#دلنوشته_های_شما ❤️
عطر یاس در کوچه پس کوچه های دلم پیچیده؛فقط به خاطر تولد تو😍
آخه امروز از بهترین روزهای زندگی من حساب میشه برای همین شادم
امروز میشی سی و یک ساله آقا☺😉
باعث دلخوشیه که تولدت تو دهه ی فجره❤
دیشب و امروز کلی ذوق کردم☺
همیشه خواهرهای کوچیکتر برای برادرجان بزرگ خیلی ذوق دارن
از سه سال پیش که شدی داداشی
کنارم بودی؛راهنماییم کردی😍؛تشویقم کردی😃؛بهم هدیه دادی🎁؛ دعوام کردی😢 مواظبم بودی وووووووو خیلی چیزای دیگه
منم لحظه به لحظه که پسرک فلافل فروش رو میخوندم کنارت بودم لحظه به لحظه ی درس خوندنم با هم مباحثه میکردیم😌
شبای جمعه که میرفتی کربلا...چه غوغایی بود تو دلت واسه پرواز
خودت شاهد بودی خیلی وقتا دوستام منو به خاطر تو مسخره میکردن منم حسابی دلم می شکست بعدشم با چسب مهربونی و لبخند میومدی قلبمو ترمیم میکردی😄
تو این کارا مهارت داری ها😊😉
حالا هم بعد این همه مدتی که گذشته هنوز کنارمی هوامو داری
هنوزم وقتی زیر بارون میرم قطره های درشت که میریزه رو پیشونیم میخندم و میخندی مثل همین الان که داره بارون میاددددد😃
داداشی خیلی ذوق دارم که کنارمی
قول میدم هدفهاتو فراموش نکنم قول میدم محکم و محکم تر از همیشه پشت ولایت فقیه باشم نمیذارم آقا تنها بمونه خیالت راحت
با اینکه هستی کنارم ولی بازم دلم برات تنگ میشه
تو فوق العاده ای😊😊
زود برگرد منتظریم🍃❤
۱۳/۱۱/۱۳۹۸ یکشنبه ی دلبری😍
#حضرتنعـمالرفیـق
@ShahidMohammadHadizolfaghari
#دلنوشته_های_شما ✨
چقدر زندگی بعد از حضور یک شهید زبباتر میشود!
چقدر متفاوت میشود همه چیز
قدرتی مضاعف را در کنار خود و حتی در وجود خویش حس میکنی
اصلا حالت یک جورهایی بهتر است!
⚛اینها وقتی حس میشوند که رفاقت حقیقی باشد!
باید آنقدر رابطه دلت با رفیق شهیدت یا برادرشهیدت قوی باشد تا انوار برکتش را در زندگی ات ببینی.
⚛شهید که می آید خیلی چیزها را با خودش می آورد و خیلی چیزها را هم می بَرد!
⚛مثلا خوبی، عشق، زیبایی و برکت را می آورد. بدی را می بَرد، میل به انجام گناه را از دل میگیرد و اجازه نمیدهد به سادگی عزت نفست را به پای گناه خرد کنی!
⚛شهید دل را عاشق میکند! آری عاشق!آن هم چه عشقی! عشق به خدا.
⚛و وقتی دل عاشق شد اصل ماجرا از اینجا شروع میشود!
پروردگارا یاریمان کن از رهپویان حقیقی مسیر سعادت باشیم و ما را مستحق این نعمت والا بدان.
#حضرتنعـمالرفیـق
@ShahidMohammadHadizolfaghari
#دلنوشته_های_شما ✨
#تولد_پسرک فلافل فروش :-|💚
امروز را برای آمدنت آدم ها که
هیچ انگار خدا هم زمین را آماده کرده است ؛
تمام شکوفه ها گویی در این روزهای سرد لبخندمیزنند...
خدایم خوب می داند که توچقدر عزیزی ...تولدت مبارک ای عزیز خدایم❤️❤️❤️
ای که لبخند تو عالم را به تماشا بنشیند🌺
تو همان لبخند عزیزی که برجانها می نشیند 🌺
آری همه دانند که در محفل عشق کلامت بر دل نشیند 🌺
هم محمد بودی برایم هم هادی شدی در مسیر راهم🌺
چه بهتر باشد ای خدا که شود این عزیزت ره نمایم🌺
تولد یه عزیز امروز این رو از لبخند آسمون فهمیدم🌼🌼🌼
شهید عزیزم_داداش مهربونم
تولد💚ت_مبار❤️ک.
#حضرتنعـمالرفیـق
#حضرتنعـمالرفیـق
#خاطره_آشنایی_باشهید ✨
سلام
هادی دلم
میخوام از این جا بگم
که دلم. فقط هوای کربلا رو میخواست با کوچک. ترین نوحه و حرفی از امام حسین اشکام جاری میشد
پس از کلی سختی که تا 19 سالگی کشیده بودم
این تنها چیزی بود که آرومم میکرد
با کلی استرس و دغدغه بالاخره گذرنامه م رسید به دستم
من. من
باورم نمیشد
دارم تو قبرستان وادی السلام قدم میزنم
تعداد افرادکاروانمون زیاد بود
داشتیم تو شلوغی مسیرو رو میرفتیم
که پسر جوانی وسط راه. وایساده بود زائرا رو دعوت میکرد
که قبر شهیدی رو ببینند
به یکی از دوستام گفتم بریم قبر شهید و ببینیم
گفت باشه بریم
ولی یه دفعه یکی از بچه های کاروان صدا زد یه کم سریع تر بیاید توقفم نکنید
منم بی خیال شدم
یه کیلو متری رفتیم جلو تر که گفتن اینجا استراحت کنیم
همین جور که میخواستم بشینم یادم افتاد به قبر شهید
دلم طاقت نیاورد از صاحب کاروان اجازه گرفتم.
برگشتم عقب
وقتی رسیدم و چند قدمی با مزار شهید فاصله داشتم
فقط و فقط اشکام میومد پایین
حاج آقایی داشت از خاطرت شهید حرف میزد:
داداش هادی گفته بود
من چهر ه ام شبیه شهدا نیست قیافه ام به شهدا نمیبره
ولی عزیزم. دیدی شهید شدی
سالروز تولدت
من که خیلی بی لیاقتم
ولی بازم شما. دعام. کنید
از مزار شهید چیزی به من رسید
که
همون چیزی بود که تو. سفرم. دنبالش بودم
هادی دلم. باش...
#حضرتنعـمالرفیـق
سلام
من حاجت گرفته ازاین شهیدبزرگوارهستم.
اربعین امسال پسرم روکه شباهتی زیادی ازلحاظ روحی واخلاقی به آقاهادی دارن به جای خودم فرستادم وادی السلام تاحاجت منوبگیره!
آقاسیدعلیرضا پسرمه. خیلی دلم میخوادکه مثل آقاهادی باتقوابشه وبه قول خودش شهید✨
من ارادت خاصی به این جوان دارم.
خیلی وقتهاکه شرایطی برای گناهی مثل غیبت ویاشوخی های بی موردپیش میادیادتقوای این جوان مییفتم واستغفارمیکنم. 📿
چادرمشکی که سرم میکنم حالابرام باارزش بودحالا خیلی باارزش ترشده ودلبستگیم به دنیا ومادیات خیلی کمتر
با اندکی ویرایش شیوه نگارش😉
#خاطره_آشنایی_باشهید ❤️
سلام رفیق شهید من هادی ذوالفقاری هست
اولین جلسه ای که برا شهدا رفتم این شهید عزیز بود کتاب پسرک فلافل فروش رو پایگاه بسیج بهمون دادن کتاب رو خوندم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و وقتی برا امتحان اون کتاب رفتم حس عجیبی از این شهید بهم دست داد
و با ورود این شهید به زندگیم برکات زیادی از دیگر شهدا به دست آوردم.
#حضرتنعـمالرفیـق
#حضرتنعـمالرفیـق
#خاطره_آشنایی_باشهید 😍
🥀یافاطمه الزهرا🥀:
سلام
خیلی دلم میخواست این دو ماجرا رو بزارم کانال هرچند که خادمم هستم ولی خب وقت نمیشد تا الان که دیگه واجبه از کرامت شهید ذوالفقاری بگم
یه روز رفتم کتابخونه بهم پیشنهاد شد که کتاب #پسرک_فلافل_فروش رو بخون.
ما گرفتیم و خوندیم خیلی پیشم قشنگ بود😍
بیشتر از مظلومیت محمدهادی دلم گرفت واقعا ایشون مظلوم هستند😔
از اون به بعد هرکی بهم میگفت دوستت کیه میگفتم #محمدهادی_ذوالفقاری😍
خلاصه تا اینکه سال ۹۷ قسمت شد برای اولین بار پیاده روی اربعین برم کربلا (ان شاءالله روزیتون)
چون قبلا کتاب ایشون خونده بودم میدونستم نجف هستند، خیلی دلم میخواست مزار ایشون رو زیارت کنم✨
........ ولی خیلی شلوغ بود😔
بعد از زیارت مرقد مولاعلی(ع) راهی کربلا شدیم و ما از مسیری رفتیم که مزار شهید جلومون بود ولی خب من نمیدونستم🤭
وقتی حرکت کردیم خیلی دلم شکست گفتم هادی منو دعوت نکردی😭💔
خانواده میدونستند که من دلم میخواد ایشون رو زیارت کنم و دیگه راه افتادیم و منم کاملا ناامید بودم😞
تا اینکه برادرم گفت: اونا عکس هادی ذوالفقاریه
خدایا چشمم به عکسش افتاد بی اختیار خدا شاهده بی اختیار رفتم طرف عکس داداشم کیفم گرفت گفت کجا؟ به کسی نگفتیم! کجا میری؟
من دیگه نمیتونستم تحمل کنم دویدم سر مزارش خدایا من کی رو زیارت کردم😢
رسیدم سر مزار دیگه نمیتونستم خودمو کنترل کنم زدم زیر گریه😭
تا حالا جلو نامحرم گریه نکرده بودم خیلی ازش تشکر کردم خیلی واقعا روحم تازه شد.☺️
اونجا بود خادمین شهید بهم پرچسب دادن عکس شهید روش بود.
اصلا دلم نمیخواست ازش جدا بشم💔
همه هم سفرام اومدن زیارت شهید و با ایشون آشنا شدند✨
#ادامه_دارد
•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
#حضرتنعـمالرفیـق #خاطره_آشنایی_باشهید 😍 🥀یافاطمه الزهرا🥀: سلام خیلی دلم میخواست این دو ماجرا رو
#خاطره_آشنایی_باشهید✨
🥀یافاطمه الزهرا🥀:
سال ۹۸ بود احتمال اینکه کربلا برم خیلی ضعیف بود ولی خب به لطف امام حسین و مادرسادات راهی شدیم😍
چون کاروانی بودیم اول رفتیم کربلا من روز اخر به حاج آقا(رئیس کاروان) گفتم من رفتم نجف منو ببرید سر مزار #شهید_ذوالفقاری ایشونم گفتن چشم
خلاصه
رفتیم نجف ۲روز اونجا بودیم روز اخری شب جمعه میشد ما عصرش رفتیم مزار رئیس علی دلواری
من بودم و سه نفر از دوستان و حاج آقا خیابون خییلی خلوت بود خیلی (سفر بنده روزای اخر محرم بود و دیگه جز زائران اربعین بودیم)
خلاصه جاده خیلی خلوت بود و من واقعا نمیدونستم مزار ایشون چقدر با ما فاصله داره چون سال ۹۷ خیلی شلوغ بود اصلا نمیشد تشخیص داد چقدر فاصله هست🤭
اول رفتیم مزار رئیس علی دلواری بعد گفتم حاج آقا بریم سرمزار شهید گفتن چقدر فاصله داریم میدونی اصلا درست اومدیم گفتم بله درسته.
ولی راستش اصلا نمیدونستم چقدر فاصله دارم 🤫
ایشونم قبول کردن در وادی السلام حرکت کردیم هیچکی هم نبود جاده خیلی خلوت بود😢
خلاصه خیلی دلشوره داشتم 😰
حاج آقا میگفت نه یه وقت گم بشیم دوستان هم همین میگفتن دیگه واقعا خجالت میکشیدم 😶
باز ناامید شدم دم غروب هم بود نزدیک اذان دیگه واقعا دلم شکست💔
زیر لب میخوندم
👈🏻گلی گم کرده ام می جویم او را به هر گل میرسم می بویم او را👉🏻
خداشاهده به ثانیه هم نرسید اصلا به مصرع بعدی هم نرسیدم...
وای خدا هادی ما خودشو نشون داد و ماه رویت شد😍
(داشت صدام میزد بیا بیا من اینجا هستم😢)
گفتم حاج آقا اونجاس گفت کو کو گفتم اوناا
خدایا نمیدونم چرا هروقت هادی رو میدیدم کنترلم رو از دست میدادم لیلای خودم رو پیدا کردم و دویدم طرفش واقعا ایشون دوبار منو دعوت کردن سرمزارشون در کمال ناامیدی ✨💔
ایشون غریب هستند😔
دوستان ازشون حاجت طلب کنید واسطه قرارش بدید بخدا حاجت روا میشید✨❤️
التماس دعای فرج🤲🏻
یاعلی✋🏻
#حضرتنعـمالرفیـق
#خاطره_آشنایی_باشهید❤️
✨
با شهدا ارتباط داشتم اما محمد هادی را نمیشناختم.
دوستانم محمد هادی را به من معرفی کردند😇
کتاب را گرفتم و مشغول خواندن شدم چند فصل از کتاب می گذاشت و من مشغول دیدن عکس ها بالای صفحه بودم... 👀
با خودم گفتم: این بنده خدا همچین قیافه هم نداشته خوشگل نبوده...
تو همین فکرا بودم که ناگهان به صفحه ای رسیدم که #محمد_هادی گفته بود: من قیافه آنچنانی ندارم اگه شهید بشم کسی دوستم نداره😕
کسی برام پستر نمیزنه😶
دیگه دست خودم نبود اشکام بی اختیار میریختند... 😭
دلم آتیش گرفت از حرف خودم🔥
شرمنده اش شدم... 😞
من حالا محمد هادی را از ته قلبم دوست دارم❤️
#حضرتنعـمالرفیـق
#دلنوشته_های_شما✨
محمدهادی دوست شهیدم یادته سالهای اول آشناییمون روز تولدت برات کیک پختم و آوردم ،به نیابتت بیشتر اوقات حرم عبدالعظیم بودم سعی کردم مثل خودت زندگی کنم چرا که هدفت و برنامه هات....خیلی شبیه اعتقادات و اهداف من بود دوستت داشتم چون واقعا دوست داشتنی بودی خنده هات ،سادگیت...
محمدهادی تنهام نزار کنارم باش تا که اشتباه نرم، غر نزنم، خالصانه برای خدا کار انجام بدم، امام زمانم رو فراموشم نکنم و رضایتشون بدست بیارم، تقوا و یقین رو توی خودم تقویت کنم....
محمدهادی جان دوستت دارم❤🌹
دلتنگتم..😭
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
من بلد نیستم بهتراز این بنویسم حرفهای دلم رو که از روز تولدش توی دلم رو به زبون آوردم.💔✨
#حضرتنعـمالرفیـق📩
ممنون از همراهیتون🌸
اجرتون با شهدا ان شاء الله 🌹
@ShahidMohammadHadizolfaghari
#دلنوشته_های_شما 🌟
گاهی که به خودم نگاه میکنم
میبینم ، هیچ ندارم که شبیه "تو" باشد.
نه اخلاصت
نه اخلاقت
نه رفتارت
نه حرف هایت
نه...
نه....
نه....
و اینجاست که مینشینم جلوی آینه نگاهت و می گریم....
آری همان گریه های خستگی همیشگی....
همان هایی که شبیه گریه های خودت هست...!
معلوم است که فهمیده ای حالم خوب نیست....
مثل کبوتری شده ام که در قفس زندانی شده و حال این دنیا مرا همچون قفسی در بر گرفته.
خسته ام...
در سالروز شهادتت خستگان راهت را دریاب....
#حضرتنعـمالرفیـق
ممنون از همراهی و حمایتتون🌸
اجرتون با شهدا ان شاء الله 🌹
@ShahidMohammadHadizolfaghari
#دلنوشته_های_شما ✨
برادر جانم سلام
دلم تنگ است
روز هاست که گم شده ام در کوچه پس کوچه های دنیا
فراموشت کرده بودم که هستی
بیا وپیدایم کن
دلم گیر کرده در این سیم خاردارها،نَفس،نَفَسَم راگرفته
بغض دار کرده گلویم را
گناهانم بر دوشم سنگینی می کنند ،
بیا ونجاتم بده
بیاوپیدایم کن من گمشده را...
نارفیقی کرده ام ...
بیا وباز مردانگیت را نشانم بده ...
😔😔😔
#حضرتنعـمالرفیـق 📩
ممنون از همراهیتون🌸
اجرتون با شهدا ان شاء الله 🌹
@ShahidMohammadHadizolfaghari