل بهم ياد داد و قرار شد اولين روز رو همراهم بياد ...
توے ماشين اجاره اے، ڪنار من نشستہ بود ڪہ ساندرز از خونہ اش اومد بيرون ... نمےتونستم با مال خودم همہ جا دنبالش راه بيوفتم ... اون ماشين من رو مےشناخت ...
بالاخره اولين روز تعقيب و مراقبت شروع شد ...
چند ساعت بعد، مايڪل برگشت خونہ اش تا هڪ اطلاعات اون رو شروع ڪنہ ... و حالا فقط من بودم و دنيل ... و يہ ماموريت 24 ساعتہ ...
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
در سالروز شهادتت
همسنگرت را هم ترور کردند... 💔🕊
|ملت ما از ترور نمیترسد!
ملت ما شهادت را فوز عظیم میداند|🍃
#شهیدشهریاری🍂 #شهید_محسن_فخری_زاده 🥀
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️