eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
1_2607621(1).mp3
1.12M
🎵مولودی #ولادت_حضرت_سجاد(ع) 🌹🍃اومد قبله ی خورشید☀️ومهتاب 🌹🍃اومد #دلبر شیرین و جذاب😍 🎤 با نوای #سیب_سرخی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#پنجشنبه است و من دوباره غمی سنگین😔 را احساس میکنم و #بغضی عجیب در گلویم میپیچد اما به عشق❤️ دوباره دیدن عکست که با آن #خنده زیبا همیشه بر لب داشتی بسوی تو روانه میشوم. پنجشنبه است و من دوباره #اناانزلنا را از برای #تو زمزمه میکنم🌷 #پنجشنبه_های_دلتنگی💔 #شهید_عبدالله_باقری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهدا دو روز در سال #تولد دارند 🎈تولد زمینی 🎈تولد آسمانی 🎀و چه زیبا که تولد این دو دوست👥 را در #یک_
🔰انگار همین دیروز بود که #پوتین های همرزمان و دوستان👥 آقامحمدتقی رو جفت کرده بودیم و با همه دلتنگیمان💔 جای پوتین های خالی #محمدتقی، شاخه گلی🌷 گذاشته بودیم و این تصویر غمناک را ثبت کردیم📸 🔰اسفندماه 95 بود که اعضاء #صابرین و دوستان آقامحمدتقی چند روز قبل سال نو، به منزل پدر🏡 آمدند تا تسلای دل❤️ خانواده ش باشند 🔰بعد از #شهادت_شهید_علیجانی، وقتی داشتیم تصویر🎞 پوتین ها روبرای #چندمین بار، نگاه می کردیم، #نوشته داخل یکی از پوتین ها توجه مان را جلب کرد 🔰درست کنار #جای_خالی کفشهای👞 آقامحمدتقی، اسم #میثم_علیجانی رو دیدیم، #جانباز مدافع حرمی که عاقبت به خیر شد و در دفاع از حریم وطن به دوستان شهیدش🌷 پیوست #شهید_محمدتقی_سالخورده #شهید_میثم_علیجانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 میون همه ی عـروسـی های مختلط و پـارتی های امـروزی یه سری جشـن هم هست ڪه بـوی رو میده و حاضرینش همه اهـالی آسمـونـن😌 حضـور پنـج شهیــد مدافع حرم در یڪ عروسی دامــاد: حاضرین: 🌷شهید محمدتقی سالخورده 🌷شهید فیروزآبادی 🌷شهید علی عابدینی 🌷شهید سیدرضا طاهر 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
کنار شمـا👥 در #باران قدم می زنم  چتر☔️ برای چه؟ #خیال که خیس نمی‌شود ... #مردان_بی_ادعا #خاکیان_خدایی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹لحظه‌اي كه #اميرحافظ به دنيا آمد و من صداي🎵 گريه‌اش را شنيدم، فقط #مصطفي را از اعماق وجودم❤️ صدا مي
💢عاشق #مادرش_فاطمه زهرا بود. اسمی از حضرت فاطمه(س) می آمد خیلی #ناراحت و بی تابی💓 میکردند.. 💢عین مادرشان فاطمه زهرا(س) تیر به پهلویش💥 خورد و به #شهادت رسید..✨ #شهید_مصطفی_شیخ_الاسلامی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢عاشق #مادرش_فاطمه زهرا بود. اسمی از حضرت فاطمه(س) می آمد خیلی #ناراحت و بی تابی💓 میکردند.. 💢عین ما
1⃣5⃣0⃣1⃣ 🌷 🔰مصطفی در دوران ابتدایی وارد باشگاه شد و از همان دوران اولیه باشگاه، مقام قهرمانی استان را کسب کرد و حتی در هنگام تمرین برادر کوچک👦 خود را نیز به باشگاه می‌برد تا از تماشا کردن تمرین، انگیزه‌ای پیدا کند. 🔰 از دوران دوم ابتدایی شروع به خواندن کرد و نماز را به برادرانش یاد می‌داد و هنگام اذان🔊 در خانه نماز جماعت👥 برگزار می‌کرد. فوق‌دیپلم📃 خود را از دانشگاه ، کارشناسی را در دانشگاه یزد و کارشناسی‌ارشد در رشته مهندسی برق💡 را نیز در شهر ساری اخذ کرد. 🔰مصطفی در کنار تحصیل، خود را هم ادامه داد و در اواخر تحصیلاتش در دانشگاه در کنار برادر کوچک‌تر👥 خود، به ورزش روی آورد و دیری نپایید که مقام‌های استانی و کشوری🇮🇷 را در این رشته کسب کرد و پس از ، به‌عنوان ورزش جودو انتخاب شد. 🔰این شهید مدافع حرم در آذر سال ۹۱ ازدواج 💍کرد ولی هنوز استخدامش در مشخص نشده بود. وی برای تأمین روزی💵 نزد دایی خود در یک مرغ‌فروشی🍗 در بازار روز مشغول به‌کار شد و با توجه به اینکه بسیار و مودب بود، بازاریان و کسبه علاقه خاصی💞 به وی پیدا کردند. 🔰در دی ماه ۹۱ در مشغول به خدمت شد و در همان ابتدا به سخت و طاقت‌فرسای😪 کرمانشاه رفت و پس از مدتی نیز به ارومیه اعزام شد🚌 و مأموریت وی نیز رفتن به بود. 🔰وی به‌عنوان نیروی که مهارت خاصی در زدن آر‌پی‌جی💥 داشت برای دفاع از اسلام وحرم (س) راهی سوریه شد و پس از ۲۷ روز در🗓 تاریخ ۱۶ آذر ۹۴ در یک عملیات سنگین در شهر پس از چند شلیک موفق و به هلاکت رساندن نیروهای دشمن، توسط نیروهای دست‌نشانده استکباری داعش👹 به رسید🕊 🔰پیکر شهید مصطفی شیخ‌الاسلامی⚰ در تاریخ ۹۴/۹/۱۹، بر روی دستان مردم تشییع و در گلزار شهدای🌷 مزار این شهر به خاک سپرده شد. امیر حافظ فرند شهید مدافع حرم، ۵۷ روز از شهادت🌷 پدر متولد شد. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
همیشه سخـت هارا می خواهیم پر رنگهـا رامی بینیم... وصـداهای بلند را می شنویم... #غـافـل از اینڪه خو
#همسران_زینبی👌 ❣همسرم عزیزم، با اینکه تازه از #ماموریت تقریبا یک ماهه جنوب برگشته بودم و بعد از 4 شب ساعت 10 شب مطلع شدم باید به #سوریه عازم شوم و این موضوع را به شما گفتم، شما #لحظه ای درنگ نکردی ❣و فرزند در راهمان هم #مانع رفتن من نشد و با روی گشاده از رفتن من برای #دفاع از حرم حضرت زینب (س) استقبال کردی. این هم آزمون دیگری بود که باز هم شما #سربلند ازآن بیرون آمدی. ❣همسر عزیزم مطالبی که عرض کردم گوشه ای از #دریای خوبیها و عشق و محبت شما بود. ❣الان که دارم این #وصیتنامه را می نویسم خیلی #دلتنگ شدم و گریه امانم نمیدهد، بنده لایق شهادت نیستم اما اگر خداوند متعال به این کمترین عنایتی بکند و مرگ مارا #شهادت در راهش رقم بزند آنرا #مدیون تو هستم. وعده ما ان شاءالله در محضر بی بی زینب (س) . #شهید_محمد_بلباسی #شهید_مفقودالاثر_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
👆خواهر و برادر بزرگوار شهید بیضایی معتقد بود #شهادت مزدِ کسانی‌ است که در راهِ خدا #پُر_کارند ✅پس ب
✍ #خاطرات 🌸سوریه که میرفت، همیشه ساک سفر رو #همسرش می بست. تو آخرین سفر به همسرش گفته بود که ساک رو ایندفعه #خودش میخواد ببنده. 🌸ساک رو سبک بسته بود و حتی #قرصهایی رو که بخاطر دندون دردش همیشه همراه داشت، تو ساک نذاشته بود. میگفت پرسیدم: قرصها رو نمی بری؟ گفت: ایندفعه لازم ندارم. #شهید_محمودرضا_بیضایی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#امامزادگان_عشق🔻 #شهید_حسین_همدانی ←سپاه پاسداران #شهید_حسن_عشوری ←وزارت اطلاعات #شهید_رضا_کافی ←ن
#سند_شهادتم_امضا_شده.... 🌺‌به محسن گفتم: تصمیمت واسه رفتن جدیه؟؟؟ با اطمینان گفت: آره. با اون #لبخندهای همیشگی نگاهم کرد و گفت: مطمئن باش من شهید میشم 🌺منم گفتم: هممون آرزوی شهادت داریم ولی همه چیز خواست خداست. دوباره گفت: خودم #خواب دیدم و میدونم سند شهادتم امضاء شده... 🌺عشق شهادت سراپای وجودش رو گرفته بود و خودش با اطمینان قلبی از شهادتش #آگاه بود... #شھید_محسن_قوطاسلو 🌷 #اولین_شهید_مدافع_حرم_ارتش 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
وقتی بر اثر #مجروحیت در بیمارستان بستری شده بود، رفتم کنارش و به او گفتم: «احمدً آخر به ما حلوا ندا
🔰شلوار یخ زده و پاهای خونی 🔹آخرین مسئولیت ، فرمانده دسته بود. در والفجر 8 از ناحیه دست✋ و مجروح💔 شد، اما کمتر کسی می‌دانست که او مجروح شده است. 🔸اگر کسی در باره حضورش در سوال می‌کرد، طفره می‌رفت و چیزی نمی‌گفت❌ 🔹یکدفعه در منطقه خواستیم از یک رودخانه🏞 رد شویم. بود و هوا به شدت سرد بود. شهید پلارک رو به بقیه کرد و گفت:" اگر مریض بشود. بهتر از این است که همه شوند." 🔸یکی یکی بچه‌ها را به دوش کشید و به طرف دیگر برد. آخر کار متوجه شلوار👖 او شدیم که زده بود و پاهایش خونی💔 شده بود 🌷 . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📡 #خانواده_متعالی_قرن_21 #قسمت_هفتم: انتخاب همسر 🔹💎🔹💎🌺💞 استاد پناهیان: تو قرآن گفته ما زندگ
❣﷽❣ 📡 : انتخاب 🌸🔺✅🔆✅ استاد پناهیان: 👌جدای از دقتی که شما باید در انتخاب همسر داشته باشید .... ،انتخاب همسر یه امری هست که عجیب و غریب از جانب خدا مقدر شده! 🤔 هرکسی نمیتونه با هرکسی ازدواج کنه ... در این باره آیات وروایاتی داریم ...که بماند.... تا حالا چند تا مطلب گفتیم : 🔺مطلب اول اینکه خانواده در اسلام خیلی اهمیت داره .... فعلا بحث رو باز نکردیم ...فقط گفتیم خانواده میتونه خیلی خوب باشه و گفتیم که خانواده خوب کم دیدیم. خانواده خوب اونی نیست که به طلاق نرسه... خانواده خوب، فوق العاده میتونه خوب باشه! 💥 اگه خانواده خوب باشه دختر بی حجابی نمیکنه. 💥اگه خانواده خوب باشه پسر چشم چرونی نمیکنه. اینا همه باید توی خانواده درست بشه.... بابا یا مامان این بچه ،دختر یا پسر دقت کنید: چجوری رفتار کنیم که این بچه خطا نکنه ؟ هی میخواد مواظب باشه😒 میگه پسر خطا نکن😤👊... بابا ول کن این حرفا رو.... این شازده پسر واسه خودش کسی شده ! از 14 سالگی به بعد مکلفه!!!! 👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻 توووو نمیتوووونی کنترلش کنی ! پسر یا دخترت رو باید یه کاری کرده باشی 👈 تو بارون بره خیس نشه ❗️بله آقا.....😏 اگه رفتارای پدر و مادر با همدیگه درست باشه....این پسر نگاه حرام نمیکنه 👀 اگه رفتار پدر ومادر خوب باشه دختر تبرج ،خودنمایی ،جلب توجه نمیکنه 👠💄 🔺همه تو خانواده تعیین میشه. نه اینکه تو خانواده، من ، هی عقاید دینی بهش درس بدم 😕 رفتار بابا و مامان با هم درست نیست .. هی جهنم رو میارن جلو چشم بچه ...بهش میگن به خاطر جهنم گناه نکن 😐 ⛔️⛔️⛔️ بابا شما ورداشتی هزار تا نیااااااز ، نیاز عاطفی تو دل این دختر یا پسر خودت (متورم!!) درست کردی... اونوقت هی بار می ندازی به ایمان به غیب ؟؟؟ ایمان به قیامت ؟؟؟ اینا درسته ...ولی اون بچه هم یه زوری داره ... زورش نمیرسه😢 🔺بچه ی تو ،خدا رو دوست داره ،قیامتو باور داره ،ولی از یه جایی به بعد کشش رو نداره.... پدر ومادر باید چه کار کنن که بچه خوب باشه، بچه خوب درس بخونه؟ ...... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
امام زمان عج_۳۱.mp3
1.28M
#فایل_صوتي_امام_زمان 28 ✍نبودنت لای مشکلات مان گم شده... آنقدر که؛ خودمان را هم در این میانه، گم کرده ایم! نمیدانم ، این دردِ بی دردی، تا کِـی ادامه خواهد داشت؟👆👆 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_محمد_بلباسی در حال اصلاح موهای #شهید_حسن_رجایی_فر [مدافعین حرم مازندرانی] رزمنده‌هایی که از م
#عاشقانه_شهدا ❤️ 🍂 #هرشب در منـزل 🏡محفل شبی با قرآن داشتیم از ۱۰ صفحه تا یک جز میخواندیم 😊 🍂 ودر آخر دعا میکردیم دعای آخر حسن آقا همیشه #شهادت در راه خدا🌷 بود. #شهید_حسن_رجایی_فر🕊🌷 #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشقانہ_شهدا🌷 ❣همسرم💞 شهید ڪمیل خیلے #با_محبت بود☺️ مثل یہ مادرے ڪہ از بچہ اش مراقبت میڪنہ از من
💢شب آخر که قرار بود بره محل کارش. به من گفت منو میبری ترمینال⁉️ گفتم چرا که نه، آره پسرم☺️کمیل خودش رانندگی میکرد عجله داشت، موتورو تند میبرد 💢تو راه به من گفت بابا ازم هستی؟ یه بوسه به صورتش زدم😍 گفتم من ازت راضیم ازت راضی باشه، بعد گفت بابا . وقتی رسیدیم ترمینال باهم خداحافظی👋 کردیم. 💢کمیل گفت تو برو واسه رفتنم صبر نکن اتوبوس🚎 طول میکشه حرکت کنه. کمیل سوار اتوبوس شد. بعد از چند ثانیه⏰ از اتوبوس پیاده شد. منو بوسید 💢چشماش پر از اشک بود😢 و بغض کرده بود. دوباره بهم گفت بابا تو برو من ندارم برام صبر کنی. همونجا فهمیدم 🕊 به نقل از 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣ #حسین! گوشه چشمی که حرف هادارم😔 دلمـ💔 گرفته فقط "شوق" #کربلا دارم توسرپناه منی👤 یک نگاه کن اقا😭 مگربه غیر "حسینیه" من کجادارم⁉️ #شب_جمعه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
Shab06Moharram1393[03].mp3
6.31M
🌴توی #شبهای_جمعه 🌴عاشقی❣ چه زیباست ... 🎤مداحی #امیر_عباسی #فوق_زیبا👌👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺🍃 ❣تصور نمی‌کردم حزب اللهی ها این قدر #شاد و شنگول باشند.اصلا آدم های #ریشو را که می‌دیدم تصور
❤️ 🌸بعد از هیئت رایه العباس، با لیوان روی سکوی وسط خیابان می‌ایستاد. 🌸وقتی چای و قند را به من تعارف می‌کرد، حتی بچه مذهبی‌ها هم می‌کردند. 🌸چند دفعه دیدم خانم‌های مسن‌تر کردند وبعضی‌هایشان به شوهرشان می‌گفتند: حاج آقا یاد بگیر! از تو کوچیک تره! 🌸ابراز های این چنینی و می‌کرد و نظر بقیه هم برایش مهم نبود. حتی می‌گفت: دیگران باید این کارا رو یاد بگیرن! ‌ 🌸ولی خیلی بدش می‌آمد از زن و مرد هایی که در خیابان دست در دست هم راه می‌روند. می‌گفت:مگه اینا خونه و زندگی ندارن؟ ‌اعتقادش این بود که با خط کش کار کن ‌ 📚قصه دلبری ‌ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس🌸❣ 8⃣7⃣ #قسمت_هفتاد_وهشتم لبخندی به روم زد،😊 توی چشماش اشک میدیدم، اشک شوق
📚 ❣🌸 🌸❣ 9⃣7⃣ نمیتونستم جمله ام رو ادامه بدم، دنیا بشدت دور سرم می چرخید، دلم می خواست این لحظه زنده نباشم، چقدر سخت بود، چقدر سخت … خود عباس حتی بهم گفته بود که اگه شهید شد من چیکار میکنم … کاش اون روز جوابشو میدادم .. کاش بهش میگفتم منم دیگه زنده نمی مونم .. کاش میگفتم …😣😢 محمد با ناراحتی 😞و چشمای خیس😢 سرشو انداخت پایین و گفت: _آره، 👣 👣شد!! دیگه هیچی نفهمیدم.... فقط چشمام سیاهی رفت و تو بغل محمد از حال رفتم …😖 تا به خودم اومدم پشت تابوت عباس حرکت میکردم سیل عظیمی از جمعیت اومده بودن تشییع عباس … مگه عباس رو چند نفر میشناختن .. .. پشت سر تابوت راه میرفتم و باهاش حرف میزدم..😭 عباس! عباس چقدر زود .. عباس چرا انقدر زود رفتی .. ما هنوز باهم زندگی نکرده بودیم .. ما هنوز یکبار هم بی دغدغه راجب خودمون حرف نزده بودیم .. عباس مگه نمیدونستی که من چقدر دلتنگت بودم ..😭 عباس چرا انقدر زود انتخاب شدی برای شهادت ..😭 عباس من از تنهایی بعد از تو میترسم .. عباس چرا زود رفتی ..  چرا انقدر زود .. چرا … قبر آماده بود، 🌷پیکر عباسم🌷 رو داخل قبر گذاشتن،  به خودم اومدم من اینجا چیکار میکنم پس؟؟!  منم باید با عباس دفن کنن ..😖 چرا عباس تنهایی میره .. پس من تنها تو این دنیا چیکار کنم .. من بدون 🌸عطر یاس🌸 میمیرم .. اکسیژن دلیل زنده موندن من نیست،  اکسیژن من عطر یاسِ عباس بود .. خواستن سنگ لحد رو بزارن، خودمو بالای قبر رسوندم، افتادم کنار قبر .. صداش زدم: _عبااااااس .. نباید بری عباس ..نباید بری عباسِ من باید زنده بشه ..😫😭😵 باید ..مگه من چند وقت بود که داشتمش .. قطره ای 😢از اشکم داخل قبر افتاد .. فقط صدای “یازینب” بود که میشنیدم .. “لحظھ ے وداع با چشم پر اشڪ ڪنار قبر میشینم آه اے مهربــون بارِ آخــره دارم تو رو میبینم” 💔💔 ادامه دارد.... 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣🌸 🌸❣ 0⃣8⃣ (قسمت آخــــر) چشمامو باز کردم، همه جا تاریک بود، تاریکه تاریک .. خیره بودم به سقف اتاقم که تو تاریکی شب فرو رفته بود .. بلند شدم نشستم، صدای نفس های منظم مهسا که نشون از خواب عمیقش میداد فقط میومد .. دستی به صورتم کشیدم از اشک و عرق خیس شده بود ..😢😣 دستام میلرزید .. دست بردم و "و ان یکاد" ی که عباس بهم داده بود و لمس کردم ..😰 یازینب .. یازینب .. زدم زیر گریه ..😫😭 فقط حضرت زینب "سلام الله علیها "رو صدا میزدم .. یازینب ...😩😭 فقط صدای گریه ی من بود که تو تاریکی شب به گوش میرسید .. 👣آخ عباس .... عباس....👣 وای که چه کابوس وحشتناکی بود .. بلند شدم و ✨وضو✨ گرفتم .. به ساعت نگاه کردم، یکساعت تا اذان صبح مونده بود .. سجاده ام رو پهن کردم .. چادرمو سر کردم و ایستادم .. خدایا برای رسیدن به بندگی تو نماز میخونم، دو رکعت🌟 "نماز شفع" 🌟میخونم قربه الی الله .. دستامو کنار گوشم آوردم و "الله اکبر " گفتم .. تا دستام پایین رسیدن اشکام هم جاری شدن ..😭 بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین ... سلام نماز رو دادم، باز پیشونیم بهونه ی ⭐️مهر رو میگرفت، سرم رو به سجده گذاشتم که سجده شکر بجا بیارم .. اما نمیشد، گریه امان شکر گذاری نمیداد..😭 خدایا، خدا جونم، منو ببخش، من کی نماز شب خون بودم که الان بهم این توفیق رو دادی ..😖 خدایا من اگه برای عباس بی تابی میکردم چون عباس رو دوست داشتم بخاطر تو ..😭 چون بوی تو رو میداد .. 😭 چون با دیدنش یادِ تو می افتادم ..😭 خدایا من دنبال تو ام ..😩😭 خدایا رسیدن به تو چقدر سخته.. چقدر سخت ..😖😭 باید از های وجودم بگذرم .. باید از تمام به این دنیا بگذرم .. خدایا ..😫 خدایا من از عباسم گذشتم ..😭😖 🔥تو ام از گناهای من بگذر یا الله ..💦 شروع کردم در همون حال سجده با گریه "العفو " گفتن ..😭🙏 چقدر خوب بود که خدایی داشتیم که اجابت میکرد دعای بندش رو .. 🙏خدایا من از او گذشتم.... تو نیز از گناهانم درگذر....🙏 🌷 🌷 🇮🇷پیشکش به تمامی.... شهدای عزیز مدافع حرم 🇮🇷تقدیم به.... عاطفه ها و معصومه های سرزمینم، و 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_55654327.mp3
3.92M
🎵 🍃این ساعت و این ثانیه 🍃دور حسین مهمانیه 🎤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh