eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق ذوالفقاری 💚 سعی کنید سکوت شما بیشتر از حرف زدن باشد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ ❤️ وارد اتاق شد  سرشو چرخوند تا دور تا دور اتاقو ببینہ محو تماشاے عکسایے بود کـہ رو دیوار اتاقم بود عکس چند تا از شهدا ک خودم کشیده بودم و ب دیوار زده بودم دستم و گذاشتہ بودم زیر چونم و نگاهش میکردم  عجب آدم عجیبیہ  ایـن کارا ینی چے نگاهش افتاد ب یکے از عکسا چشماشو ریز کرد  بیینہ عکس کیہ رفت نزدیک تر اما بازم متوجہ نشد  سرشو برگردوند طرفم خودمو جم و جور کردم بی هیچ مقدمہ ای گفت :ایـن عکس کیہ چهرش واضح نیست متوجہ نمیشم؟ چقــدر پررو هیچے نشده پسر خالہ شد اومده با من  آشنا بشہ یا با اتاقـم؟! ابروهامو دادم بالاو با یہ لحن کنایہ آمیزے گفتم ببخشید آقاے سجادے مثل اینڪہ کاملا فراموش کردید براے چے اومدیم اتاق بنده خدا خجالت کشید تازه ب خودش اومد و با شرمندگے گفت معذرت میخوام خانم محمدے عکس شهدا منو از خود بیخـود کرد بی ادبے منو ببخشید . با دست ب صندلے اشاره کردم و گفتم خواهش میکنم بفرمایید زیر لب تشکرے کرد و نشست منم  رو صندلے رو بروییش نشستم  سرش و انداخت پاییـن و با تسبیحش بازے میکرد دکمہ هاے پیرهنش و تا آخر بستہ بود عرق کرده بود و رنگ چهرش عوض شده بود احساس کردم داره خفہ میشہ دلم براش سوخت گفتم اون عکس یہ شهید گمنامہ  چون چهره اے ازش نداشتم ب شکل یک مرد جوون ک صورتش مشخص نیست کشیدم سرشو آورد بالا لبخندے زد و گفت حتما عکس همون شهید گمنامیہ ک هر پنج شنبہ میرید سر مزارش؟ با تعجب نگاش کردم بله؟؟؟؟؟ شما از کجا میدونید؟؟؟؟؟ راستش منم هر.... در اتاق بہ صدا در اومد ... مامان بود... اسماء جان؟؟؟ ساعت و نگاه کردم اصلا حواسمون بہ ساعت نبود یڪ ساعت گذشتہ بود بلند شدم و درو اتاق و باز کردم جانم مامان   حالتون خوبہ عزیزم آقاے سجادے خوب هستید چیزے احتیاج ندارید از جاش بلند شد و خجالت زده گفت بلہ بلہ خیلے ممنون دیگہ داشتیم میومدیم بیرون ایـن و گفت و از اتاق رفت بیرون ب مامان یه نگاهے کردم و تو دلم گفتم اخہ الان وقت اومدن بود؟؟؟ چرا اونطورے نگاه میکنے اسماء!؟ هیچے آخہ حرفامون تموم نشده بود نه به ایـن کہ قبول نمیکردے بیان نه به ایـن ک دلت نمیخواد برن اخمے کردم و گفتم واااااا مامان من کے گفتم... صداے یا اللہ مهمونارو شنیدیم رفتیم تا بدرقشون کنیم مادر سجادے صورتمو بوسید و گفت چی شد عروس گلم پسندیدے پسر مارو؟؟ با تعجب نگاهش کردم  نمیدونستم چی باید بگم که مامان به دادم رسید حاج خانم با یہ بار حرف زدن که نمیشہ انشااللہ چند بار همو ببینن حرف بزنـن بعد سجادے سرشو انداختہ بود پاییـن اصـلا انگار آدم دیگہ اے شده بود قــرار شد ک ما بهشون خبر بدیم که دفہ ے بعد کے بیان بعد از رفتنشون نفس راحتے کشیدم و رفتم سمت اتاق که بوے گل یاس و احساس کردم نگاهم افتاد به دستہ گلے که با گل یاس سفید و رز قرمز  تزئین شده بود عجب سلیقہ اے من و باش دستہ گل شب خواستگاریمم ندیده بودم... شب سختے بود انقد خستہ بودم که حتے به اتفاقات پیش اومده فکر نکردم و خوابیدم صب که داشتم میرفتم دانشگاه خدا خدا میکردم امروز کلاسے که با هم داشتیم کنسل بشہ یا اینکہ نیاد نمیتونستم باهاش رودر رو بشم  داشتم وارد دانشگاه میشدم ک یہ نفر صدام کرد سجادے بود بدنم یخ کرد فقط تو خونہ خودمون شیر بودم.... خانم محمدی.......؟ ادامــه.دارد.... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقایع روز غدیر_124581719763325813.mp3
7.35M
⭕️ 🎵بسیار زیبا و شنیدنی 💚 دین بدون ولایتِ امیرالمومنین رو میشه بی خطر کرد!! مثل کبریت خیس شده..! 👌 ♻️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💛 کدامین شب، ⛓️ ستاره ی آمدنت طلوع خواهد کرد؟ میان آسمان تاریک عالم!!؟💔🥀 سلام بر منجی،✋ آخرین امید انتظار... 🧡 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌸🔗 تو نداشتھ‌منـے.. وقتے تونبـٰاشے بھ‌چھ‌ڪـٰارم‌مۍآید این‌همه‌آسمـٰان...🌤✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 برای اطعام عید غدیر برنامه‌ریزی کردید؟ ❤️ نذری عید غدیر نذری محبته...اثرش از ۱۰۰تا سخنرانی بیشتره! روپاس نداشتن که به پاشد 🍃🌷🍃🌷 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌱 برای اطعام عید غدیر برنامه‌ریزی کردید؟ ❤️ نذری عید غدیر نذری محبته...اثرش از ۱۰۰تا سخنرانی بیشتره
🔰امام صادق علیه السلام: ⇜غذا دادن به یک مومن در روز ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق و یک میلیون را دارد. (بحارالانوار، ج ۶ ص۳۰۳) 💢باعرض سلام وادب خدمت خیرین محترم🖐🖐 ♦️به مناسبت فرارسیدن ایام عید سعید ؛ درنظر داریم درظهرروز عیدغدیر(پنجشنبه۷مرداد)👏 باشکوهی رابرگزارکرده ودرپایان با🍗 ازشرکت کنندگان پذیرایی کنیم. 👈لذا در صورت تمایل به مشارکت در این سنت حسنه لطفا وجه هدیه خود را به شماره کارت 💳 6037701156779453 بانک کشاورزی بنام علیرضادهقان دهنوی واریز نمایید✅ 📅زمان برگزاری مجلس: پنجشنبه(۷مرداد)ساعت۱۳:۳۰ 🚪مکان برگزاری مجلس: ؛حجاب۲۱- بیت (علامت پرچم) باحضورخواهران وبرادران 🚩هیئت محبان جوادالائمه (علیه السلام) 🍃🌷🍃🌷 @ShahidNazarzadeh
4_5969763387616267667.mp3
3.11M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۵۷ 🎤 حجت‌الاسلام استاد 🔸«یارگیری»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید علی عباس حسین پور🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃به نام همنشینان وادی حق. به نام تو، که خروش به دریای شهادتت کشانید♥️ 🍃قلم این‌بار هم آغازگر روایت و معشوق شده. سر در جوهر خون فرو می‌برد و بر بال ، جاودانه هایت را می‌سراید، می‌سراید و رج به رج شگفتی میهمان بی‌تابی چشمانم می‌شود. به راستی تو که هستی؟ 🍃کلمات جاری می‌شوند بر صفحه قلبم؛ گام برمی‌دارند و آوازه کوچه پس کوچه های خیالم می‌شوند. کلماتی که از آن تواند و گویای سرشت و سرگذشت تو چه بگویم؟ تحیّر آمیخته ذهنم شده و وصف تورا دشوار می‌سازد. 🍃قلم از روزهایی می‌سراید که تکبیر می‌گفتی و پا در رکاب ، دلیرانه در راه عزت میهنت می‌تاختی. از لحظه های پرتلاطمی که عمل به تکلیف، زمزمه ذهنت شده بود و آخر، راهی جبهه هایت کرد. از ترم های بی‌قراریت در مسیردانشگاه . 🍃می‌نویسم از هر قَدَمت، که با یقینی روشن عجین شده بود. از خونی که بخشیدی و یقینی که به یادگار گذاشتی برایمان؛ تا بار دیگر عَلَم به‌دست گیریم و پا در امتداد مسیرت بگذاریم. 🍃می‌نویسم از عاشقانه ای که بر چهره دل ترسیم کردی و دلی که، خریدارش شد. می‌نویسم و این‌بار دلم، در دستی‌ست که از آسمان به یاری ام دراز کنی. ✨جلوه ایثار انقلاب، 🌺 ✍نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳ مرداد ۱۳۴۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۳ بهمن ۱۳۶۴ 📅تاریخ انتشار : ۲ مرداد ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای خرم آباد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
یعنی درد... دردے ... یعنے با یڪے شدن... یعنے اثبات اینکه از همه چیزت براے گذشتے... یعنی فقط را دیدی و او را خواستی نه تعریف و را گمنامی یعنی ....... اے کاش همه ے ما گمنام باشیم ღ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز تولد روحانی شهید محمدعلی روحانی فرد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
☆بنام خدا☆ 🍃وقتی تو بچه سن! بودی، پایت به حوزه باز شد. به مشهد رفتی، درس خواندی و فعالانه در تکاپو بودی. 🍃سال ۴۳ وقتی ۱۸ سال داشتی، در شب ولادت امام جواد(ع) بدست شهید معمم شدی. گویا در آن جلسه و آیت الله واعظ طبسی و دیگر بزرگان حضور داشتند. از آن به بعد حضرت آیت الله خامنه‌ای تو را " "صدایت می‌زد☺️ 🍃کم سن و سال بودی و زیرک. تو به دست جسورترین و شجاعترین مرد معمم شدی و پا به مبارزه گذاشتی. 🍃از تو زیاد خوانده‌ام. تو در (ع)، آن زمانی که برق‌های حرم قطع می‌شد، امام را در هوا پخش می‌کردی. 🍃پای منبر آیت الله خامنه‌ای و شهید هاشمی نژاد می‌خواندی. در جایی خوانده بودم، ۱۴ بار توسط بازداشت شده بودی. الان اِسمت بر دیوار زندان مخوف ساواک حک شده است. 🍃در جایی خوانده بودم، ۲۰۰ مذهبی، اجتماعی و فرهنگی نوشته‌ای، سراغ مقالات رفتم، تعدادی را در نشریات دهه ۴۰ و ۵۰ پیدا کرده‌ام. می‌توانم به جرات بگویم مقالاتِ تو، الان قابل انتشار است. دغدغه های تو برای نسل‌های آینده بود. 🍃آنقدر دغدغه‌های و سیاسی داشتی، زمانی که انقلاب پیروز شد، بدنبال مجوز نشریه رفتی و توانستی در همان اوایل انقلاب، را در منطقه‌ی مازندران و گرگان به چاپ برسانی. 🍃تو روحانی بودی. یعنی تا آن زمان یک روحانی به سِمَت فرماندار انتخاب نشده بود. فرماندار شدی و خیلی برای آبادانی شهر و روستا تلاش کردی. فرمانداری جای کوچکی برای تو بود. 🍃به رفتی تا بتوانی با کشورهای مسلمان گفت و شنود داشته باشی. در عکسها دیده‌ام به نیجریه، کنیا، آفریقا و ... رفته‌ای. 🍃سال ۱۳۶۴ وقتی رزمندگان در عملیات والفجر ۸ پیروز شدند، همراه و حدود ۴۰ نفر از کارمندان وزارت خارجه، مجلس و ... به منطقه اعزام شُدید. قـرار بود شما با هواپیما به سوی اهواز پرواز کنید. اما تو و دوستانت در پر کشیدین و آسمانی شدین🕊 🍃حضرت آیت الله خامنه‌‌ای عزیز درباره ی تو چنین نوشت: «شهید عزیز، آقای شیخ محمد علی روحانی‌فرد، روحانی مبارزی که زندگی و مرگش در راه خدا و در خدمت انقلاب بود» سید علی حسینی خامنه‌ای۶۵/۰۱/۳۰ بیادت هستم❤️ 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳ مرداد ۱۳۲۵ 📅تاریخ شهادت : ۱ اسفند ۱۳۶۴ 📅تاریخ انتشار : ۳ مرداد ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزارشهدای ایلوار، کردکوی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
وقتی میخواست درس بخواند،از پایگاه خارج می‌شد و در سرمای راهرو می‌نشست. چراغ های راهرو در شب روشن بود. 🌹میگفت:این درس را برای خودم می‌خوانم.درست نیست از نوری که هزینه آن از طریق بیت المال پرداخت می‌شود،استفاده کنم. شادی روح پاک همه شهدا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تا نـوشـتم ڪہ شھیدان قلم از وصف گریسٺ...✨💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ خانم محمدے!؟ سرمو برگردوندم ازم فاصلہ داشت می دویید طرفم نفس راحتے کشید.سرشو انداخت پاییـݧ و گفت سلام خانم محمدے صبتوݧ بخیر موقعے ک باهام حرف میزد سرش  پاییـݧ بود اصـݧ فک نکنم تاحالا چهره ے منو دیده باشہ  پس چطورے اومده خواستگارے الله و اعلم _سلام صبح شما هم بخیر ایـݧ و گفتم و برگشتم ک ب راهم ادامہ بدم صدام کرد ببخشید خانم محمدے صبر کنید میخواستم حرف ناتموم دیشب و تموم کنم راستش...من... انقد لفتش داد کہ دوستش از راه رسید (آقای محسنی )پسر پر شرو شور دانشگاه رفیق صمیمیے سجادے بود اما هر چے سجادے آروم و سر بہ زیر بود محسنی شیطون و حاضر جواب اما در کل پسر خوبے بود رو کرد سمت مـݧ و گفت بہ بہ  خانم محمدے روزتون بخیر ... سجادے چشم غره اے براش رفت و از مـݧ عذر خواهے کرد و دست محسنے و گرفت و رفت ... خلاصہ ک تو دلم کلے ب سجادے بدو بیراه گفتم اوݧ از مراسم خواستگارے دیشب ک تشیف آورده بود واسہ بازدید از اتاق اینم از الان داشتم زیر لب غر میزدم ک دوستم مریم اومد سمتم و گفت بہ بہ  عروس خانم چیه چرا باز دارے غر غر میکنے مث پیر زنا؟؟؟ اخمے بهش کردم گفتم علیک سلام ، بیا بریم بابا کلاسموݧ دیر شد خندیدو گفت: اوه اوه اینطور ک معلومه دیشب  یه اتفاقاتی افتاده. یارو کچل بود؟زشت بود؟ نکنه چایے رو ریختی رو بنده خدا؟؟بگو مـݧ طاقت شنیدنشو دارم.! دستشو گرفتم وگفتم بیا کم حرف بزن تو حالا حالا ها احتیاج داری  ب ایـݧ فک.تازه اول جوونیتہ.! تو راه کلاس قضیہ دیشب و تعریف کردم اونم مث مـݧ جا خورد تو کلاس یه نگاه ب من میکرد یہ نگاه ب سجادے بعد میزد زیر خنده. .... نفهمیدم کلاس چطورے تموم شد کلا تو فکر دیشب و سجادے و....بودم خدا بگم چیکارت کنه مارو از درس و زندگے انداختے.... ادامــه.دارد.... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 من کنت مولاه و فهذا علی مولاه😍 ♡تنها ۴روز تا عید غدیر♡ عیدتون پیشاپیش مبارک🎊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا