Page246.mp3
866.8K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه یوسف✨
#قرائت_صفحه_دویست_وچهل_وشش
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻شعری از زبان #حمید_آقا برای همسر بزرگوارشان😍 👈 #شهید حمید سیاهکالی شاعر بودن 🌾حالت چگونه است
🍃از اول نامزدیمون با خودم کنار اومده بودم که من تا ابد حمید کنارم نخواهم داشت.
🍃 یه روزی از دستش میدم، اونم با شهادت، وقتی که گفت میخواد بره انگار ته دلم، آخرین بند پاره شد.
🍃انگار میدونستم که دیگه برنمیگرده، اونقد ناراحت بودم نمیتونستم گریه کنم.چون میترسیدم اگه گریه کنم بعداً پیش ائمه(ع) شرمنده شم .
🍃یه سمت ایمانم بود و یه سمت احساسم. احساسم میگفت جلوش وایسا نذار بره ولی ایمانم اجازه نمیداد.
یعنی همش به این فکر میکردم که قیامت چطور میتونم تو چشای امیرالمؤمنین(ع)نگاه کنم و
انتظار شفاعت داشته باش. در حالی که هیچ کاری تو این دنیا نکردم .
🍃اشکامو که دید، دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفت
: “دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزونیا"
هدیه به شهیدان صلوات💚
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
*زنده زنده سوخت....* *اما آخ نگفت....* 😭😭 حسین خرازی نشست ترک موتورم🏍 بین راه، به یک #نفربر پی ام
🌷خودش لب هایش ترک خورده بود.
خشک #خشک بود دهانش....
🌷قمقمه آب💧 را گرفته بود بغل
دنبال #تشنه ها می گشت...
مارا نیز جرعه آبی🍶
این دلهای خسته و #تشنه را نیز دریاب😔
#شهید_حسین_خرازی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻 همسر شهید نوید صفری: 💞عید غدیر بر حسب اتفاق هر دوی ما بر سر مزار #شهید_رسول_خلیلی رفته بودیم الب
💞 #همسرانه 💞
. 💫سر سفره عقد قرآن رو که دستش گرفت، نیت کرد تا هر صفحه ای که اومد باهم بخونیم.
💫 قرآنُ باز کرد و آیه اول صفحه رو که دید لبخند زد و با آرامش نگاهم کرد، چشمانش از شوق برق ميزد.🤩
💫آیه ۲۳ سوره احزاب دلش رو آروم کرده بود. ﴾﷽﴿
{مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}
📋 ترجمه آیه ۲۳ احزاب
💫برخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند☝️، پس برخی پیمان خویش گزاردند (و بر آن عهد ایستادگی کردند تا به راه خدا شهید شدند) و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.
#شهید_نوید_صفری🌹
#شهید_بی_سر_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📚 #وقتی_بیایی ✨نگاهی به زیبایی های ظهور✨ 🔻نشان گنج ها ✳️همه مشکلات آسان می شود، گنج های رزمین
❣﷽❣
📚 #وقتی_بیایی
✨نگاهی به زیبایی های ظهور✨
🔻همه در امان
✳️ناامنی واژه ای غریبه برای همه می شود هیچ کسی از #ناامنی در هیچ جای زمین حرفی برای گفتن ندارد❌ یک پیرزن به تنهایی مسافت طولانی را طی می کند بدون اینکه کسی گزندی به او برسد
✳️حتی حیوانات هم در #امان هستند درندگان خوی درندگی خویش را به کناری نهاده زندگی مسالمت آمیز آغاز میکنند. طواف خانه خدا🕋 با امنیت کامل صورت میگیرد. عدالت در آنجا نیز حکم فرماست و چه صفایی دارد سعی صفا و مروه به همراه وجود نورانیت😍 که هر ساله انجام میگیرد و شما #امیرالحجاج هستید امیری که حج با ملاقات شما کامل میشود
✳️فرمانداران شما نیز با اجرای فرمان شما امنیت را در مناطق مختلف جاری کرده. شب و نیمه شب با روز روشن فرقی ندارد #قفل های محکم به مغازه ها زده نمی شود هنگام اذان مغازهها باز و مغازه دارها در مسجد برای جماعت حضور دارند در حالی که گزندی به اموالشان نمیخورد🚫والدین قصه رفت و آمد فرزندان را نمی خورند
❇️آنها با #خیال_راحت بدون نگرانی از فضای جامعه کودکان و نوجوانان خود را راهی مدارس و تفریح گاه ها می کنند
📝نویسنده: #حسن_محمودی
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
چگونه عبادت کنم_25.mp3
9.53M
#چگونه_عبادت_کنم؟ 25 🤲
💢از کجا بفهمیم عبادات ما، چقد مقبولند؟چقدر در رشد روحیِ ما مؤثرند؟
معیارِ محکِ عبادات مان چیست؟
#استاد_شجاعی👆
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰حاج روح الله سلطانی فرماندهی قابل اتكا در ميادين نظامی بود.
🔹اگر #شهيدسلطانی شهيد نمي شد، قطعا در آينده مديريتی خود زودتر از ديگران ارتقا پيدا مي كرد✅ و ايشان براي يكي دو سال آينده به جانشيني و يا #فرماندهي لشكر نائل مي شدند، اين شخصيت وجودی در ايشان بود.
🔸سلطانی در منطقه با توجه به #مسئوليتی كه داشت در اين زمينه برجسته عمل نمود. اينها همه نشانگر توانايی های اين شهيد🌷 در مسئوليت هایی بود كه عهده دار آن بود.
🔹همين پيشرفت ها موجب شد تا از لشكر ٢٥ كربلا، #روح_الله جهت شركت در دوره دافوس كه عالی ترين دوره نظامی می باشد معرفی گردد. بی دليل نبود به او لقب #كابوس_پژاک دادند ...
📚 منبع: كتاب هراز تا فراز، مجموع خاطرات شهيد حاج روح الله سلطانی
#شهید_روح_الله_سلطانی🌷
معاونت عملیات لشگر ۲۵ کربلا
شهادت: ۲۳ خرداد ۹۴
پیرانشهر، نوار مرزی شمالغرب
درگیری با تیم های ترور و خرابکاری گروهک پژاک
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷🐚🌷🐚🌷🐚🌷 #شهـــدا نجواهای ما را #ميشنوند اشک هایی😭 که در خلوت به #یادشان میریزیم را میبینند👀 چنان
•••♥️
⇜وقتے روایتے از #شهدا میشنویم
⇜وقتے روضهاے گوش میڪنیم
🔰متحول میشویم و اولین فرصت
تصمیم به #ترڪ گناهان🔞 میگیریم
اما آنقدر دست #شیطان قویست
ڪه دوباره فریب میخوریم
و مرتڪب گناه میشویم😔
🔰وقتے وصیتنامه📜 شهدا را میخوانیم. نشان میدهد آنها پاے #توبههایشان ایستادند.
👈وقتے #ایستادند به آسمان راه یافتند
💥بله، مسئله #درجا زدن ماست!
ما باید قوے شویم!
باید #نفس را به زانو در بیاوریم
تا بتوانیم همچون #شهدا رها شویم🕊
#نزدیک_به_شهدا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشقانه_شهدا ♥️ #خاطرات_شهید_مهدی_خراسانی ↲به روایت همسرشهید 2⃣1⃣ #قسمت_دوازدهم 💟قرار بود بره#مأمو
❣﷽❣
📚 #رمان
#عاشقانه_شهدا ♥️
#خاطرات_شهید_مهدی_خراسانی
↲به روایت همسرشهید
3⃣1⃣ #قسمت_سیزدهم
💟شب #تحویل_سال سفره هفت سینو با کمک و سلیقه هم چیدیم، از عصر اون روز درد😣 خفیفی رو احساس میکردم مثل همیشه حواسش به حال و هوام بود. گفت: #خانومی_خوبی؟ میخوای بریم دکتر...؟ دستامو تو دستش گرفت و شروع کرد آروم آروم نوازش کردن
💟آیت الکرسی میخوند و با لبخند زیباش، تحمل اون لحظاتو برام شیرین و ممکن میکرد. دردم شدیدتر شد و رفتیم بیمارستان، باید بستری🛌 میشدم. تنها ناراحتیم این بود که باید دور از #آقامهدی چند ساعت با درد دست و پنجه نرم میکردم
💟به قدری ارتباط معنوی و قلبیمون💞 زیاد بود که تموم اون لحظات حضورشو کنارم حس میکردم. دمدمای صبح بود که امید پا به دنیای زیبا و عاشقونه من و باباش♥️ گذاشت. یکی از #بهترین لحظات زندگیمونو کنار هم روز عید سال نو جشن گرفتیم اون روز اشکای #شوقمون بعد از در آغوش کشیدن بچه مون خاطره ای شد بیاد موندنی
💟دستای کوچولوشو گرفت و با لبخند نگاشون میکرد و میبوسید دستامو تو دستاش گرفت و گفت: بخاطر زحمتی که واسه حمل امید کشیدی واسه اذیتهایی که شدی #حلالم_کن. خداروشکر که هر دوتون سالمین. خیلی ازت ممنونم عزیزم😍 لحظه به لحظه با ابراز محبتش💖 به من و امید خوشحالی وصف ناشدنیشو نشون میداد
💟 #نماز_شکرشو که خوند با همون ذوقی که داشت، با خونواده ها تماس گرفت و خبر تولد و سلامتی من و امید و بهشون داد😍
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#عاشقانه_شهدا ♥️
#خاطرات_شهید_مهدی_خراسانی
↲به روایت همسرشهید
4⃣1⃣ #قسمت_چهاردهم
💟داخل خونه گاهی میشِست كنار بچه و مدت زیادی فقط عاشقونه محو تماشای بچه میشد به شوخی میگفتم: بسههه دیگه...بچه ندیده... حسودیم شد☹️ چقد نگاش میکنی…؟؟؟ منو فراموش کردیااااا. میگفت: شما که#تاج_سر منی خانومِ گل منی🌺 تازه شم حالا که #عزیزترم شدی. مگه میشه من فرشتَمو فراموش کنم...؟!
💟امید خیلی کوچولوعه. وقتی نگاش میکنم باور کن دلم آب میشه. نگاش کن چقد معصوم و ناز خوابیده😍بعد با صوت قشنگش واسمون #زیارت_عاشورا یا قرآن میخوند. غبطه ميخوردم به اون همه لطافت روح و طبع پاکش. همیشه سفارش میکرد با #وضو و ذکر "بِسْمِ ألْلّهِ ألْرَّحْمَنِ ألْرَّحِیمِ" بچه رو شیر بدم
💟نگهداری از بچه هم شیرین بود هم گاهی سخت. بیتابی که میکرد ازم میگرفتش، دورش میداد و آروم آروم😌 تو گوشش زمزمه میکرد نمیدونم چه حسی بود. که به محض در آغوش گرفتن و شروع زمزمه های #آقامهدی انگار که آب رو آتش پاشیده باشی، آروم و ساکت میشد
💟بهش گفتم: گمون کنم امید به صدای تو بیشتر از آغوش من💞 عادت کرده این دفعه که بغلش کردی و براش میخونی وسطش مکث کن، ببینیم چیکار میکنه. خندید و گفت: آخه تو چرا اینقد حسودی میکنییی...؟؟؟ خب بچه به صوت #قرآن و دعا عادت کرده، اذیتش نکن
💟گفتم: نه دیگههه، جاااان من😉 یه بار امتحان کن...باشههه...؟ گفت: #امان از دست تو زدیم زیر خنده😄
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
شهیداݧ بر #شهــادت خنده ڪردند
بہ #عطرخود بهاراݧ زنـــــده کردند
بہ زیرلب بگفتـا #لالـــــہ با خــود
شہیداݧ لالہ را #شرمـــــنده ڪردند
#شهید_علی_آقاعبداللهی 🌷
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🌿يک روز نسيم #خوش_خبر مي آيد
🌺بس مژده به هر کوي و گذر مي آيد
🌿عطر گل عشق♥️ در فضا مي پيچد
🌺مي آيي و #انتظار سر مي آيد😍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
•••☀️
بوی #صبح میدهـی
و گنجشک ها
از طراوت تـ♥️ــو
پرواز می کنند🕊
حسودی ام می شود
بہ #دل_هایی که
هر صبــ☀️ـح ....
بدرقه ات می کنند
#شهید_احمد_مشلب
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از ❤❤شاتهام❤❤
مداحی آنلاین - داستان مسلمان شدن عبدالعزی - حجت الاسلام محرابیان.mp3
3.68M
🌷شهید نظرزاده 🌷
💞 #همسرانه 💞 . 💫سر سفره عقد قرآن رو که دستش گرفت، نیت کرد تا هر صفحه ای که اومد باهم بخونیم. 💫 قر
ای شهیــ🌷ـد
ای آنکه بر کرانه ازلی
و #ابدی وجود برنشسته ای!
دستی برآر و ما #قبرستان نشینان عادات سخیف رانیز ازین منجلاب🔞 بیرون کش😔
#شهید_نوید_صفری
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰زینب سلیمانی در جدیدترین پست اینستاگرامی خود نوشت:
🔸مشتی گرهخورده✊ رو به آسمان و دست بر روی دست که #محکم کند پیمان خیالمان را؛ چه احساس زیبایی میان ما حکمفرما شد که هنوز دست سه نفرهمان عشقی♥️ میان شما و مادرم و من.
🔹چه احساس زیبایی😍 که هنوز هوش و حواسم را میبرد تا سراپردهی خیال بودنتان گرمی #دستانتان که امروز از من دریغ شد.
🔸در همین لحظه دستم را به دستانتان #دخیل کردم که تبرکیاش تسبیحتان📿 بود. کاش دستم هیچوقت از دستتان جدا نمیشد که در آن نیمهشب به وقت سفر طولانیتان، محکم دستتان را #میفشردم
🔹آن روز مثل این عکس که شما دست من و #مادر را بهم فشردید؛ امروز من دست مادر را همین گونه میفشارم و هر روز که میگذرد گرمای دستانتان💗 را بر روی دستانمان #بیشتر حس میکنم.
#شهید_قاسم_سلیمانی
#زینب_حاج_قاسم
#یقینا_کله_خیر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💌پاسخ رهبر انقلاب به نامه #فرزندان_شهید
📩رهبر انقلاب با مهری #پدرانه فرزندان شهید "میثم عبدالهزاده آرانی" را از راه دور در آغوش کشیدند💞 و برایشان چند سطری پاسخ نوشتند.
📝 #فرزندان_عزیزم مسعود و زینب، از خداوند شادی و سلامت دین و دنیا را برای شما طلب میکنم🤲 پدر #شهیدتان ناظر زندگی شماست و از خوشبختی شما خرسند میشود😍
سرهنگ پاسدار
#شهید_میثم_عبدالهزاده_آرانی
از شهدای لشکر ۱۴ امام حسین (ع) در حادثه تروریستی جاده خاش- زاهدان است
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💠شهیدی که به خاطر مادرش چشمانش را باز کرد
🍃بعد از شنیدن شهادت عباس خیلی گریه کردم و رفتم سردخانه بهشت معصومه. آن روز 106 شهید آورده بودند. برگهای روی در نوشته بودند که اجازه ورود به داخل سردخانه را نمیدادند. فردایش اجازه ملاقات دادند.
🍃طبق عادتی که با پسرم داشتیم همیشه در کارها با هم صحبت و اختلاط میکردیم. شروع کردم با پیکرش صحبت کردن.
🍃عباس، چون خطاط بود به من میگفت: «مامان موقعی که شما با من صحبت میکنید نمیتوانم خطم را تمرین کنم.»
🍃من به عباس گفتم تا توی صورتم نگاهم نکنی احساس میکنم حرفهای من را متوجه نمیشوی! ناگهان دیدم عباس چشمش را باز کرد. پسرم آرزوی شهادت داشت و خدا هم او را به آرزویش رساند.
🍃وقتی که به من خبر دادند عباس زخمی شده است گفتم من آمادگی دارم بگویید که شهید شده است. عباس 55 روز بعد از فوت پدرم به شهادت رسید.
#شهید_عباس_زرگری🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#دوستش می گفت: صیاد در #قنوتش هیـــچ چیزی برای خودش نمی خواست، بارها می شنیدم که می گفت: " اللهم احف
•••♥️
دوستش مےگفت:
صیاد در #قنوتش هیچ چیزے🤲🏻
براي خودش نمےخواست
بارها مےشنیدم که مےگفت:
اللّٰهُمَ اَحفِظ قائِدنا الخامنهای♥️
#بلند هم مےگفت "از ته دل"
#شهید_علی_صیاد_شیرازی🌷
#نماز_اول_وقت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
"همچو عباس علیه السلام" 🌷دوره های آموزش غواصی ما در مردادماه در بندر انزلی برگزار می شد. 🌷هوا به ش
#اخلاق_شهدا👌
🔹با اینکه بیش از ده سال از عضویت مرتضی در سپاه می گذشت و حقش بود که از خانه سازمانی استفاده کند، اما هرگز قبول نکرد. می گفت: بچه هایی هستند که بیش از من از خانه سازمانی احتیاج دارند
🔸من گفتم: مرتضی این حق توست، چرا ازش استفاده نمی کنی؟ می گفت: همیشه آدم قرار نیست از حقش استفاده کنه، خیلی وقتها هم باید از حقش بگذره
🔹ما بعد ازدواج به خانه ای که پدر مرتضی برایش تهیه کرده بود رفتیم و آنجا زندگی کردیم
#شهید_مرتضی_حسین_پور
#فرمانده_شهید_حججی
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#راهی_برای_شهادت ⚜اگر میخواید شـــ🌹ــهید بشید اگر خیلی دوست دارید به اجرشهادت برسید آرزوی شـــ🌷ــها
•••🕊
هرطرف را که مے نگریم
شهیدے🌷 را مےبینیم
که با چشمان نافذ👀 وعمیقش
#نگران است
که چه میکنیم⁉️
اگراسیر زمان⏱ نشویم
شاید زمـان #شهادت ماهم فرا رسد👌
#شهدا_همیشه_نگاهی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh