eitaa logo
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ•
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
166 فایل
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ• - إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ . - به خاطر بهشت عاشق شهادت نباش ! به خاطر قرب الهـی، رسیدن به خدا عاشق شهادت باش '! کپی ؟ صدقه‌جاریست . خادم کانال : @oohhaoo .
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهادت شهادت مرگ #تاجرانه است؛این روغن ریخته را نذر امام زاده کردن است. 🔺 #حضرت‌آقا 🌹🥀🌹 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 @Shahidmohammadhadizolfaghari
#سخن_شهدا ▪️اگر دو چیز را رعایت بکنی، خدا #شهادت را نصیبت می‌کند. یکی #پر‌تلاش باش و دوم #مخلص! این دوتا را درست انجام بدهی خدا شهادت را هم نصیبت می‌کند. 🔺شهید #حسن_باقری 🌹🥀🌹 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 @Shahidmohammadhadizolfaghari
#شهید_قدیر_سرلک تاریخ تولد ⬅️ ۱۳ شهریور ۶۳  محل تولد ⬅️ تهران  تاریخ شهادت ⬅️ ۱۳ آبان ۹۴ محل شهادت ⬅️ حلب، سوریه مزار شهید ⬅️ گلزار شهدای پاکدشت ▪️شهید قدیر سرلک رزمنده بسیجی که به صورت داوطلبانه برای اجرای عملیات مستشاری به منظور دفاع از حرم حضرت زینب(س) و مبارزه با گروهک‌های تروریستی به سوریه رفته بود، به شهادت رسید. ستوان یکم پاسدار، #قدیر_سرلک سال‌ها به عنوان #فرمانده گردان امام حسین(ع) سپاه ناحیه شهید محلاتی مشغول خدمت بود. او در جریان مأموریت مستشاری که در سوریه حاضر شده بود، در روز ۱۳ آبان بر اثر اصابت موشک به خودرویشان همراه با شهید روح الله قربانی در منطقه حلب به #شهادت رسیدند. #سالروز_شهادت 🌹🥀🌹 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 @Shahidmohammadhadizolfaghari
#پســرکــ_فـلـافـل_فــروش ▪️فصل2⃣1⃣ #بازار هادی بعد از دورانی که در #فلافل فروشی کار می کرد، با معرفی یکی از دوستانش راهی #بازار شد. در حجره یکی از #آهن_فروشان پامنار کار می کرد. او در مدت کوتاهی توانایی خود را نشان داد. #صاحبکار او از هادی خیلی خوشش آمد. خیلی به او #اعتماد داشت. هنوز مدت کوتاهی نگذشته بود که مسئول کارهای مالی شد. چک ها و حساب های مالی صاحبکار خودش را وصول می کرد. اینقدر به هادی #اعتماد داشتند که چک های سنگین و مبالغ بالا را در اختیار او قرار می دادند. هادی عصرها بعد از پایان کار، سوار موتور خودش می شد و با موتور کار می کرد. درآمد خوبی در آن دوران داشت و هزینه زیادی نداشت. از همان ایام بود که با درآمد خودش، گره از مشکلات بسیاری از دوستان و آشنایان باز کرد. به بسیاری از رفقا #قرض داده بود. بعضی ها پول او را پس می دادند و بعضی ها هم بعد از #شهادت هادی ... من از هادی #چهار سال بزرگتر بودم. وقتی که هادی حسابی در بازار جا باز کرد، من در #سربازی بودم. دوران خدمت من که تمام شد، هادی مرا به همان مغازه ای برد که خودش کار می کرد. [۱] 🌹🥀🌹 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 @Shahidmohammadhadizolfaghari
#پســرکــ_فـلـافـل_فــروش ▪️فصل4⃣1⃣ #فدایی_رهبر همینطور که هادی به سمت درب #دانشگاه می دوید یکباره آماج سنگ ها قرار گرفت. من از دور او را #نگاه می کردم. می دانستم که هادی بدن ورزیده ای دارد و از هیچ چیزی هم نمی ترسد. اما آنجا شرایط بسیار پیچیده بود. همین که به درب دانشگاه نزدیک شد یک #پاره‌آجر، محکم به صورت هادی و زیر چشم او اصابت کرد. من دیدم که هادی یکدفعه سر جای خودش ایستاد. می خواست حرکت کند اما نتوانست! خواست برگردد اما روی زمین افتاد! دوباره بلند شد و دور خودش چرخید و باز روی زمین #افتاد. از شدت #ضربه ای که به صورتش خورد، نمی توانست روی پا بایستد. سریع به سمت او دویدم. هر طور بود در زیر بارانی از سنگ و چوب هادی را به #عقب آوردم. خیلی درد می کشید، اما ناله نمی کرد. زخم بزرگی روی #صورتش ایجاد شده و تمام صورت و لباسش غرق #خون بود. هادی آنچنان دردی داشت که با آن همه صبر، اما باز به خود می پیچید و در حال #بی‌هوش شدن بود. سریع او را به بیمارستان منتقل کردیم. چند روزی در یکی از #بیمارستان های خصوصی تهران بستری بود. آنجا حرفی از فتنه و اتفاقی که برایش افتاده نزد. آن ضربه آن قدر #محکم بود که بخش هایی از صورت هادی، چندین روز بی حس بود. شدت این ضربه باعث شد که گونه او #شکافته شد و تا زمان #شهادت، وقتی هادی #لبخند می زد، جای این زخم بر صورت او قابل مشاهده بود. [۳] 🌹🥀🌹 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 @Shahidmohammadhadizolfaghari
#دلنویس_شبانه |💔|به مرگ داخل بستر نمی‌شود دل بست خدا کند که #شهادت به داد ما برسد... 🌹🥀🌹 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 @Shahidmohammadhadizolfaghari
#درِ_باغِ_شهادت_باز_باز_است‌...|💔| ▪️بسیجی #۱۹ ساله، #محمد_مهدی_رضوان فرزند بابک از بسیجیان یگان امام حسن مجتبی(ع) بود. او در ۱۶ آبان ماه ۱۳۹۸ در گشت اطلاعاتی ـ عملیاتی بود که در منطقه #شوش تهران مورد سوء قصد قرار گرفت. او از ناحیه #سر دچار آسیب شده و به #کما رفت و نهایتاً بعد از گذشت سه روز در روز ۱۹ آبان ماه ۱۳۹۸ در بیمارستان #سینا به #شهادت رسید. #شهید_محمد‌مهدی_رضوان #شهادتت_مبارک #شهادت_قسمت_ما_می‌شد_ای‌_کاش 🌹🥀🌹 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 @Shahidmohammadhadizolfaghari
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری #شهدا_شرمنده_ایم #لبیک_یا_زینب #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #شهادت #یا_زهرا 🦋💫بازار💫🦋 مهدي ذوالفقاري (برادر شهيد) هادي بعد از دوراني كه در فلافل فروشي كار ميكرد، با معرفي يكي از دوستانش راهي بازار شد. در حجره ي يكي از آهن فروشان پامنار كار را آغاز كرد. او در مدت كوتاهي توانايي خود را نشان داد. صاحبكار او از هادي خيلي خوشش آمد. خيلي به او اعتماد پيدا كرد. هنوز مدت كوتاهي نگذشته بود كه مسئول كارهاي مالي شد. چك ها و حساب هاي مالي صاحبكار خودش را وصول ميكرد. آنها آنقدر به هادي اعتماد داشتند كه چك هاي سنگين و مبالغ بالا را در اختيار او قرار ميدادند. كار هادي در بازار هر روز از صبح تا عصر ادامه داشت. هادي عصرها، بعد از پايان كار، سوار موتور خودش ميشد و با موتور كار ميكرد. التماس دعای فرج✋💚
پنجشنبه است میخوانم نه برای " تــو " برای " خـــودم " که جاماندم از ...💔 @ShahidMohammadHadizolfaghari
1.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_شهدا ◾ کلیپ کوتاه دعای #شهادت حاج قاسم سلیمانی #حاج_قاسم #سردار_دلها 🥀🍁🥀🍁🥀 @ShahidMohammadHadizolfaghari