eitaa logo
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ•
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
166 فایل
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ• - إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ . - به خاطر بهشت عاشق شهادت نباش ! به خاطر قرب الهـی، رسیدن به خدا عاشق شهادت باش '! کپی ؟ صدقه‌جاریست . خادم کانال : @oohhaoo .
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاهی کوتاه به زندگینامه... 📖 🕊 روز جمعه ماه محرم سال 1336 در يكي از محله‌هاي مستضعف نشين اصفهان به نام «كوي كلم» خانواده با ايمان خرازي مفتخر به قدوم سربازي از عاشقان اباعبدالله (ع) گشت. هوش و ادب، زينت بخش دوران كودكي او بود و در همان ايام همراه پدر به نماز جماعت و مجالس ديني راه يافت و به تحصيل علوم در مدرسه‌اي كه معلمان آنجا افرادي متعهد بودند، پرداخت. اكثر اوقات پس از تكاليف مدرسه به مسجد محله به نام مسجد «سيد» رفته با صداي پرطنينش اذان و تكبير مي‌گفت. حسين در دوران فراگيري دانش كلاسيك لحظه‌اي از آموزش مسايل ديني غافل نبوده و در آغاز دوران نوجواني گرايش زيادي به مطالعه خبرها و كتب اسلامي‌ و انقلابي داشت و به تدريج با امور سياسي نيز آشنا شد. او پس از فراگیری مقدمات علوم دینی در خانه، دیپلم طبیعی‌اش را از دبیرستان نمونه اصفهان (شبانه) در ۱۳۵۵ش اخذ کرد و در دانشگاه شیراز پذیرفته شد، اما به علت مشکلات مالی، از ادامه تحصیل بازماند. خرازی در همان سال، در پادگان قوچان به خدمت نظام وظیفه مشغول شد. سپس به مدت شش ماه، برای مقابله با جبهه آزادی‌بخش ظفار به عمان اعزام شد و با اوج‌گیری انقلاب اسلامی به انقلابیون پیوست. پس از آغاز جنگ عراق با ایران (۱۳۵۹۱۳۶۷ش)، او با کمک نیروهای خود، در حاشیه رودخانه کارون، نخستین خط دفاعی منطقه، معروف به خط شیر، را احداث کرد. این ابتکار موفقیت‌آمیز سبب شد که هدایت عملیات در منطقه خوزستان از نیمه دوم بهمن ۱۳۵۹ به عهده خرازی گذاشته شود. خرازی پس از عملیات طریق‌القدس، تیپ‌ امام حسین(ع) را تشکیل داد و فرماندهی آن را به عهده گرفت. این تیپ در عملیات فتح‌المبین، پس از شناسایی بخش وسیعی از مناطق اشغالی، وارد عمل شد، اما با افزایش‌ فشار نیروهای عراقی در حلقه محاصره قرار گرفت. خرازی در این عملیات مجروح شد. پس از عملیات فتح‌المبین، او تیپ امام حسین(ع) را به لشکر ارتقا داد و همچنان فرمانده آن بود. او در مقام فرماندهی لشکر ۱۴امام حسین، در عملیات‌های مختلف حضور داشت و چند ‌بار مجروح شد. وی در عملیات خیبر یک دست خود را از دست داد. حسین خرازی در ۸ اسفند ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی کربلای ۵ به شهادت رسید. @ShahidMohammadHadizolfaghari
عموی شهید محمد خانی شهید حسین محمد خانی فرزند علی محمد در سال1346 در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود و در اردیبهشت ماه سال 62 در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش به مقام والای شهادت نائل گردید. 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
مختصری از زندگینامه 🍃 تولد : 12 فروردين 1334 شهرضا تحصيلات : فوق ديپلم مسؤليت : فرماندة لشكر 27 محمدرسول الله( ص ) شهادت : 17 اسفند 1362 جزيرة مجنون مزار: اصفهان شهرضا ✨در مسير زندگی✨ محمد ابراهيم همت در دوازدهم فروردين سال 1334 در شهرضا به دنیا آمد . در همان شهر ، كودكي و نوجوانيش را با تحصيل گذراند و در سال 1352 ديپلم گرفت و در همان سال هم وارد دانشسراي عالي اصفهان شد . با مدرك فوق ديپلم به خدمت سربازي رفت ؛ اما او را سرپرست آشپزخانه كردند . فرصت خوبي براي او فراهم آمده بود تا با افكارانقلابي و ديني آشنا شود و با برخي از انقلابيون ارتباط برقرار كند. سربازيش كه تمام شد ، به شهرضا بازگشت و معلم روستا شد . گوشه و كنار ، حرفهاي نيش دار او به گوش حكومت رسيد و خبر اخطار ساواك در پروند ة تازه گشوده اش ، ثبت گرديد . پايش كه به شهر قم باز شد و با علما نشست و برخاست كرد ، ديگر فقط يك معلم نبود ؛ بلكه در مساجد و محافل خصوصي هم سخنراني مي كرد و همين ، ساواك را به تعقيب او كشاند . محمد ابراهيم ، از شهرضا فرار كرد ؛ فيروزآباد فارس ، ياسوج ، دوگنبدان و اهواز گريزگاه هاي او بود . 👇🏻 @ShahidMohammadHadizolfaghari
سلام عليكم✋🏻 رفقای قدیم ممنون از حمایت و همراهیتون🌹 رفقای جدید خیلی خوش اومدین😊 بزارید هشتگ های پر کاربرد کانال رو بهتون بگم 🤗 اول برنامه های قسمتیمون😌 کتاب شهید: تمام شده✖️ براے مطالعه ے پےدےاف کتاب👇🏻 وصیتنامه شهید: مستند ٨ قسمتی شهید : کانال‌نهج‌البلاغه‌مون 🦋 @ganj_pedari مهدی شناسی: رمان تمام شده : ✨ و رمان معرفتی هشتگ های پر کاربرد: 🍃 💝 (کلام شهدا) 🌙 💞 (آیہ گرافے) 📚 😅 🦋(داستان های شهدا) 🎀(معرفی شهدا) 💔 📲 🎈 💞 (دلنوشته و شعر) 💓 (قسمت هاےکوتاه زندگے) 🔥 (اکثرا مداحی) 🦋 ❤️ 💡 ✨ ♥️ (سخنان شهید آوینی ) 💌 😍 ❤️ 💚 💔 💛 🥀 🌙 و از همه مهم تر 😊 برای دلنوشته های بنده و 📝 براے صحبت هایے که معمولا برخی شب ها داریـم...🙃 منتظر نظراتتون هستیم ✍🏻 @sarbazezeynab_313 پاسخ هاتون و لینک ناشناس در 👇🏻 👇🏻👇🏻 @sokhani
🍃 سردار 💠نام و نام خانوادگی: عبدالحسین برونسی 💠نام پدر: حسینعلی 💠تاریخ ولادت:سال1321/06/03 مشهدتربت حیدریه 💠شهادت: 1363/12/23 (عملیات بدر) 💠نحوه شهادت: اصابت ترکش خمپاره بر بدن شهید/پیکر مطهر بازنگشت قسمتی از شهید: گر بدانم با خون من حتی یک دختر حجاب خود را رعایت میکند حاضرم صدها بار کشته شوم 🕊 @ShahidMohammadHadiZolfaghari
✨ 🔰 که حضرت زهرا به او قول شهادت داد 🔰 💠روایتی بسیار خواندنی🌹 🎙 راوی: شاید جزو معدود افرادی بودیم که تا آخرین دقایق شهادت شهید برونسی در کنار ایشون بوديم خب ایشون آدمی نبود که فلسفه خونده باشه عرفان خونده باشه فقه وتفسیرو اصول..اینا باشه نبود یه آدم عالیه خاکی ..بنا , کارگر یک مقدار طلبگی خونده بود حکمت بود در برونسی معرف بود ولو تحصیلات و مدرک نبود .ولی حکمت داشت قرآن که میخوند حقیقتامیخوند ایمان داشت و مکاشفاتی که داشت که سه چهارنمومنش رو همون زمان جنگ شنیدم که قبل از ایشون گفت : اونجا که به من قول داده که من می شم و تو بچه های دیگه مشهور بود که گفته : اگه من تو این عملیات نشم تو مسلمونی خودم شک می کنم. 🕊 ـــــــــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــــــــــ @ShahidMohammadHadiZolfaghari
🍃 تاریخ ولادت: 1336 محل تولد: کاشان تحصیلات: دیپلم سال شهادت: اسفند 1363 عملیات: بدر محل شهادت: شرق دجله نحوه شهادت : اصابت ترکش خمپاره آخرین مسوولیت : فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله ( ص )   قسمتی از وصیتنامه شهید کریمی : همیشه با توکل به خدا و توجه به ائمه معصومین ( ع ) و اطاعت از دستورات رهبر عزیز و عالیقدرمان بر دشمنان بتازید تا آنها را از صفحه روزگار بردارید و هیچ وقت بر پیروزیهایتان مغرور نشوید. خطاب به خانواده و امت حزب الله: ... ( در شهادتم ) صبر را پیشه خود کنید. صبر به معنای تسلیم شدن در مقابل باطل و ناحق نیست، بلکه استواری و ایستادگی در برابر ناملایمات، سختیها و گرفتاریها، همچنین مبارزه سرسخت با مشکلات زندگی، مبارزه با هوای نفس و اجرای کلیه دستورات امام است. 🕊 با یک صلوات مهمانشان کنید 📿 @ShahidMohammadHadiZolfaghari
✨ حسین انصاریان می‌گوید: توی یکی از مجالس دعا و مداحی ام برای رزمندگان، متوجه ناآرامی و بی قراری یکی از بسیجی‌ها شدم… بعد از دعا سراغ فرمانده لشکر را گرفتم. می‌خواستم راجع به آن جوان ازش بپرسم، اما انتظار نداشتم همان جوان را به عنوان فرمانده لشکر به من معرفی کنند. 🕊 نثار روح پاک ایشان صلوات 📿 @ShahidMohammadHadiZolfaghari
✨ یک روز گرم تابستان ، شهید مهندس (مهدی باکری ) – فرمانده دلاور لشکر 31 عاشورا – از محور به قرا رگاه بازگشت . یکی از بچه ها که تشنگی مفرط او را دید ، یک کمپوت گیلاس خنک برای ایشان باز کرد ، مهدی قدری آن را در دست گرفت و به نزدیک دهان برد ، که ناگهان چهره اش تغییر کرد و پرسید : ( امروز به بچه های بسیجی هم کمپوت داده اید ؟ ) جواب دادند : نه ، جزء جیره امروز نبوده . مهدی با ناراحتی پرسید : پس چرا این کمپوت را برای من باز کردید ؟ گفتند : دیدیم شما خیلی خسته و تشنه اید و گفتیم کی بخورد بهتر از شما . مهدی این حرف ها را شنید ، با خشم پاسخ داد : ( از من بهتر ، بچه های بسیجی اند که بی هیچ چشمداشتی می جنگند و جان می دهند ) . به او گفتند : حالا باز کرده ایم ، بخورید و به خودتان این قدر سخت نگیرید . مهدی با صدای گرفته ای به آن برادر پاسخ داد : (خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی !) 🕊 @ShahidMohammadHadiZolfaghari
🌹 تاریخ تولد:1359 محل تولد: ایران - مازندران - لاهیجان تاریخ شهادت: 1394/11/21 محل شهادت: سوریه طول مدت حیات: 35 سال مزار شهید: گلزارشهدای سادات لاهیجان 🔹مادر شهید: به جرات می‌توانم قسم بخورم که از زمان رسیدن به سن تکلیف، نماز قضا ندارد.❌ از ۱۳ سالگی روزه می‌گرفت و ماه‌های رجب، شعبان و رمضان را با روزه گرفتن به هم وصل می‌کرد. وقتی به او می‌گفتم چرا آنقدر روزه می‌گیری؟» می‌گفت: «لحظه به لحظه زندگی را به خدا بدهکار هستیم.» 🔸شهید از زمان عقد درباره شهادت خود و ضعیت کاریشان می گفتند و حتی دست نوشته هایی را به هم همسر خود دادند و همیشه تاکید می کردند که به ماندن من عادت نکنید. 💢وی دو مرتبه به سوریه رفت. بار اول بر اثر اصابت ترکش به دستش مجروح شد و در دومین اعزام به آرزویش رسید. 🌷🌷🌷🌷 @ShahidMohammadHadiZolfaghari
✨ برشی از وصیت نامه ، شهید مدافع حرم احسان میرسیار🌹 ای مردم بیدار شوید که وقت تنگ است و آن روزی که ما با پرونده اعمال خود روبرو شویم نزدیک است  ای انسانها جنگی دوباره رخ داده است  جنگی بس خطرناک تر از جنگ نظامی  در جنگ دیروز ما خمپاره ها ،موشکها، هواپیماها ، تانکها و گلوله ها دیده میشدند اما در جنگ امروز انها نامرئی هستند و قدرت تخریب آنها چندین برابر شده .  .... 🌹🌸 🦋🦋🦋🦋 @ShahidMohammadHadiZolfaghari
🕊 🍁 حتما طی سال‌های گذشته نام‌ شهید علی خلیلی را شنیده‌اید. پسر محجوبی که درد آنقدر بر پیکر نحیفش تاخته بود که روزهای آخر ادای کلمات هم برایش سخت شده بود. اما تمام این دردهای علی از یک شب تابستانی (25 تیر سال 90) شروع می‌شود. نیمه‌شعبان است و ساعت 12 شب را نشان می‌دهد. علی 19 ساله قرار است دو نفر از دوستانش‌را به خاک سفید ببرد. چند قدم آن طرف‌تر دو خانم در حلقه ارازل و اوباش گرفتار شده‌اند و می‌خواهند به زور آن دو را سوار خودرو کنند. دوستان علی سن و سالشان کم است؛ جلو نمی‌روند. اما علی بسیجی است طاقت نگاه آلوده به ناموس را ندارد. جلو می‌رود تا به آن اوباش تذکر دهد. تذکرش افاقه که نمی‌کند، هیچ؛ آنها ناگهان با علی گلاویز می‌شوند و چاقویی که معلوم نبود تا آن دقیقه کجا بوده است بر گلوی علی جوان فرود می‌آید و شاهرگش را می‌درد. اوباش فرار می‌کنند و علی با همان حال نیم‌ساعتی را روی زمین می‌ماند. بالاخره او را با یک خودرو به بیمارستان می‌رسانند، اما حال وخیم علی باعث می‌شود 26 بیمارستان از پذیرش او امتناع کنند. عقربه‌های ساعت نزدیک اذان صبح است که بالاخره علی را در یکی از بیمارستان‌های تهران عمل می‌کنند. 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️