#مهدےجان❣
#جمعه_ها را همه از بس که شمردم
🍂بےتو
بغـض خود را وسـط سینه فشردمـ💔
🍂بےتو
سالها ميشود🗓 از خویش سؤالی دارم
مـن اگر #منتظـرم از چه نـَمُردم ⁉️
🍂 #بےتو
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌺
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_523942300229828952.mp3
17.12M
توبه و سربازی امام زمان✅👌☺️
به هیچ وجه از دستش ندید✅😔
#دانلود_واجبه
#توبه
#یاصاحب_الزمان_عج 👌🌺
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂حجت #عاشق_شهادت بود 5سال قبل از شهادتش🌷 اتاقش را با عنوان ⇜"حجره شهید حجت رحیمی " مزین نمود☺️ و با
#دلنوشته_های_شهید_حجت_در_وبلاگ_شخصی_اش👇👇
#وقتي_دلت_ميگيرد
ديگر فكر نميكنم بلكه به #يقين رسيده ام،
آسمان وقتي #ابري ميشود،
تو داري يك جايي... #غصه ما را ميخوري؛
و خدا را به حق خودت قسم ميدهي تا از #گناهان ما بگذرد.
شرم باد بر من روسياه كه دلت را پاره از خون كرده ام.
🔵پی نوشت: وبلاگ بیرق که توسط خود شهید اداره میشد (بیـــرق ما چـــادر خاکــی توســت) به آدرس زیر می باشد👇 Www.beeyragh.blogfa.com
#شهید_حجت_الله_رحیمی🌷
#دلنوشته_های_شهید
#شادی_روحش_صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#خاطرات_شهدا📝 #ترکشي به سينه اش نشسته بود برده بودنش برای اخرين عمل #جراحي،قبل از عمل بلند شد که بر
احمد سن و سالی نداشت. مجله ای چاپ شده بود با عکسهای #مبتذل.
#پول_توجيبى هايش را جمع مى كرد و می رفت سراغ کیوسکهای روزنامه فروشی📚 هر بار ۲۰ تا مجله از چند روزنامه فروش مى خريد وقتى مى آورد در دست هايش جا نمى شد.
همه مجله ها را توی باغچه مى انداخت نفت مى ريخت و همه را #آتش مى زد.🔥
مادر می گفت چرا اين كار را مى كنى؟ مى گفت:اين عكس ها ذهن جوانان را خراب مى كند.
⭕️ بزرگ که شد وارد ارتش شاهنشاهی شد و شد خلبان.
خلبانی که آرام و قرار نداشتن و #نماز و قرائت #قرآنش به راه بود. برای همین معلمی شد برای خلبانانی همچون #شهیدشیرودی.
یاد گرفته بود که یاری کردن دین خدا، شاخ و دم ندارد. یاری دین خدا یعنی هر کاری که از دستت بر میآید انجام بدهی. یک روز با آتش زدن مجله های مبتذلی که با پول تو جیبی هایش می خرید و روز دیگر با به آتش کشیدن #تانکهای #بعثی هایی که می خواستند اسلام را در ایران نابود کنند.
خدا هم او را در آغوشش کشید.
📃فــرازی از #وصیتنامه 💢بی تفـاوتی را از خـود دور ڪنید، در مقـابـل حـرف های منحــرف بی تفـاوت نباشید. 💢مـردم ڪوفه نشـوید و امـام را تنهـا نگذارید.
👈فـرامـوش نڪنید ڪه شهیـدان نظاره گـر ڪارهـای شمـایند.
🌷خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با ذکر یک #صلوات🌷
#شهید_احمد_کشوری
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺یادم میاد مقداری از #موهای اطراف سرش کمی سفید شده بود... هر وقت جلوی #آینه می ایستاد و خودش را می
روز دانشجو بر دانشجویانی که در دانشگاه #جهاد و #شهادت اول شدند، گرامی باد...
شهید آقاسجاد طاهرنیا #دانشجوی کاردانی سخت افزار بود که به #شهادت رسید.
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_558244151028613510.mp3
10.55M
🎼 آهنگـ زیبای
🌹امام زمان (عج)
🎤 با صدای #علی_فانی #بهانه
پیشنهاد دانلود👌
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
♥در راه خدا بهترینها رو باید داد
یه مادر شهید می گفت:
بین چهار تا پسرم که #شهید شدند، اصغرم چیز دیگری بود. برای من هم کار پسرها را می کرد، هم کار دخترها را وقتی خانه بود، نمی گذاشت دست به سیاه وسفید بزنم. ظرف می شست، غذا می پخت .اگر نان نداشتیم، خودش خمیر می کرد، تنور روشن می کرد. خیلی #کمک_حالم بود.
وقتی رفت جبهه، همه می پرسیدند:
«چطور دلت آمد بفرستیش؟» فقط بهشان می گفتم « آدم چیزی رو که خیلی دوست داره، باید در راه #خدا بده»
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
♥ #سخن_شهید 🌹
#شهید هم چون #شمعی است که خود را می سوزاند تا بلکه #بشریت در پرتو انوار بی نهایت روشن آن، راه صحیح چگونه #زیستن را بیاموزد.
شهیدان در سپهر #عشق قرآنند. شهید هم چون #قلبی به اندام های مرده ی بی رمق #جامعه، خون خویش را می رساند و بلندترین فریادش #تکامل انسانیت درلوای #قرآن است.
#شهید_بهزاد_امرائی 🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠💠 #پیامبران و #مهدویت [1] 🌐 قسمت 1⃣ #حضرت_آدم_علیه_السّلام 1⃣ #آفرینش_آدم علیه السلام و #ا
❣﷽❣
💠💠 #پیامبران و #مهدویت [2]
2⃣ #آدم علیه السّلام و #فرشتگان
🔸داستان فرشتگان و آدم علیه السّلام از زمانی آغاز می شود که خداوند اراده خود را بر قراردادن #خلیفه ای در زمین آشکار نمود:
🍀وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً 🍀(بقره ؛30)
🔹(به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [نماینده ای] قرار خواهم داد.🔹
🔸به دنبال این اعلام، ملائکه که تا آن زمان تنها خود را به عنوان موجودات ملکوتی خداوند می شناختند ذات ربوبی را مورد خطاب قرار داده و پرسیدند:
🍀قَالُوا أَ تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ 🍀
🔹فرشتگان گفتند: «پروردگارا! آیا کسی را در آن قرار می دهی که فساد و خونریزی کند؟! (اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را به جا می آوریم، و تو را تقدیس می کنیم.»🔹
🔸این که این فرشتگان درگاه الهی از کجا می دانستند که بشر در زمین به افساد و خونریزی خواهد پرداخت موضوعی است که بدان پاسخ های گوناگونی داده شده است.
🔸اما شاید لطیف ترین تعبیر در خصوص تفسیر این آیات باشد که موضوع فساد و خونریزی از نفس اعلام خداوند و از خود آیات پیشین-البته از دیدگاه ملائکه-قابل برداشت است.
🔸 فرشتگان با شنیدن کلمه “ارض” آنجا که فرمود” انی جاعل فی الارض خلیفه” به دلیل ویژگی های زندگی در زمین و مسأله ی تعلق به عالم خاک و تزاحم زندگی مادی چنین دریافتند که زندگی این مخلوق در زمین همانند پیشینیانش توأم با فساد و خونریزی خواهد بود.
🔸 در این صورت جریان خلافت وی برای ایشان امری کاملاً غریب می نمود. ظاهراً این گروه از فرشتگان از بعد دوم و #ملکوتی این آفریده الهی در این مقطع غافل بودند.
🔸 خداوند در پاسخ ایشان به نکته ای اشاره می کند که درک آن برای ما بسیار مهم است:
🍀قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ 🍀
🔹پروردگار فرمود: من حقایقی را می دانم که شما نمی دانید.🔹
🔸 خداوند به موضوع مهم علم و به ویژه علم به اسماء در پاسخ اشاره می کند و به ملائکه می فهماند که این #خلیفه_الهی از علم خداوندی بهره خواهد برد و به وسیله آن به این مقام دست خواهد یافت.
🔸 در ادامه آیات همین موضوع اتفاق می افتد.
🍀وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِکَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هؤُلاَءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ 🍀(بقره؛ 31)
🔹سپس #علم_اسماء را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست می گویید، اسامی اینها را به من خبر دهید!🔹
🔸خداوند حکیم و دانا اسمائی را به آدم علیه السّلام می آموزد و سپس آن را بر ملائکه عرضه کرده و از آنان می خواهد که آن اسماء را معرفی کنند. با اظهار عجز فرشتگان و خبر دادن آدم علیه السّلام از آن اسماء نه تنها مسأله #خلیفه_اللهی آدم علیه السّلام در میان فرشتگان تثبیت می شود که وی به عنوان معلم ملائکه مطرح می گردد.
🔸در این که آن #اسماء چه بوده اند روایات و تفاسیر متعددی وارد شده است.
🔹🔹🔹 #ادامه_دارد...
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از پرسش و پاسخ مهــدوی
4_310226054725763702.mp3
15.05M
#فایل_صوتي_شيطان_شناسی 47
✍هرقدرهم که اهل عبادت باشی..
اهل خیر وانفاق باشی..
اهل کسب علوم الهی باشی...
تاوقتی که؛
روی گناهی اصرارداری؛
راه آسمون به روت بسته اس!👆👆
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
💌خدایا نامه ام رو به دست #امام_حسین برسون
❣سلام امام حسین مهربون
✍من #دختری کوچک هستم. پدرم #جانبازموجی است. الان که دارم برای شما نامه می نویسم📝 #پدرم خوابیده آرومه آرومه😌.
✍وقتایی که #خوابه میام کنارش👥 وباهاش حرف می زنم. امام حسین شنیدم #رقیه ی کوچولوت🌸 به آسمون ها رفته می خوام بهتون بگم، من حاضرم #دخترشما بشم.
✍به جاش حال #بابام رو خوب کنید😢 ازشما خواهش می کنم می دونم که #خیلی_مهربونید امام حسین(ع).
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍁جز ادب و احترام چیزی از او ندیدیم
🍂من و #عبدالرحیم با هم بزرگ شدیم و تمام دوران زندگی را با هم بودیم و در تمام دوران زندگیاش جز #مهربانی و ادب از او ندیدم و در همه زمینه ها فعالیت داشت👌
🍂در #مسجد پای ثابت برای پذیرایی، دسته رویها و عزاداری🏴 برای ائمه اطهار(ع) بود. انگشتر عقیقی💍 داشت که همیشه در قنوت #نگین آن را برمیگردادند و در قنوت نمازش دعای ⚜"اللهم ارزقنی شهاده فی سبیلک" میخواند که خداوند دعایش را #مستجاب کرد.
#شهید_عبدالرحیم_فیروزآبادی🌷
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#ڪربلاےمن 🔸عادت داشت اگر یک روز خانه🏡 نمی آمد، حتما فردا با یک دسته گل💐 به دیدن #همسرش میرفت. به هم
💐💐🌿🌿💐💐
جاےشهید #حمیدسیاهکالی مرادی خالی که:
اونقدر #سینه میزد بهش گفتن کم خودتو اذیت کن گفت این سینه #نمیسوزه موقع #شهادت همه جاش ترکش بود جز سینش
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_حمید_سیاهکالی 🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌿🌿🌹🌹🌿🌿
💎خدایا : سرودمان را شنیدی ، انالله و اناالیه راجعون .
💎خدایا : آوایمان را شنیدی، لاالله الاالله
.
💎خدایا : شعرمان را شنیدی، فبای آلاء ربکما تکذیان.
پروردگارا، کتابمان #قرآن، پیمانمان #ایمان، جرممان #قیام، راهمان #اسلام، پیشوایمان #امام، سلاحمان #وحدت، درسمان #جهاد و مقصدمان #شهادت است.
#شهید_محمد_مهاجری
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#محسن_جان❣ میدانی از وقتی پر کشیده ای؛ چه قدر خواهر و برادر پیدا کرده ایی⁉️ میدانی چقدر #دوستت_دا
💐خُـدا یہ زیر خاڪے هایـے داره ڪہ نگہ داشتہ روز #قیامت رو کنه و بگه دیدید ملائک ؟؟
ببینید این هم #جوون بوده ... ✨
اونجاست ڪہ « فـتـبـارڪ الـلـہ احـسـن الـخـالـقـیـن » رو ثابت میکنہ..✨
جوونایی مثلِ
#شهید_محسن_حججی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💐خُـدا یہ زیر خاڪے هایـے داره ڪہ نگہ داشتہ روز #قیامت رو کنه و بگه دیدید ملائک ؟؟ ببینید این هم #جو
2⃣4⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰جمکران بودیم؛ اردوگاه #یاوران_مهدی. یکی از روحانیان را دست انداختیم. با حالت استرس تندتند باهاش حرف میزدم😁 بندهخدا هاجو واج نگاهم میکرد😨 #محسن وارد شد و گفت: میگه من تازهمسلمونم تازه اومدم #قم جایی رو بلد نیستم🚫 زنم گمشده!
🔰حاجآقا دستم را گرفت و برد طرف #نگهبانی که برایم کاری بکند. خیلی دلواپس شده بود💗. به دوروبریها میگفت که خوبیت ندارد برای این #خارجی مایه بگذارید که احساس غربت نکند. به من دلداری میداد: غصه نخور❌! اینجا مملکت #امنیه!
🔰اصلا حواسش نبود که همه را به #فارسی میگوید. من هم حالت غمگین☹️ به خودم گرفته بودم. #محسن هم همراهم میآمد👥 و ترجمه میکرد. آقای #خلیلی رسید. وقتی دید این حاجآقا خیلی خودش را به آب و آتش میزند گفت: که من از بچههای م#وسسه هستم.
🔰حاجآقا باور نمیکرد😅 به آقای خلیلی میگفت: که الان وقت شوخی نیست❌ آقای خلیلی به من گفت: #ناصحی فارسی حرف بزن ببینم! در همان اردو باهم رفتیم #جمکران و نماز امامزمان📿 خواندیم.
🔰تشنه شد. گفت که بیا برویم بیرون نوشیدنی🍹 پیدا کنیم. ورودی مسجد🕌 دستفروشی #دوغ و نوشابه میفروخت. بهش گفتم: بیا بریم از مغازه بخریم. گفت: نه این #بندهخدا هم کاسبه بذار یه قرون💰 گیرش بیاد.
🔰دوتا دوغ خرید🍶. تا آمدم باز کنم گفت که دوغ باید خوب بههم بخورد؛ #تکانش_بده. همان لحظه سروکله #فقیری پیدا شد👤. محسن دست کرد توی جیبهایش. از حرکت انگشتانش احساس کردم تار عنکبوت ها🕸 را لمس میکند.
🔰با چشمانش👀 بهم فهماند که تو بهش کمک کن. با لبولوچهی آویزان☹️ گفتم: من از تو آس و پاس ترم. وقتی #ناامید شد به فقیر گفت: من فقط همین یه دونه دوغ رو دارم؛ به کارت میاد⁉️ طرف سری کج کرد و #گرفت.
🔰محسن خندید😄 که دوغت را تکان بده تا #باهم بخوریم. چندقدم جلوتر فقیر دیگری جلوی راهمان سبز شد👥 بهش گفتم: مثل اینکه امروز باید #تشنگی بخوری! از آن روز به بعد سر هر ماجرایی به هم میگفتیم: #دوغ رو باید خوب بههم بزنی😂!
#شهید_محسن_حججی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰با انتشار #خبرشهادت_سید، درب حوزه حمزه محشری به پا بود.تصویر بزرگی از سید در کنار خیابان نصب شده بود و صدای نوحه📣 فضا را پر کرد.
🔰چشمم افتاد به موتورسواری🏍 که مدام میزد توی پیشانیاش و زار زار گریه میکرد😭 صدایم کرد و گفت: «من همونم که چند ماه پیش به خاطر #دزدیدن_طلا دستگیرم کردین! این شهید🌷 همون سید بامرام و خوشرو نیست که اون شب اجازه داد برم⁉️»
🔰تا پاسخ مثبت مرا شنید صدای #گریهاش بلندتر شد😭 و گفت: «به خدا من بعد از #حرفهای_سید عوض شدم، خلاف را کنار گذاشتهام📛 و چسبیدهام به #زندگی و زن و بچهام!!»
🔰یادم آمد آن #شب سید به او قرآن کوچکی📔 هدیه داد و گفت: «توی شب میلاد #علمدارکربلا و در پناه قرآن برو! اما دیگه از این کار #دست_بکش🚷
#شهید_سیدمجتبی_ابولقاسمی🌷
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh