eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌀حساسیت روی بیت المال🌀 لباس های حاج محسن در طول عملیات والفجر8 خیلی #فرسوده و کهنه شده بود. وضع پوت
9⃣6⃣8⃣ 🌷 🌷پيش از شروع يکي از حملات💥 همه مسئـولين و فرماندهان 27 محمد رسول الله (ص) در جلسه ای توجيهی شـرکت داشتنـد👥 فرمانده لشکر پشت به ديگران👤، رو به نقشـه🗺مشغول توضيح بود و آنرا شرح می داد.  🌷 دين شعاري در رديف اول نشسته بود. يکي از نيروها، يک ليوان آب يخ🚰 را از پشت سر ريخت توي يقه👕 حاج محسن😨. حاجی مثل برق گرفته ها از جا و آخَش بلنـد شد.   🌷برگشت و به سوی کسی که این کار را کرده بود، انگشتش را به علامت 👈 تکان داد. بلافاصله يک ليوان آب يخ❄️ از پارچ ريخت و به ، به طرف او نيم خيز شد.  🌷حاج محمد که متوجه سر و صداي   و خنده هاي بچه ها😄 شـده بود، يک دفعه برگشت و به پشت سرش نگاهي کرد👀 حاج محسن که ليوان را به عقـب بـرده و آمـاده بود تا آن را به سـر و صورت آن برادر👤 ، با ديـدن حاج محمــد دستپاچه شـد😁 و يک باره ليوان را جلـوي دهانش گرفت و . 🌷انگار نه انگار که اتفاقي افتاده باشد، گفت : ( ع ) با اين کار، صداي انفجـار خنده بچه ها😂 سنگر را پر کرد و لشگر، بي خبر از آنچه گذشته بود، لبخندي زد😄 و براي حاج محسن سري تکان داد. 🌷حاج محسن دين شعاري، همیشه خندان را بعدها يک 💣 در سردشت آسمانی کرد🕊🌷 روحش شاد و راهش پر رهرو باد 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌱| کاش باشد آخرین تصویر من در قاب چشمان شما📸 ای شقایق سیرتان! جان من و جان شما❤️ پ.ن: مگر میشود به شما نگاه کرد و شوق #پرواز را نیافت؟! #نگاهشان_زیباست 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#به_همین_سادگی هردوتایمان اهل #سادگی بوده و از تجملات بیزار بودیم. اول زندگی‌مان بود و این خصلت، خو
#عاشقانه_شهدا روز عقــد... زنهای فامیل... منتظر #رؤيت روی ماه آقا دوماد بودن... وقتی اومد... گفتم: "بفرمايييد،اینم شادوماد... داره میاد... کت و شلوار پوشیده و... همه با #تعجب نگاه میکردن...😳 مرتب بود و تر و تمیز... با همون لباس #سپاه......😍 فقط پوتیناش یه ذره #خاکی بودن...😕😢 💚همسر #شهید_مهدی_باکری🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
«و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر مردا» سوره مزمل آیه ۲۰ و کارهای صالحی که اجرش نعمت ابدی است، نزد پروردگار تو (از مال و جاه فانی دنیا) هم ازجهت ثواب الهی و هم از جهت حسن عاقبت اخروی بهتر است. با عرض سلام و احترام بدون هیچ اطاله سخنی: به یاد بود شهید والامقام ابراهیم هادی؛ یک طرح فرهنگی و خودجوش راه انداختیم تحت عنوان وقف هادی و چون وابسته به جایی نیستیم به کمک شما همسنگران نیاز داریم لذا برای آشنایی با طرح خواهشمندیم در کانال مربوطه عضو بشین. اجرتون با آقا بقیه الله(عج) "کانال وقف هادی"👇👇👇 https://eitaa.com/vaqf_hadi "گروه وقف هادی"👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1220673552C2694e69cf5 "شناسنامه وقف هادی!"👇👇👇 https://eitaa.com/Vaqf_hadi_2
🌷شهید نظرزاده 🌷
لبریز یار گشتم و ترسم که مدعی در من کند نگاه و #تماشای او کند
0⃣7⃣8⃣ 🌷 🔹حاج محمد به نقطه ای رسیده بود که سکوتش لبریز بود. نگاهش آتشفشان احساسات و عاشقانه ها💞 شده بود. من تا مدت ها نمی دانستم که وضعیت مالی💰 خوبی دارد. فکر می کردم او هم مثل خیلی از بازنشسته است و چرتکه زندگی خودش را می اندازد. 🔸دو عملیات را با هم بودیم. گل سرسبد🌷 جمع بود. و مصر بود. در عملیات اول نشد که وارد شویم و مجبور به ↪️ شدیم.سرمای شدیدی حاکم بود و بارانی🌧 8 ساعته همه ارکان کار ما را متزلزل کرده بود. 🔹لرزه سرما به جان نیروها افتاده بود. ⚡️اما او نمی لرزید❌ خودم هم از آنها بودم که از سرما می لرزیدم, اما را که دیدم انگار روی آتش🔥 ایستاده بود, به روی خودش نمی آورد 🔸حتی به من گفت: مفید! اصلا نگران نباش🚫 ما پای که دادیم ایستاده ایم💪 به فرماندهی نه نگید❌ . نمی توانستم لرزشم را کنترل کنم. سرما به عمق بدنمان نفوذ کرده بود. 🔸بی اختیار شده بودیم,  دندان هایی را که از لرزه به هم می خوردند کنترل کرد. 8 ساعت⏰ زیر باران و در آن سرما زمان کمی نیست, یاد یاد غواص های شب عملیات افتاده بودم. اسلحه دستم بود. خواستم ببینم می توانم ماشه را بکشم و شلیک کنم💥 دیدم !سبابه ام حرکت نمی کرد. همه چیز یخ زده❄️ بود! اشاره ها هم یخ زده بودند! تا اینکه آمد به موقعیت شب🌙 برگردید! 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خوشا آنان که در راه رفاقت رفیق با وفا بودند و رفتند ... 🌷 🌷 وداع دو رفیق شهید 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
دوست شهید که داشته باشی 😍 نیازی به عشق‌های بیخودی نداری؛ میدونی یکی حواسش بهت هست 😇 ، یکی که اومده ت
#ڪرامت شهیــــد💔 برای فرزند دار شدن کاملا #ناامید بودم و دل مرده وقتی متوجه شدم شهید مدافع حرم آورده اند آمدم بر سر مزار #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی و خیلی گریه کردم و قسمش دادم و گفتم نذر میکنم #بستنی بدهم در مزارتان و برایتان #زیارت_عاشورا بخوانم آن شب #خواب دیدم شهید و همسرش به من هدیه ایی دادند، #خداوند به من بعد از دیدن خواب #فرزندی عطا کرد و ما را غرق در خوشحالی کرد فرزندی #سالم و زیبا، من هنوز مرید این شهید عزیز هستم و خاک پای خانواده محترمشان، بعد از تولد فرزندم #نذرم را در مزار این شهید ادا کردم. #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💖🍃 علے زیاد سجـــــده مےڪرد و مےگریستـ در شبانھ روز پنج بار 📖 مےخواند... همیشھ مےگفت: من در به 🕊 مےرسم ... در بود ڪه شنیدم علے در حال سجده به رسیده💔 🌷 هدیه به روح پاکش 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطرہ تڪان دهندہ یک مادر 🔴👈فقط براے "حجاب" زن ها آمدم، براے "ناموس" اومدم... ❣امضاء:دست خونی اش را روی نامه زد امضا بالاتر از این؟😔 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
یکبار فاطمه را گذاشت روی اپن آشپزخانه و به او گفت: #بپر بغل بابا و فاطمه به #آغوش او پرید.  بعد به
همسر شهید صدرزاده: بعدها شنیدم #شب_شهادتت از ساعت 12 تا 4 صبح با دوستت صحبت کردی و راجع به من #وصیت کردی. و گفته ای: «بگویید خانمم از من #راضی باشد.موقع خاکسپاری #خاک.کفشش را روی سرم بتکاند و روی صورتم بریزد تا #جواز ورود من به بهشت شود. به او بگویید هر اتفاقی افتاد مثل همین چند سال که سکوت کرد و به کسی چیزی نگفت، باز هم #سکوت کند. به او بگویید از من راضی باشد و در معراج دمی با من #تنها بماند.» #شهید_مصطفی_صدرزاده🌷 #شهید_تاسوعا 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐اللهم عجل لولیک الفرج 🎥 زمزمه‌ی دعای فرج توسط مدافع حرم 🌷 با رزمندگان سلحشور لشکر فاطمیون 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠💠 #پیامبران و #مهدویت(10) 🌐 قسمت سوم #حضرت_ابراهیم علیه السلام 1⃣ ظهور #ابراهیم بت شکن علیه
❣﷽❣ 💠💠 و (11) 2⃣ علیه السّلام به هر حال و با گلستان شدن آتش ابراهیم علیه السّلام و نجات وی، این راه به شکست می انجامد و ابراهیم علیه السّلام تا مدتی در میان قوم خویش به دعوت دین خدا می پردازد. در اینجا است که نه بر اثر فشار نمرودیان-که با بروز آن معجزه توان مقابله با ابراهیم علیه السّلام را از دست داده بودند-که با امر الهی ابراهیم علیه السّلام مأمور به می شود. در همیشه تاریخ و برای مردان بزرگ راهی بوده است برای حرکت به سمت گشایش و بنای تمدن های جدید. هجرت انبیا در این مهمترین و سازنده ترین هجرت های تاریخ بوده است. مولانا در اشعار خود این موضوع را به زیبایی تمام به نظم کشیده است. نگر به یوسف کنعان که از کنار پدر***سفر فتادش تا مصر و شد شه والا نگر به موسی عمران که از بر مادر***بمدین آمد و زان سیر گشت او مولا نگر به عیسی مریم که از دوام سفر***چو آب چشمه حیوانست محیی موتا نگر به صورت خضر و به سیرت الیاس***که یافتند ز سیر آن حیات روح افزا نگر به احمد مرسل که مکه را بگذاشت***کشید لشکر و بر مکه گشت او والا مقصد هجرت ابراهیم علیه السّلام دومین و تعیین کننده در این راستا را برای ما عیان می کند. سرزمین که آن را “لولای سه قاره” نیز نامیده اند، به نحوی در محل تلاقی سه قاره مهم آسیا، افریقا و اروپا قرار گرفته است که می توان آن را “چهار راه جهان” نیز دانست. امروزه و با گسترش فناوری های ارتباطی که مرزها را در نوردیده و جغرافیا را تا حد زیادی از مجموع معادلات جهانی حذف نموده است. باز هم شاهد اهمیت این سرزمین هستیم. گسترش و شکوفایی تجارت از سوی فنیقی ها از این سرزمین و توسعه کار با اعداد و محاسبات به تبع آن و همچنین روحیه تاجرمآبانه لبنانی ها در دوران معاصر و جایگاه قابل توجه بیروت تا پیش از جنگ های داخلی همه مؤید این نکته است. در میان کشورهای جهان شاید تنها کشوری باشد که بدون اعمال سیاست های پذیرش مهاجر دارای تنوع فرهنگی است و چند فرهنگی بودن به راحتی از خلال توقفی کوتاه در آن قابل مشاهده است. ابراهیم علیه السّلام با هدف هجرت و تبلیغ دین خداوند از این مکان مهم که نه تنها کالا که عقاید و دین نیز از آنجا قابل انتشار است، به همراه همسر خود ساره راهی این سفر سرنوشت ساز می شود. در سرزمین فلسطین ابراهیم علیه السّلام که ابتدا از همسرخود دارای فرزندی نمی شود با دخالت او با کنیز وی هاجر ازدواج کرده و در 86 سالگی از او دارای فرزندی به نام اسماعیل می شود. در ادامه و با بشارت فرشتگان که در قرآن کریم نقل آن آمده است از ساره نیز در سن صد سالگی ابراهیم علیه السّلام و نود سالگی ساره دارای فرزند پسر دیگری به نام اسحاق می گردد. 🔻🔻🔻 دارد... 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_5870527412327940693.mp3
1.27M
#مبارزه_با_راحت_طلبی 5 ✅ آغاز #بندگی، مبارزه با #هوای_نفس هست.... 🎤🎤استاد پناهیان 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#تکلیف 💎هر چه بهش گفتیم و گفتند فایده ای نداشت. #حکمش آمده بود باید فرمانده گردان #عبدالله بشود،ولی
🔴با مردم یک رنگ بود 🔹طرف با يك گازي آمد🏍 جلوي در مسجد🕌. سلام كرد.👋 جوابش را با دادم.😒 دستانش بود و سياه.🔧 خواست موتور را همان جلو ببندد به يك ستون، نگذاشتم.🚳 🔹گفتم: اينجا ببندي عمو. با نگراني را نگاه كردم.⌚️ دوباره خيره شدم👀 به سر كوچه. سه، چهار دقيقه گذشت و باز هم خبري نشد.😳 🔹پيش خودم گفتم: رو ديگه بيشتر از اين نميشه👥 نگه داشت؛ خوبه برم به پايگاه بگم تا يك بكنيم. 🔹 يك دفعه ديدم مسجد روشن شد📢 و جمعيت فرستادند! مجري گفت: 🔹نمازگزاران عزيز در خدمت بزرگ جنگ حاج عبدالحسين هستيم كه به خاطر خرابي كمي با تأخير رسيده‌اند.😟 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دشمنی صهیونیست ها با همکاری سلبریتی ها و بعضی از مسئولین داخل کشور 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔴 عهدنامه معروف شهدای گردان کمیل 🔹به دلیل شرایطی که طی عملیات والفجر یک پیش آمد، ‌منطقه‌‌ فکه تا پایان جنگ میان ما و عراقی‌ها قرار گرفت و بازگرداندن شهدا و مجروحانی که در آنجا و در اثر تشنگی و جراحت‌هاشان به شهادت رسیدند، میسر نشد.  🔹بنا به روایت رزمندگانی که از والفجر مقدماتی وقایعی را بازگو کرده‌اند، چند روز بعد از اتمام عملیات والفجر مقدماتی و شهادت اعضای گردان کمیل رژیم بعث عراق داخل کانال را پر می‌کند و شهدا در آن کانال مدفون می‌شوند. گفته شده گردان کمیل معروف به گردان عاشقان عهدنامه معروفی داشتند که طبق آن: "قبل از محاصره کانال کمیل تصمیم گرفتند پلاک‌هایشان را جمع کرده و به پیک گردان بسپارند تا با خود به عقب خط ببرد." و به این ترتیب #گمنام شهید شوند. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🔴 نماز مدافعان حرم در زیر باران بخاطر مطمئن نبودن از رضایت صاحبخانه... 🔹 زندگی اینها را ببینیم وکمی فکر کنیم دقیقا ما کجاییم وچه میکنیم...؟! 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌼🌺🌼🌺🌼🌺 💎جواب پدرمان را می‌توانیم بدهیم مهدی به همراه #برادر كوچك‌ترش #مجید كه مسئول اطلاعات و عملیا
🌺🌻🌸🌺🌻🌸🌸🌻🌺🌸🌻🌺 🌾موقع انتخابات، مسئول صندوق بودم. دست که بلند کرد،✋ آقا مهدی را توی صف دیدم👁 تازه فرمانده لشکرشده بود.👮 🌾به احترامش بلند شدم. گفتم بیاید جلوی صف. نیامد.🗣 🌾ایستاد تا نوبتش شد.👥 موقع رفتن، تا دمِ در دنبالش رفتم پرسیدم : 🌾« وسیله دارین ؟ 🚗» گفت: « آره ». هرچه نگاه کردم، ماشینی👀 آن دور و بر ندیدم رفت طرف یک موتور گازی.🏍 🌾موقع سوار شدن با لبخند گفت: « مال خودم نیست. از برادرم قرض گرفتم.»😃 #شهید_مهدی_زین_الدین🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
خواب شهادتشو🌷 دیده بودم.میدونست پیمانه اش پره.کفن خریده ومتبرک کرده بود.⚡️امایه مدت بوددائماسفربه #س
نقاشی #چشمان تو را تا ڪہ خدا کرد گشتند ملائڪ همه #مبهوتِ نگاهت آیا ملکی تو ؟بشرے تو؟تو ڪہ هستی؟ که ماه نشستہ پسِ آن صورت #ماهت🌹 #شهید_ابوالفضل_شیروانیان🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
نقاشی #چشمان تو را تا ڪہ خدا کرد گشتند ملائڪ همه #مبهوتِ نگاهت آیا ملکی تو ؟بشرے تو؟تو ڪہ هستی؟ ک
1⃣7⃣8⃣ 🌷 💠همسران شهدا 🔰ارادت خاصی به 🌷شهید حاج‌حسین داشت. کنارقبرشهید چند دقیقه‌ای نشستیم. همان جا که نشسته بود گفت: این قطعه است، بعد از شهادتم🕊 مرا اینجا به خاک می‌سپارند. 🔰نمی‌دانستم در برابر حرف چه بگویم. سکوت همراه بغض😢 را تقدیم نگاهـش کردم. هـر بـار کـه به می‌رفت، موقع خداحافظی👋 موبایل📱، شارژر موبـایل یـا یـکی از وسـایل دم‌دسـتی و را جا میگذاشت تا به بهانه آن بازگردد☺️و خداحافظی کند. 🔰اما که می‌خواست به سوریه برود حال و هوای بسیار عجیبی داشت. همه وسایلش را جمع کردم💼 موقع بوی عطر عجیبی😌 داشت. گفتم: چه عطری زدی که اینقدر خوشبو است⁉️ گفت: «من عطر نزده‌ام🚫» 🔰برایم خیلی جالب بود با اینکه به خودش نزده ⚡️اما این بوی خوش از کجا بود. آن روز با به ترمینال رفت. مادرشان مـی‌گفتند: وقتی ابوالفضل سوارماشین شد🚎بوی می‌داد 🔰چند مرتبه خواستم به بگویم چه بـوی عـطر خـوبی مـی‌دهی امـا نشد🚫 و پدرشان هم می‌گفتند: آن روز ابوالفضل عطر همرزمان 🌷 را می‌داد و بوی عطرش بوی تابوت شهدا⚰ بود. 🔰مـوقـع خـداحافظی به گونه‌ای بود که احساس کردم ازمن، مهدی پسرمان وهمه آنچه متعلق به ما دوتاست دل کنده💕 است. گفتم: چرا اینگونه خداحافظی می‌کنی⁉️ ، نگاه دل کندن است 🔰شروع کرد دل مرا به دست آوردن و مثل همیشه کرد. گفت: چطور نگاه کنم که احساس نکنی حالت است؟! امـا هیچ کـدام از ایـن رفـتارهایش پاسخگوی بغض و اشک‌های من😭 نبود. 🔰وقتی می‌خواست از در خانه🚪 برود به من گفت: همراه من به نیا❌ و . برعکس همیشه پشت سرش رانگاه نکرد. چند دقیقه⌚️ از رفتنش گذشت. منتظربودم مثل برگردد و به بهانه بردن وسایلش دوباره خداحافظی کند.# انتظارم به سر رسید. 🔰زنگ زدم📞 و گفتم این بار وسیله‌ای جا نگذاشته‌ای که به برگردی و من و مهدی را ببینی. گفت: نه ، همه وسایلم را برداشتم. ۱۳روز بعد از اینکه رفته بود، شنبه صبح بود تلفن زنگ زد☎️، ابوالفضل از بود. شروع کردم بی‌قراری کردن و حرف از زدن. 🔰گفت: نـاراحـت نـباش، احـتمال بسیار زیاد شرایطی پیش می‌آید که ما را دوشنبه🗓 برمی‌گردانند. شاید تاآنروز با شما صحبت کنم، اگر کاری داری بگو تا انجام بدهم،یا هست برایم بزن😢 🔰تـرس هـمه وجودم را گرفت😰 حرف ‌هایش بوی و خداحافظی👋 می‌داد. دوشنبه۲۴آذر ماه همان روزی که گفته بود قرار است برگردد، ؛ معراج شهدای تهران🌷، سه‌شنبه اصفهان و چهارشنبه پیکر مطهر ابوالفضل کنارقبر آرام گرفت. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#مراسم_وفات_حضرت_معصومه (سلام الله علیها) 💺سخنران: استادجهان شاهی 🎤مداح: کربلایی مصطفی کیوان منش کربلایی حسین شیرمحمدی ⏰زمان:دوشنبه(۲۶آذر)ساعت۱۹ 🚪مکان:مشهد،حجاب۳۵پلاک۳۲ منزل آقای آقامحمدی (علامت پرچم) #فقط_برادران #هیئت_محبان_جوادالائمه (علیه السلام) 🍃🌹🍃🌹 کانال شهیدنظرزاده 👇👇👇👇👇👇👇👇 @shahidNazarzadeh
💐 امام حسن عسکری(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «إِنَّكُمْ فِي آجَالٍ مَنْقُوصَةٍ وَ أَيَّامٍ مَعْدُودَةٍ وَ الْمَوْتُ يَأْتِي بَغْتَةً مَنْ يَزْرَعْ خَيْراً يَحْصُدْ غِبْطَةً وَ مَنْ يَزْرَعْ شَرّاً يَحْصُدْ نَدَامَةً» بى‌شک شما را عمرى كوتاه و روزهایى محدود است. و مرگ، ناگاه و بى‌خبر می‌رسد، هركس بذر خوبى و خير بيفشاند، خوشى و سعادت درو كند و هركس بذر بدى و شرّ افشاند، ندامت و پشيمانى درو كند. 📚 تحف‌العقول، النص، صفحۀ ۴۸۹ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
زمان بازرگان بہ ما بر چسب #چریڪ زدند، زمان بنےصدر هم برچسب #منافق! الان هم بر چسب خشڪ مقدسے و #تحجر
#سبک_زندگی_شهدا می‌خواستم #سفره بیندازم که حاجی دستم را گرفت. گفت: «‌وقتی من می‌آیم، تو باید #استراحت کنی! من دوست دارم شما را بیشتر در #آسایش و راحتی ببینم!» گفتم: «‌من که بالاخره نفهمیدم باید چه جور آدمی باشم! یک روز می‌گفتی می‌خواهی زنت #چریک باشد، حالا می‌گویی از جایم تکان نخورم!» شروع کرد به انداختن و مرتب کردن سفره. سرش پایین بود. با صدایی که انگار دوست ندارد، کسی غیر از خودش بشنود، گفت: «‌تو بعد از من #سختی‌های زیادی می‌کشی. پس بگذار لااقل این یکی دو‌ روزی که در کنارت هستم، کمی #کمکت کنم!» #شهید_محمدابراهیم_همت🌷 #شادی_روحش_صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺🍂🌸🍃🌷🍃🌸🍂🌺 #کلام_شهید 🌾دشمن باید بداند و این #تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه‌ای را که علیه #انق
🔴 ترس دشمنان از سردار اسلام 🔸نور #سيگارشان را ديده بود🚬 . چهار نفر را فرستاد تا ببينند قضيه چيست👀 . دو نفر #كومله بودند👥 ، يكي #فرار كرده بود🏃 و يكي را گرفته بودند . ازش پرسيد :" اينجا چكار مي كرديد" .طرف گفت :"شنيده بوديم قرار است #كاوه بيايد. 🔸گفته بودند هروقت رسيد #خبر بدهيد كه #مقر را خالي كنيم."🚨 🔸در مورد كاوه دستور براي كومله #عقب.نشيني بي درگيري بود . درگيري را مدتي #امتحان كرده بودند. ديده بودند فايده ندارد. #شهید_محمود_کاوه🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh