🌷شهید نظرزاده 🌷
#رمان #مثل_هیچکس ♥️ #قسمت_چهل_وهشتم 🍂_من میدونم پدر مشکل پسندم از کسی تعریف بیهوده نمی کنه اگر واق
❣﷽❣
#رمان
#مثل_هیچکس ♥️
#قسمت_چهل_ونهم 9⃣4⃣
🍂شش ماه از روز خواستگاری می گذشت کاسه صبرم لبریز شده بود. اولین روز ترم جدید به محض تمام شدن کلاس از محمد خواست هم درباره #فاطمه صحبت کنیم از دانشگاه خارج شدیم گفتم:
_میدونم خواهرت همه حرفهایی که روز خواستگاری بین ما رد و بدل شده بهت گفته🙊 پس حتما میدونی دلیل سکوتم توی این مدت چی بود اگر حرفی نزدم یا سراغشو نگرفتم به خاطر این بود که خودش ازم خواست صبر کنم. ولی "۶ ماه" گذشته من یک جواب مشخص می خوام😢
🌿+من احساساتت رو درک می کنم ولی اگر فاطمه♥️ ازت خواسته صبر کنی حتما دلیلی داره الانم جوابی به من نداده تا بخوام از جانبش حرفی بزنم
_من به هر زحمتی بود تمام سعی خودم رو کردم توی این مدت دندون رو جیگر بذارم. ولی صبر من دیگه تموم شده باید باهاش حرف بزنم اجازه بده یه بار دیگه بیام و جوابمو بگیرم🙁
با لبخند گفت:
+آقا رضای گل من خواهرم رو میشناسم اگه گفته صبر کنی بیخودی نگفته. تو که اینهمه موندی. بازم تحمل کن تا خودش جوابشو بهت بده نگران نباش بالاخره تکلیفت معلوم میشه. دیرو زود داره ولی سوخت و سوز نداره😄
🍂با ناامیدی😔 نگاش کردم و چیزی نگفتم شاید #فاطمه هم برای این همه مدت سکوت کردن دلیلی داشت اما انتظار کشیدن هم کار سختی بود چند روزی سعی کردم خودم را با حرفهای محمد متقاعد کنم اما نتوانستم. روز جمعه با خودم گفتم سرزده به خانه شان می روم و جوابم را از فاطمه میگیرم😃 عصر لباس پوشیدن و راهی شدم. ماشین را پارک کردم🚗 قفل ماشین خراب شده بود چند دقیقهای معطل شدم بالاخره بعد از کلی کلنجار رفتن در را قفل کردم شاخه گلی🌹 که خریده بودم را از روی کاپوت برداشتم.
🌿هنوز وارد کوچه نشده بودم که دیدم یک پسر جوان با گل💐 و شیرینی همراه پدر و مادرش پشت در خانه منتظرند دلم نمی خواست باور کنم #خواستگارفاطمه است اما از کت و شلوار و موهای آب و جارو کرده است نمی توانستم برداشت دیگری داشته باشم😢 دنیا روی سرم خراب شده بود😓 سر کوچه خشکم زد از دور دیدم که محمد در را باز کرد و بعد از استقبال وارد خانه شدند
🍂احساس می کردم در حقم نامردی شده. حس بدی بود نمیخواستم باور کنم که فاطمه به خاطر مرد دیگری سرکارم گذاشته #فاطمه که اهل این کارها نبود بغصی گلویم را می فشرد😢 سراغ ماشین رفتم و به زحمت در را باز کردم. اعصابم بهم ریخته بود خودم را به خانه رساندم. بدون اینکه لباسهایم را عوض کنم سرم را روی بالش فرو بردم دلم به درد آمده بود💔 با یادآوری آنچه که دیده بودم بغضم شکست و یک دل سیر اشک ریختم😭
🌿از فردای آن روز با محمد سرسنگین شدم و رابطه ام را کم کردم احساس می کردم از جانب کسی که این همه مدت مورد اعتماد نبود #فریب خورده ام نسبت به او دلسرد شده بودم اواخر آبان ماه موعد آزمون ورودی دانشگاه مورد نظر بود اما تا سه هفته مانده به امتحان بی خبر بودم. نمیدانستم تمام این مدت پدرم پیگیر بوده تا نیما کار بورسیم راه درست کند. اندیشه هایم را از دست داده بودم ماندن و رفتن برایم فرقی نمیکرد مدارکم را ارسال کردم📤 در آزمون ورودی شرکت کردم حتی یک درصد هم احتمال قبولی نمیدادم اما در کمال ناباوری قبول شدم. مادرم نزدیک بود بعد از شنیدن خبر قبولیم از شدت خوشحالی غش کند.
🍂حدود ۲ ماه مهلت داشتم تا کارها را انجام بدهم و پرونده ام را بفرستم. دانشگاه جدید هم از بهار آغاز میشد و من حداقل چند هفته زودتر باید میرفتم در طول این مدت مادر حسابی به تکاپو افتاده بود تا قبل از رفتنم دختر قد بلند و چشم و ابرو مشکی مناسبی برایم پیدا کند ...
✍ نویسنده: فائزه ریاضی
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_479221683404669632.MP3
5.97M
#شهید_گمنام🌷
✨ میرم #شلمچه
❣به عشق دیدن #تو🇮🇷
🔊مداحی #مجتبی_رمضانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
247805493.mp3
2.24M
🎧 #کلیپ_صوتی
⭕️ #طمع
🔹 ادم متدین #ربا نمیخوره و ربا نمیده
🔺نون خالی بخور اما حلال باشه
🎤 #شهید_شیخ_احمد_کافی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - شهید گمنام - مجتبی رمضانی.mp3
1.73M
⏯ #صوت_شهدایی
🍃دلم گرفته بازم چشام بارونیه
🍃خبر آوردن بازم تو شهر مهمونیه
🎤 #مجتبی_رمضانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹رضا قصد ازدواج💍 داشت. من تا قبل از #اعزامش هم خیلی تلاش کردم مورد مناسبش را پیدا کنم و خودش هم میخ
🔹رضا پس از بازگشت به #سوریه هم به دلیل استعداد و توانایی خارقالعادهاش👌 در #اطلاعات و شناسایی و تجزیه و تحلیل و بعنوان #مشاور_عملیاتی فرماندهی انتخاب شد✅
🔸و پس از دوسال سختی و تحمل درد💔 و رنج فراوان، پس از دوسال رشادت سرانجام در27مهرماه سال94 مصادف با پنجم #محرم توسط عناصر اسرائیلی در عملیات آزادسازی #حلب بشهادت🌷 رسید.
🔹خودروی🚙 شهید مورد اصابت دو موشک کورنت💥 اسراییلی قرار گرفت و همانطوری که میخواست به دیدار معبود شتافت .پیکری که چون #اباعبدالله سر در بدن نداشت😔 و چون علمدارش #دست_وپا در بدن نداشت و پیکرش در آتش سوخت😭 و چون مادرش زهرا در گمنامی رفت و به اندازه همان قنداق کودکیاش از این دنیا رفت.
♥️امام زمان !
ما افتخار میکنیم که #اسراییل از یک سرباز ساده و دست خالی شما آنقدر #میترسد😰 که دو موشک به آن گرانی زرهی را صرف یک آدم می کند هرچند برای وجود گرانبهای این بچه #همه_دنیا هم کم است
#شهید_محمدرضا_خاوری
#شهید_مدافع_حرم(افغانستانی)
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
صفحہ ۸۴ استاد پرهیزگار .MP3
972.1K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه نساء✨
#قرائت_صفحه_هشتاد_وچهارم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهید 💢من صدای "هَل مِْن ناصِر یَنصُرنٖی " امام حسین (ع) را شنیده ام و خواستار اعزام به #جهاد
کاری کن ای شهید🌷
بعضے وقتـ ها نمیـدانم
در گـرد و غبار
#گنـاه این دنیـا چه ڪنم😔
مـرا جدا کن از زمیـ🌎ـن
#دستم را بگیـر
میخواهم
در دنیاے تو #آرام بگیرم♥️
#شهید_وحید_نومی_گلزار🌷
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
کاری کن ای شهید🌷 بعضے وقتـ ها نمیـدانم در گـرد و غبار #گنـاه این دنیـا چه ڪنم😔 مـرا جدا کن از زمی
3⃣9⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠خوابی که رویای صادقه بود
🔰تازه بادنیای #شهدای_مدافع_حرم آشناشده بودم. اوایل اصلا باور نمیکردم که #مردجوانی بخوادازهمه نعمتهای دنیوی دست بکشه📛 و در دیار غریب بادشمنان بجنگه👊
🔰تا اینکه، یکی از #شب_جمعه های ماه #محرم بعداز عاشورای سال۹۴خواب عجیبی دیدم🗯 توعالم رویا دیدم در #بین_الحرمین یه مصلای بزرگ با دیوار های سفیدرنگ ساخته اند. معماری این مصلی خیلی زیبا بود😍
🔰همه رزمندگان #سوریه باحالتی کاملا محزون😔 ومتضرعانه اقتدا به سردار حاج قاسم #سلیمانی کرده بودن حاج آقا باحالتی کاملا معنوی👌 ودرحال قنوتش اشک ریزان😭 دعای «ربنا امنا سمعنا منادی ینادی» رومیخوندن
🔰وهمه #رزمندگان هم صدایی میکردن
یک دفعه تابوتی⚰ آوردن که پیکر یه شهید🌷بود حاج اقا وسایر رزمندگان احترام ویژه ای به این #شهید کردن. متعجبانه 😟پرسیدم این شهیدکیه⁉️
🔰آقاسردارگفتن #وحید_نومیه، که بیدار شدم. فکرم تاوقت #نمازجمعه مشغول بود. بعدازادای نماز جمعه📿 و عصر در مصلی٬مکبر گفتن امروز شهیدی داریم ازدیار عشقـ❤️ که #شهید ظهر عاشور است.
🔰منم که شرکت درتشییع شهدا رو رفتم. وقتی بنراین شهید🌷رودیدم کاملامنقلب شدم😭مخصوصا وقتی تابوتشو دیدم و اسم شهید رو خوندم خوابم تعبیرشد وتامسیر خونه 🏘فقط گریه کردم😭
🔰اولین #۵شنبه این شهید در #گلزارشهدا🌷 با مادروخواهرش آشنا شدم درمراسم #اربعینش اومدبه خوابم وبه مراسمش دعوتم کرد😍مسجدی که نمیشناختم توکدوم مسیره #خودش تو عالم معنا راهشو نشونم داد الانم با مادر وخواهرش ارتباط💞 دارم.
🔰حسن ختام این #دلنوشته ام
#آقاوحید ازت ازته دل❤️ممنونم که دستموگرفتی؛ شفاعتم کن🙏.
#شهید_وحید_نومی_گلزار
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢وقتی میخواین دانش آموز های مملکت رو تحلیل کنین، فقط #ساسی_مانکن و #آقامون_جنتلمنه رو نبینید.
💢این همه دانشآموز عاشقی که رفتن #اربعین، این سرودهای جمعی، اینا رو هم ببینید، اینا خیلی بیشتر از دسته اولن، هرچند #مسیح_علینژاد و #شاخ های مجازی ندارن که پوشششون بده😊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #کلیپ_تصویری
🍂 موضوع : حیا و حجاب
🎤 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
🔶 عالی حتما ببینید 👌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
پنج شنبه است...
همان روزی که دل می گیرد
#اشک در چشمان جارے...
روزی که دل، دلتنگ ميشود
براے #عزیزی که کنارم نیست
#پنجشنبه_های_دلتنگی💔
هدیه به ارواح مــطهر شـــهدا
#صلواٺـــ🌼🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
وقتی دلم از زمونه.mp3
6.78M
🌾وقتی دلم از زمونه خسته میشه
میام تو #گلزار🌷میشینم
🍂یکی یکی رد میشم از #کنارتون
عکس شما رو میبینم
🌾از درد دوری شما💕
یه گوشه ای، میشینم و زار میزنم😭
🍂خسته شدم #آی_شهدا😭
از این دور و زمونه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #لذت_آغوش_خدا 82 #استاد_پناهیان #مبارزه_با_راحت_طلبی 10 🔷 در زمان دفاع مقدس، رزمندگانی که گاه
❣﷽❣
#لذت_آغوش_خدا 83
#استاد_پناهیان
#مبارزه_با_راحت_طلبی 11
♨️مرگ آرام...
⭕️ تن پروری و راحت طلبی یه نوع بیماری و نوعی مرگ خاموش به روح انسان میده.
مثل شیر گازی که باز مونده باشه یا دودکش بخاری خراب شده باشه و گاز سمی توی اتاق منتشر بشه؛
در این حالت «کسی که خواب باشه متوجه نمیشه که در حال مرگ هست و آروم آروم میمیره...»😒
❌ اگه انسان به فکر درمان بیماری تن پروری نباشه، خیلی زود دچار مرگ روح میشه.
🔺 وقتی که انسان نتونه این بیماری رو درمان کنه، در ادامه، سراغ انواع گناهان خواهد رفت....
✅ اما انسانی که سراغ درمان این بیماری بره، آروم آروم توی مسیر اصلی قرار میگیره و کم کم وارد مسیر زیبای بندگی میشه و بعد از یه مدتی پیش خدا یه مقام و منزلتی پیدا میکنه...
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_69141750.mp3
4.93M
🎧پادكست هاي صوتی1⃣1⃣
🌼امام مهدي عج در قرآن🌼
🎤 #استاد_اباذری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خواب شهادتشو🌷 دیده بودم.میدونست پیمانه اش پره.کفن خریده ومتبرک کرده بود.⚡️امایه مدت بوددائماسفربه #سوریه لغومیشد.بامادرش صحبت کرد،گفت:رفتن من بند #رضایت شماست،من پیمانه ام پره...گفت:اگه رضایت بدین،پسرم مهدی #فرزندشهید میشه واگررضایت ندین واینجابمیرم بچه یتیم میشه!همون شب مادرش راضی شدو فرداش راهی سوریه شد😊
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh