eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
Page349.mp3
818.3K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه مؤمنون✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
' 💥 . بــاش .☝️🏽 آنــچھ برایــت پیش می‌‌آید و آنــچھ برایــت میخــورد... بھ دســت نویــسندۀ عالــم ثبت شدھ .! او کھ بــدون اذنش... حــتی برگی از درخــت نمی‌افــتد🌿 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
📎💞 🌱عشق های همه روزی میروند؛تمام میشوند، 🍃 عشق آسمانی🌫،عشق معبود است که بی فرجام است؛دریابش که مشتاقانه را میکشد... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📎💞 🌱عشق های #زمینی همه روزی میروند؛تمام میشوند، 🍃#تنها عشق آسمانی🌫،عشق معبود است که بی فرجام است؛د
﷽ 8⃣5⃣3⃣1⃣🌷 🖇 سردار سید ناصر موسوی نیا (سوری) نام پدر : سید حسن 📆تاریخ شهادت :۶۴/۱۱/۲۸ محل شهادت: فاو نام عملیات: (عملیات والفجر۸) رمز عملیات: یافاطمه الزهرا 📝 فرازی از زندگی شهید : شهید سید ناصر سوری سال1337 در خانواده ای مذهبی در نجفیه چشم به جهان گشود. نامبرده دوران کودکی و نوجوانی را در دامن پاک پدر و مادر خود و با آن ها در کار کشاورزی که آن زمان داشتند طی کرد. 🔰این شهید بزرگوار دوران خود را در سال 1354 الی 1356 همزمان با آخرین دوره خدمت سربازی در رژیم پهلوی  در قبل از انقلاب و همچنین اوج مبارزات مردم مبارز ایران در تهران گذراند، چه در طول خدمت سربازی  و چه در زمان نوجوانی خود لحظه ای از با رژیم ستم شاهی دست برنداشت. 🔰شهید سوری فرمانده ای ، شجاع و توانمند بود و در زهد و پارسایی زبانزد خاص و عام بود و در امر مبارزه و های شبانه🌙 و مبارزه ، طراحی قوی و محکم بود وی همزمان با آغاز جنگ☄ تحمیلی به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت و پس از مدتی به استخدام پاسداران انقلاب اسلامی در آمد 🔰و در مدتی که  تا زمان که در این ارگان مقدس حضور داشت ، های مختلف از جمله «مسئول آموزش سپاه و سازماندهی بسیج، مسئول سپاه، مسئول گروه و بهترین تیرانداز در غرب، مسئول محور در کردستان، معاون محور غرب کشور گردان های طرح لبیک،  فرمانده 🔰 گروهان در عملیات پر فتوح رمضان، فرمانده گروهان غواصان در حماسه ساز والفجر8» و در بیشتر مناطق جنگی غرب و جنوب  حضور فعال داشتند. وی برای کسب اطلاعات عملیات بعضاً چند روز به گشت و می رفتند .   🔰و عاقبت در 27 بهمن ماه سال 64در عملیات پیروزمندانه  8 واقع در منطقه عملیاتی فاو دعوت حق را لبیک گفت و به عنوان دومین شهید یک خانواده متدین و انقلابی به دیار باقی شتافت. برادر وی شهید سید واسع سوری نیز در سال 1363 در شرق دجله به درجه رفیع شهادت نائل آمده بود. 🌱 📝بخشی از وصیت نامه شهید:  ..... سلام بر تو ای و سالار شهیدان کربلا ، حسین ابن علی (ع) جان عالم به فدای تو که با اهدای خون خود درس آزادی و آزادگی را به ما آموختی .  ......... ای عزیزان هوشیار باشید اگر ما خانه🏚 و کاشانه خود را رها کرده ایم نه بخاطر کسی یا چیزی بوده است فقط و فقط برای رضای خدا و ادای دین خود به اسلام و قرآن و امام زمان (عج) بوده است ....... 📝 ای برادران و گرامی شما را به خدا قسم می دهم که امام و فقیه زمان را تنها نگذارید ،دسته دسته نشوید و حق جو و حق پرست باشید. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
باید برایَت باران شـَوَم و بِبارَم ...! باید برایَت مثلِ خورشید بِسوزَم ...! باید برایَت هَمانَندِ ر
📝وصیت نامه اش یک جمله داشت... 🍂پیرو ولایت باشید؛ قیامت یقه تان را می گیرم اگر ولی فقیه را تنها بگذارید.✨ 🌷 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این تقاص گناهه⁉️ 🔅چون میسر نیست بر من کام او / عشق بازی می کنم با او 😔 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 3⃣4⃣ #سبک_زندگی_قرآنی✨ 💢 #عادی_شدن_نعمت ✍️یک بیماری خطرناک که چند نشانه دارد😱 1️⃣⚠️ نعمت‌هاى
❣﷽❣ 4⃣4⃣ ✨ 🔻خواصّ رنگ‌ها🔻 ✔️ در قرآن و روایات آمده که رنگ‌ها در روحیه انسان تاثیر دارند، و به خواصّ بعضی از رنگ‌ها اشاره شده. 👈 مثلاً رنگِ زردِ یک‌ دست، بينندگان را شاد و مسرور می‌سازد☺️ ✍️ در سوره بقره، در داستانِ گاو بنی‌اسرائیل، خدا به بنی‌اسرائیل دستور داد که یک گاو زرد رنگ را بکشند:👇 🕋 قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا ۚ قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ (بقره/۶۹) 💢 بنی‌اسرائیل به حضرت موسی گفتند: «از پروردگار خود بخواه که برای ما روشن سازد رنگِ آن گاو چگونه باشد؟» 💢 حضرت موسی گفت، او می‌فرماید: «گاوی باشد زرد یکدست، که رنگِ آن بینندگان را شاد و مسرور سازد.» لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ👈 رنگ زرد، بینندگان را مسرور می‌کند. ✨✨✨✨✨ ✔️ در روایت آمده است که، روزی یکی از یاران امام صادق (علیه السلام) نزد ایشان می‌رود، در حالی که کفش سیاه به پا دارد. 🔸امام به او می‌فرماید:👇 ❌ کفش سیاه‌رنگ نپوش، زیرا نورِ چشم را کم می‌کند، و قوّت مردانگی را کاهش می‌دهد. ❌ باعث غمناکی می‌شود، و پوشش گردنکشان است😔 ✔️ در عوض امام به او توصیه می‌کند که کفش زرد بپوشد: 👈 زیرا نورِ چشم را زیاد می‌کند و قوّت مردانگی را افزایش می‌دهد. 👈 غم و اندوه را می‌زداید و پوشش انبیاء نیز هست.😅☺️ 📚كتاب الخصال شيخ صدوق، ابن‌بابويه قمی، باب ۳، ج ۱، ص ۹۹. 💯 ... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
مهارتهای کلامی_5.mp3
10.04M
۵ 🔰حق بر ما، این است که بوسیله‌ی آن؛ ـ هم به خودمان خیر برسانیم، ـ هم به دیگران! 🔰زبان تند، تیز، طعنه‌انگیز، بی‌ادب ... دائماً در میان دو آتش دست و پا میزند؛ ـ آتشی که بر صاحب خود میزند! ـ آتشی که بر اطرافیانش می‌زند! 👆 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰یادی کنیم از شهید حاج مجید سلمانیان که بعد از #چهار_سال همچنان جاویدالاثر مانده😔 💢وقتي مجيد از پشت
🌷 ♻️اگر میخواهید کنید فقط نذر کنید که گناه 🔞نکنید... ❌ مثلا نذر کنید ، یک روز گناه نمی کنم هدیه به آقا الزمان (عج) ازطرف خودم. ♻️یعنی از طرف عملی را برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) انجام میدهید که یکی از کارها برای آقا است.... مدافع حرم 🌷 اللهم عجل لولیک الفرج🌸🍃 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 5⃣4⃣#قسمت_چهل_پنچم 💢چهار دست به #زیر اندام نحیف او مى ب
📚 ⛅️ 6⃣4⃣ 💢هم او در گوشت زمزمه مى کند که؛ ✨به جبران این اضطرار، از این پس ، ضمیر مرجع (امن یجیب ) تو باش.هر که از این پس در هر کجاى عالم، لب به(ام من یجیب)باز کند،... دانسته و ندانسته تو را مى خواند... و دیده و ندیده تو را منجى خویش مى یابد.... نمى تواند زینبش را در ببیند. اینت اجابت زینب!ببین که چگونه برایت رکاب گرفته است.... پا بر زانوى او بگذار... و با بر دست و بازوى او سوار شو، محبوبه خدا!بگذار دشمن گمان کند که تو پا بر فضا گذاشته اى... و دست به هوا داده اى.... 🖤 که به جاى خدا، هوى را مى پرستد، این صحنه را ندارد.... همچنانکه نمى تواند بفهمد که خود را چه کاروانى کرده است...و چه را بر پشت عریان این شتران نشانده است.... همچنانکه نمى تواند بفهمد که چه را به غل و زنجیر کشانده است.... با فشار دشمنان و حرکت کاروان ،... تو در کنار قرار مى گیرى... و و ، گرداگرد شما حلقه مى زنند... و دشمن که از و و ، کاروان را کرده است ،... با و و و و و ، شما را پیش مى راند.... 💢بچه ها ، دستهاى کوچکشان را بر پشت و گردن شترها، چفت کرده اند... و در از سقوط،چشمهایشان را بسته اند.... اگر چه صف محاصره دشمن ، فشرده است... اما هنوز از لابه لاى آن ، منظره جگر خراش را مى توان دید... و بوسه نسیم را بر رگهاى بریده و بدنهاى چاك چاك ، احساس مى توان کرد.... و این همان چیزى است که را خیره خود ساخته است.... و این همان چیزى است که هول و اضطراب را در دل تو انداخته است.... چرا که به مى بینى که آخرین رمقهاى سجاد نیز با این منظره دهشتزا ذوب مى شود.... 🖤 و مى بینى که دمى دیگر، خون در رگهاى سجاد از حرکت مى ایستد و قلب از تپش فرو مى ماند.... و مى بینى که دمى دیگر، جان از بدن او مفارقت مى کند و تن بیمار و خسته به زنجیر بر جاى مى ماند.... و مى بینى که دمى دیگر تن تبدار جهان از جان حجت خالى مى شود و آسمان و زمین بى امام مى ماند.... سر پیش مى برى و اما و مى پرسى : _✨با خودت چه مى کنى عزیز دلم ! یادگار پدر و برادرم ! بازمانده جدم !؟و او با صدایى که به زحمت از اعماق جراحت شنیده مى شود، مى گوید: _✨چه مى توانم بکنم در این حال که پدرم را، امامم را، آقایم را و برادرانم و عموهایم را و پسر عموهایم را و همه مردان خاندانم را مى بینم 💢، و ... نه کسى بر آنان رحم مى آورد و نه کسى به خاکشان مى سپارد. انگار که از کفار دیلم و خزرند این عزیزان که بر خاك افتاده اند. کلام نیست این که از دهان بیرون مى آید،... انگار گدازه هاى آتش است که از اعماق قلبش تراوش مى کند... و تو اگر با نگاه و سخن و کلام زینبى ات کارى نکنى ، او همه هستى اش را با این کلمات از سینه بیرون مى ریزد.... پس تو آرام و تسلى بخش ، زمزمه مى کنى : .... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
📚 ⛅️ 7⃣4⃣ 💢زمزمه مى کنى : تاب از کَفَت نبرد این ، عزیز دلم ! که این قصه ، دارد میان پیامبر خدا، با جدت و پدرت و عمت . آرى خداوند متعال ، مردانى از این امت را که حکام جابرند و 🌫شهره ترند تا در زمین ، که به و این عزیزان بپردازند؛ اعضاى پراکنده این پیکرها را کنند و و این جسدهاى پاره پاره را کنند و براى پدرت ، سید الشهداء در زمین طف ، بر افرازند که و یاد و خاطره اش در ، باقى بماند. 🖤و هر چه سردمداران کفر و پیروان ضلالت در آن ، و آن گیرد و پذیرد. پس نگران کفن و دفن این پیکرها مباش که خود به کفن و دفنشان نگران است.این کلام تو.... انگار آبى است بر آتش 🔥و جانى که انگار قطره قطره به تن تبدار و بى رمق سجاد تزریق مى شود. آرام آرام گردنش را در زیر بار غل و زنجیر، فراز مى آورد، پلکهاى خسته اش را مى گشاید و کنجکاو عطشناك مى گوید:_روایت کن آن عهد و خبر را عمه جان!تو مرکبت را به مرکب سجاد، مى کنى ، تک تک یاران کاروانت را از نظر مى گذرانى و ادامه مى دهى : 💢على جان ! این حدیث را خودم از شنیدم و آن زمان که به ضربت ابن ملجم لعنت االله علیه در بستر آرمید و من آثار ارتحال را در سیماى او مشاهده کردم ، پیش رفتم ، مقابل بسترش زانو زدم و عرضه داشتم : (پدر جان ! من حدیثى را از ام ایمن شنیده ام . دوست دارم آن را باز از دو لب مبارك شما بشنوم.) پدر، سلام االله علیه چشم گشوده و نگاه بى رمق اما مهربانش را به من دوخت و فرمود: 🖤 نور دیده ام ! روشناى چشمم حدیث همان است که ام ایمن براى تو گفت . و من تو را و جمعى از زنان و دختران اهل بیت را که در همین ، دچار و شده اید و در از مردمان قرار گرفته اید. پس بر شما باد ! ! ! شکافنده دانه و آفریننده جان آدمیان که در آن زمان در تمام روى زمین ، هیچ کس جز شما و پیروان شما، ولى خدا نیست... 💢 از در مى یابى... که هر کلمه این حدیث ، دلش را و روحش را مى بخشد و در رگهاى خشکیده اش ، مى دواند.همچنانکه اگر او هم با نگاه خواهشگرانه اش نگوید که : (هر آنچه شنیده اى بگجو عمه جان !) تو خودت مى فهمى که... باید تمامت قصه را روایت کنى . تا در این بیابان سوزان و راه پر فراز و نشیب ، امام را بر مرکب لغزان خویش ، حفظ کنى: 🖤 چنین گفت: عزیز دلم 💕و کلام بر تمام گفته هاى او مهر زد: من آنجا بودم آن روز که به منزل دعوت بود و فاطمه برایش حریره اى مهیا کرده بود. حضرت على (علیه السلام ) ظرفى از خرما پیش روى او نهاد و من قدحى از شیر و سرشیر فراهم آوردم.رسول خدا، على مرتضى ، فاطمه زهرا و حسن و حسین ، از آنچه بود، خوردند و آشامیدند. آنگاه على برخاست و آب بر دست پیامبر ریخت . پیامبر، دستهاى شسته به صورت کشید و به على ، فاطمه و حسن و حسین نگریست . 💢سرور و رضایت و شادمانى در نگاهش موج مى زد.... آنگاه رو به 🌫کرد و ابر بر آسمان چشمش نشست . سپس به سمت چرخید، دو دست به دعا برداشت و بعد سر به سجده گذاشت . و ناگهان شروع به کرد. همه و به او مى نگریستیم و او . 😭سر از سجده برداشت و اشک همچنان مثل باران بهارى ، از گونه هایش فرو مى چکد.اهل بیت و من ، همه از گریه پیامبر، شدیم اما هیچ کدام دل سؤال کردننداشتیم . 🖤 این حال آنقدر به طول انجامید که فاطمه و على به حرف آمدند و عرضه داشتند: خدا چشمانتان را گریان نخواهد یا رسول الله! چه چیز، حالتان را دگرگون کرد و اشکتان را جارى ساخت؟! دلهاى❣ ما شکست از دیدار این حال اندوهبار شما. فرمود: ! از دیدن و داشتن شما آنچنان حس خوشى به من دست داد که پیش از این هرگز بدین مرتبت از شادمانى و سرور دست نیافته بودم . شما را و نگاه مى کردم خدا را به نعمت وجودتان ، مى گفتم که ناگهان فرود آمد... ... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌾ما هر چه می کنیم که نمیشویم بر خیمه 🏕گاه تو محرم نمیشویم❌ 🌾تقصیر ماست این همه دوری و حق مان همیشه است نه بهار🌻🍃 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
【🌿🌈】 در‌ بآید‌ پرتحمݪ‌بود‌ودوراندیش♥️🕊 ؛🦋 چاره‌اش‌جزپیلہ‌ڪردن‌ نیست ... !🌱🌻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✅ خواب پسر شهید مدافع حرم و حضور حاج قاسم سلیمانی در مراسم خواستگاری اش 🔺لطف کن یک بار این کلیپو بب
🔺 صحنه‌های عملیات دفاع مقدس، جلوه‌های عمل مقدس است 🔺️ سپهبد سلیمانی، مهرماه سال گذشته: عمل مقدس؛ یعنی هویتی که برای دیگران موج می‌زند و خود را نمی‌بیند. تنها چیزی که نمی‌بیند خود است. شب‌های عملیات به تعبیر رهبر معظّم انقلاب شب‌های قدر این انقلاب بودند. 🔺هیچ خودیت و وجود نداشت و عمل مقدس بود. مثل برادری که با گریه،😭 برادرش را راضی می‌کرد که بماند تا خودش برود یا مثل حماسه‌ی کربلای ۵. عاشورا 🏴این دفاع مقدس است. دفاع مقدس؛ یعنی عمل خود فراموشی. 🔺 به تعبیر آن شاعر که می‌گوید: تا فراموش خودی یادت کنندبنده گشتی آزادت کنند. ۹۸/۷/۸ 🏷 دفاع مقدس در 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Page350.mp3
772.3K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه نور✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💥 ❄️حق‌الناس اوج‌ ‌است، نه زرنگی‌! 🌨چون‌ اعمال‌ خوبت‌ را مجبور می‌شوی‌به‌کسی‌بدهی‌ که‌در زندگی‌ از آن متنفر بودی 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
‍ 🔰علیرضا قنواتی جنگ☄ بود.عشق💓 به امام و ولایت_مداری، مناجات های شبانه، نمازشب ها خاطره شده بود و حسرتی بود بر دلش راه را شناخته بود که وقتی خبرهای را شنید خود را آماده کرد برای رفتن. 🔰جواب سوال تمام که می گویند چرا می روند را داد وقتی که گفت: «فردای قیامت اگر گفت در مجالسم، حسین حسین گفتی اما چطور اجازه دادی به حریم خواهرم بی کنند .شما چه جوابی خواهید داد؟» 🔰روزگار عجیبی ست.برای حسین و دل می سوزانیم و 😢 میریزیم اما حرف سوریه که می شود خیلی ها می گویند نباید کسی برود و اینها بازی سیاسی است که و چنان‌ و آرام خود را به سایه می کشند 🔰وقتی این ها را می بینم یاد آن مردمی می افتم که در دروازه سنگ پرتاب می کردند به سرهای بالای نیزه ،دست می زدند برای .نکند مسیرمان از همان دروازه بگذردو حرف هایمان مثل همان سنگ ها، قلب 💞حسین زمانمان را بشکند 🔰کاش بیدار شویم و نکنیم آن هایی که سرشان را فدای می کنند و از همه چیز می گذرند، آرامش خانواده،حتی دختر هایشان...مثل که اجازه نداد بماند و دخترش دم رفتن برایش خواند: کاش می شد نروی تا تک و تنها نشوم بی تو دیوانه ترین شیدا نشوم 🔰اما او چشم بر محبت پدری بست و اندکی بعد پیکرش به آغوش منتظرش برگشت...این روزها سوریه همان کربلاست با این تفاوت که حسین نیست اما دل خوش است به و هیئت...این روزها زینب می خواند ؟ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#تلنگر 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 ✍از #کودکی اشتباه به عرضتون رسوندن... 🍁 اگر #غیرت را دخالت معنا كردند و با #حیا
🌷 آ🔅دم‌های گاهی به مرحله‌ای می‎رسند که حاضرند به خودشان صد درجه صدمه بزنند تا بلکه پنجاه درجه به دیگری وارد شود. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh