سفرِ پر ماجرا_31.mp3
7.64M
#سفر_پرماجرا ۳۱
✔️سؤالات قبر رو نمیشه حفظ کرد!
باید روی قلبت، ثبت شون کرده باشی!
یعنی؛
باهاشون زندگی کرده باشی...
💢چیزی که در جانت نفوذ کرد؛
تا ابد با تو همراه خواهد بود👆👆
🎤🎤 #استاد_شجاعی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔆عكس العمل حساب شده🔆 🔅راننده كاميونها مي گفتند: اگه ما رو اعدام هم بكنين، با اين همه مهمات به خط مق
✨هنوز محاسن و موی صورتش در نیامده بود که دشمن اعلام کرد هر کس مرده یا زنده #محمود_کاوه را بیاورد فلان قدر #جایزه دارد
✨اون زمان جایزه سر شهید کاوه مثل #تورم این روزها دائمأ در حال افزایش بود، تامین مبلغ جایزه ها از طرف #صدام بود و شب نامه های متعددی را برایش در شهرها پخش میکردند.
اینها خودش حکایتها دارد شنیدنی
#سردارشهید_محمود_کاوه🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 8⃣ #قسمت_هشتم 🔻اولین درگیری ✨گردان به آهستگی و در سکو
﴾﷽﴿
📚 #داستان_واقعی
#راز_کانال_کمیل
✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭
9⃣ #قسمت_نهم
🔻آغاز عملیات
✨از میدان مین عبور کردیم. کل مسیر پر از تپه های رملی کوچک و بزرگ بود. اما دو تپه رملی، از بقیه بزرگتر بودند که در شناسایی ها به تپه های دوقلو معروف شده بودند. شروع کار ما ار آنجا بود. درست بعد از این تپه ها بود که اولین کانال، برای جلوگیری از پیش روی ما قرار گرفت. حدود پانصد متر مانده بود به تپه های دوقلو، درست در ساعت نه و سی دقیقه ی شب یکشنبه هفدهم بهمن ماه 1361 از پشت بیسیم رمز عملیات اعلام شد. شیپور جنگ به صدا درآمد، همان شیپوری که شهید چمران، آن را معیار شناختن مرد از نامرد می دانست.
✨کار حسینی در پیش بود. فرزندان خمینی بعد از پیروزی در جهاد اکبر، آماده ی جان بازی در جهاد اصغر، در میدان کارزار بودند. و چه سهل است آن جهادی که از بزرگ به کوچک می رسد. آنجا به خوبی می دیدیم که راه صدساله تکامل، برای فرزندان امام مهربان امت، یک شبه طی می شد. سوز سرمای بهمن ماه توی صورت ما می خورد، اما هیجان و اضطراب عملیات، زمانی برای فکر کردن درباره ی سرما باقی نمی گذاشت. بچه ها به زیر تپه های دوقلو رسیدند. بعثی های مستقر در تپه های از قبل منتظر گردان کمیل بودند! آنها بکباره منوّر زدند و فضا همانند روز روشن شد.
✨معرکه ای برپا شد. دوشکاهای دشمن حسابی از بچه ها تلفات گرفت. اگه شجاعت آر پی جی زنها نبود، بچه های گردان کمیل همان جا قتل عام می شدند. در میان تعدادی از آنها هم شهید شدند. عده ای نیز سنگرهای دشمن را به تصرف درآوردند. بقیه نیروها هم با درایت فرمانده گردان، برادر محمود ثابت نیا، توانستند بدون درگیری تپه دوقلو را دور بزنند و مسیر را ادامه دهند. این هنرمندی فرمانده شجاع و کاردانی مثل ثابت نیا بود که همه نیروها درگیر نشوند. هدف او رسیدن به کانال ها بود. به همین خاطر فقط یک دسته نیرو در کنار تپه های دوقلو نگه داشت و بقیه را همراه خود برد.
👈 #ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
✫⇠#راز_کانال_کمیل
✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭
0⃣1⃣ #قسمت_دهم
🔻موانع
✨تپه های دوقلو را دور زدیم، رسیدیم به سیم خاردارهای حلقوی، جنس آنها سخت بود با سیم چین تخریب چی بریده نمی شد. عبور از آنها سخت و نفس گیر بود. با زحمت تعدادی از آنها را بریدیم و روی دو ردیف آخر آنها برانکارد قرار دادیم. نیروها به سختی از آنها عبور کردند. بعد از سیم خاردارهای حلقوی، حدود ده متر سیم خاردار فرشی کشیده شده بود. همه برای این بود که وقت گرفته شود و هوا روشن شود. تعدادی از بچه ها کوله پشتی و اورکت خود را روی آن پهن کردند، و نیروها با سختی و جراحت پاهایشان از آنها عبور کردند.
✨پس از سیم خاردارهای فرشی، به یک زمین صاف رسیدیم که خالی از موانع بودند، که به زمین کشتار معروف بود. وقتی وارد این منطقه شدیم فرصت کوتاهی برای استراحت فراهم شد. جلوی ما یک میدان مین بود. تخریب چی ها برای باز کردن یک معبر در میدان مین اقدام کردند. ساکت و آرام نشسته بودیم که یک باره دشمن محل تجمع افرادی را که منتظر باز شدن معبر بودن زیر آتش قرار داد. برخی رزمندگان ناگریز برای نجات از معرکه به هر سو می دویدند. در تاریکی شب بعضی ناخواسته وارد میدان مین شده و طعمه مین های بی رحم دشمن شدند. ما سریع از جا بلند شدیم و از منطقه کشتار گاه بیرون رفتیم.
✨میدان مین با عمق سیصد متر جلو ما قرار داشت که بچه ها معبر باز کردند. بعد به جاده ای به نام ذوزنقه رسیدیم. بعثی ها با استفاده از خاک، شیب جاده ی مرزی را از بین برده بودند تا نیروهای ایرانی موفق به پناه گرفتن پشت آن نشوند! بچه های گردان نجف هم که آنجا بودند راه را گم کرده بودند. تعدادشون با بچه های گردان کمیل همراه شدند و بقیه همان جا ماندند. درست بعد از این جاده به کانال اول رسیدیم. همه ی نیروها از برزگی این کانال تعجب کردند. چگونه باید از این کانال عبور کنیم!؟
#ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
Karimi-Shab4Fatemieh11396[05].mp3
4.44M
🎧🎧
مادر بمون
🎤🎤حاج محمود کریمی
التماس دعا😭😭
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
میثم یک #ادکلن داشت که خیلی دوستش داشت🌹 وقتی #میرفت به او گفتم دلـم که برایت تنگ شد چه کار #کنم؟😭
#عاشقانه_های_شهدا❤️
🔰از این که دقیقا چه فعالیتهایی دارد خیلی تعریف نمیکرد❌ ولی میدانستم که #تکاور است. همان سالهای اول ازدواجمان💞 از فعالیتهایی که در محل کارش انجام میداد، فیلم تهیه🎥 و به من نشان داد.
🔰من خیلی خوشحال شدم، هر کسی دیگر هم جای من بود #افتخار میکرد که همسرش تکاور است😍 دوست داشتم آن را به دیگران هم نشان بدهم #ولی او به من گفت: «اگر بخواهی این فیلم را به خانوادهات نشان دهی، دیگر نمیتوان🚫م فیلم #کارهایم را نشانت دهم».
🔰چون دوست نداشت⭕️ کسی از کارهایی که انجام میداد، مطلع باشد. بعد از #شهادت_میثم بود که خانوادهام متوجه شدند که او تکاور بوده، آموزشهای زیادی دیده و #خیلی فعالیت داشته است👌 داوطلبانه هم به #سوریه رفت.
#شهید_میثم_نجفی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷قدرت بدنی خوبی داشت. بدون اینکه از #کمبود نفرات نق بزنه، جعبه مهمات ها رو به دوش می کشید و توی ماشی
#تو از آسمـــــان بودی
و فقط برای اینکه زمیـ🌎ـن لحظه ای داشتنتــ👤 را تجربه کند
آمدی و حـــال زمین مانده با #حسرتـــ دوباره داشتنت😔
#شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#تو از آسمـــــان بودی و فقط برای اینکه زمیـ🌎ـن لحظه ای داشتنتــ👤 را تجربه کند آمدی و حـــال زمین
0⃣9⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠فرشته_نجات
🔰بنده در سنین جوانی(حدود ۱۸ سالگی) قبل از اینکه وارد #حوزه علمیه امام جعفر صادق(ع) اندیمشک بشوم توسط عده ای از افراد شهر👥 وارد #بد وادی شده بودم بگونه ای که نسبت به #رهبری و #حکومت_اسلامی بسیار بدبین شده و جزء مخالفان شده بودم
🔰تا اینکه #شهید احمد حاجیوند الیاسی آشنا شدم. او در چند باری که همدیگر رو دیده بودیم😍 باهام صحبت میکرد بگونه ای که عقیده ام از این رو به اون رو شد و عاشق مقام معظم رهبری و دین و حکومت شده بودم ، انگار #خداوند این شخص را برای نجات من👤 فرستاده است
🔰بعد ها که وارد حوزه علمیه شدم بارها #شهید رو دیدم و خداروشکر میکردم که با چنین شخصی دوست شده ام💞 نمیدونم اگر او نبود الان وضعیتم چگونه بود⁉️(شاید ضد دین و خداو...)
🔰زمانی که #خبرشهادتش رو شنیدم باور نمیکردم که #احمد رفته است و خیلی ناراحت شدم😔 شهادت #احمد🌷 باعث قویتر شدن عقیده ام در این مسیر شد. الان هر موقع به سرمزارش میروم، نمیتوانم تحمل کنم و شروع به گریه کردن میکنم😭
#شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی
#فرشته_نجات
#ارسالی_مخاطبین
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مادرانه....❤️
دلم از #نبودنت پراست
هرروز خاطراتم را الک میکنم
وجز دلتنگی💔 تو چیزی برایم نمیماند😔
✘نه #تو آمدی
✘نه فراموشی
خیالی نیست🗯
من کوه میشوم✊ و پای #نبودن_هایت میمانم
💥اما ای کاش میدانستی بی تو تمام شدم😔
#مادر_شهید_دهقان_امیری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#گناهان_را_پاک_کن
🌾بعضی ها می گویند: ما چون گرفتار فلان #گناه شدیم ، دیگر نماز هم نمیخوانیم❌ چون #سودی ندارد❗️
🌿اینطور نیست، مثل بعضی ها نباش که وقتی دو تا از #چک هایشان بر می گردد ، می ترسند و فرار میکنند 👣
🌾در #قرآن داریم که اگر گناه کردی🔞
#حتمانمازبخوان.
🌿اگر ما #گناه کردیم قرآن می گوید:
💠" اِنَّ الحَسَناتِ یُذهِبنَ السَّیِّئات "
🔖 [ سوره هود/ آیه ۱۱۴ ]
⚜یعنی با نماز📿 و کارهای خوب دیگر، آن را #بشوی.
🔴چون آنها روی یکدیگر اثر دارد و خوبی ها میتواند #بدی ها را از بین ببرد.✅
🌹 حضرت #فاطمه_الزهرا (سلام الله علیها):
💠" فَجُعلَ اللهُ الصَّلاهَ تَنزیهاً لَکم عَن الکِبرِ "
⚜خدای تعالی #نماز را برای خضوع و دوری از تکبر و خودخواهی قرار داد.✅
📚احتجاج طبرسی/ج۱/ص ۲۵۸
#لطفانشردهید....
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠💠 #پیامبران و #مهدویت(51) 🌐قسمت هشتم: #حضرت_عیسی علیه السلام 1⃣ تولد و ظهور عیسی علیه السّل
❣﷽❣
💠 💠 #پیامبران و #مهدویت(52)
عیسی علیه السّلام به عنوان آخرین اتمام حجت بر بنی اسرائیل به شکلی معجزه وار و از مادر طاهر و باکره ای به نام مریم متولد شد و در میان ایشان ظهور نمود.
تولد ایشان بدون پدر-آنچنان که قرآن کریم نیز تأیید می کند-می تواند نشانه ای بر این امر باشد که در آن دوره قوم یهود به درجه ای از انحطاط رسیده بود که هیچ کفوی از میان آنان برای همسری بانوی پاکی چون مریم مقدس وجود نداشت.
پیش از تولد وی یحیی این بشارت را به قوم داده بود که البته می تواند بشارت به ظهور پیامبر و منجی آخرالزمان و به طور کلی-همان گونه که یحیی گفته بود-نزدیک شدن ملکوت آسمانها نیز تلقی شود. خود عیسی مسیح نیز مأموریت اصلی خود را بشارت به نزدیک شدن ظهور پیامبرآخرالزمان و معرفی ایشان می داند.
ضمن این که در انجیل فعلی به موارد زیادی برمی خوریم که مصداقی جز بشارت بر ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ندارد.
در روایاتی در خصوص وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از جهاتی به برخی انبیای بزرگ تشبیه شده اند. به نظر می رسد ضمن این که این روایات در پی بیان بهره وجودی هر کدام از پیامبران از این وجود مقدس می باشد، بیانگر شرایط مشابهی است که در هر مقطع برای این بزرگواران وجود داشته است.
در تاریخ یکی از موارد این شباهت سخن گفتن در بدو تولد است و در روایات، شباهت امام عجل الله تعالی فرجه الشریف با عیسای مسیح علیه السّلام در سیاحت عنوان شده است.
در خصوص شباهت نخست باید گفت ظاهراً بزرگان تاریخ انبیاء همواره از وجود وصی، وزیر و به هر حال تأیید کننده ای در کنار خود بهره برده اند. حضور عاصف در کنار سلیمان علیه السّلام، و هارون در کنار موسی علیه السّلام، و امیرالمؤمنین علیه السّلام در کنار پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم از مواردی است که در قرآن کریم بدان اشاره شده است.
با این حال گهگاه شرایطی در تاریخ انبیاء به وجود آمده است که طی آن، جریان امور به حدی سخت شده و زمین به اندازه ای از وجود اولیای الهی کم بهره شده، که پیامبر با امام تازه تولد یافته بایستی خود بار تأیید خود را از همان بدو تولد به دوش کشد. این شرایط ظاهراً در دوران تولد امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و عیسای مسیح علیه السّلام مشابه بوده است.
قتل یحیی علیه السّلام به عنوان بشارت دهنده ظهور عیسی از حوادث مهم منجر به شکل گیری این شرایط در آن دوره است. اشاره قرآن کریم نیز به سخن گفتن عیسی علیه السّلام در نوزادی و بزرگسالی -که لااقل بخش بزرگسالی آن نباید معجزه ای عجیب باشد-نشان می دهد که این پیامبر بزرگ با سخنان خود در دو فتنه بزرگ (زمان تولد و دوره رجعت آخرالزمان) به مدیریت جریان حزب الله کمک می کند.
اما در خصوص مشابهت دوم یعنی سیاحت بایستی به نکته تأمل برانگیزی اشاره کرد. در برخی تعابیر لقب “مسیح” را نه به معنای مسح شده از جانب خداوند که به معنای شخصی گرفته اند که بسیار سیاحت می کنند. این موضوع البته در تاریخ زندگی عیسی علیه السّلام کاملاً مشهود و معروف است. آنچه در این میان کنجکاوی و دقت بیشتری را طلب می کند، پی بردن به سبب این سیاحت های پیامبرانه است که البته در طی آن، موعظه و انس با آفرینش نیز برای پیامبر بزرگی چون عیسی علیه السّلام اتفاق می افتاده است.
در تاریخ این مقطع داریم که ایشان همواره از سوی یهود و به تحریک آنان از سوی رویمان در حال تعقیب بودند و ناچار بودند دائماً مکان خود را تغییر دهند و سرانجام در همین تعقیب و گریز بود که جریان ظاهری دستگیری ایشان و داستان عروج اتفاق افتاد. در اینجا این پرسش به جد رخ می نماید که آیا روایت یاد شده در صدد بیان شرایطی مشابه برای امام مظلوم ما عجل الله تعالی فرجه الشریف نیست؟ آیا مورد تعقیب بودن امام تنها منحصر به دوران نزدیکی تولد و دوره غیبت صغری است؟ یا با آنچه ما از استمرار-ولو تبعی-از حزب شیطان می دانیم، این تعقیب و گریز بایستی در طول تاریخ جریان داشته باشد؟
🔻🔻🔻 #ادامه_دارد. . .
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
سفرِ پر ماجرا_32.mp3
7.48M
#سفر_پرماجرا ۳۲
✨هر چیزی رو که
میخوای با خودت ببَری؛
باید همینجا،در درونت ریشه دارش کنی!
✔️محاله چیزی جزو باورت نباشه؛
و قلباً بهش یقین نداشته باشی و...
بتونی با خودت بِبَرید👆👆
🎤🎤 #استاد_شجاعی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
زندگــے ... از #شہادت آغاز میشود آنانڪہ یڪ عمر #مرده_اند ، 💥یڪ لحظہ هم شهید #نخواهندشد❌ #رزقک_شه
یڪ جهان شعر سرودم📝
ڪہ بفــهمے #تنها
محض #لبخندتـــو
شاعر شدهام خوش انصاف☺️
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
👆خواهر و برادر بزرگوار شهید بیضایی معتقد بود #شهادت مزدِ کسانی است که در راهِ خدا #پُر_کارند ✅پس ب
🍂دلا #یاران عاشق❣ زود رفتند
🍃از این وادی همه #خشنود رفتند
🍂من و تو مثل یک مرداب #ماندیم
🍃خوشا آنان که مثل رود رفتند😔
#شهید_محمودرضا_بیضایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂دلا #یاران عاشق❣ زود رفتند 🍃از این وادی همه #خشنود رفتند 🍂من و تو مثل یک مرداب #ماندیم 🍃خوشا آن
1⃣9⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠نماز شب
🔸معمولا من و محمودرضا در اتاق پذیرایی درس📚 می خواندیم. پذیرایی ما اتاق بزرگی بود که فقط مواقعی که مهمان داشتیم و یا زمانی که قصد #درس خواندن داشتیم اجازه ورود به آنجا را داشتیم .
🔹یک شب بعداز نصف شب🌖 برای درس خواندن به اتاق پذیرایی رفتم و دیدم قبل من #محمودرضا آنجاست. اما نه برای درس! داشت #نماز می خواند. آن موقع 13 سالم بود جا خوردم😦 آمدم بیرون و رفتم به اتاق خودم.
🔸فردا شب باز محمودرضا در پذیرایی بود و در حال نماز📿چند #شب پشت سر هم همین طور بود. یک شب در نظر گرفتمش ، حدود دو ساعت⏰ طول کشید. صبح بهش گفتم: #نمازشب خواندن برای تو ضرورتی ندارد. کمبود خواب پیدا می کنی ! در مدرسه چرت می زنی !
🔹تازه گذشته از آن تو هنوز خیلی سنت پایینه و شاید نماز های #یومیه هم بر تو واجب نشده باشد🚫 چه برسه به نماز شب، آن هم اینجوری.
صحبت که کردیم فهمیدم یکی از دوستان #طلبه اش در مورد فضیلت نماز شب برای محمود رضا صحبت کرده و محمود رضا چنان از حرف های آن طلبه تحت تاثیر واقع شده بود که تا یک هفته #مرتب نماز شب را ادامه می داد.
🔸اما به هر حربه ای بود مانعش شدیم و فعلا از نماز شب خواندن منصرفش کردیم 💥ولی هنوز چهره و حالت زیبای #نوجوانانه اش سر نماز شب را فراموش نمی کنم🗯
#شهید_محمودرضا_بیضایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh