eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
4.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
525 ویدیو
20 فایل
📌 آخرین ماموریت بسیجی شهادت است |🗓|تاسیس کانال↵ ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ { یک‌هفتہ‌بعدازانتشارکلیپ‌شهادت‌} |💛|خادم‌↵ @Seyed_fz |📖|محفل‌قرآنی↵ https://eitaa.com/joinchat/2943090802C8e98ae06c6 |📚|محفل‌چلہ‌ها↵ https://eitaa.com/joinchat/843055297C91379d9a73
مشاهده در ایتا
دانلود
💔😔 +و اما تو در نبودنت هم؛ بسیار بوده‌‌ای .. .!]↻⌛ ♥️ @ShahidMostafaSadrzadeh
😇🌱 ♥️:) رفیق شهید داری؟ شهید ، شهیدت می ڪنہ ...! @ShahidMostafaSadrzadeh
💔😔 در خاک هم دلم به هوای تو می‌تپد چیزی کم از بهشت ندارد، هوای تو …! ♥️ @ShahidMostafaSadrzadeh
🎤❤️ روز دیدار مصطفی سر رسید و قرار بود پیکرش رو برای دیدار عمومی در حسینه معراج برگزار کنن. من از قبل با مصطفی سری تو سرها داشتیم و دیداری هم که پیشکسوتان گروهان باهنر گردان عمار در بهشت داشتیم مصطفی رو دعوت کردیم و این ارتباط او با عزیزان برقرار شده بود. من هم بعد رفتن او به سوریه با خانواده شون در تماس بودم. روز قبل شهادت داستان عجیبی پیش آمد که الان وقت بیانش نیست. پیکر یک هفته طول کشید تا به دست خانواده برسه و من دائم در منزل ایشان بودم و با تاکید پدر و خانواده قرار شد کلیه امور تشیع به عهده بنده باشد. به خاطر همین هم خانواده مصطفی هر جا خواستن برن، خودم میبردم . اون روز خانم آقا مصطفی و پدرشان و مادر شهید حسن قاسمی دانا و فاطمه خانم و آقا محمدعلی رو با خودم بردم معراج . لحظه موعود سر رسید و پیکر رو حمل کردن به حسینه پرچم ایران رو تابوت بود و کسی تا اون لحظه پیکر رو ندیده بود (البته روز قبل که پیکر رسید من به طور اختصاصی پیکر رو دیده بودم، پیکر و صورت آقا مصطفی خیلی طبیعی بود با همون لباس که لحظه تیر خوردن تنش بود ولی وقتی روی پیکر رو زدن کنار من که هنگ کردم . برای تغسیل و کفن، پیکر رفته بود غسالخانه . در حین تغسیل گویا از سینه و دهان مصطفی خون جاری میشه و هر کاری میکنن خون بند نمیاد. به خاطر همین دهان و بینی او را با پنبه پر کردن که دیدن این چهره برای من که قابل قبول نبود. گذشت تا اخر مراسم رسید و همون نفرات رو سوار کردم داشتم از درب معراج بیرون میزدم که خانم آقا مصطفی گفت : حاج آقا ! ببینید فاطمه چی میگه ! در همون حال حرکت از فاطمه پرسیدم چی شده عموجان چی شده عمو جان چی میخای !!! فاطمه هم با همین حال گفت این بابای من نیست .اقای رنگی دیگه هیچی نگفت . انگار خودش هم از اون چهره شهید راضی نبود. گفت شما برید من زنگ میزنم دوباره بیایید برا دیداری خصوصی . فقط خانمش با فاطمه خانم . به میدان حسن آباد نرسیده بودم اقای رنگی زنگ زد . گفت پیکر دوباره خون ریزی کرده باید بره برای تغسیل مجدد . فردا ساعت 11 بیایید برای دیدار. فردا مجددا با خانم آقا مصطفی و مادر شهید حسن قاسمی دانا و برادر خانم آقا مصطفی رفتیم معراج . پیکر رو آوردن و با احتیاط خود اقای رنگی روی پیکر رو باز کرد . چشمم به جمال آقا مصطفی که افتاد گفتم خدا رو شکر . این چهره با چهره دیروز که دیدیم خیلی فرق کرد و به چهره اصلی نزدیک تر شده .خدا کنه فاطمه خانم هم بپذیرن. خانم آقا مصطفی فاطمه خانم رو صدا زد تا پدر رو ببیند و ....از او سوال کرد بابا رو دیدی ؟ خوشکل شده نه ؟😭 فاطمه هم تایید کرد که این پدر اوست . کفنی که تهیه شده بود رو آوردم و دوباره بر پیکر پیچیدیم و وداع صورت گرفت . بعدا اقای رنگی میگفت تا به حال چنین صحنه ایی رو ندیده بودم . اگر این کار صورت نمی گرفت و رضایت فاطمه خانم رو جلب نمی کردم انگار که هیچ کاری نکردم برای شهید و تا ابد دین گردنم می ماند . @ShahidMostafaSadrzadeh
رفقا نماز توبه (یکشنبه های ماه ذی القعده ) رو خوندید آیا؟ 🤨 منم نخوندم هنوز 😶 تا ساعت ۱۲ شب وقت دارید بخونید. راستش الان از یه نفر پرسیدم نماز رو خوندی ؟ گفت : من نماز های خودم هم نمی تونم بخونم ، چه برسه به این نماز ☹️ پاشید پاشید بریم بخونیم . راستی به نیابت از داداش مصطفی بخونیم :)
شهید مصطفی صدرزاده
رفقا نماز توبه (یکشنبه های ماه ذی القعده ) رو خوندید آیا؟ 🤨 منم نخوندم هنوز 😶 تا ساعت ۱۲ شب وقت دار
. ۱. غسل کنید! ۲. وضو بگیرید! ۳. چهار رکعت نماز (دو رکعت نماز دورکعتی) سوره حمد + ۳مرتبه توحید + فلق‌وناس ۴. هفتاد مرتبه استغفار (بعد از اتمام چهاررکعت) ۵. یک مرتبه گفتن ذکرِ [ لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ] ۶. سپس این دعارا بخوانید: [ یا عزیز یا غفار اغفرلی ذنوبیَ ذنوب جمیع‌المومنین و المومنات فانهُ لایغفرالذنوب الا انت ] @ShahidMostafaSadrzadeh
😔💔 اینکه دلتنگ تو ام اقرار میخواهد مگر ؟! ♥️ @ShahidMostafaSadrzadeh