📖 #کلام_یار
🌸 با شهید علی تمام زاده هماهنگ ڪردم یڪی از مدافعان حرم رو بفرسته به مراسم شهدای مدافع حرم افغانستانی ڪه بچه های هیئت محبین الحسنین پیشاهنگی ، سال تحویل امسال برگزار میڪنن .
🌺 شهید تمام زاده هم برای این جلسه شهید مصطفی صدرزاده (سید ابراهیم ) رو ڪه اومده بود مرخصی فرستاد .
🌸 گفتم حاج علی ویژگی این رزمنده ڪه فرستادی سخنرانی چیه؟
گفت: شب تاسوعا شهید میشه !
خودش هم میدونه !!!
🌺 دقیقا شب تاسوعا شهید صدرزاده به مولاش حضرت ابالفضل پیوست !
اون جلسه به بچه ها گفتم باهاش عڪس بگیرید شهیده ! 8 ماه بعد فقط عڪس برا ما موند و اونا پرواز ڪردند .
#شهید_علی_تمام_زاده ❤️
#شهید_مصطفی_صدرزاده💔
•┈┈•••✾•♥️♡♡♡♡♡°•✾•••┈┈•
@ShahidMostafaSadrzadeh
•┈┈•••✾•°♡♡♡♡♡♥️•✾•••┈┈•
#دلتنگی_شهدایی 🌙🌿
ای کاش به جای همه میشد
که در این شهر
این حال به هم ریخته ام را
تو ببینی
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
✿❯─────「🖤」─────❮✿
@ShahidMostafaSadrzadeh
✿❯─────「🖤」─────❮✿
#کلام_یار 🌼🌿
▫️سید ابراهیم فرمانده ای داشت به نام شهید بادپا
▫️میگفت اون موقعی که داشتیم میرفتیم پای کار برای عملیات من رفتم پشت تویوتا و حاج حسین هم رفت پشت فرمون.. به من گفت سید ابراهیم بیا جلو! گفتم بابا چندتا بزرگتر اونجاهستن من خوب نیست بیام جلو.. قبول نکرد و گفت بهت میگم بیا جلو! گفت منم رفتم جلو و از بزرگترا هم عذرخواهی کردم..☝️
▫️از این جا به بعد این داستانی که میخوام بگم رو شهید بادپا برای مصطفی گفت و مصطفی هم برای من تعریف کرد..❗️
▫️سیدابراهیم گفتش شهید بادپا میگفتش که من از قدیم که با حاج قاسم سلیمانی و شهید یوسف الهی (فرمانده لشگر کرمان، اون عارفی که الان حاج قاسم رو کنارش در کرمان دفن کردن) میگفت
شهید یوسفالهی منو یک بار زمان جنگ بابت موردی تنبیهم کرد و بهم گفت میری سر کانال فلان جا بشین تحرکات دشمن رو یک ماه مینویسی و میاری! میگفت دوسه روز اول رو دقیق مینوشتم که دشمن چه تحرکات مثلا تدارکاتی و لجستیکی و نظامی داره.. ولی یه موقع هایی هم از خستگی زیاد خواب میموندم و نمیرفتم و از رو شیطونی همون قبلی ها رو مینوشتم و پاکنویس میکردم!
خلاصه سرماه که شد رفتم به شهید یوسف الهی نشون دادم گفتم که گزارشمو آوردم! 😊
اونم ی نگاهی به نوشته هام کرد و گفت شما این صفحات رو خواب موندی و نرفتی ولی نوشتیش..❗️آقا منو میگی.. دیدم دقیق زده توو خال! بعد بهم گفت که به خاطر این کارت شهید نمیشی برو! 😔
میگفت تا الآن که الآنه حسرت شهادت، با این همه عملیات وسابقه به دلم مونده! جنگ تموم شد و بعد از سالها اومدیم سوریه و این عملیات و اون عملیات بازم خبری نشد! 😢
میگفت اخیرا خواب شهید یوسف الهی رو دیدم که بهم اجازه شهادت دادو گفت توو این عملیات توهم میای نگران نباش! اینا همه رو داره توو ماشین به مصطفی میگه! میگفت حواستون خیلی جمع باشه که شهدا نظاره گر تمام اعمال ما هستن! 💔
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
#شهید_حسین_بادپا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
✿❯─────「🖤」─────❮✿
@ShahidMostafaSadrzadeh
✿❯─────「🖤」─────❮✿
#دلتنگی_شهدایی 🌷🌿
🍁ای که رفتی به علمداریِ زینب جایی
در کدامین سحر اِی رفته تو پس میآیی؟
🍁رفته بودی که حرامی نبرد ره به حرم
آخر عباس شدی در پی زینب پدرم؟
«گرپدر رفت تفنگ پدری هست هنوز»
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
┄┅═══✼❤️❤️❤️❤️💛💛💛
@ShahidMostafaSadrzadeh
💛💛💛💛❤️❤️❤️✼═══┅┄
#کلام_یار 🗣💔🌿
اذان 🗣🕋
یکی از خصوصیتهای بارز شهید صدرزاده تاکید بر نماز اول وقت بود،
همیشه اذان نماز صبح مقر را سید ابراهیم میگفت . ما به دلیل اینکه بحث تبلیغ را انجام میدادیم و مستمر به نقاط مختلف سفر میکردیم نمیتوانستیم روزه بگیریم اما او روزه میگرفت و برای سحری بیدار می شد.
یک روز نماز صبح را با صدای سید بیدار شدم، توی مقر قدم میزد و لابه لای هر بند از اذانش فریاد میزد و میگفت: برادرها وقت نماز شده برپا،دلاورا بلند شوید وقت نماز است . ما هم از آن به بعد سر به سرش میگذاشتیم و با اینکه صدای خوبی هم نداشت (با خنده) میگفتیم بعد از این با صدای خوش خودت اذان بگو!😍
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
┄┅═══✼❤️❤️❤️❤️💛💛💛
@ShahidMostafaSadrzadeh
💛💛💛💛❤️❤️❤️✼═══┅┄
#دلتنگی_شهدایی🙂🌻
غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است ای عابر
برای هر قدم یک دم نگاه کن عقب ها را ...(:🌱
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
#شهید_مرتضی_عطایی 💚
┅══*✼🌿🌼❤️🌼🌿✼*══┅
@ShahidMostafaSadrzadeh
┅══*✼🌿🌼❤️🌼🌿✼*══┅
#رای_می_دهم ✌️🏻
#شهید_مصطفی_صدرزاده 🇮🇷
#مشارکت_حداکثری 👥
┅══*✼🌿🌼❤️🌼🌿✼*══┅
@ShahidMostafaSadrzadeh
┅══*✼🌿🌼❤️🌼🌿✼*══┅
5.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مناظره 👥
#انتخابات ✌️🏻
#مشارکت_حداکثری
#زاکانی
┅══*✼🌿🌼❤️🌼🌿✼*══┅
@ShahidMostafaSadrzadeh
┅══*✼🌿🌼❤️🌼🌿✼*══┅
#کلام_یار 🎧💔
+ سید ابراهیـم میگفت دفعه اول ڪه به سوریه اعزام شدم در عملیات تدمر خمپاره درست خورد ڪنار من ولے به من چیزے نشد..
_گفتم شاید مشڪل مالے دارم خدا نخواسته شهید بشم..
+ آمدم ایران و مباحث مالے خودم را حل ڪردم..
_ دفعه دوم
ڪه رفتم سوریه ، باز خمپاره خورد ڪنار من و به من چیزے نشد..
گفتم شاید وابستگے به خانواده و بچه هاست ڪه نمیذاره شهید بشم..
آمدم ایران و از بچه ها دل بریدم..
+ و براے بار سوم
ڪه به سوریه اعزام شدم در عملیاتے ترکش خوردم و مجروح شدم
ولے شهید نشدم..
_ به ایران ڪه آمدم نزد عارفے رفتم و از او مشڪلم را پرسیدم..
ایشان گفتند:
من ڪان لله كان الله له
تو براے خدا به جبهه نمے روے
براے شهادٺ می روے…
+ نیتت را درست ڪن
خدا تو را قبول مے ڪند..
_ پدرش مے گفت :
این دفعه آخر مصطفے (سيدابراهيم)
عجیب بال و پردرآوره بود دیگر زمینے نبود..
رفت
و به
آرزويش
رسيد..
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
┅══*✼🌿🌼❤️🌼🌿✼*══┅
@ShahidMostafaSadrzadeh
┅══*✼🌿🌼❤️🌼🌿✼*══┅
#دلتنگی_شهدایی 💔
رفتے ولے کجا
که به دل جا گرفتہ اے
دل جاے توست
گرچہ دل از ما گرفته اے💔🍂
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
#شهید_محمد_تقی_سالخورده 💚
➺°.•| @ShahidMostafaSadrzadeh