#کلام_یار 🌸
#دلتنگی_شهدایی
مصطفی باوجود مشغله ای که داشت، اگر فرصتی دست می داد ،از کمک کردن در کارهای خونه، دریغ نمی کرد👌
یه روز که منزل پدربزرگ بود بعد از ناهار، مشغول شستن ظرفها میشه عمهی مصطفی اصرار میکنه بیا کنار ، خودم ظرفها رو می شورم🍽
مصطفی با لحن طنز همیشگی میگه
عمه بعدا #روایت_فتح اومد ، بگو ظرف هم می شست😊
✍️ راوی مادر بزرگوار شهید
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
@ShahidMostafaSadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مصطفی_قلب_ها 💔🌸
کاش یه بار این طوری جوابمونو میدادی :)
_سید؟
+جونم؟!
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
@ShahidMostafaSadrzadeh
#دلتنگی_شهدایی ❤️
چه غریبانه دلم
میل
تو
دارد
این صبح.....🍁
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
@ShahidMostafaSadrzadeh
تصویر منتشر شده از عدم رعایت فاصله اجتماعی در جشن حافظ؛ بدون ماسک و بدون فاصله
بازیگر ها کرونا نمی گیرند .😐
@ShahidMostafaSadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
تصویر منتشر شده از عدم رعایت فاصله اجتماعی در جشن حافظ؛ بدون ماسک و بدون فاصله بازیگر ها کرونا نمی
محرم اومد حرف زدند اینو بذارید جلوشون 😒✋🏻
#کلام_یار 🌸🎤
#از_نذرم_پشیمان_نیستم.
لحن صدای مادر مصطفی کمی آرامتر میشود صدایش میلرزد و میگوید:
من واقعا از دل و جان او را نذر کرده بودم. پشیمان هم نیستم. زمانی که خبر شهادت مصطفی را به من دادند همان شب از حضرت زینب (سلام الله علیها) تشکر کردم که نذرم را قبول کردند.
بغض مادر سخت گلویش را میفشارد حتی خیس بودن چشمها لحظهای من را نیز سخت درگیر خود میکند، اما هر دو مصاحبه را ادامه میدهیم.
مادر ادامه میدهد: این نذر را با تمام وجودم کرده بودم و خوشحالم از اینکه من و پسرم را قبول کردند. حضرت زینب (سلام الله علیها) پسرم را به عنوان سرباز برادرش پذیرفت. ممنون شان هستم.
✍️ راوی مادر بزرگوار شهید
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
@ShahidMostafaSadrzadeh
#دلتنگی_شهدایی 📱🌼
•🌱مدتے است
ڪھ درگیر سوالے شدھ ام...
تو چه دارے
ڪھ من اینگونھ هوایے شدھ ام...🌱•
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
@ShahidMostafaSadrzadeh
#دلتنگی_شهدایی 💔
بگذارید که خاموش بمانم در خویش
لب اگر وا بکنم دردِدلم طولانیست
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
#شهید_مرتضی_عطایی ❤️
@ShahidMostafaSadrzadeh
#کلام_یار📱🎤
#دلتنگی_شهدایی
ارتباط با شهدا
پارسال تو عملیات تل قرین که حدود 20کیلومتری مرز اسراییل انجام شد فرمانده و جانشین فاطمیون (سردارشهید ابوحامد فرمانده ی تیپ و سردار شهید فاتح جانشین تیپ) و شهید مهدی صابری فرمانده گروهان و شهید نجفی و...شهید شدند...
سید (مصطفی صدرزاده) چون علاقه ی خاصی به شهید صابری داشت مرخصی گرفت و رفت تهران... از تهران که به سمت قم حرکت میکنن تا در مراسم شهید مهدی صابری شرکت کنن،تو راه بنزین ماشین تموم میشه و سید خیلی جوش میزنه که به مراسم نمیرسن و خیلی دیر شده و قرار بوده تو اون مجلس سخرانی کنه...لذا فورا به شهید صابری متوسل میشه و استارت میزنه و ماشین روشن میشه و به مراسم میرسن...
✍️راوی : دوست و همرزم شهید صدرزاده :
ابوعلی ( #شهید_مرتضی_عطایی )
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
#شهید_مهدی_صابری 💔
@ShahidMostafaSadrzadeh