eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
سفرِ پر ماجرا_31.mp3
7.64M
۳۱ ✔️سؤالات قبر رو نمیشه حفظ کرد! باید روی قلبت، ثبت شون کرده باشی! یعنی؛ باهاشون زندگی کرده باشی... 💢چیزی که در جانت نفوذ کرد؛ تا ابد با تو همراه خواهد بود👆👆 🎤🎤 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔆عكس العمل حساب شده🔆 🔅راننده كاميونها مي گفتند: اگه ما رو اعدام هم بكنين، با اين همه مهمات به خط مق
✨هنوز محاسن و موی صورتش در نیامده بود که دشمن اعلام کرد هر کس مرده یا زنده #محمود_کاوه را بیاورد فلان قدر #جایزه دارد ✨اون زمان جایزه سر شهید کاوه مثل #تورم این روزها دائمأ در حال افزایش بود، تامین مبلغ جایزه ها از طرف #صدام بود و شب نامه های متعددی را برایش در شهرها پخش میکردند. اینها خودش حکایتها دارد شنیدنی #سردارشهید_محمود_کاوه🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 8⃣ #قسمت_هشتم 🔻اولین درگیری ✨گردان به آهستگی و در سکو
﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭 9⃣ 🔻آغاز عملیات ✨از میدان مین عبور کردیم. کل مسیر پر از تپه های رملی کوچک و بزرگ بود. اما دو تپه رملی، از بقیه بزرگتر بودند که در شناسایی ها به تپه های دوقلو معروف شده بودند. شروع کار ما ار آنجا بود. درست بعد از این تپه ها بود که اولین کانال، برای جلوگیری از پیش روی ما قرار گرفت. حدود پانصد متر مانده بود به تپه های دوقلو، درست در ساعت نه و سی دقیقه ی شب یکشنبه هفدهم بهمن ماه 1361 از پشت بیسیم رمز عملیات اعلام شد. شیپور جنگ به صدا درآمد، همان شیپوری که شهید چمران، آن را معیار شناختن مرد از نامرد می دانست. ✨کار حسینی در پیش بود. فرزندان خمینی بعد از پیروزی در جهاد اکبر، آماده ی جان بازی در جهاد اصغر، در میدان کارزار بودند. و چه سهل است آن جهادی که از بزرگ به کوچک می رسد. آنجا به خوبی می دیدیم که راه صدساله تکامل، برای فرزندان امام مهربان امت، یک شبه طی می شد. سوز سرمای بهمن ماه توی صورت ما می خورد، اما هیجان و اضطراب عملیات، زمانی برای فکر کردن درباره ی سرما باقی نمی گذاشت. بچه ها به زیر تپه های دوقلو رسیدند. بعثی های مستقر در تپه های از قبل منتظر گردان کمیل بودند! آنها بکباره منوّر زدند و فضا همانند روز روشن شد. ✨معرکه ای برپا شد. دوشکاهای دشمن حسابی از بچه ها تلفات گرفت. اگه شجاعت آر پی جی زنها نبود، بچه های گردان کمیل همان جا قتل عام می شدند. در میان تعدادی از آنها هم شهید شدند. عده ای نیز سنگرهای دشمن را به تصرف درآوردند. بقیه نیروها هم با درایت فرمانده گردان، برادر محمود ثابت نیا، توانستند بدون درگیری تپه دوقلو را دور بزنند و مسیر را ادامه دهند. این هنرمندی فرمانده شجاع و کاردانی مثل ثابت نیا بود که همه نیروها درگیر نشوند. هدف او رسیدن به کانال ها بود. به همین خاطر فقط یک دسته نیرو در کنار تپه های دوقلو نگه داشت و بقیه را همراه خود برد. 👈 ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✫⇠ ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 0⃣1⃣ 🔻موانع ✨تپه های دوقلو را دور زدیم، رسیدیم به سیم خاردارهای حلقوی، جنس آنها سخت بود با سیم چین تخریب چی بریده نمی شد. عبور از آنها سخت و نفس گیر بود. با زحمت تعدادی از آنها را بریدیم و روی دو ردیف آخر آنها برانکارد قرار دادیم. نیروها به سختی از آنها عبور کردند. بعد از سیم خاردارهای حلقوی، حدود ده متر سیم خاردار فرشی کشیده شده بود. همه برای این بود که وقت گرفته شود و هوا روشن شود. تعدادی از بچه ها کوله پشتی و اورکت خود را روی آن پهن کردند، و نیروها با سختی و جراحت پاهایشان از آنها عبور کردند. ✨پس از سیم خاردارهای فرشی، به یک زمین صاف رسیدیم که خالی از موانع بودند، که به زمین کشتار معروف بود. وقتی وارد این منطقه شدیم فرصت کوتاهی برای استراحت فراهم شد. جلوی ما یک میدان مین بود. تخریب چی ها برای باز کردن یک معبر در میدان مین اقدام کردند. ساکت و آرام نشسته بودیم که یک باره دشمن محل تجمع افرادی را که منتظر باز شدن معبر بودن زیر آتش قرار داد. برخی رزمندگان ناگریز برای نجات از معرکه به هر سو می دویدند. در تاریکی شب بعضی ناخواسته وارد میدان مین شده و طعمه مین های بی رحم دشمن شدند. ما سریع از جا بلند شدیم و از منطقه کشتار گاه بیرون رفتیم. ✨میدان مین با عمق سیصد متر جلو ما قرار داشت که بچه ها معبر باز کردند. بعد به جاده ای به نام ذوزنقه رسیدیم. بعثی ها با استفاده از خاک، شیب جاده ی مرزی را از بین برده بودند تا نیروهای ایرانی موفق به پناه گرفتن پشت آن نشوند! بچه های گردان نجف هم که آنجا بودند راه را گم کرده بودند. تعدادشون با بچه های گردان کمیل همراه شدند و بقیه همان جا ماندند. درست بعد از این جاده به کانال اول رسیدیم. همه ی نیروها از برزگی این کانال تعجب کردند. چگونه باید از این کانال عبور کنیم!؟ ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
Karimi-Shab4Fatemieh11396[05].mp3
4.44M
🎧🎧 مادر بمون 🎤🎤حاج محمود کریمی التماس دعا😭😭 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
آنقدر گریه ڪردم😭 و گفتم فقط " #حسیــــن " #زهرا شبی🌙 خرید مرا معتبر شدم ... #شهید_محمدعلیم_عباسی🌷 #شبتون_شهدایی🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣#سلام_امام_زمانم❣ با خیال رخ زیبای #تو ای راحت جان❤️ فارغ از دیدن روی دگرانیم هنوز😔 تا که تو #کی برسی زین سفر دور و دراز💫 حیف و #صدحیف که از بی خبرانیم هنوز #السلام_علیک_یااباصالح_المهـدی🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
به دلمـ❤️ لک زده با #خنده_تو جان بدهم طرح لبخند تو😍 #پایان پریشانی هاست #شهید_جهاد_مغنیه #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‌‌#شهادت 🌷 نوعی ‌مدیریت است !! آدمهای معمولی خیلی هم که #موفق باشند ، #زندگی خود را مدیریت می کنند 💥اما #شـــــهــــــــــــــــــــدا مـــــرگـــــِ خود را نیز... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
میثم یک #ادکلن داشت که خیلی دوستش داشت🌹 وقتی #می‌رفت به او گفتم دلـم که برایت تنگ شد چه کار #کنم؟😭
#عاشقانه_های_شهدا❤️ 🔰از این که دقیقا چه فعالیت‌هایی دارد خیلی تعریف نمی‌کرد❌ ولی می‌دانستم که #تکاور است. همان سال‌های اول ازدواجمان💞 از فعالیت‌هایی که در محل کارش انجام می‌داد، فیلم تهیه🎥 و به من نشان داد. 🔰من خیلی خوشحال شدم، هر کسی دیگر هم جای من بود #افتخار می‌کرد که همسرش تکاور است😍 دوست داشتم آن را به دیگران هم نشان بدهم #ولی او به من گفت: «اگر بخواهی این فیلم را به خانواده‌ات نشان دهی، دیگر نمی‌توان🚫م فیلم #کارهایم را نشانت دهم». 🔰چون دوست نداشت⭕️ کسی از کارهایی که انجام می‌داد، مطلع باشد. بعد از #شهادت_میثم بود که خانواده‌ام متوجه شدند که او تکاور بوده، آموزش‌های زیادی دیده و #خیلی فعالیت داشته است👌 داوطلبانه هم به #سوریه رفت. #شهید_میثم_نجفی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh