#وصیت_شهید
🌹
🌹
🌹
🌺بسم رب الشهدا و الصدیقین🌺
سلام عرض میکنم خدمت تمام مردم ایران
سلام میکنم به رهبر کبیر انقلاب و
سلام عرض میکنم به خانواده عزیزم
امیدوارم بعد از #شهادتم ناراحتی نداشته باشید و از شما خواهش میکنم بعد از مرگم خوشحال باشید
که در راه اسلام و شیعیان به #شهادت رسیدم.
صحبتم با حضرت #امام _خامنه ای ,آقا جان گر صد بار دگر متولد شوم برای اسلام و مسلمین جان میدهم
واز رهبر انقلاب و بنیاد شهدا و سپاه پاسداران و همین طوربسیج خواهشمند هستم که بعد از به شهادت رسیدن من ,هوای خانواده ام را داشته باشید.
والسلام و علیکم و الرحمة الله و برکاته
وصیت نامه ی اصلی من دست دوست عزیزم حاج مسعود می باشد.
رقیه جان
🌸بر سینه میزنم که مبادا درون آن 🌸
🌸غیر رقیه خانه کند عشق دیگری🌸
@ShahidMohammadHadizolfaghari
#نحوه_شهادت_محمد_هادی_ذوالفقاری
#روایتی_تلخ
🌹
🌹
🌹
🌹
شکست های پی در پی، باعث شده بود که توان نظامی داعش کم شود. آنها در چنین مواقعی به سراغ نیروهای انتحاری رفته و یا اینکه خود را در میان زنان و کودکان مخفی می کنند.
آن روز هم نیروهای مردمی، بلافاصله با خودروهای🚗 مختلف به سوی مناطق درگیری اعزام شده و با پشتیبانی سلاح های سنگین مشغول پیشروی و پاکسازی مناطق مختلف بودند.
نزدیک ظهر روز یکشنبه 26 بهمن 1393 بود که #هادی به همراه دیگر دوستان و فرماندهان عملیاتی، پس از ساعتی🕑 جنگ و گریز، به روستای مکیشفیه در بیست کیلومتری سامراء وارد شدند. ساختمان🏢 کوچکی وجود داشته که بیست نفر از نیروهای عراقی🇮🇶 به همراه #هادی به داخل آن رفته تا هم استراحت کنند و هم برای ادامه کار تصمیم بگیرند.
بقیه نیروها👨✈️ نیز در اطراف روستا حالت تدافعی داشته و شرایط دشمن را تحت نظر داشتند. درگیری ها نیز به طور پراکنده ادامه داشت.
هنوز چند دقیقه ای نگذشت که یک بولدوزر🚜 از سمت بیرون روستا به سمت سنگرهای نیروهای مردمی حرکت کرد. بدنه این بولدوزر با ورق های آهن پوشیده شده و حالت ضدگلوله پیدا کرده بود.
به محض اینکه از اولین سنگر عبور کرد نیروها فریاد زدند: انتحاری، انتحاری، مواظب باشید...
درست حدس زده بودند. این خودرو برای عملیات انتحاری🔥 آماده شده بود. چند نفر از نیروهای مردمی با شلیک آرپی جی قصد انفجار💥 بولدوزر را داشتند. برخی می خواستند راننده را بزنند اما هیچکدام ممکن نشد! حتی گلوله آرپی جی روی بدنه آن اثر نداشت.
یکی از رزمندگان که مجروح شده و در مسیر بولدوزر 🚜قرار داشت می گوید: این خودرو به سمت ما آمد و ما از مسیرش فاصله گرفتیم، بلافاصله فهمیدیم که این بولدوزر انتحاری🔥 است! هر چه تیراندازی کردیم بی فایده بود.
فاصله ما با #هادی_ذوالفقاری و دیگر دوستان زیاد بود. یکباره حدس زدیم که خودرو به سمت آنها می رود. هرچه که داد و فریاد کردیم، صدایمان به گوش آنها نرسید. صدای بولدوزر و گلوله ها مانع از رسیدن صدای ما می شد.
#هادی و دوستانی که در آنجا جمع شده بودند، متوجه صدای ما نشدند. لحظاتی بعد صدای انفجاری آمد که زمین و زمان را لرزاند! صدها کیلو مواد منفجره، برای لحظاتی آسمان را سیاه 🌑کرد.
وقتی به سراغ آن ساختمان رفتیم با یک مخروبه🏚 کوچک مواجه شدیم! انفجار به قدری عظیم بود که پیکرهای شهدا نیز قادر به شناسایی نبود.
خبر #شهادت بهترین دوستانمان را شنیدیم. جنگ است دیگر، روزی #شهادت دارد و روزی پیروزی، البته برای انسان مومن، #شهادت هم پیروزی است.
روز بعد خبر رسید که #هادی ذوالفقاری مفقود شده و پیکری از او به جانمانده. همه ناراحت بودند. نمی دانستیم چه کنیم. لذا به دوستان ایرانی هادی هم خبر رسید که هادی #مفقودالجسد شده.
خبر به ایران رسید. برخی از دوستان گفتند: از نمونه خون مادر هادی برای آزمایش DNA استفاده شود تا بلکه قسمتی از پیکر هادی مشخص گردد.
نیروهای عراقی 🇮🇶بسیار ناراحت بودند. لب خندان و چهره دوست داشتنی این طلبه رزمنده هیچگاه از ذهن ما پاک نمی شد.
پس از مدتی اعلام شد که با شناسایی برخی پیکرها فقط شش نفر از جمله هادی مفقود شدهاند. از هادی هم فقط لاشه دوربین عکاسی اش باقی مانده بود.
تا اینکه خبر دادند پیکر #شهیدی با چنین مشخصات از اطراف روستا کشف و به بغداد منتقل شده. سیدکاظم الجابری که مشخصات را شنید بلافاصله گفت احتمالاً هادی است خودش به بغداد رفت و او را شناسایی کرد.
در اصل پیکر #هادی ذوالفقاری بر اثر انفجار پرت شده بود. یک نفر درحال عبور از معرکه پیکر او را میبیند و پلاک را برای اطلاع خبر شهادت برمیدارد. بدن #شهید بیپلاک آنجا میماند. تا اینکه او را به بغداد انتقال میدهند.
(عکس محل #شهادت شهید هادی ذوالفقاری👇👇👇👇)
@ShahidMohammadHadizolfaghari
#خاطره_گوتاه
#شهید_سیدصادق_شفیعی
🌹
#شهید صادق شفیعی فرمانده تیپ ادوات لشکر بیست و پنج کربلا
همیشه در خصوص مهم بودن لحظه #شهادت برای هم رزم هایش صحبت میکرد .
میگفت :" آن دنیا خواهند پرسید هنگام شهادت در چه حالی بودید ؟"
ایشان هنگامی که وضو گرفته بودند و برای اقامه نماز آماده شده بودند ، خمپاره ای مقابلش به زمین نشست ...
او با وضو و لبخند رضایت بر لب و روز عید غدیر در جزیره مینو به دیدار مولایش🌷 شتافت.. 🌺
@ShahidMohammadHadizolfaghari
#خاطره_از_شهید_ذوالفقاری
#_سیدروح_الله_میرصانع
#هادی سه بار برای مبارزه با داعش راهی منطقه سامراء شد. او با نیروهای👨✈️ حشدالشعبی همکاری نزدیکی داشت. دفعه اول حدود بیست روز طول کشید و کسی خبر نداشت.
چند بار به او زنگ☎️ زدم اما حرف خاصی نمی زد. نمی گفت که کجا رفته، تا اینکه برگشت و تعریف کرد که در مناطق نبرد با داعش مشغول مبارزه بوده.
بار دوم زمان کمتری را در مناطق درگیری بود. وقتی به نجف🕌 برگشت به منزل ما آمد. خیلی خوشحال شدم. به #هادی گفتم: چه خبر؟ توی اون مناطق چیکار می کنی؟!
#هادی می گفت: خدا ما رو برای جهاد آفریده، باید جلوی این آدم های از #خدا🕋 بی خبر بایستیم.
بعد یاد ماجرایی افتاد و گفت: این دفعه نزدیک بود #شهید بشم، اما #خدا🕋 نخواست!
باتعجب پرسیدم: چطور؟!
#هادی گفت: توی سامراء مشغول درگیری بودیم. نیروهای انتحاری داعش قصد داشتند با فریب نیروهای👨✈️ ما خودشان را به محدوده حرم🕌 برسانند.
در یکی از روزهای درگیری، یکی از نیروهای داعش خودش را تا نزدیک حرم🕌 رساند اما یکباره لو رفت!
چند نفر به دنبال او رفتند و این نیروی انتحاری🔥 وارد یک ساختمان شد. ما محاصره اش کردیم. من سریع به دنبال او وارد ساختمان شدم.
آن نیروی داعشی موضع گرفته بود و مرتب شلیک می کرد. اما در واقع محاصره بود اگر از پشت دیوار بیرون می آمد به درک واصل می شد. بعد از چند دقیقه گلوله های من تمام شد و آرام از ساختمان🏢 بیرون آمدم.
یکی از دوستان من وارد ساختمان🏢 شد و من بیرون ایستادم.
چند دقیقه بعد دوست من داد زد: خشاب برسون ... خشاب را برداشتم و آماده شدم که وارد ساختمان شوم. یکباره صدای مهیب انفجار🔥 من را به گوشه ای پرت کرد.
عامل انتحاری🔥 داعش که فهمیده بود نیروهای ما گلوله ندارد از مخفیگاه خودش بیرون آمد و خودش را به نیروهای ما رساند و بلافاصله خودش را منفجر کرد ...
چند لحظه بعد وارد ساختمان شدم. من فقط چند ثانیه با #شهادت فاصله داشتم. زنده ماندن من خیلی عجیب بود. دیوارهای داخل ساختمان🏢 خراب شده و خون شهدای ما به در و دیوار پاشیده بود. پیکرهای پاره پاره #شهدا همه جا ریخته بود...😔😭😭😭
@ShahidMohammadHadizolfaghari
#خاطره_گوتاه
#شهید_ابراهیم_هادی
🌹
دوران دبیـــرستان بود،
#ابراهیم عصر ها در بازار مشغول به کـــار بود.
برای خودش درآمــد💰 داشت،
متوجہ شد یکےاز همســایہ ها مشکل مالے شدیدے دارد.
آنها علیرغم از دست دادن مــرد خانواده،
کسےرا برای تامین هزینہ ها نداشتند.
ابراهیم به کسے چیــــزے نگفت .
هرماه وقتے حقوق💵 مےگرفت بیشتر هزینہ ی ان خانواده را تامیــــن مےکرد .
هروقت در خانه زیاد غذا پختہ🍵 مےشد حتــــما برای آن خانواده مےفرستاد.
این ماجرا تا سالہا و تا زمان #شہـــادت
ابراهیم ادامـــــه داشت 👏...
#شهید_دلاور
@ShahidMohammadHadizolfaghari