eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
7.6هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ای یوسف پرده نشین ازتوخجالت میکشم حبس گناهان منی ازتو خجالت میکشم هر روزعهدی میکنم شایدگنه کمترکنم از نقص عهدم دم به دم ازتوخجالت میکشم 🌺 #اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
آمد نفس صبح و سلامت نرسانید بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید... 🌷شهید جاويدالاثر محمد بلباسی🌷 📎سلام ،صبحتون شهدایی 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#طنز_جبهه8⃣2⃣ 💠 #گـاومـــان_زاییــــده 🔹 بیسیم چی سنگرمان زخمی شده بود. بدون مقدمه مرا گذاشتند پا
🌷 ⃣2⃣ ؟! 🌷الله اکبر. سر نماز هم بعضی دست بردار نبودند. به محض اینکه قامت می بستی و دستت از دنیا کوتاه می شد و نه راه پس داشتی و نه راه پیش، پچ پچ کردنها شروع می شد. مثلا می خواستند طوری حرف بزنند که معصیت هم نکرده باشند و اگر بعد نماز اعتراض کردی، بگویند ما که با تو نبودیم!! 🌷اما مگر می شد با آن تکه ها که می آمدند آدم حواسش، جمع نماز باشد!! مثلاً یکی می گفت:«واقعا اینکه می گویند نماز معراج مؤمن است این نمازها را می گویند، نه نماز من و تو را!!!!!» دیگری پی حرفش را می گرفت که:«من حاضرم هر چى عملیات رفتم بدهم دو رکعت نماز او را بگیرم.» و سومی:«مگر می دهد پسر!!؟؟» و از این قماش حرفا.... 🌷....و اگر تبسمی گوشه لبمان می نشست بنا می کردند به تفسیر کردن:«ببین! ببین! الان ملائک دارند قلقلکش می دهند.» و اینجا بود که دیگر نمی توانستیم جلوی خودمان را بگیریم و لبخند تبدیل به خنده می شد، خصوصاً آنجا که می گفتند:«مگر ملائکه نامحرم نیستند؟» و خودشان جواب می دادند:«خوب لابد با دستکش قلقلک می دهند!!!!» 😁 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهید که شوی ، یک بار شهید میشوی... مادر شهید که باشی صد بار... مادر شهید مفقودالاثر و گمنام که باشی هر ثانیه... شهید مدافع حرم #محمد_بلباسی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
⬆️⬆️ بعد ازشهادت به خواب همسرش میاید و میگوید: به وسیله ی۲ چیز در بعضی جاها که مشکل حسابرسی اعمال دارم، از موانع عبور میکنم... 🌷شهید محمد بلباسی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
8⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 🔹چند شب دیدم شهید بلباسی موقع خواب نیست . برام جای سوال بود ؟؟ که چرا وقتی ه
9⃣0⃣1⃣ 🌷 🔹من به عنوان مسئول اركان گردان موقتا به آنجا رفتم و در بدو ورودم با بچه هاي باصفاي شمال آشنا شدم كه چند نفر آنها بعدا شهيد شدند. 🔸از جمله :شهيد بريري،شهيد بلباسي،شهيد كمالي 🔹يادمه در اوايل انتقالم به گردان با برادر مرصاد آشنا شدم بعد با . 🔸وقتي كه اين شهيد بزرگوار غذا را بين بچه ها تقسيم ميكرد گاهي اوقات با ايشان به خط ميرفتم. 🔹براي رسيدن به خط بايد در دو نقطه از جلوي چشم دشمن رد ميشديم؛ گاهي اوقات دشمن شليك ميكرد اما به هدف نميزد. 🔸يك روز كه رفتيم خط، از تل يك رد شديم به تل دو رسيديم، در آنجا جواني را ديدم كه با قدي بلند و صورت نوراني حضور داشت؛ او كسي نبود جز شهيد بزرگوار .. 🔹با او آشنا شدم و خودم را معرفي كردم و سريع صميمي شديم و گفت اگه برگشتم حتما ميام مشهد و به من هم سر ميزنه،تلفنم را گرفت. 🔸در حال آشنايي با عليرضا بوديم كه شهيد بلباسي صدام زد سيد سيد كجايي؟ داداش بيا كه بچه ها منتظر نهار هستند . 🔹سوار ماشين شديم و باز بايد از جلوي چشم دشمن حركت ميكرديم تا به مقر ميرسيديم، در حال برگشت بوديم كه دشمن به سمت ما آتش ريخت؛ محمد بر سرعت ماشين افزود و از اونجا جون سالم به در برديم ولي كار هر روز دوستان همين بود وقتي ميرفتند بايد از جلوي تعداد زيادي از دشمن رد ميشدند . 🔸رسيديم به مقر و شهيد بلباسي نهار را تقسيم كردند و چند تا غذا براي هم اتاقي هاي خودشون بردند و به من گفتند سيد هر وقت كسي غذا نداشت بفرست پيش من، " يك غذا " اضافي دارم . 🔹اين جريان چند روز تكرار شد و گاهي وقتها من كسي را ميفرستادم تا غذاي اضافه بگيرد و بخورد.. 🔸تا اينكه يك روز به من غذا نرسيد و من رفتم و گفتم محمد غذاي اضافي كو؟! من غذا ندارم كه بدون درنگ غذاي خودش را به من داد . 🔹من قبول نكردم و گفتم غذا هست؛ اما از ايشان اصرار و از من انكار تا اينكه عباس يكي از رزمندگان شمالي كه بعدا مجروح شدند، گفت سيد جان غذاي اضافي در كار نيست اين محمد ما رو نميخوره و اونو ميداد به بچه ها ... 🔸وقتي اين ها را شنيدم بي اختيار ايشون رو در آغوش گرفتم و بوسيدم و اظهار شرمندگي كه چرا نفهميدم. 🌷🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
حاج حسین یکتا: توکل به خدا، توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام، توجه به دو لبِ سیدعلی؛ والسلام. هیچ خبری دیگه تو عالَم نیست! همه دنیا رو گشتیم، خبری نیست. @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
♨️شهید مدافع حرم رسول خلیلی 💠خاطره‌ی مادر شهید خلیلی از بوی پیراهن خونی شهید🌹 #یادشهداباصلوات 🌹🍃🌹🍃
همه جور آمدنی رفتن دارد، الا #شهادت! شهادت تنها آمدن بدون بازگشت است. #شهید که شدی مےمانی. یعنی خدا نگهت می دارد تا ابد... #شهید_رسول_خلیلی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
5⃣6⃣ #خاطرات_شهدا🌷 🌺ماجرای خواب زیبای حکاک سنگ مزار شهید رسول خلیلی🌺 🔻 اینو برای کسایی میگم که تا
روی ڪلاهش بادلتنگـی نوشتـه بود: میروم تا انتقام سیلـی مادرم زهرا را بگیرم 🌷شهید رسول خلیلی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷 ☜ (1) ❤️🕊 🌹🍃🌹🍃 🔹... نیمه شعبان سال 1369 بود. شش روز تلاشمان بی نتیجه مانده بود، گفتیم امروز به یاد امام زمان (عج) به‌دنبال عملیات تفحص می‌رویم اما باز هم فایده نداشت. 🔸خیلی جست‌وجو کردیم پیش خود گفتیم یا امام زمان (عج) یعنی می‌شود بی‌نتیجه برگردیم؟ 🔹در همین حین 4 یا 5 شاخه گل را دیدم که برخلاف شقایق‌ها، که تک‌تک می‌رویند، آنها دسته‌ای روییده بودند. 🔸گفتم حالا که دستمان خالی است شقایق‌ها را می‌چینم و برای بچه‌ها می‌برم. 🔹شقایق‌ها را که کندم. دیدم روی پیشانی یک شهید روئیده‌اند. او نخستین شهیدی بود که در تفحص پیدا کردیم، ؛ از شهدای «لشکر 14 امام حسین(ع)» اصفهان 🔸 و همزمانی پیدا شدن پیکرش با سالروز ولادت امام مهدی(عج)، نشان از کرامات این شهید و معجزات الهی داشت. شادی روحش 🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
: مجاهدت عمليات ڪربلاے چهار و پنج، هرگز از یاد تاریخ این مرز و بوم نخواهد رفت. ۱۷۵_شهيد_غواص 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh